ارسالها: 9253
#722
Posted: 29 Dec 2014 01:26
برنامه ى امشب سينماهاى کشور:
لام مثله لامپ(اجتماعى)
لامپ اجبارى(کمدى)
کاش همه لامپ200 وات داشتن(تخيلى)
لامپ هاى قرمز(سياسى)
ديشب لامپتو ديدم آزيتا(رمانتيک)
لامپ هاى خاردار(ترسناک)
لامپى از طلا(کودک و نوجوان)
لامپعلى(مستندى از تغيير جنسيت)
کى لامپ مريم رو دزديد(جنايى)
جدايى لامپ از سيمين(عاطفى)
ـــــــــــــــــ
به یارو گفتن نظرت درباره روزنامه چیه؟
گفت:جام جم خشكه،رسالت تیزه،آفتاب نرمه،كیهان عالیه
گفتن:بقيه چي؟
یارو گفت:هنوزبابقیه كونمو پاك نكردم.
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 17
#724
Posted: 3 Jan 2015 18:11
مرد به پسرک گفت:کفشهایم را خوب واکس بزن.....
پسر گفت:چشم،مثل زندگی خودم خوب سیاهشان میکنم....
.
.
.
.
.
.
مرد سخت تحت تأثیر قرارگرفت و اشک در چشمانش حلقه زد
دست در کوله پشتی خود کرد و چوبی درآورد و پسرک را سخت کتک زد
باور کنین خودمم نفهمیدم چرا دیوث گرفت بچه رو زد...
من دلم می خواهد .... ساعتی غرق درونم باشم ... عاری از عاطفه ها .... تهی از موج و سراب ... دور تر از رفت ... خالی از هر چه حرف .... من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من .... من دلم تنگ خودم گشته و بس ....
ارسالها: 17
#725
Posted: 3 Jan 2015 18:18
ه ﺷﺐ ﺗﻮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺟﻦ ﺩﯾﺪﻡ
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺘﻢ
ﺩﯾﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻧﺮﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎصوت ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺑﺎصوﺖ
ﺧﻮﻧﺪﻡ : ﺑیسمی ﺍﻟلهیر ﺣﻤانیر ﺭﺣﯿﻢ .
ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﮐﻞ ﻗﺮﺁﻧﻢ ﺑﺨﻮﻧﯽ ، ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،
ﻣﻦ ﺟﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﺗﻢ توله سگ!!!
من دلم می خواهد .... ساعتی غرق درونم باشم ... عاری از عاطفه ها .... تهی از موج و سراب ... دور تر از رفت ... خالی از هر چه حرف .... من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من .... من دلم تنگ خودم گشته و بس ....
ارسالها: 17
#726
Posted: 3 Jan 2015 18:20
گاهی تو میخوای نمیشه،گاهی تو نمیخوای و میشه،گاهی جر میخوری که بشه،گاهی جرت میدی که نشه ،گاهی هیچی نمیخوای ولی مجبوری،گاهی مجبوری ولی هیچی نمیشه...
زندگی همه درگیر شدن و نشدن،بودن و نبودن،خواستن و نخواستن و عاخرش تلاش برای مردن و نمیردن،چه سرنوشت پوچ و مسخره ای داره اشرف مخلوقات
من دلم می خواهد .... ساعتی غرق درونم باشم ... عاری از عاطفه ها .... تهی از موج و سراب ... دور تر از رفت ... خالی از هر چه حرف .... من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من .... من دلم تنگ خودم گشته و بس ....
ارسالها: 17
#727
Posted: 4 Jan 2015 19:15
گربه ماده رو گوشه باغچه گیر اورده پریده روش مشغول شده،بعد یه گربه نر دیگه از پشت پریده رو شخص متجاوز و مشغول شده و هر سه تا دارن لذت میبرن،دوتا گربه نر دیگه هم تو صف زنبیل گذاشتن و منتظرن یکی از این بپره پایین..
شده مثه حال و روز امروزه مملکت،من سر تو کلاه میزارم تو سر یکی دیگه اون سر یکی دیگه بعد یکی سر من کلاه گذاشته و خودشم یه کلاه گشاد رو کله شه و سر این چرخه همینجوری ادامه داره،یه جورایی مملکت من بگا تو بگایه ،هر خری واسه خودش کدخدایه !!!!
بعد از همه اینا میمونی بگی عوف چه حالی کردم یا بگی عاخ چه کونی دادم
من دلم می خواهد .... ساعتی غرق درونم باشم ... عاری از عاطفه ها .... تهی از موج و سراب ... دور تر از رفت ... خالی از هر چه حرف .... من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من .... من دلم تنگ خودم گشته و بس ....
ارسالها: 174
#728
Posted: 5 Jan 2015 13:36
ﯾﻪ ﮔﻮﺭﯾﻠﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻣﯿﺮﻩ ﺗﻮﻭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ
ﺑﺎﻻﯼ ﯾﻪ ﺩﺭﺧﺖ .
ﯾﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﮐﻪ ﮔﻮﺭﯾﻠﺘﻮﻥ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺘﻪ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﺑﺒﺮﯾﻨﺶ.
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﺮﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺍﻧﺖ ﻭ ﻗﻔﺲ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻭ
ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﮓ ﻭ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ .
ﺗﺮﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺮﻭﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﻡ ﻧﺎﯾﻮﻣﺪﻩ ﺗﻮ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯽ ﻣﻦ ﮐﻮﻣﮏ ﺑﮑﻨﯽ ﮔﻮﺭﯾﻠﻪ ﺑﯿﮕﯿﺮﻡ .
ﻣﺮﺩﻩ : ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﻢ؟
ﺗﺮﮐﻪ : ﺍﯾﻦ ﺗﻔﻨﮕﯽ ﺑﺠﯿﺮ، ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺭﺧﺖ، ﺑﺎ
ﮔﻮﺭﯾﻠﻮ ﺩﺭﺟﯿﺮ ﺩﺍﻋﻮﺍ ﻣﯿﺸﻢ، ﮔﻮﺭﯾﻠﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﭘﺎﯾﯿﻮﻥ،
ﺳﮕﻪ ......تخمه ﮔﻮﺭﯾﻠﻪ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﮔﻮﺭﯾﻞ ﻗﻔﻞ ﻣﯿﺸﻪ ! ﺑﻌﺪ
ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﭘﺎﯾﯿﻮﻥ ﮔﻮﺭﯾﻠﻪ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺗﻮﻭ ﻗﻔﺲ !
ﻣﺮﺩﻩ : ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﺍ ﭼﯿﻪ؟
ﺗﺮﮐﻪ : ﻫﺎﻥ ﺑﺎﺭﭼﻼ، ﺁﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﮔﻮﺭﯾﻠﻮ ﻣﻨﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻮﻥ
ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﻔﻨﺞ ﺳﮕﻪ ﺑﮑُﺸﯽ
مگر میشود زندگی مرا نامنظم آفریده باشد، خدای دانه های انار
ارسالها: 174
#729
Posted: 5 Jan 2015 14:26
چن وقت پیش داشتم با دختره چت میکردم اومدم بحث و به حرفای خاک برسری بکشونم ...
گفتم امشب شب جمعست ها ا ا ا ا
دختره گفت : آره خدا رفتــگان شمارو هم رحـمـت کنه ! ! !
یعنی همه
اجدادم یهویی باهم بهم گفتندهرچی خاک ماست تواون سرت
مگر میشود زندگی مرا نامنظم آفریده باشد، خدای دانه های انار
ارسالها: 201
#730
Posted: 5 Jan 2015 20:33
ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ...
ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ
ﺷﺪﯾﻢ!
ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻧﻮ
ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﯾﻢ!
ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﺪ،ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻣﻮﻧﻮ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ!
ﺩﻣﺎﻏﺘﻮﻧﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﺩﻣﺎﻏﻤﻮﻧﻮ
ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﻢ!
ﺻﻮﺭﺗﺘﻮﻧﻮ ﺑﻨﺪ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻦ،ﺻﻮﺭﺗﻤﻮﻧﻮ ﺑﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ!
ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﻣﺶ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻧﻮ
ﻣﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ!
.
.
.
ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮕﻪ
ﮐﯿﺮﻣﻮﻥ ﺧﻔﻪ ﻣﯿﺸﻪ!
ازاین زمین نفرین شده
تاآسمون بکرراهی نیست