ارسالها: 12859
#1,021
Posted: 15 May 2020 16:43
TheWalkingDead: تهرانیه داشته توی اتوبان با سرعت صد و هشتاد تا می‌رفته که مأمور راهنمایی و رانندگی میبینه و بهش فرمان ایست میده
تهرانیه می‌زنه بغل ، مأموره میاد بالای سرش میگه کارت ماشین ، گواهینامه . تهرانیه میگه شرمنده‌م سرکار ، ماشین مال من نیست ، مال اون بنده خداییه که جسدش توی صندوق عقبه !
مأموره کب میکنه ، سریع میره اون ور بی‌سیم می‌زنه به افسر مافوقش و قضیه رو گزارش میده !
افسره خودشو سریع با گشت می‌رسونه محل ، میره بالای سر تهرانیه میگه کارت ماشین ، گواهینامه ؛ تهرانیه میگه بفرمائید سرکار ، کارت ماشین ، گواهینامه !
افسره چک میکنه میبینه کارت ماشین و گواهینامه مال خود تهرانیه‌ست ! میگه ببخشید ، می‌تونم داخل صندوق عقبتون رو ببینم ؟
تهرانیه میگه بله ، چه اشکالی داره ؟ پیاده میشه صندوق عقب رو باز میکنه و افسره میبینه توش خالیه و هیچی نیست !
افسره کلی پکر میشه ، میگه ببخشید قربان ، واقعاً شرمنده‌ام ؛ مأمور زیر دست من گزارش داده بود که شما کارت ماشین و گواهینامه ندارید و یه جسد هم توی صندوق عقبتونه !
تهرانیه میگه ای بابا ، عجب آدمیه ! لابد گفته هم که من داشتم با سرعت صد و هشتاد تا می‌رفتم !
این سکسی بود؟
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 455
#1,022
Posted: 16 May 2020 05:23
mahdi75: این سکسی بود؟
چند صفحه قبل‌تر هم که اوّلین جوک غیر سکسی رو نوشتم ، اشاره کردم که چون تاپیک جوکهای غیر سکسی چند ساله بسته شده و علیرغم درخواست کاربران بسته باقی مونده ، جوکهای غیر سکسی رو هم مجبورم همین جا بنویسم ( که البته یادداشت هم گذاشتم که اگر مدیران باهاش مخالفن ، بگن تا دیگه ننویسم ولی تا الان مدیری چیزی نگفته که ننویس ) 
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,023
Posted: 16 May 2020 06:44
غضنفر تازه نامزد کرده بود ، یه بار تنهایی میره رستوران شیک دوبلکس ، میبینه یه پسر خوش‌تیپ و سوسول به زنش میگه بریم بالا ، دنجه !
زنش میگه واای ، تو خــــیـــــلــــی رمانتیکی !
غضنفر کلی ذوق زده میشه و میگه اگر منم به نامزدم بگم ، حتماً باهام ازدواج میکنه !
فرداش نامزدشو دعوت میکنه و با دوستش که ماشین داشته میرن رستوران
دوستش تو ماشین میشینه منتظرشون که برن غذاشونو بخورن و بیان !
تا با هم میرن تو ، دوستش از پشت شیشه میبینه نامزد غضنفر یه دونه می‌خوابونه زیر گوش غضنفر و با عصبانیت از رستوران میاد بیرون !
غضنر هم پکر و دلخور یه خورده بعد میاد بیرون سوار ماشین دوستش میشه !
دوستش میگه چی شد ؟ چی کار کردی که دلخور شد ؟
غضنفر میگه هیچی بابا ، منم اومدم ادای اون یارو پسر سوسوله رو در بیارم بگم بریم بالا ، دنجه ؛ زبونم نچرخید گفتم بریم بالا ، جنده !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,024
Posted: 16 May 2020 06:51
غضنفر تازه ازدواج کرده بود و اومده بودن تهران و با زنش قدم می‌زدن
یهو زنش میگه غضنفر اون پرتقالو بالای درخت اون ور دیوار می‌بینی ؟ غضنفر میگه آره ؛ زنش میگه برو اونو بکن برای من بیار !
