ارسالها: 336
#331
Posted: 2 Feb 2013 17:07
يه كرمه ميره بدنسازي كير ميشه! (آخه بدن سازي بسته بوده)!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه بابايي ميميره ميره اون دنيا. اونجا هر چي حساب كتاب ميكنن، ميبينن اين يارو كاراي خوب و بدش ميزون ميزونه و نه ميشه فرستادش جهنم، نه ميشه فرستادش بهشت. ميرن پيش خدا، ميگن چيكار كنيم؟خدا بهشون ميگه: اشتباه ميكنين، من بنده خودم رو ميشناسم، يه بار ديگه حساب كنين. خلاصه اونقدر ميگردن، تا بالاخره گوشه پروندش يه پنجاه تومني پيدا ميكنن، كه يارو يك بار داده بوده به گدا، سرهمون ميفرستنش بهشت. يارو ميره بهشت، روز اول ميگه: كجاست اون ميوههاي بهشتي؟! درجا يك فرشته ظاهر ميشه، ميبردش دم ميوهها، ياروكلي حال ميكنه. روز دوم ميگه: كجاست اون نهرهاي شراب؟! باز يك فرشته ظاهر ميشه ميبردش دم نهرهاي شراب، خلاصه يارو يك روز هم اينجوري حال ميكنه، روز سوم ميگه: خوب راستي اين حوريهاي بهشتي كجان ما يه حالي بكنيم؟! يه دفعه يه صدايي مياد: مرتيكه! پنجاه تومن دادي ميخواي كس هم بكني؟!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#332
Posted: 2 Feb 2013 17:09
تركه داشته زنش رو به زور ميكرده تو يخچال، ازش ميپرسن داري چي كار ميكني؟ ميگه: ميخوام فاسد نشه!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه ميره داروخونه ميگه: آقا كاندوم سياه دارين؟! يارو ميگه: چرا سياه؟! ميگه: دوستم مرده ميخوام به زنش تسليت بگم!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بچه پولداره شب ماشين بابا رو ور ميداره بدون گواهينامه ميزنه بيرون. تو راه يه افسر ترك جلوش رو ميگيره، ميگه: كارت ماشين، گواهينامه. پسره جفت ميكنه، ميگه: حالا چه گهي بخورم؟! الان دهنمو ميگاد. ور ميداره يه هزاري ميذاره كف دست يارو. تركه تو تاريكي نگاه ميكنه به هزاري، يه دفعه زرد ميكنه، خبردار واميسه، ميگه: ببخشيد آقاي خميني، تو تاريكي نشناختمتون!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يك مرغ آمريكايي و يك مرغ ايراني داشتن واسه هم رجز ميخوندن، مرغ ايرانيه ميگه: من هر تخمم ۳۰۰ تومن قيمتشه! مرغ آمريكاييه ميگه: چاييدي! من هر تخمم ۴۰۰ تومن قيمتشه! ايرانيه ميگه: برو خواهر! ما واسه ۱۰۰ تومن كون خودمون رو پاره نميكنيم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#333
Posted: 2 Feb 2013 17:11
رفيق رشتيه داشته نصيحتش ميكرده كه: بابا اين زن تو ديگه گندشو درآورده، هر روز دم خونتون ملت بيست متر صف كشيدن برن اينو بكنن! بابا ديگه بايد طلاقش بدي. رشتيه ميگه: اووو! طلاقش بدم خودم برم ته صف؟!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
معلمه داشته پاي تخته مسئله حل ميكرده، يهو يكي از ته كلاس ميگه: ميكنمت! يارو به روي خودش نمياره، يكم ميگذره دوباره يكي از ته كلاس ميگه: ميكنمت بچه كوني! باز معلمه به روي خودش نمياره، بار سوم دوباره يكي از ته كلاس همينو ميگه، معلمه تيز بازي درمياره،گيرش مياره. شاكي از كلاس، ميرن بيرون، ميره پيش مدير دبيرستان ميگه: بابا اين چه افتضاحي؟! اين چه مدرسه گنديه؟! من دارم سر كلاس رياضي درس ميدم، يك پسره هي ميگه: ميكنمت! مديره ميپرسه: يارو لباس سورمهاي تنش نبود؟ معلمه ميگه: چرا. مديره ميگه: شلوارش هم سياه بود؟! معلمه ميگه: آره خودشه! مديره ميگه: ببين اين راست ميگه، جداً ميكنه!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دم دروازه قزوين نوشتن: شورت آهني موجود است! از شهر كه خارج ميشي، نوشتن: آهن پاره خريداريم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#334
