ارسالها: 228
#611
Posted: 8 Dec 2013 15:33
پسر خطاب به باباش:
بابا کس ننت یعنی چی؟؟
پدر:خفه شه دیوث اینو کی بت یاد داده؟؟
پسر:دوستم امروز تو کوچه گفت بم بگو سایز سینه مامانت چیه منم نگفتم برگشت گفت کس ننت
پدر:عجب دوست بی همه چیزی داری بزار ببینمش حالشو جا میارم این خیلی حرفه بدیه اصلا دیگه تکرار نکن
پسر:پس بگو سایز سینه مامان چیه که بش بگم تا بم نگه این حرفو
پدر:خفه شو بی ادب
پسر:نمیگی؟
پدر:نه
پسر:پس کس ننت
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!
ویرایش شده توسط: sara_blue_xxx
ارسالها: 228
#613
Posted: 9 Dec 2013 21:25
ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﺗﻮ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ
ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﺯ ﺗﺐ ﻋﺸﻘﺖ ﺗﻮ
ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ: کس ﻧﮕﻮ ﭘﺴﺘﻮﻧﺎﯼ ﺁﻭﯾﺰﻭﻧﺘﻮ ﺍﺯ
ﮐﺎﺳﻪ ﺧﻮﺭﺷﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!
ارسالها: 228
#614
Posted: 9 Dec 2013 21:31
روز اول بعد از ازدواج
زن به شوهرش میگه : صبحونه میخوری؟؟
مرد:نه عزیزم دیرم شده ،لباتو میخورم میرم...
ظهر که مرد برمیگرده خونه زنه میگه عزیزم ناهارتو بیارم بخوری؟
مرده میگه : نه جیگر،سینه هاتو میخورم و میرم...
شب ،یارو میاد خونه میبینه زنش پاهاشو گرفته رو بخاری،میگه چیکار داری میکنی؟؟
زنه میگه : عزیزم دارم شامتو گرم میکنم ... )
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!
ارسالها: 9253
#615
Posted: 11 Dec 2013 09:28
یک اسم با کلاس جایگزین گشادی پیدا کردم:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"از هم گسستگی سلولهای تحتانی"
------------------------------------------
میدونستین به لحاظ شرعی لب صیغه نمیخواد ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عجیب نیست که ندونین چون
علاوه براینکه مطالعتون کمه
منم دارم کـُس میگم :
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#616
Posted: 11 Dec 2013 09:32
خانومه زنگ زده برنامه خانواده میگه:" تو رو خدا به مردا بگین اینقدر یه چیز کوچک رو بزرگش نکنن بیفتن به جون ما زنا..."
----------------------------------------------
ما اگه ایتالیاهم بدنیا امده بودیم ...
اونجا انقلاب کاتولیکی میشد ...
به رهبری پاپ و تشکیل جمهوری کاتولیکی ایتالیا ...
سپاه پاپداران ..
نماز یکشنبه ...
... بسیج کاردینالی ...
مجمع کشیشان مبارز ...
انصار حزب الپاپ ...
جامعه ی کشیشان حوزه ی علمیه ی رُم ...
ستـــــــــــــــــــــــاد وصایای پاپ و آستان واتیــکان پــاپَوی و ....
------------------------------------------
بچه املا 19 میشه
خالش میگه دودولتو بخورم
بچه میگه خاله 20 بشم میذاری بکنمت ؟
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#617
Posted: 11 Dec 2013 09:34
پسر خالم نامزد کرده :|
دیشب با نامزدش بود که دیدمش و جو بزرگتری منُ گرفت
رفتم دست گذاشتم رو شونه نامزدش گفتم :
" این آرزو رو میکنم که خوشبخت شین و در آرامش باشید "
تا اینجای قضیه موردی نداشت
اما
مورد اصلی اینجاست که یادم اومد اسم نامزد پسر خالم " آرزو " هست :|
جاتون خالی ریدیم کلوخ هم نبود
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#618
Posted: 11 Dec 2013 09:38
پیرزنه میره داروخانه میگه ننه یه کیر مصنوعی به من میدی . میگه اون بالا هر سایزی رو که خواستی انتخاب کن پیرزنه میگه اون قرمزه رو بده . دکتره میگه یکی دیگه رو انتخاب کن اون کپسول آتش نشانیه
************************************************
زنه لخت مادرزاد سوار تاکسی اصفهانیه میشه!
راننده میخ میشه رو زنه
زنه میگه چیه؟! تا حالا زن لخت ندیدی؟
...
اصفهانیه میگه : دیدم!
دارم فکر می کنم که شما کرایه منو کجاتون گذاشتین؟
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 228
#619
Posted: 11 Dec 2013 12:42
[font#01DF01]يارو حاجيه قرار دادگاه داشته، نميدونسته چجور لباسي بپوشه. حاجآقاي حجره كناري بهش ميگه: حاجآقا، يك دست لباس كهنة رنگ و رو رفته بپوش كه قاضيه دلش به حالت كباب شه. ازون طرف حاجآقاي حجره روبرويي بهش ميگه: حاج آقا يك دست لباس نو و ترتميز بپوش كه اونجا قاضيه حساب دستش بياد با كي طرفه! حاجيه گه گيجه ميگيره، آخر ميره از يكي از رفقاي قديميش ميپرسه: آخر ما چي بپوشيم.
رفيقش بهش ميگه: ببين حاجآقا، بگذار برات يك داستان بگم: يك روزي يك دختري ازدواج ميكنه، نميدونسته واسه توي حجله چي بپوشه. مادرش بهش ميگه يك پيرهن دراز و محجوب بپوش برو تو، ولي خالش بهش ميگه: نه دخترم، يك دامن تنگ و كوتاه بپوش. حاجآقا شاكي ميشه، ميگه: مرتيكه حجله رفتن اون زنيكه چه ربطي به دادگاه من بدبخت داره؟!
يارو ميگه: حاجآقا ربطش اينه كه تو جفتش توفير نميكنه چي بپوشي.. درهرحال آخرش كونت ميگذارن!![/font]
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!
ویرایش شده توسط: sara_blue_xxx
ارسالها: 228
#620
Posted: 11 Dec 2013 15:37
یه افسر ارتش رو تبعيد ميكنن به بيابون
بعداز چند وقت به افسره فشار مياد و از يه گروهبان ميپرسه:
ببينم اينجا وقتي به تو فشار بياد چيكار ميكني؟
گروهبان ميگه:جناب سروان يه شتري پشت خونه هست....
افسر ميگه:خفه شو بچه پررو،برو گمشو
بعدازچندهفته دوباره از گروهبان همون سوال رو ميكنه
گروهبان ميگه:جناب سروان يه شتري پشت خونه هست...
افسر ميگه:خفه پدرسگ باز پرروبازي كردي
بعداز چندماه ديگه به افسره فشار بدجوري مياد ويواشكي
ميره پشت خونه وبا بدبختي ترتيب شتره رو ميده
شتره هم چون خيلي پير بود،ميميره
فرداش كه ميره سر كار ميبينه همه دارن گريه ميكنن
ميپرسه:براي چي گريه ميكنين؟
يكي از سربازا ميگه:جناب سروان يه شتر اون پشت بود
هروقت به ما فشار ميومد ميرفتيم سوارش ميشديم
مارو ميبرد در خونه يه جنده باحال.
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!