ارسالها: 2890
#392
Posted: 30 Jan 2015 22:48
realsex_mazyar: یخی؟ برفی و نرم بهتره ها
اوووووو ... نه !
یخی باحال ِ ... تازه من دلم آدم برفی هم میخواد ...
realsex_mazyar: تو خوابم ندیدی؟
دیر زمانی دیده بودم ...
ولی در این قرین ِ سال ندیده بودم
realsex_mazyar: تو عمرم اینجور تحریک نشده بودم الان میرم کل مغازشو میخرم
چه عجب !
حالا نمیخواد اونقدر ولخرجی کنی که ...
ما به اندک هم راضی ایم
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#394
Posted: 30 Jan 2015 23:01
realsex_mazyar: خب باشه حالا بریم تو خونه یکم ...بعدش میایم
همه اش بدقولی میکنی ...
گفتـــــــــم من دلم آدم برفی میخواد ...
realsex_mazyar: ادبیاتت تو حلقم
خوشت آمده ؟
realsex_mazyar: اوکی قیفی خوبه؟
برجی باشه
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#396
Posted: 30 Jan 2015 23:15
realsex_mazyar: بسی خوشا بحالمان شدیس
می دانــــــــم
realsex_mazyar: بفرمایین...
به به چه بستنی هایی
حالا چرا سه تا گرفتی !
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#398
Posted: 30 Jan 2015 23:22
realsex_mazyar: یکی من یکی تو یکی آدم برفی
خود ِ آدم برفی رو باید خورد با اون یخ هاش ...
تازه اشم من با یه بستنی سیر نمیشم که ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#400
Posted: 30 Jan 2015 23:33
realsex_mazyar: یخ در بهشته
بیچاره آدم برفی
realsex_mazyar: خب مال منم بوخور
نه دیگه ...
هر کس باید سهم ِ خودشو بخوره
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود