ارسالها: 767
#31
Posted: 19 Mar 2012 15:19
جک 14. تو شهر غضنفر اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. غضنفر به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!!!
جوک 15. غضنفر شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه … « شب می شه … ولی خبری ازش نمی شه . نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب ؟ غضنفر می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم ... تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم !!!
جک 16. غضنفر پسرش کور به دنیا میاد اسمشو می ذاره حیدرمریم زاده !!!
جوك هاي شما؟ (غیر فعال)
جک جدید 90 (جوک جدید 90)
نویسنده جوك ها: جک نویس - ۱۳٩٠/٥/۱
جک شماره 1: نکته : وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا.. بگو مامان
الان میگی مامان…. میگه زهر مارو مامان !
جوک شماره 2: ترس پسرها از ازدواج دل بستن به یه دختر نیست، دل بریدن از بقیه دخترهاست!
جک شماره 3: یکی از مسئولین:
سال ۸۷ در تلفات جادهای ۱۰ درصد کاهش وجود داشته است و تا سال ۹۰ این تلفات به صفر میرسد و انشاءالله تا سال ۹۱ در جادهها زاد و ولد خواهیم داشت!
جوک شماره 4: تبلیغ زمزم به سبک ع.ر.ب.ی:
عبود: ولک جاسم کوکاکولا میخوری؟
جاسم: ها میخورم
عبود: گ.و.ه میخوری! باید زمزم بخوری.
جک شماره 5: غضنفر تا ده سال برای مادرش عزاداری می کرد . بهش میگن : آخه چقدر گریه می کنی ده سال گذشته . میگه : آخه هر وقت یادم میفته که موقع خاکسپاریش چه دست و پایی میزد جیگرم آتیش می گیره
جوک شماره 6: غضنفر با یک سرهنگه سوار هواپیما میشن . غضنفر رو به سرهنگه می کنه میگه ببخشید شما گروهبانید؟ سرهنگه میگه نه
غضنفرهمین سوال رو چند بار می پرسه. آخر سرهنگه خسته میشه میگه بله بابا من گروهبانم . غضنفر میگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشیدی ؟!!
جک شماره 7: غضنفر میره «استر.یپ شو» ، بعد از چند ساعت به رفیقش میگه: پاشو بریم، از اول معلوم بود این دختره زورش نمیرسه میله رو کج کنه!
جوک شماره 8: (جک بی ادبی جدید)
از یه لامپ میپرسن : احوالت چطوره ؟
میگه : چه احوالی !!؟ کار به جاهای خوبش که میرسه منو خاموش میکنن !
جک شماره 9: صدای عشق… صدای قلب نیست، صدای گیتار نیست، صدای پیانو هم نیست، صدای عشق … صدای فنرهای تخته
جوک شماره 10: دوست دختر غضنفر بهش می گه یه حرفی بزن تا قلبم وایسه، غضنفر بعد از کمی فکر می گه: “داداشت پشت سرته!”
جک شماره 11: به غضنفر می گن مار باباتو نیش زد فوت کرد، می گه: از پشت زدش؟ می گن آره، می گه مار مقصره…
جوک شماره 12: غضنفر با لباس تو رودخونه شنا می کرده، ازش می پرسن چه کار می کنی؟
می گه: لباسامو می شورم…
بهش می گن: ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟
می گه: داریم، ولی وقتی می رم اون تو سرم گیج می ره!
جوك هاي شما؟ (غیر فعال)
جک جدید (جوک جدید!!!)
نویسنده جوك ها: جک نویس - ۱۳٩٠/٤/٧
جک شماره 1 : معلمه به شاگردش میگه تو امسال چطوری می خوای قبول شی ؟ نه درس می خوانی، نه میای باغ ........!!؟
جوک شماره 2 :غضنفر شب که میشه میخوابه خواب حنا بندون عروسیشو میبینه صبح که از خواب بلند میشه میبینه تو خودش ریده دستشم تو شورتشه!
جک شماره 3 :غضنفر باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه
جوک شماره 4 :غضنفربه دختره میگه بوس میدی؟ میگه نه! غضنفرمیگه به جهنم بخاطر خودت گفتم من خودم زن دارم
جک شماره 5 :به غضنفریه ماشین می دن که فرمونش سمت راست بوده بعد یه مدت ازش می پرسن چطوره؟ میگه خوبه ، فقط هر وقت تف می کنم میفته روی زنم
جوک شماره 6 :غضنفرداشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله
جک شماره 7 :غضنفرعاشق خدا می شه کعبه می کشه از توش تیر رد می کنه
جوک شماره 8 :یه ایرونی، یه آلمانی، یه اسپانیایی و یه غضنفرسوار هواپیما بودن که زیر هواپیما درمی ره، همه، حتی خلبان، از میله بالای هواپیما آویزون می شن، خلبان می گه: یکی از شماها باید از هواپیما بپره بیرون، غضنفرمی گه: من می پرم به یه شرط: همه تون برام کف بزنین، همه براش کف می زنن و سقوط می کنن!!!
جک شماره 9 :غضنفرمیره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است...
میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!
جوک شماره 10 :غضنفرسفره دلش رو واسه دوستش باز می کنه توش پر از نون بربری بوده....
جک شماره 11 :غضنفرتو جوی آب تف میکنه میره دنبالش پاشو بگذاره روش
جوک شماره 12 :گه دلتنگ باشی کسی نمی فهمه ... اگه عاشق باشی هیچ کس نمی فهمه.... اگه درد داشته باشی هیچ کس نمی فهمه... ولی کافیه فقط یه دفعه بگوزی تا همه بفهمن
جوك هاي شما؟ (غیر فعال)
جک های خفن (جوک های خفن)
نویسنده جوك ها: جک نویس - ۱۳٩٠/۳/۳۱
جوک شماره 1 : به غضنفر میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!
جک شماره 2 : غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من !
جوک شماره 3 : یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!
جک شماره 4 : بچه:مامان اون آقاهه رو ببین کچله مامان:هیس...میفهم بچه:مگه تا حالا نفهمیده
جوک شماره 5 : معلم کلاس اول از ساسان کوچولو می پرسه ..اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به سمیرا..3 تاشو بدی به مریم و یه دونه هم بدی به شراره اونوقت چی خواهی داشت؟؟؟ ساسان میگه .خوب معلومه 3 تا دوست دختر جدید
جک شماره 6 : یک روز دو تا خالیبند واسه هم خالی می بستند. اولی میگه: ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم جاسم، دو سه بار میگه جاسم.... جاسم.... جاسم.... دومی میگه: این که چیزی نیست، ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم جاسم، میگه: کدوم جاسم
جوک شماره 7 : یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده… راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!… کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه… بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!!!
جک شماره 8 : یک روز یه یزدی می ره رو پشت بام خونه اش که آنتن رو درست کنه که یک دفعه از طبقه ششم میفته پایین همین که از جلوی پنجره اشپزخونه خودشون رد می شه می بینه خانومش داره برنج درست می کنه داد می زنه می گه خانم یک پیمانه کمش کنننننننننن !!!!!!
جوک شماره 9 : تو جهنم بمب میگذارند همه شهید میشن میرن تو بهشت.
جک شماره 10 : اگر روزی از کنار گنجشکی رد شدی و دیدی نپرید فکر نکن دوستت داره بدون تو رو آدم حساب نکرده
جوک شماره 11 :یه خر با یه گور خر مسابقه دو میدن گور خر برنده می شه خر میگه : قبول نیست تو لباس ورزشی تنت کرده بودی
جوك هاي شما؟ (غیر فعال)
جوک در مورد مرد ها (جک در مورد مردها)
نویسنده جوك ها: جک نویس - ۱۳٩٠/۳/٢۳
-مردها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارشان هم بدرد نمیخورد.
- مردها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در میآورد.
- مردها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.
- مردها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.
- مردها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.
- مردها مثل عینک دودی هستند با هر دو دنیا را تیره و تار می بینی.
- مردها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.
- مردها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا .
- مردها مثل کیک خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان می شود اما کمی بعد دل آدم را میزند.
- مردها مثل زیر شلواری هستند مردا با هیچکدامشان جرأت نمی کنند به بازار بروند.
- مردها مثل توپ هستند تا لگدشان نزنی تکون نمی خورند.
- مردها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.
- مردها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند
در ايران صنعت بزرگي دارم به نام صنعت دين در اين صنعت براي رفع و ارضاي قدرت طلبي ولايت فقيه و براي نياز مالي خمس و زكات و براي ارضاي نیاز جنسي صيغه وجود دارد
ارسالها: 125
#32
Posted: 21 Apr 2012 15:50
ﺳﻼﻡ ﮔﻮﮔﻮﺭﯼ ﻣﮕﻮﺭﯼ
ﺳﻼﻡ ﻧﻮﻥ ﺗﻨﻮﺭﯼ
ﺳﻼﻡ ﻛﺘﺮﯼ ﻗﻮﺭﯼ
ﺳﻼﻡ ﻛﺮﺳﺖ ﺗﻮﺭﯼ
ﺗﻮﻛﻪ ﺳﻨﮓ ﺻﺒﻮﺭﯼ
ﻫﺴﺘﯽ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﻠﻮﺭﯼ
ﻛﻮﻧﺖ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﭼﺠﻮﺭﯼ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مكالمات پسرا براي ايجاد يه رابطه ي جنسي كوچولو با دخترا واسه جلب اعتمادشون،،،،
مـَـرد شدن حـاصل ِ یـک لقـاح ِ اتفـاقی ست !
امــا مـَـرد بار آمــدن و زیستــن
حاصل ِ تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست،
و مـَـردی جـاودانه شدن ...
حـاصل ِ یک عـُـمر نیــک نـــامی ست...
ارسالها: 416
#33
Posted: 29 Apr 2012 12:42
یه اقایی با یه خانم میره دکتر به دکتره میگه اقای دکتر من نمیتونم زنمو بکنم میشه شما بکنی به من یاد بدی دکتره زن رو میکنه بعد نوبت مرده میشه اونم زنشو میکنه بعدش میرن . چند روز بعد باز هم مرده و زنه میرن دکتر بعدش اول دکتره میکنه بعدشم یارو. یه روز تو خیابون دکتره با دوستش میرفته اونوره خیابون اون یارو رو میبینه به دوستش میگه اون کوسخولو میبینی هر هفته زنشو میاره مطب باهم میکنیم . اون یارو که اونور خیابون هست به دوستش میگه اون دکتر کوسخولو میبینی هر وقت جنده میخوام بکنم مکان ندارم میرم مطبش میکنم
دوستان عزيز گول يوزر منو نخورين .اين يوزرو به عشق عشقم درست كردم. هميييييييييييييييين
ارسالها: 125
#35
Posted: 6 May 2012 08:15
دزده میره تو خونه ای که از در و دیوارش سیر آویزون بوده!
همه جا سیر هرجا رو نگاه میکنه میبینه فقط سیر!
داشته میگشته یه چراغ جادو پیدا میکنه دست میکشه و غول میاد میگه چی میخوای؟
میگه یه میلیون پول
غول: یک ایوون؟
... دزد: یه میلیون
غول : میگون؟
دزد: میــــــــــلیـ ــــــــــون
پیرزنه از پشته سیرا میاد بیرون میگه مادر خودتو خسته نکنه من سالهاس نتونستم بهش بفهمونم چی میخوام!!!
مـَـرد شدن حـاصل ِ یـک لقـاح ِ اتفـاقی ست !
امــا مـَـرد بار آمــدن و زیستــن
حاصل ِ تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست،
و مـَـردی جـاودانه شدن ...
حـاصل ِ یک عـُـمر نیــک نـــامی ست...
ارسالها: 227
#36
Posted: 13 May 2012 09:02
بین ایرانی ها یه مسابقه مهارت شمشیر زنی میذارن . بعد از مسابقه خبرنگار با سه نفر اوّل مصاحبه میکنه ....
اوّل میره سراغ نفر سوم:
-شما چی شد که نفر سوم شدی ؟
نفر سوّم یه نگاه به خبرنگاره می ندازه، بعد یه مگس رو تو هوا با شمشیر دو نصف می کنه .....
...
خبرنگاره میره سراغ نفر دوّم
نفر دوّم هم یه مگس به خبرنگار نشون میده با شمشیر تو هوا دوتا بالشو می زنه ....
خبرنگار هاج و واج می مونه که نفر اوّل چه شاهکاریه ؟
به نفر اوّل میگه شما چه مهارتی نشون دادی؟ یه مگس نشونش
میده با شمشیر تو هوا مگس رو میزنه... مگسه اوّل میفته زمین بعد بلند میشه دوباره
پرواز می کنه...
خبرنگار میگه: این که رفت!
میگه رفت ... ولی دیگه هیچوقت بچّه دار نمیشه
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 125
#37
Posted: 9 Jun 2012 08:29
دوتا بچه داشتن به هم صحبت میکردن...
یکی میگه شنیدم یکی از راه های پول درآوردن اینه که بری از رازهای مردم خبردار شی و پول دربیاری D: !!
دومی از جاش میپره و میره سراغ باباش ...
... بچه : بابا من از راز تو خبردارم!
پدر : اوه .. بیا این 100000 تومنو بگیر و به مامانت چیزی نگو !!
بچه خوشحال دوید پیش مادرش ...
بچه : مامان من از راز تو خبر دارم !
مادر : وای ... بیا این 100000تومنو بگیر و به بابات چیزی نگو ..!!
بچه شاد از موفقیت رفت پیش عموش ...
بچه : عمو من از راز شما خبر دارم !
عمو : پس بدو بیا بغل بابات پسرم
مـَـرد شدن حـاصل ِ یـک لقـاح ِ اتفـاقی ست !
امــا مـَـرد بار آمــدن و زیستــن
حاصل ِ تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست،
و مـَـردی جـاودانه شدن ...
حـاصل ِ یک عـُـمر نیــک نـــامی ست...
ارسالها: 2642
#38
Posted: 13 Jun 2012 18:53
بعضیا هم تو واقعیت هم تو همین سایت همین که به جایی میرسن، میخوان عقده هاشونو خالی کنن. عموما" هم با زور گویی و قدرت نمایی و شاخ و شونه کشیدن
یه شعر در مورد اینا و کلا" افراد تازه به دوران رسیده داریم که میگه:
روزای ندیده شونو دیدن
خواستن شاخ بشن ولی ریدن
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه