ارسالها: 336
#511
Posted: 13 Jul 2013 10:34
يه روز يه تركه هوس خانوم بازي ميكنه. مياد توي خيابون و خلاصه بعد از كمي اينور و اونور رفتن ميبينه يه زن تنها داره توي پيادهرو ميره، از قضا يارو جنده بوده. ميره پيشش و ميگه: خانوم... كجا ميري؟ زنه هيچي نميگه! تركه دوباره ميپرسه: عشق من... كجا ميري؟ بازم زنه هيچي نميگه! تركه هم گير سه پيچ ميده و دوباره ميگه: روح من... كجا ميري؟ يهو زنه شاكي ميشه و ميگه: روحتو گاييدن... داره ميره دوش بگيره...!؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
رشتیه میاد خونه، میبینه یك مردك لندهور لخت مادرزاد تو اتاق خواب نشسته! خلاصه خیلی غیرتی میشه، میگه: مردك الندگ! تو خونه من چه غلطی میكنی؟! مرده میگه: والله آقا من داشتم با این خانم همسایه بالایی حال میكردم، كه یهو شوهرش اومد، منم به شما پناهنده شدم. رشتیه دلش میسوزه، میگه: اشكال نداره، والله منم دل خوشی ازین طبقه بالایی ندارم. خلاصه كلی مرام میگذاره و یك دست لباس و یك مقدار پول تاكسی میده به مرده و با سلام وصلوات راهیش میكنه. یكی دو هفته بعد، رشتیه داشته تو حیاط خونش قدم میزده، یهو دو دستی میكوبه تو سرش، میگه: ای بر پدر آدم دروغگو لعنت! منزل ما كه فقط یك طبقهست
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#512
Posted: 13 Jul 2013 10:35
از رشتیه میپرسن: چه روزایی با زنت حال میكنی؟ میگه: همه روزا بجز پنجشنبه و جمعهها! میپرسن چرا؟! میگه: اووو! پنج شنبه جمعه اونقدر شلوغه كه ژتون گیر خودمم نمیاد
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یارو ازون تیمسار كسخلای تیر بوده، یك روز كله سحر میاد پادگان به اولین نفری كه میرسه، داد میزنه: سرگرد! من دیشب زنمو كردم! انجام وظیفه بود یا بیگاری؟!! سرگرده جفت میكنه، با خودش میگه باز این میخواد یك چیزی از دهن ما بكشه بیرون بدبختمون كنه. خلاصه با تته پته میگه: چهچه عرض كنم قربان. تیمساره شاكی میشه، میگه: خاك بر سر احمقت كنند! میره یكم جلوتر، یك گروهبانه رو میبینه، باز همون سؤالو میپرسه، گروهبانه بدبخت هم یكم من و من میكنه، چیزی نمیگه و فحشش رو میخوره. تیمساره شاكیتر میشه، میره یكم جلوتر میبینه یك سرباز صفر داره جارو میكشه، میره جلو میگه: سرباز! من دیشب خانوم رو كردم. انجام وظیفه بوده یا بیگاری؟! سربازه خیلی مطمئن میگه: انجام وظیفه بوده قربان! تیمساره كف میكنه، میگه: واسه چی انجام وظیفه؟! تركه میگه: آخه اگه بیگاری بود میدادید ما بكنیم!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#513
Posted: 13 Jul 2013 10:57
غضنفر میره «استر.یپ شو» ، بعد از چند ساعت به رفیقش میگه: پاشو بریم، از اول معلوم بود این دختره زورش نمیرسه میله رو کج کنه!
------------------------------------------------------------------------------------------------------
از غضنفر می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن، هنوز نمی دونم دایی شدم یا خاله؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------
غضنفر میره پمپ بنزین. یارو به غضنفر میگه آقا سوپر بزنم یا معمولی غضنفر میگه:
معمولی بزن خانواده تو ماشین نشسته
------------------------------------------------------------------------------------------------------
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#514
Posted: 14 Jul 2013 10:17
قزوینیه 3 تا بچه آفریقایی سیاه رو می دزده می یاره خونه. می گن واسه چی اینارو می خوای ؟
می گه : اگه خدا قبول کنه واسه عاشورا تاسوعا می خوام.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
به بنیامین می گن : چطوری خودت رو ارضا می کنی ؟ میگه : چشمامو رو هم می ذارموووووووووو / تو رو به یادم می یارمووووووو.....
--------------------------------------------------------------------------------------------------
مردها وقتی یه زن بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:
اونایی که بغل میکنن
اونایی که جاکتشونو میدن
احمقهایی که میگن: منم !
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#515
Posted: 14 Jul 2013 10:20
دختری به دوستش: فکر کنم دوست پسرم داره بهم خیانت میکنه!
دوستش: از کجا فهمیدی؟
دختر: آخه دیشب پرسیدم کجا بودی ، گفت با دوستم امیر بودم...
دوستش: خوب الان مشکل چیه؟
دختر: خوب لامصّب دروغ میگه ، دیروز امیر تمام مدت با من بود!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#516
Posted: 14 Jul 2013 10:23
یه بار دوست دخترم به هوای سینما خونه شونو پیچوند
و اومد خونه پیشِ من!
