ارسالها: 336
#321
Posted: 2 Feb 2013 16:42
رشتيه وسط خيابون گوش پسرش رو گرفته بوده، داشته دخترش رو بدجوري ميكرده! ملت جمع ميشن ميگن: بابا چي كار ميكني؟! زشته، واسه چي داري دخترت رو ميكني؟! يارو ميگه: پسري كه درس نخونه بايد خوارشو گاييد!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه با هواپيما داشته ميرفته مسكو، نزديك فرودگاه خلبان ميگه: مسافرين عزيز، اينجا فرودگاه مسكوس. تركه با خودش ميگه: جلالخالق! كُسمُس شنيده بوديم، ولي مُسكُس ديگه نشنيده بوديم!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
زن تركه حامله ميشه، ميرن دكتر. دكتر معاينه ميكنه به تركه ميگه: خانم شما حامله نيستن، اين فقط باد شكمه. تركه هم دست خانوم رو ميگيره و برميگردن خونه. بعد از يك ماه شيكم زنه كلي مياد بالاتر، دوباره پاميشن ميرن دكتر، دكتره بعد از معاينه ميگه: عرض كردم كه، خانم شما حامله نيستن، اين فقط باد شكمه! خلاصه چهار پنج ماه، هي شكم زنه ميومده بالا و بالاتر و هي دكتر ميگفته اين فقط باد شكمه. آخر تركه شاكي ميشه،كيرش رو در مياره ميگذاره رو ميز دكتره، ميگه: ببخشيد آقاي دكتر، اگه ميشه اينو يك معاينه كنيد، ببينيد كيره يا تلمبهست؟!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#322
Posted: 2 Feb 2013 16:44
يه بابايي نقص فني داشته با زنش ميره دكتر، دكتره ميبينه اين وضعش خيلي خرابه، برميداره يه گوني وياگرا براش مينويسه كه به اين زوديا بر نگرده! يارو شب اول يه دونه ميخوره، تا صبح حال ميكنه، شب دوم دو تا ميخوره ديگه مثل خر حال ميكنه! روز سوم تموم گوني رو خالي ميكنه تو آبگوشت تا ته ميخوره، بعد از يه ساعت ميافته ميميره! روز اول زنش ميره سر قبرش، ميبينه كيرش يه وجب از خاك زده بيرون، فوري با چاقو ميبرتش كه آبروريزي نشه. شب هفتش ميبينه معامله آقا قدر يه چنار زده بيرون! خلاصه آخر نبش قبر ميكنن،طرف رو سر و ته ميزارن كه خيالشون راحت بشه! بعد از يك سال راديو آمريكا اعلام ميكنه: ايران به آمريكا كير زد!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يارو زنه زبونش ميگرفته، ميره سبزيفروشي ميخواسته نارنگي بخره، ميگه: بيدحمت ليم كيلو لالنگي بدين! يارو هم شاگردش رو صدا ميكنه، ميگه: اوهوي حسني! نيم كيلو خيار بده خانم!جاهله بعد از چهل سال ميخواسته زن بگيره، ميره پيشه مادرش ميگه: ننه ميري برام خواستگاري؟! مادرش كلي خوشحال ميشه كه پسرش ديگه ميخواد دست از الواتي برداره و بره سر خونه زندگي، ميگه: بعله كه ميرم عزيزم! خودت كسي رو سراغ داري؟ جاهله ميگه: كس خاصي رو كه نه، ولي من ميخوام عيالم عينهو ماه باشه! مادرش ميگه: خودم برات آستين ميزنم بالا،يك زن ميگيرم به خوشگلي ماه! جاهله ميگه: نگرفتي ننه! من مي خوام عيالم عينهو ماه، شب بياد خونه من صبح بره خونه ننش!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#323
Posted: 2 Feb 2013 16:45
تركه ميشينه سر كوچه، كوچه ميره تو كونش!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
معلمه ميره سر كلاس ميگه بچهها يه مسئله ميدم حل كنيد: پرتقال فروشي 10 كيلو پرتقال خريد به قيمت هركيلو 250 تومان، بعد از 5 روز، 3 كيلو از پرتقالها پوسيدند، 2 كيلو را دزد برد و 5 كيلوي باقي مانده را هم به عبارت هركيلو 100 تومان بفروش رساند، خوب حالا من چند سالمه؟!! يكي از بچهها سريع پاميشه ميگه: آقا چهل سال! معلمه پشماش ميريزه، ميگه: تخم سگ از كجا فهميدي؟! بچهه ميگه: آخه آقا ما يه نوكر داريم، نيمه كس خله، اون بيست سالشه. شما هم كه كاملاً كس خلين، پس چهل سالتونه!
------------------------------------------------------------------------------------------------
قزوينيه حوصلش سرميره، زنگ ميزنه كونكلوپ(!) يك كون سفارش ميده!! بعد از بيست دقيقه در خونش رو ميزنن، ميره از چشمي نگاه ميكنه ميبينه يك يارو غول بيابوني با تريپ خلافي پشت در واستاده! قزوينيه ميپرسه: بالام جان با كي كار داري؟ يارو با صداي كلف ميگه: مارو از كونكلوپ فرستادن!! قزونيه زود درو قفل ميكنه، زنگ ميزنه كونكلوپ ميگه: بالام جان اين كوني كه فرستاديد، توجيح شده كه اومده كون بده يا كون بكونه؟!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#324
Posted: 2 Feb 2013 16:47
تركه رفته بوده تهران دنبال نوهاش كه واسه تعطيلات ببردش تبريز. تو راه پسره اشاره ميكنه به چندتا گوسفند، ميگه: ببعي! ببعي! تركه برميگرده بهش ميگه: ببين اصغرجان! ما داريم ميريم تبريز، اونجا همه مردن! تو هم ديگه بزرگ شدي، بايد مثل مرداي گنده حرف بزني! اينا گوسفندند، گوسفند. يكم ميگذره، پسره اشاره ميكنه به يك قطار ميگه: دودوچيچي! تركه باز ميگه:اصغرجان! تو ديگه بزرگ شدي بابا! بايد مثل آدم بزرگا حرف بزني، اين اسمش قطاره. بالاخره ميرسن تبريز، سرشام تركه از نوهاش ميپرسه: اصغرجان، ديروز تو مهدكودك چيكار كرديد؟ اصغر ميگه: قصه گوش كرديم. تركه ميپرسه: قصه چي؟ اصغر ياد نصيحت تركه ميافته ميگه: قصه روباه جاكش و كلاغ كسخل!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قزوينيه رو با كير لهولورده و درب و داغون ميبرن اورژانس. دكتر شيفت ازش ميپرسه: بابا چه بلايي سر خودت آوردي؟! قزوينيه با حال زار ميگه: بالام جان، مگه من اون مادر قحبهاي كه رو ديوار عكس كان كشيده بود پيدا نكنم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#325
Posted: 2 Feb 2013 16:54
از زن رشتيه ميپرسن: شما موقع عشقبازي با شوهرتون صحبت ميكنيد؟ ميگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رشتيه به زنش ميگه: خانم جان دوست داشتي مرد بودي؟ زنه ميگه: نه، دوست داشتم تومرد بودي!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
معلمه سر كلاس ميپرسه: كي ميدونه قرص وياگرا چيه؟! پسر رشتيه ميگه: قرص ضد اسحاله! معلمه ميگه: چه ربطي داره؟! بچه ميگه: آخه هر شب مامانم به بابام ميگه: بخور اينو بلكه اون گهت سفت شه!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
--تركه ميميره، اون دنيا هر چي حساب ميكنن، ميبينن كاراي خوب و بدش برابره. از خدا ميپرسن چي كار كنيم؟ ميگه: ببرين بهشت و جهنم رو بهش نشون بدين، خودش هر كدوم رو خواست انتخاب كنه. تركه ميره ميبينه تو بهشت يه چند تا آخوند نشستن دارن تسبيح ميندازن و صلوات ميفرستن. بعد ميره جهنم ميبينه، همه جا تاريكه، تو آسمون يك عالمه ستاره دارن حركت ميكنن. ميگه: ما اون دنيا كه همش پيش آخوندا بوديم، ديگه اين دنيا حوصلشون رو نداريم! همين جهنم بهتره!! خلاصه ميره جهنم. همين كه اساسش وتحويل ميگيره و وارد جهنم ميشه، يه دفعه يه اژدها مياد تخماشو ميخوره، يكي مياد چوب تو كونش ميكنه و... خلاصه دهنش رو ميگان. تركه شاكي ميشه ميگه: خدايا اون وقت كه من جهنم رو ديدم اينجوري نبود! اين چه وضعشه؟! خدا ميگه: بنده نادان! اون وقت كه تو اومدي، مدتي بود با بهشت و جهنم كار نكرده بوديم، رفته بود رو screen saver!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#326
Posted: 2 Feb 2013 16:59
زن قزوينيه ميره دادگاه ميگه: آقاي قاضي ديگه خسته شدم. ميخوام طلاق بگيرم. اين هر شب منو از كون ميكنه! قاضي ميگه: خواهر اين كه خيلي مهم نيست، شما بيخودي زندگيت رو سر هيچ و پوچ نابود نكن! زنه ميگه: آخه آقاي قاضي، روزي كه من اومدم خونه اين، سوراخم اندازه يه دو ريالي بود حالا اندازه يه دو تومني شده! قاضيه ميگه: اي بابا، آدم كه واسه هيجده ريال زندگيش رو به هم نميزنه!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه ميخواسته بياد تهران، ميره ترمينال از يه راننده ميپرسه آقا بليط تهران چند؟ رانندهه ميگه: اگه جلو بشيني 1000 تومن وسط 800 تومن رو بوفه 500 تومن، بعد ميخواد يكم يارو رو سر كار بذاره، ميگه: اگه دنبال اتوبوس هم بدويي 300 تومن! تركه يك نگاهب به كيف پولش ميكنه، ميگه: خوبه دنبالش ميدوم! خلاصه 300 تومن ميده و بسمالله شروع ميكنه دنبال اتوبوس دويدن. نزديكاي غروب اتوبوس داشته از نزديكاي كرج رد ميشده، رانندهه ميبينه تركه هي داره از عقب اشاره ميكنه، شاگردش ميگه: بابا خوارش گاييده شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاريك ميشه سختشه، بيچاره 300 تومن هم كه داده. راننده هم نگه ميداره تركه نفس نفس زنان و شاكي مياد جلو ميگه: اينجا كرج بود؟ راننده ميگه: آره. تركه ميگه: خوب مرتيكه خر چرا هر چي علامت ميدم نگه نميداري؟! من ميخواستم كرج پياده شم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#327
Posted: 2 Feb 2013 17:01
يك بابايي چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد، از قضا اين يكي غولش ترك بوده. غوله ميگه: يه آرزو بكن. يارو ميگه: يه كاري كن كه كيرم اونقدر درازشه كه وقتي راه ميرم رو زمين كشيده شه! غوله هم ميزنه جفت پاهاشو قطع ميكنه!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عربه سه تا خايه داشته، ميره پيش لره، ميخواسته يكم پز بده، ميگه: ما دو تا روي هم پنج تا خايه داريم! لره ميگه:اَ... يعني تو يه خايه داري؟!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- دو تا هزارپا عروسي مي كنند، آخرشب عروس و داماد رو ميفرستند تو حجله. يك سه چهارساعتي ميگذره، ملت ميبينند خبري نشد. مادر عروس ميره از پشت در ميپرسه، بابا داريد چيكار ميكنيد؟! چقدر طولش ميديد؟! داماده با صداي خسته و كوفته ميگه: خانوم اين دختر شما پدر منو درآورده! مادردختره ميپرسه: يعني چي؟! مگه چيكار كرده؟ داماده ميگه: بابا هرچي ازش ميپرسم نميگه كسش لاي كدوم پاشه!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#328
Posted: 2 Feb 2013 17:02
عربه ميخواسته جلق بزنه به كيرش آب صابون ميماله باهاش زمينو تي ميكشه!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه ميره عربستان، يه روز براش يه كار خير پيش مياد(!) ميخواد يه كاندوم بخره، ولي يك كلوم هم عربي بلد نبوده. خلاصه ميره داروخونه، كيرش رو در مياره ميگذاره رو ميز، پولم در مياره ميذاره كنارش. عربه هم فكر ميكنه شرط بنديه، كيرش رو ميندازه رو ميز و پولا رو برميداره!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رشتيه عروسي ميكنه، شب اول با خانوم ميرن تو حجله. فردا رفقا ازش ميپرسن، خوب چطور بود؟ حال داد؟! ميگه: اَووو! نخير، كار يه شب و دو شب و يه نفر دو نفر نيست!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قزوينيه داشته تو حموم بچشو ميكرده، بچهه هي داد و بيداد ميكرده: آااي بابايي نكن! درد ميكنه!... آخ..آاااي جر خوردم! قزوينيه شاكي ميشه، ميگه: چه خبرته كره خر؟! مگه ما خودمون بچه نبوديم؟!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حافظ به زنش گفت :
دلبرا دل به تو دادم که به من کس بدهی / نه که هر شب تا سحر پشت کنی و چس بدهی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سه تا لات میرن قهوه خونه.دوتاشون میگن گارسون دو لیوان خون کس بیار.رییس شون میگه واسه من فقط یه لیوان آبجوش بیار.اون دوتا میگن رییس چرا آبجوش؟
رییس یه شورت زنانه خونی از جیبش درمیاره میگه: ما نپتونی حال میکنیم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یارو پنچرگیره عروسی میکنه.شب عروسی زنشو چند بار میندازه توی حوض آب هی درمیاره.زنش میگه چیکار میکنی؟
یارو میگه میخوام سوراختو پیدا کنم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پیرزنه میگه فرق سپاه با بسیج چیه؟ میگن بسیج از جلو حمله میکنه سپاه از عقب.پیرزنه میگه: یادش بخیر حاجی هم سپاهی بود هم بسیجی
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#329
Posted: 2 Feb 2013 17:04
يه روز سه نفر داشتن از كون گشاد بازيا شون حرف مي زدن، اولي ميگه: من يه بار رفتم دستشويي ديدم خيلي طول كشيد همون جا خوابيدم تا صبح! دومي ميگه: من يه بار تو خيابون خوابم گرفت همون جا اون قدر خوابيدم تا بچههام اومدن بردنم خونه! سومي ميگه: اينا كه چيزي نيست، من يه بار رفتم سينما فيلم كمدي ولي همش گريه كردم. دوستاش ميپرسن: چرا؟ ميگه: چون همون اول كه نشستم خايههام رفت زير كونم تا آخر حوصله نكردم از روشون پاشم!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خبر نگاره نظر تركه رو درباره سيگار ميپرسه، تركه ميگه: به نظر من سيگار پدر سلامتيه! خبرنگاره ميگه: چطور آقا؟ دليل شما چيه؟! تركه ميگه: آخه مادر سلامتي رو ميگاد!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه ميره ماهيگيري به جاي طعمه كير ميبنده به قلابش، پري دريايي شكار ميكنه!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جاهله ميره دستشويي وقتي مياد بيرون رفيقاش ميبينن در كونش خونيه، ميگن: چي شده؟! ميگه: جاكش صداشو براي من بلند ميكنه!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه و رشتيه و عربه نشسته بودن تو قايق و كيراشون رو انداخته بودن تو آب، رشتيه ميگه: عجب آب سرديه! تركه ميگه: عمقش هم زياده!! عربه ميگه: ولك زمينش هم نفت داره!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#330
Posted: 2 Feb 2013 17:06
سركلاس روانشناسي، استاد داشته ميگفته كه دخترا از بچگي وقتي ميبينن كه يه چيزي از پسرا كمتر دارن احساس كمبود ميكنن و اين مسئله باعث افسردگي در اونها ميشه! يكي از پسرا پاميشه ميگه: استاد، ايني كه ما داريم هم آخرش مال اوناست، فقط خرحماليش افتاده گردن ما!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-آخونده و عربه و رشتيه سوار هواپيماي لوفتانزا بودن، موقع نهاركه ميشه، يه مهماندار خوشگل براشون غذا مياره. دختره وقتي ميخواسته غذا رو بذاره جلوي آخونده، سينههاش معلوم ميشه، آخونده ميگه: خدايا به راه راست هدايتش كن! نوبت كشيدن غذاي عربه ميشه، عربه هم پستوناشو ميبينه، ميگه: خدايا راست شده تو هدايتش كن!! نوبت رشتيه كه ميشه، باز سينههاي خانم پيدا ميشه، ميگه: خدايا تو راستش كن من هدايتش ميكنم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!