Posted: 2 Feb 2013 17:12
از قزوينيه ميپرسن: شما تحصيل كرده ايد؟! ميگه: والله تحصيل كه نه، ولي بالامجان محصل زياد كردم!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه تو پمپ بنزين داشته سيگار ميكشيده، بهش ميگن: اينجا سيگار نكش. ميگه: هه هه! من جلوي بابام هم سيگار ميكشم!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شيره ميخواسته بره مسافرت، خرگوشه رو جاي خودش ميگذاره سلطان جنگل. خرگوشه هم روز اول ميگه: برين اون روباه پدرسوخته رو بيارين. ميرن روباهه رو ميارن، هنوز تو نيومده، ميتوپه بهش كه: پدرسوخته، تو كلاهت كو؟! دستور ميده روباهه رو ببندن به يك درخت، همه حيووناي جنگل بيان يك دور بكنن! دو روز بعد دوباره روباهه رو احضار ميكنه، باز تا مياد تو بهش ميگه: مادرقحبه! كلاهت كو؟! باز ميده ببندنش به درخت و همه حيوونا ترتيبشوميدن. خلاصه چهار پنج روز همينجوري ميگذره، آخر روباهه شاكي ميشه، زنگ ميزنه به موبايل شيره و ميگه بابا اين چه افتضاحيه؟! اين ريختي پيش بره، اين خرگوش تاج و تختت رو به باد ميده. شيره هم زنگ ميزنه به خرگوشه ميگه: بابا، بيخودي كه نبايد به ملت گير بدي! يه گيري بده كه شاكي نشن. خرگوشه ميگه: يعني چي؟ ميگه: مثلا فردا روباهه رو بفرست برات سيگار كنت بخره. اگه پايه كوتاه خريد بگو چرا بلندشو نخريدي، اگه بلند خريد بگو چرا كوتاهشو نخريدي، بعد هم ترتيبش رو بده! خرگوشه ميگه: خوب، يادگرفتم. فردا باز روباهه رو احضار ميكنه و ميگه برو يك بسته سيگار كنت بخر. روباهه مياد تيزبازي دربياره، ميره هم سيگار پايه بلند ميخره هم پايه كوتاه. خلاصه برميگرده تو كاخ، پايه كوتاهه روميده، ميگه: قبله عالم به سلامت! اينم سيگار كنت. خرگوشه زود ميگه: پدرسوخته، من پايه بلندشو ميخواستم! روباهه هم درجا دست ميكنه بسته پايه بلند رو ميده. خرگوشه ميبينه رودست خورده، پاك شاكي ميشه، ميگه: اصلا كسكش تو كلاهت كو؟!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#335
Posted: 2 Feb 2013 17:14
تهرانيه به تركه ميگه: بگو بلوط، تركه ميگه: بلوط. تهرانيه ميگه: كيرم تو گلوت! تركه حسابي بهش بر ميخوره، با خودش ميگه من بايد حال اينو بگيرم. ميره يه هفته فكر ميكنه، هفته بعد مياد به تهرانيه ميگه: بگو شلغم. تهرانيه ميگه: شلغم. تركه ميگه: كيرت تو حلقم!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه داشته با رفيقش رو بوسي ميكرده، رفيقش بهش ميگه، غضنفر چرا گردنت بو ميده؟! تركه ميگه: آخه چند روزه هر كي ميگوزه ميندازه گردن ما!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه دو تا گوشش سوخته بوده، ميره دكتر. دكتره ميپرسه: چرا اينجوري شدي؟ تركه ميگه: آقاي دكتر داشتم اتو ميكردم خانم تلفن زد، من به جاي اينكه گوشي رو بذارم رو گوشم اتو رو گذاشتم! دكتره ميگه: خوب اون گوشت ديگه چرا سوخته؟! ميگه: آخه خانم دوباره زنگ زد!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يك محققي داشته تحقيق ميكرده كه تو فرهنگهاي مختلف زن رو سنبل چي ميدونن. اول از يك رشتيه ميپرسه: شما زن رو به چي تشبيه ميكنيد؟ رشتيه ميگه: زن مثل كتاب ميمونه! وقتي خودت خوندي، بايد بدي دوست بخونه، آشنا بخونه!! بعد از قزوينيه همينو ميپرسه، قزوينيه ميگه: بالام جان، زن مثل نوار ميمونه! يك طرفش رو كه گوش دادي، بايد برش گردوني اونورش رو گوش بدي!! بعد از عربه ميپرسه، عربه ميگه: ولك زن مثل گوجه ميمونه! شيش تاشو بايد بكشي به يه سيخ!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#336
Posted: 2 Feb 2013 17:17
در خونه رشتيه رو ميزنن، رشتيه ميگه: كيه؟ يارو ميگه:منم. رشتيه ميگه:كيرت تو كون ننم!! زنش شاكي ميشه، ميگه: خاك برسرت! تو چقدر بي غيرتي! رشتيه ميگه: بابا غيرتو ول كن، قافيه رو بچسب!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به تركه ميگن چرا زن نميگيري؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
زنه تو خيابون داشته لنگ لنگان راه ميرفته، لوطيه بهش ميگه: خدا بد نده آبجي؟! زنه ميگه: خدا بد نداده، خودم بد دادم!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه شب دوم عروسي زنش رو ميكشه، ميبرنش دادگاه ازش ميپرسن: اين بدبخت رو واسه چي كشتي؟ تركه قرمز ميشه، دادميزنه: ايلده اين بيآبروي ببيناموس پرده نداشت! قاضيه ميپرسه: خوب پس چرا شب اول نكشتيش؟ ميگه: آخه شب اول داشت!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#337
Posted: 2 Feb 2013 17:19
يه شب زن و شوهره ميخواستن با هم حال كنن، بچشون نميخوابيده. باباهه بهش ميگه: بخواب بابا جون، فردا برات پفك ميخرم. پسره ميگه: نــه! پفك نميخوام! باباهه ميگه: بخواب بابا، برات اسباب بازي ميخرم، بچهه باز دادميزنه: نــه! نميخوام!خلاصه هر چي باباهه ميگه، پسره ميگه: نميخوام. آخر باباهه شاكي ميشه، ميگه: اَاَااَه! پس چي ميخواي تخم سگ؟! بچهه ميگه: ميخوام نگاه كنم!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه مي خواسته چشماي بچش عسلي شه؛ تخماش روهفت دقيقه ميندازه توآبجوش!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رشتيه اسم دخترش رو ميگذاره مين، ازش ميپرسن: آخه اين ديگه چجور اسميه؟ ميگه: ميخوام كسي نپره روش!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به تركه ميگن يه دختر پاك و معصوم و نجيب سراغ داري؟ ميگه: آره، شبي هفت تومن!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قزوينيه تو بستر مرگ افتاده بوده، همه خانواده و دوست و آشنا دورش جمع ميشن، ميگن: حاج آقا، وصيتي نداري؟ قزوينيه با حال زار ميگه: بالامجان..اوهو...وصيت ميزنم...اوهو..اوهو... بعد ازمرگم...اوهو...جسدم رو بسوزونيد...ازش پودر بچه درست كنيد!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#338
Posted: 2 Feb 2013 17:20
روي دروازه قزوين نوشتن: پشتگرمي شما مايه دلگرمي ماست!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه جاهله وايستاده بوده جلوي آينه داشته كيرش رو نگاه ميكرده، به زنش ميگه: به به! اگه دو سانت بزرگتر بود ديگه شاه فرنگ بودم! زنش ميگه: اگه دو سانت كوچكتر بود كه ملكه فرنگ بودي!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- يه روز خانم معلمه سر كلاس از بچهها ميپرسه: شما چي دوست دارين؟ مريم ميگه: من گل دوست دارم. فريبرز ميگه: من ماشين دوست دارم، عبود ميگه: من كون دوست دارم! خانم معلمه شاكي ميشه ميگه: فردا جاسم باباي عبود بياد مدرسه. فردا جاسم مياد، خانم معلم ميگه: ديروز عبود سر كلاس يه حرف خيلي زشت زد. جاسم ميگه: اي بابا! چي گفته؟ معلمه ميگه: من روم نميشه بگم. جاسم اصرار ميكنه، تا بالاخره خانم معلمه با خجالت ميگه: ديروز سر كلاس گفت: من كون دوست دارم! جاسم ميگه:ها ولك! خانم معلم خيلي ببخشيد، من خيلي شرمندم، بچس ديگه، كس نديده!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#339
Posted: 2 Feb 2013 17:23
به تركه ميگن: خسته نباشيد. شاكي ميشه، ميگه: حالا اگه خسته باشم ميخواي چي كار كني؟ ساك ميزني؟! ++
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه و رشتيه ميرن جندهخونه. اول رشتيه ميره تو، وقتي مياد بيرون ميگه: نه بابا، زن خودمون بهتره! بعد تركه ميره تو، وقتي مياد بيرون ميگه: آره بابا! زن تو خيلي بهتره!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه روز سر كلاس عربي يه دختره و پسره به نوبت اجازه ميگيرن ميرن دستشويي. بعد از نيم ساعت ازشون خبري نميشه معلمه يكي رو ميفرسته كه يك سروگوشي آب بده. بعد از چند دقيقه پسره كه رفته بوده خبر بياره برميگرده. معلمه با عصبانيت ازش ميپرسه: چي شد، چرا اينقدر لفت دادي؟! پسره هول ميشه به عربي ميگه: لنگُ الزينب مَشرقتاً و لنگها آخر مَغربتاً! اصغر هي دَخََلَ هي خَرَجَ!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه يارو يه سيب اختراع ميكنه ميره اداره ثبت كه اختراعشو ثبت كنه. مسوول اونجا بهش ميگه: بابا سيب رو كه تو اختراع نكردي، خدا خلق كرده. يارو ميگه: اين سيب من با سيبهاي معمولي فرق داره، شما بيا يه گاز به اين سيبه بزن. مسئوله يكم ميخوره ميگه: ا... اينكه مزه پرتقال ميده! يارو ميگه: حالا سيب رو بچرخون اون ورش رو گاز بزن. گاز ميزنه ميگه: اين كه مزه موز ميده! يارو يه سيب ديگه ميده ميگه اينو امتحان كن. اونم هر طرفش مزه يجور ميوه ميداده، رئيسه حال ميكنه ميگه: كاشكي يه سيب اختراع كرده بودي كه مزه كس بده! يارو سريع يه سيب در مياره ميگه اينو امتحان كن. ياروميخوره ميگه: اَه اَه.... اين كه مزه گه ميده! يارو ميگه: نه نه بچرخونش!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#340
Posted: 2 Feb 2013 17:24
رشتي مياد تهران بچهدار ميشه، اسم بچهشو ميذاره هديه تهراني!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه اصفهاني وسط ميدون امام حسين منتظر تاکسي بود. يه تاکسي نگهداشت اصفهاني گفت: آقا دو قدم کرج 100 تومن! راننده تاکسي که جاهل بود گفت: قدمت رو گنده بر ندار... کونت جر مي خوره!
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
تركه هفت تا پسر داشته. يك بار همه پسراش با عروساشون اومده بودن تبريز يك چند روزي ديدنش. شب اول همشون تو اتاق خوابيده بودن، يهو پسر بزرگه كيرش راست ميكنه ترتيب زنشو بده! هرچي زنه ميگه بابا اينجا دست از سر ما وردار، جلو فاميلت آبرومون ميره، پسره قبول نميكنه و ميگه: تو پاشو به هواي آب خوردن برو سر يخچال، تو نورش نگاه كن ببين همه خوابن يا نه! زنه پا ميشه ميره و برميگرده ميگه آره همه خوابيدن پسره هم ديگه امون نميده و يالله مشغول ميشه! بعد از يك نيم ساعت پسر دومي كيرش راست ميكنه كه يك حالي بكنه، خلاصه اونم خانوم رو ميفرسته سر يخچال تا چك كنه ببينه همه خوابن يا نه، و خلاصه تا صبح همين برنامه رو هر هفت تا پسر با زناشون پياده ميكنن (البته با كمك يخچال)! صبح كه ميشه همه دور هم جمع ميشن صبحونه بخورن، تركه ميگه: ديشب خيلي خوب خوابيدم ولي از تشنگي مُردم! همه ميگن: خب باباجان ميرفتي سر يخچال آب ميخورد?! تركه ميگه: والله ديدم هر كي رفت آب بخوره تا صبح گاييدنش خايه نكردم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!