ارسالها: 455
#921
Posted: 14 Aug 2019 16:21
این جوک سکسی نیست ولی بامزه‌ست ......
اصفهانیه نیم کیلو خیار خریده بوده و داشته میومده خونه‌شون که وسط راه چشمش میافته به یه گدا که تو خیابون خوابیده بوده . یه چند لحظه وایمیسته نگاهش میکنه و خیلی دلش می‌سوزه . بیدارش میکنه میگه وخی ! وخی بیا تو کوچه ما بخواب !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#922
Posted: 28 Aug 2019 19:18
طرف میره داروخونه میگه ببخشید آقا ، وازلین بوریکه دارید ؟
دکتر داروخونه میگه یواش‌تر آقا ، اینجا زن و بچه وایستاده ! از نردبون میره بالا از اون بالا به طرف اشاره میکنه چقدر میخوای ؟
طرف از اون پائین داد میزنه :
بــــــــــه انــــــــــــــدازه یـــــــــــه کـــــــــــون کــــــــــردن !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#923
Posted: 30 Aug 2019 22:49
این جوک سکسی نیست ولی هم فرهنگ ایرانی‌ها رو نشون میده هم خنده داره ....
قدیمی هم هست اگر قبلاً شنیده بودید دیگه ببخشید ......
یه روز یه زن آمریکایی و یه زن آلمانی و یه زن ایرانی نشسته بودن دور هم و از بدبختی‌های زن بودن توی جوامع میگفتن تا اینکه به این نتیجه میرسن که دیگه تو خونه نه ظرف بشورن ، نه غذا بپزن ، نه خونه رو نظافت کنن و نه هیچ کار خونه‌ای ......
چند ماه بعد دوباره همدیگه رو می‌بینن به همدیگه میگن چی شد ؟
زن آمریکایی میگه من به شوهرم گفتم من دیگه نه ظرف می‌شورم ، نه غذا می‌پزم ، نه خونه رو نظافت میکنم و نه هیچ کار خونه دیگه‌ای ؛ روز اول چیزی ندیدم ، ولی روز دوم دیدم شوهرم خودش بلند شد آشپزی کرد ، غذا رو خوردیم ، ظرفا رو شست ، خونه رو نظافت کرد و کارای خونه رو خودش انجام میده !
زن آلمانی میگه منم به شوهرم گفتم من دیگه نه ظرف می‌شورم ، نه غذا می‌پزم ، نه خونه رو نظافت میکنم و نه هیچ کار خونه دیگه‌ای ؛ روز اول چیزی ندیدم ، روز دوم هم چیزی ندیدم ، ولی روز سوم دیدم شوهرم خودش بلند شد آشپزی کرد ، غذا رو خوردیم ، ظرفا رو شست ، خونه رو نظافت کرد و کارای خونه رو خودش انجام میده !
زن ایرانی میگه منم همینا رو به شوهرم گفتم ، گفتم من دیگه نه ظرف می‌شورم ، نه غذا می‌پزم ، نه خونه رو نظافت میکنم و نه هیچ کار خونه دیگه‌ای ؛ روز اول چیزی ندیدم ، روز دوم چیزی ندیدم ، روز سوم هم چیزی ندیدم ، ولی روز چهارم خدا رو شکر چشم چپم یک کم می‌دید !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#924
Posted: 30 Aug 2019 22:50
Azamkhanoom
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#926
Posted: 5 Sep 2019 21:38
یه دختر ترک ازدواج میکنه ، قبل از عروسی فهرست اسامی دعوتی‌ها رو می‌نویسه :
* با ترجمه براتون می‌نویسم
گؤزل آنام ( مامان خوشگلم )
ایگید آقام ( پدر قهرمانم )
مارال باجیلاریم ( خواهرای مثل غزال و آهوم )
پهلوان قارداشلاریم ( داداشای پهلوونم )
دوزلی دایی اوقلی لاریم ( پسر دایی های بانمکم )
و ...
فامیلای داماد :
او گؤی گؤز ننسی ( اون ننه چشم سفیدش - بی‌حیاش - )
او اشک ددسی ( اون بابای خرش )
او قحبه باجیلاری ( اون خواهرای جنده‌ش )
او اوکوز قارداشلاری ( اون داداشای گاوش )
او قودوخ عمو اوقلیسی ( اون پسر عموی کره خرش )
و ...
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ویرایش شده توسط: TheWalkingDead
صفحه 93 از 326