ارسالها: 2830
#333
Posted: 18 Jan 2015 00:34
SARA_2014: مرسی ننه
ننه قوربونت
SARA_2014: نه فعلا" گذاشتم تو اتاقم تا فردا فسیل بشن
یه روزه؟؟ زمان نسبیه همینه ها
SARA_2014: خودشو که میخوام ولی حس درست کردنش رو نداشته بیدم ...
خودشو میخوای اما حسشو نمیخوای؟ SARA_2014: آی آی الان دلم قهوه خواست کـــــــــه ... که ... کـــــــــــــــــــــــــــــه ...
بفرما...
ویرایش شده توسط: realsex_mazyar
ارسالها: 2890
#334
Posted: 18 Jan 2015 00:38
realsex_mazyar: ننه قوربونت
پیر شی پســـــــرم که هوای ِ این ننه رو داری تو ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#337
Posted: 18 Jan 2015 00:54
realsex_mazyar: از بس از خودت انرژی در میکنی
خودشون در جا سنکوب میشن ...
realsex_mazyar: ازین آماده ها درس کن
اونم حوصله ام نمیایه ...
realsex_mazyar: اینجوری که تو داری حرف میزنی تابلوئه هنوز تو رختخوابی
آرررررره تازه پتو هم روم ِ ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#339
Posted: 18 Jan 2015 01:04
realsex_mazyar: همه هوارو مصرف میکنی حتما
خخخخخخخخ
شاید
realsex_mazyar: خب پس یکی صبر کن من واست بیارم، همین نزدیکیام زود میام
پس کیک هم بیار
realsex_mazyar: قهوه زیر پتو چه شود...
نه قهوه رو گذاشتم رو میز عسلی
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود