ارسالها: 2642
#491
Posted: 21 Jun 2013 13:00
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#492
Posted: 24 Jun 2013 00:22
در يكی از شهرهای اروپا چند روزی بود كه سر ساعت معين مردی وارد سلمانی شده مشتريها رو ميشمرد وبعد معذرت خواسته ميرفت و ديگه هم در آن روز بر نمی گشت.
چون اين كار مرتب تكرار ميشد استاد سلمانی ناراحت بود ،
يك روز وقتی كه مردك طبق معمول مشتريها را شمرد و بيرون رفت شاگردش را دنبال او فرستاد وگفت : ببين چون اينجا شلوغ است می رود به سلمانی ديگر.
شاگردش بعد از چند دقيقه خوشحال برگشت و گفت :
اوستا خيالتون راحت باشد اون به هيچ آرايشگاهی نرفت من با چشمای خودم ديدم كه يكسر رفت خونه شما
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#493
Posted: 25 Jun 2013 11:08
طرف میره پیش روانپزشک میگه: من دکتر هستم و با بعضی بیمارهام سکس داشتم،
حالا عذاب وجدان دارم.
روانپزشکه میگه بابا پیش میاد دیگه.
تازه به زور که این کار رو نکردی. اصلا شاید خودشون هم خیلی خوششون اومده باشه
مگه شکایتی کردن یا گله‌ای کردن؟
میگه نه
روانپزشکه میگه پس سخت نگیر. به هیچی فکر نکن
طرف میگه به این که دامپزشک هستم هم فکر نکنم؟
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#494
Posted: 25 Jun 2013 11:12
يه كور يه فلج رو ميزاره رو كولش از چشماش استفاده كنه، بعد تو خيابون يك دختر خوشگل رد ميشده...
كوره ميگه بسوزه پدر خوشگلی
فلجه ميگه تو از كجا ديديش؟ تو که كوری!!!
ميگه آخه داداش كيرت كمرم رو سوراخ كرد
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 140
#495
Posted: 30 Jun 2013 20:32
سه تا زن، يكی شوهردار، يكی نامزددار و يكی دوست پسردار يه شب با هم قرار ميذارن لباس چرم سكسی بپوشن و عكس العمل طرفاشونو ببينند.
فرداصبح:
اونكه دوس پسر داشته:
اوه دوس پسرم تامنو ديد گفت خیلی خوشکلی عجیجم، تو باید مال من بشی و...
اونيكه نامزد داشته:
نامزدم خيلي هيجانزده شد و گفت :خیلی زیبا شدی عزیزم، درست مثل همیشه و کلّی "لاو" تركونديم!
اونيكه شوهر داشته:
شوهرم اومد خونه و منو كه ديد گفت:
" شام چي داريم بتمن؟! "
تـ کـیـه بـر دوسـتــــ مـکـن مـحـ ـرم اسـرار کـسے نـیـسـت ... مـا تـجـ ـربـه کـردیـم کـسے یـار کـسے نـیـسـت
ارسالها: 2642
#496
Posted: 30 Jun 2013 20:46
طرز تهیه داف فیسبوکی:
ابتدا بلغیس دختر جواد کله پز را به یکی از مطب های "عن بیار هلو" ببر (ترجیحا شمال شهر) برده و بعد از انجام صاف کاری،نقاشی از شصت ماغ وی پنجاه ماغ کسر کرده و یک دماغ بدون رنگ در میاوریم و نام وی را به "پانته آ،سونیا،نازی و الی ماشالله" تغییر میدهیم.
سپس نامبرده را به خانه آورده و بسته به جنس پوست دو الی سه روز در کرم پودر خوابانیده تفت میدهیم.
سپس بعد از خرید سری کامل لوازم آ......رایشی پُخژوا تا سر حده اسهال خونی آمیبی از تار مو گرفته تا نوک شصت پایش را نقاشی میکنیم.
بعد جوش هایش را به مقدار لازم ورز داده تا ممه یا حتی پستان شوند.
بعد از انجام تزئینات کامل و اضافه کردن افکت های فوتوشاپ به مقدار لازم داف شما آماده است.
سپس با یک دوربین "یا ابفضل مگاپیکسلی" از وی تعداد زیادی عکس تهیه کرده و در فیس بوک میگذارید و مشاهده می کنید مردانی از پارس که خون آریایی در رگ هایشان جریان دارد برای نامبرده دستانشان را میان دو پایشان انداخته و خود را جر می دهند.
از دیگر مزایایی این داف میتوان گذاشتن استتوس هایی از قبیله "کلیتوریسم میخاره" و گرفتن میلیارد ها لایک،میلیون ها کامنت و صد ها هزار شیر اشاره کرد.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 511
#497
Posted: 8 Jul 2013 21:55
روایت است داماد فقیری از کیسه برنج برای خود شورتی دوخت
شب حجله عروس خانم ازدیدن داماد غش میکنه
از او میپرسند چرا غش کردی میگوید روشورتش نوشته شده بوددمسیاه شمشیری ۱۰ کیلو خالص
الاغ با اون خریتش از خیلی ها بهتره
ارسالها: 336
#498
Posted: 10 Jul 2013 13:42
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش... راهبه سوار میشه و راه میفتن... چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه... راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار... کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه... چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده... راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!... کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه... بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن... کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی »
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#499
Posted: 10 Jul 2013 13:43
طبق آمار به دست آمده، ثروتمندترین افراد جهان زنان عرب هستند چون همیشه به معامله‌های بزرگ دست می‌زنند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
غضنفر داشته فرم پذیرش هتل رو پر میکرده، جلوی SEX ( جنسیت )
مینویسه : YES PLEASE
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یارو زنش رو طلاق میده همه بهش میگن : بابا , طلا خانوم که زن خوبی بود چرا طلاقش دادی ؟ یارو با عصبانیت میگه غلط کرده . تازه فهمیدم که چقدر عوضی بود . دیروز بازار بودم همه میگفتن : طلا کشیده پائین
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#500
Posted: 10 Jul 2013 13:45
یه مرد 80 ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر 18 ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب... بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و ..... بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما" یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقا" منظور منم همین بود!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت در مورد چیزی که مطمئن نیستی نتیجهء کار خودته ادعا نداشته نباش
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
صفحه 50 از 325