بعد از یه ساعت باباش زنگ زد موبایلش گفت :
بیا خونه مهمون اومده مامانت دست تنهاست!
دوست دخترم گفت :یه ربع دیگه خونه م!
بعد از نیم ساعت باباش زنگ زد گفت: کجا موندی ؟ داری قل میخوری تا خونه؟
این گفت: هنوز تو سینمام،یه مشکلی پیش اومده درا باز نمیشه!
خلاصه هی باباش 5دقیقه یه بار زنگ میزد و اینم میگفت:
الان منتظر تاکسیم، الان تازه سوا
رِ تاکسی شدم، الان از تاکسی پیاده شدم!
منم شاکی شدم گفتم: بابا پاشو برو کوفتمون شد!!!
داشتیم بحث میکردیم که باز باباش زنگ زد،اینم قاطی کرد گفت:
بابا .. واقعا ده دقیقه دیگه خونه م... دارم لباسامو میپوشم ...!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#517
Posted: 14 Jul 2013 10:25
دختره ميره منشي بشه ، ميگن : چقدر حقوق ميخواي ؟ ميگه : سه ميليون . ميگن : أوه مدير عامل دو میلیون ميگيره !!!
ميگه : پس برين همونو بكنين
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
بچه تخسه به مامانش میگه :
اگه اذیتم کنی با سوزن حاملت میکنم
مامان: چطوری؟
بچه: به کاندومهای بابا سوزن میزنم !!!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#518
Posted: 14 Jul 2013 10:28
بچه به معلم اش ميگه آقا زيپ شلوارم بازه!
معلم ميگه ازاين به بعد بگو در دفتر بازه!
دفعه بعد بچه ميگه آقا در دفتر بازه آقامديرهم بيرون اومده.
--------------------------------------------------------------------------------------------
بچه :مامان امروز تو اتاق انتظار بابا ازم خواست از جام بلند شم و جامو بدم به یه خانوم!
مادر: خیلی کار خوبی کردی پسرم!
بچه: ولی آخه من رو پای بابا نشسته بودم
--------------------------------------------------------------------------------------------
غضنفر رفت پیش دكتر گفت : آقای دكتر ، من چند وقته گوزم نه صدا داره نه بو.... نمیدونم چرا ...
دكتره میگه : خوب عزیزم یه گوز بده ببینم ...
غضنفر میگوزه بعد دكتره میاد میشینه شروع میكنه به نوشتن ...
غضنفر میگه : آقای دکتر مشخص شد چی بود ...
دكتره میگه : بله یه سمعك برای گوشت نوشتم ... یه قطره هم برای بینیت ... بیرون رفتی در رو هم باز بزار خفه شدم!!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#519
Posted: 14 Jul 2013 10:33
اگه گفتید شباهت پسر و موش در چیه؟
هر دوتاشون دنبال سوراخ میگردن.
--------------------------------------------------------------------------------
یارو يه كفتر ميدزده ميزاره تو شلوارش ميره مترو زيپش باز بوده.كفتره سرشو مياره بيرون،يه معتاد كه داشته چرت ميزده تا كفتره رو ميبينه ميگه داداش يكي از تخمات جوجه شده.
------------------------------------------------------------------------------------
فقط با وکلا دوست شويد! اگر چه دکترها خوب می کنند، آشپزها سیر می کنند، آرایشگرها قشنگ مي کنند، رفتگرها تمیز مي کنند، مهندس ها درست مي کنند، ول فقط وکلا هستند که قانونی می کنند
------------------------------------------------------------------------------
یک گاو نر دنبال یک گاو ماده می افته گاو ماده هی فرار می کرده دست آخر به یک کوچه می رسه که بن بست بوده برمی گرده و با حالت درماندگی می گوید آخه چی از جون من می خوایی گاو نر می گه مااااااااااااااااااااااچ
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 336
#520
Posted: 14 Jul 2013 10:35
اگه گفتید شباهت پسر و موش در چیه؟
هر دوتاشون دنبال سوراخ میگردن.
--------------------------------------------------------------------------------
یارو يه كفتر ميدزده ميزاره تو شلوارش ميره مترو زيپش باز بوده.كفتره سرشو مياره بيرون،يه معتاد كه داشته چرت ميزده تا كفتره رو ميبينه ميگه داداش يكي از تخمات جوجه شده.
------------------------------------------------------------------------------------
فقط با وکلا دوست شويد! اگر چه دکترها خوب می کنند، آشپزها سیر می کنند، آرایشگرها قشنگ مي کنند، رفتگرها تمیز مي کنند، مهندس ها درست مي کنند، ول فقط وکلا هستند که قانونی می کنند
------------------------------------------------------------------------------
یک گاو نر دنبال یک گاو ماده می افته گاو ماده هی فرار می کرده دست آخر به یک کوچه می رسه که بن بست بوده برمی گرده و با حالت درماندگی می گوید آخه چی از جون من می خوایی گاو نر می گه مااااااااااااااااااااااچ
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!