غضنفر میگه خانم ، اینجا بیت رهبریه ؛ ورود بهش ممنوعه ؛ اگه منو بگیرن پدرمو در میارن !
زنش میگه اگه واقعاً منو دوست داری برو بکنش بیار ؛ اگه نری نه من ، نه تو !
غضنفر می‌مونه چی کار کنه ؟ یه خورده فکراشو میکنه بعد شروع میکنه از دیوار میره بالا می‌پره توی خونه بغلی ! هنوز از درخت بالا نرفته بوده که مأمورای حفاظت می‌ریزن سرش می‌گیرنش !
می‌برنش بازجویی که اونجا چی کار می‌کردی ؟ غضنفرم هر چی میگه و قسم می‌خوره که فقط می‌خواستم یه دونه پرتقال بکنم ، قبول نمی‌کنن !
سی سال براش حبس می‌برن !
میره سی سال حبس می‌کشه ، روز مرخصیش می‌رسه !
زنش هم بیرون زندان منتظرش وایستاده بوده ، غضنفر از زندان میاد بیرون میره طرف زنش ؛ زنش هم میاد استقبالش میگه سلام عزیزم !
غضنفر میگه دلت خنک شد جنده خانم ؟
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 12859
#1,025
Posted: 16 May 2020 07:58
TheWalkingDead: ند صفحه قبل‌تر هم که اوّلین جوک غیر سکسی رو نوشتم ، اشاره کردم که چون تاپیک جوکهای غیر سکسی چند ساله بسته شده و علیرغم درخواست کاربران بسته باقی مونده ، جوکهای غیر سکسی رو هم مجبورم همین جا بنویسم ( که البته یادداشت هم گذاشتم که اگر مدیران باهاش مخالفن ، بگن تا دیگه ننویسم ولی تا الان مدیری چیزی نگفته که ننویس )
سلامت باشی
اینجوری پیدا کردن جوکهای قابل پخش! خیلی سخت میشه
احتمالا تو تاپیکهای شوخی و سرگرمی بشه تاپیک مناسب پیدا کرد
حتی ارزش داره برای تاپیکش درخواست بشه
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#1,026
Posted: 22 May 2020 17:34
داشتم شربت میخوردم
لیوان لیز خورد از دستم افتاد رو خشتکم
الان تخمام شربتی شده
کسی تخم شربتی دوس داره؟
---------------------------------------------------
با دوست دخترم رفتم بیرون! یه سگ دیده
گفت: کیشش کن بره میترسم
یه سنگ زدم تو سرش پاشد دنبالمون!
پریدم بالاى درخت به دوست دخترم گفتم
چرا نمیاى بالا الان تیکه پارت میکنه؟؟!
میگه : مگه من زدم؟؟؟
سگه از خنده مُـرد
-------------------------------------------------------
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮ ﻗﺒﺮ یکی از بستگان
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ کنار ﻗﺒﺮ ﺑﻐﻠﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻌﺪ
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﻓﻮﺕ ﻛﺮﺩﻥ !!؟؟؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﻧﻪ شبا میاد اینجا می خوابه اومدم بیدارش کنم بریم خونه
.
والااااااا دنبال شوهر میگردن
نمیدونن چجوری سر صحبتو باز کنن !
----------------------------------------------------------
یارو ميره خواستگاري
خانواده عروس ازش ميپرسن :
حالا چيزي هم داري ؟
.
.
.
.
.
ميگه : آره ، الان در بيارم يا شب عروسي !!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#1,027
Posted: 22 May 2020 18:47
دختره رفته پُمپ بنزین...
مأمور پمپ پرسید: چقدر ظرفیت دارید؟
.
.
.
.
دختره گفته:تا 15سانت مشکلی ندارم!!!
--------------------------------------------------------
اگه با پنج تا قزوینی تو آسانسور گیر کنی، چیکار میکنی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی فکر نکن ، هیچ کاری نمیتونی کنی !
فقط سعی کن بهت خوش بگذره....!!
---------------------------------------------------------
طرف تو قزوین از اتوبوس پیاده شد گوزید.
دو نفر افتادن دنبالش هر جا رفت اومد
یارو رفت تو یه کوچه دید بن بسته
برگشت با حالت التماس
به اون دو نفر گفت چی میخواین؟؟
یکی از دونفر گفت :
بوق میزنی سوار نمیکنی ببم جان!!
----------------------------------------------------------------
تو زندگی مهمترین چیز اینه که شلوارتو خوب بکشی بالا
چون به هر موفقیتی برسی میگن: این همونیه که نمیتونست شلوارش و بکشه بالا
------------------------------------------------------------------------------------
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺧﻮﺷﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﺳﻪ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﻠﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ
ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﻪ
ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﺷﻪ
ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺩﺭﮔﯿر ﺍﯾﻨﻢ ﮐﻪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺻﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ؟؟؟!!
-----------------------------------------------------------------
وقتی يک شانه تخم مرغ از یک کتاب گران تر است،
معلوم ميشود که ارزش کون مرغ از مغز يک نويسنده بيشتر است!
(باجناق دکترشريعتی که مرغداری داشت)
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#1,028
Posted: 22 May 2020 21:51
یه دوست دختر داشتم اوایل دست نمی داد...
ولی اواخر روزی یکی دو دست میداد
-------------------------------------------------------------------------------
قدیما که هنوز ولنتاین معروف نبود
یه بار دختر خاله‌م یه خرس آورده بود خونه‌شون می‌گفت:
از طرف شرکت بهمون هدیه دادن
حالا از همون شرکتشون بچه هم داره !!!
-------------------------------------------------------------------------------
ﺯﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﻮﯼ ﺗﺨﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺪ !
ﺯﻥ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎ !
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺍﺳﭙﺮﯼ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﮑﻮﻥ ﻧﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ! ﺗﻮ ﻣﺜﻼ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯼ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟
ﺯﻥ : ﺍﯾﻦ ﯾﻪ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﺳﺖ ! ﺷﻬﻨﺎﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﻣﻨﻢ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﺮﯾﺪﻡ !
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ! ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﺻﺒﺢ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﺯ ﺗﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﻭﯾﻪ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻕ !
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﮔﻔﺖ : ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ، ﺑﺨﻮﺭ. ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ !
ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺷﻬﻨﺎﺯ ﺑﺎﯾﺴﺘﻢ؛
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻫﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺩ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺭﻡ!
--------------------------------------------------------------------------------
پسره با پدرش میره حموم چیز باباشو میبینه میگه بابا این چیه
بابا: این تراکتوره این دو تا گردی لاستیکاشه
نصف شب پدر در حال کردن بوده بچه سرشو از زیر پتو در میاره میگه بابا بابا گاز بده دو تا لاستیک نرفته تو !!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 1461
#1,029
Posted: 22 May 2020 22:00
امریکایی : گلف بازی کنیم؟
فرانسویی : اوکی
غضنفر : چی لازم داریم؟
امریکایی : چوب . توپ . سوراخ
فرانسوی : من توپ دارم
امریکایی : من چوب دارم
غضنفر : خیلی نامردین من بازی نمیکنم
مرد=زن
جداسازی‌های جنسیتی توهین به انسانیت است
ارسالها: 455
#1,030
Posted: 23 May 2020 18:02
دارو چیست ؟
دارو عبارت است از مجموعه‌ای از عوارض جانبی که بعضاً ممکن است اثرات درمانی نیز داشته باشد ، برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می‌شوند که خود این چرخه تا نابودی کامل بیمار طی می‌شود !
----------------------------
دیروز سوار تاکسی شدم ، رسیدیم مقصد ، به راننده گفتم چقدر میشه آقا ؟
راننده پرسید تنهایی ؟
یه لحظه بدجوری حالم گرفته شد ؛ یه آه از ته دلم کشیدم و گفتم خـــــیــــــلـــــــــی وقته .....
یهو راننده گفت زر نزن بابا ، سه تومن بیا بالا !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
صفحه 103 از 326