ارسالها: 455
#1,081
Posted: 25 Aug 2020 22:23
فقط شوخیه به دل نگیرید ......
من غلام باسنم ، غیر باسن هیچ مگو
پیش من جز سخی کپل و چاک باسن هیچ مگو
حکیم حافظ صابونی قزوینی
( میدونم شعر مال مولاناست ) اونایی هم که فکر میکنن مولانا قزوینی نبوده به اون مصرع « آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست » دقّت کنن !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,082
Posted: 27 Aug 2020 01:21
غضنفر میره بانک وام بگیره جور نمیشه ؛ میره پیش رئیس بانک میگه وام ۵۰ میلیونی میخوام
رئیس بانک میگه وقتی خانمتو میکنی ، شلوار و شرتشو کی در میاره ؟
غضنفر میگه آقای رئیس چه ربطی داره ؟
رئیس بانک میگه جواب سؤال منو بده !
غضنفر میگه من در میارم !
رئیس بانک میگه خوب ، بعد که کردیش تموم شد ، شلوار و شرتشو کی میپوشونه ؟
غضنفر میگه خودش !
رئیس بانک میگه وام به شما تعلق نمیگیره !
غضنفر میگه برای چی ؟
رئیس بانک میگه برای اینکه وقتی خرت از پل گذشت ، همه چی یادت میره !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,084
Posted: 31 Aug 2020 00:47
عبّاس آقا یهویی شروع کرد به عربده کشیدن و همه همسایهها جمع شدن !
پسرش رفته بود بالای درخت و عباس آقا عربده میکشید بیشرف ، اگه مردی بیا پائین ! ولله میکشمت !
پسرش اعتنایی نمیکرد و همسایهها هم ترسیده بودن ؛ چون عباس آقا دستش یه دشنه بود !
همین طور یه ریز با خشم عربده میکشید کثافت بیشرف اگه مردی بیا پائین تا نشونت بدم !
همسایهها ، همشون با هم ، عباس آقا رو دور کردن و با ملایمت گرفتنش و بعد از ۱۰ دقیقه التماس بردنش خونه !
بعد که بردنش ، همسایهها به پسرش گفتن چی کار کردی که عباس آقا انقدر عصبانیه ؟
پسرش از بالای درخت میگه هیچی ، یه عمره داره مامان منو میکنه ، تا حالا هیچی بهش نگفتم ؛ یه بار ننهشو کردم ببین چه قشقرقی به راه انداخته !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ویرایش شده توسط: TheWalkingDead
ارسالها: 455
#1,086
Posted: 1 Sep 2020 01:56
معلّم دینی یه دبستان دخترانه ، یه دختر بچه رو صدا میکنه که بیاد پای تخته ؛ ازش میپرسه بزرگترین لذّت زندگی چیه ؟
دختره میگه کون دادن !
معلّمه یه صفر بهش میده ، بهش میگه برو بشین سر جات ، فردا هم با ولیت بیا !
فرداش ، مامان دختره میره مدرسه ؛ معلّمه به مامانش میگه خانم این چه وضعشه ؟ من به دختر شما میگم بزرگترین لذّت زندگی چیه ؟ میگه کون دادن !
مامان دختره میگه خانم ، خوب بچهست ، هنوز کس نداده که بدونه چه لذّتی داره !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,087
Posted: 1 Sep 2020 12:46
یارو ، یه تکه آهن تیز از بالای ساختمون سقوط میکنه رو کیرش ؛ کیرش از ته کنده میشه !
میبرنش بیمارستان ، حالش که بهتر شد و اومد خونه ؛ میره پیش یه نجّار ، میگه یه کیر چوبی درست کن من بچسبونم جای کیرم که کنده شده !
فقط عین کیر باشه اصلاً معلوم نشه !
نجّاره هم یه کیر مصنوعی میسازه ، میچسبوننش وسط پای یارو ....
مرده چند وقت بعد با یه دختره ازدواج میکنه ؛ شب زفاف میشه ؛ تا میاد بکنه تو کس دختره ، کیرش میشکنه !
دختره با تعجب بلند میشه به کیر مرده نگاه میکنه میگه عه ؟ کیرت چوبی بود ؟
مرده میگه نه ، چوبش کیری بود !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#1,088
Posted: 2 Sep 2020 00:49
سال گذشته ، قرار بود یه پروفسور روانشناسی از هاروارد بیاد ایران و در مورد « پارافیلیاها » بین اساتید برجسته روانشناسی و روانپزشکی ایران ، سخنرانی کنه
اومد و شروع کرده بود به نگاه کردن به نتهاش و سخنرانی میکرد تا اینکه سرشو آورد بالا و یهو توی سالن رو دید که یکی داره یکی رو انگشت میکنه ، یکی داره با خودکار از پشت ، به باسن یکی دیگه سیخونک میزنه ، یکی داره یکی رو دستمالی میکنه ، یکی بغل دیوار یکی رو به زور چسبونده بود به دیوار و داشت سر پا از کون میکردش ، یک خانمی داشت برای بغل دستیش ساک میزد ، یکی داشت بچه قنداقی خودشو میمالید به کیرش و .... ! یه لحظه شوکه شد و چند دقیقه سکوت کرد ! بعد بلند شد رفت و برگشت آمریکا ....
خبر خاصی ازش نیست !
فقط الان چندین ماهه توی دیوونهخونهها بستریه و با چشمای گشاد به یه نقطه خیره میشه و هر چند وقت یک بار ، جیغ گوشخراشی میکشه !!
حرف هم نمیزنه ! روانپزشکش هم که ویزیتش میکنه میگه من چغندرم ! منو آبپز کنید !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ویرایش شده توسط: TheWalkingDead
ارسالها: 455
#1,090
Posted: 3 Sep 2020 02:27
omidgpspirates

به بیضه میگن کارت چیه ؟
میگه با اخوی ، دکل بلند میکنیم !
ـــــــــــ
یه بازگفت خندهدار از ساموئل تیلور کولریج :
قوها ، قبل از اینکه بمیرند ، آواز میخوانند ؛ ای کاش میشد بعضیها ، قبل از اینکه آواز بخوانند ، میمردند !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند