ارسالها: 4109
#3,161
Posted: 30 Jan 2023 01:03
با دوست دخترم خونه بودم ، بابام اومد. دختره رو همینجوری لخت فرستادم تو کمد. خودمم سریع شرت پوشیدم رفتم نشستم رو مبل. گفتم شما نبودید من لباس نپوشیدما . بابام گفت دختره کجاست ؟! گفتم کی ؟! گفت همون که شرتشو پوشیدی 😂😂😂
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,162
Posted: 30 Jan 2023 01:03
دعوت مخفیانه پیامبر چجوری بوده؟ مثلا تو مکه میگشته یکی رو تو کوچه خفت میکرده میگفته:پیس پیس حوری میخوای ؟
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,163
Posted: 30 Jan 2023 01:03
این گوگلم دیگه مسخرشو درآورده
همش باید ثابت کنیم ربات نیستیم، خب کصخل ربات سایت پورن سرچ میکنه؟ ربات جق میزنه؟
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,164
Posted: 30 Jan 2023 01:03
یه بارم به دوست دخترم کادو ولنتاین کتاب دادم گفت این چیه؟
گفتم کتابه دیگه ، میخونی یه چیزی هم یاد میگیری بهتر از خرس و ادکلن اینا نیست ؟
گفت چرا ، ولی نه کتاب فیزیک پیش دانشگاهی
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,165
Posted: 30 Jan 2023 01:04
تو کافه پسره با چنگال کیک رو گذاشت دهن دوست دخترش زیدم دید گفت خاک تو سرت تو چرا این کار رو نمیکنی؟ منم پاشدم با چنگال یه تیکه کیک برداشتم گذاشتم دهن دوست دختر پسره😂😂
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,166
Posted: 30 Jan 2023 01:04
با بابام داشتیم فیلم خارجی میدیدیم، پسره به زور دختره رو بوسید. گفتم واقعا این غربیا خیلی مشکلات بدی دارن. گفت باشه حالا دستتو از شورتت در بیار.
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,167
Posted: 30 Jan 2023 01:04
گوگوش با اون همه عظمت ترک موتور نشست رفت شمال بعد این دختره میگه من با موتور بیرون نمیام.
سگ کی باشی.
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,168
Posted: 30 Jan 2023 01:05
یه بارم خواستم محترم باشم وسط دعوا به طرف گفتم استدعا دارم، گفت به کیرم.
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,169
Posted: 30 Jan 2023 01:05
اومدم خونمون مامانم گفت همسایه رفته مسافرت، برو با میناشون بخواب تنها نباشه
گفتم جدی برم؟! یهو بابام از تو هال داد زد مینا اسم پرندهشونه کـ.سخل
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#3,170
Posted: 30 Jan 2023 01:05
مرحوم پدربزرگم میگفت : اون قدیما دختر تا نمیرفت خونه شوهر نمیفهمید ک.ص داره! روحش شاد نمیدونه الان همه دخترا ک.یر دارن
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...