انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 17 از 58:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  57  58  پسین »

همراه با خاطرات شیخ دغل باز (داستان و حکایت طنز)


مرد

 
ابولاشی و شباهت بچه ایمام به او
ایمام :«ابولاشی جان، تو به هر حال نزدیک ترین صحابه من هستی، رابطه تو و من، مثل ولی هستی برای ممدوح! این زن یهودی، باز می خواهد روی سر من آشغال بریزد، لطفا تو اینبار لباس مرا بپوش و به جای من برو ....»
ابن قنبل روایت می کند که متاسفانه ابولاشی، دستور ایمام را درست درک نکرد و فکر کرد باید مانند ولی، در بستر ایمام بخوابد! ایمام هنوز بر بالای منبر بود که او لباس ایمام را پوشید و به بستر مشترک ایمام و سوسن وارد شد...!!
سیره الشقی، بخش لشگری کوچولو، فصل "چرا لشگری کوچولو اینقدر به ابولاشی شبیه است؟!"
از وبلاگ گمنامیان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
شهادت مولایمان جقی (ع)
همانا روز شهادت مولایمان جقی (ع) بود. پس در حیاط خانه فریاد زد: "سوسن من دارم میرم خونه خلیفه، واسه شام و آب انگور دعوتم کرده!"
همانطور که قصد رفتن به سمت درب خانه را داشت غازهای خانه جلوی راهش را گرفتند و با منقارشان عبای مبارک را کشیدند. عقیر برای امام جفتک پرانی میکرد و شمقدر جلوی در خانه نشست و راه خروج را بست.
ایمام جقی که از این وضعیت شاکی شده بود، معجزه صحبت با حیوانات را روشن کرد و گفت: "شما چه مرگتونه!!! چرا مزاحم میشید؟"
که حیوانات یک صدا گفتند: "یه عمر با نداریت ساختیم، برنج آشغال هندی به خوردمان دادی، یونجه بی کیفیت، آب انگور آب زیپو و ....! حالا داری تنها تنها میری خونه خلیفه برنج اعلا با آب انگور خوب بزنی؟"
پس اشک در چشمان ایمام حدقه زد و قول داد که برای آنها نیز از سفره خلیفه چیزی بیاورد.... ولی آن ایمام مظلوم هیچ وقت برنگشت.
از لودويگ فن جقي
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
علل خطاب شدن ایمام رجب به امام حمام
خدا که از کفر و روزه خواری مردم سامرا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت عذاب خود را بر آنها نازل نماید. به رجب دستور داد یک کشتی بسازد و از هر حیوانی یکجفت را بر آن سوار کند.
متاسفانه به دلیل گستردگی حوزه مسئولیت های ایمام ازجمله برقراری عدالت بین همسران متعدد، برگزاری هزاران رکعت نمازهای فرادا و جماعت در شبانه روز، سرکشی مداوم به بیوه زنان و ایتام سامرا، پاسخگویی به شبهات و سوالات دانشمندان و مبارزه سیاسی مداوم با خلفای ستمگر عباسی، بعد از 40 سال تنها توانست یک قایق کاغذی بسازد. و خدا که نمیخواست حرفش دو تا شود، یک وان بهشتی و ماکت کاملی از سامرا و مردمش را برای منزل ایمام فرو فرستاد تا ایشان هر وقت به حمام میروند، تحقق وعده الهی را شبیه سازی نمایند.
علل خطاب شدن ایمام رجب به ایمام حمام
از سوگلی الرجب
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
خطاهای محاسباتی اعجاز
نقل است ایمام و ابولاشی درحال فرار از مأمورین معتصم به غاری پناه بردند. به اذن خدا عنکبوتی بر ورودی غار تار تنید، کبوتری در آنجا لانه کرد و تخم گذاشت، سپس خدا کمی فکر کرد و فرمان داد شمقدر که با بی احتیاطی ایمام در غار رهاشده بود به صورت اتو پایلت از صحنه دور شود. خدا باز بیشتر فکر کرد و فرمان داد علفهایی که زیر پای حضرت و ابالاش هنگام ورود به غار له شده بودند باز روییدند، سپس متوجه شد که ابالاش قبل از ورود به غار در آنجا غائطی سهمگین کرده، پس به ابرها فرمان داد باران ببارند تا غائط ابولاشی شسته شود... در این هنگام مأمورین رسیدند و چون باران می آمد به همان غار پناه بردند... در این لحظه صدایی مهیب از آسمان شنیده شد که گفت «اوپس!!»
خطاهای محاسباتی اعجاز، فصل پنجم
از ابو قشنگ
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
سوره ی در فکر دوست
ای رسول ما ! اگر می خواهی کسی به فکر تو باشد (1) خانه و زندگی اش را غصب کن و او را برای زندگی به پایین شهر بفرست [ در خانه ای اجاره ای ] (2) آنگاه او به تو روز و شب فکر خواهد کرد (3) ای رسول ما ! چند بار به تو گفتیم که همه چیز خواست خداست؟ (4) همین خدایی که گردش کائنات و زمین و ستارگان در دست اوست (5) باعث گرانی و فقر و کمبود مرغ و ارزش دلار است (6) پس بیهوده چرا این و آن را متهم می کنی ؟ (7) همین اوست که می دهد و میگیرد وگیر می دهد (8) اگر مردم حجاب دارند به خواست اوست (9) اگر زلزله می آید به خواست اوست (10) برای همین هم امام ما همواره گفت که اقتصاد مال خر است (11) و او درست می گفت [ هر چند احمق بود ] (12) ای رسول ما ! با مشتری درست صحبت کن و دمپایی بپوش (13) چه زیباست خود را عطر زده و داخل مستراح شوی تااز خود سرمست نشوی (14) ای رسول خدا ! تنگه هرمز را فعلا قفل نکن! (15) شاید یک کشتی محموله اش قرآن باشد و بخواهد آن را از طریق این آبراه به پاکستان برساند (16) ای رسول خدا ! چرا در مسابقات در بین 6 نفر هفتم میشوند ؟ (17) ما دقت کردیم که زنانشان با چادر و روسری چه اعتماد به نفسی دارند (18) حجاب مانند لامپ آویزان و روشن است (19) مبادا آن را خاموش کنی (20) ای رسول خدا ! خامنه ای را نگاه کن ! پنج میلیون خانه مسکونی به نام اوست (21) بعد تویک خانه هم از خود نداری ؟ (22) این چند نفر را که به جرم دزدی اعدام کردیم , همه شان 30 درصد خمس به رهبر داده بودند (23) ولی باید 60 درصد می دادند (24) برای همین اعدام شدند(25) ای رسول خدا ! برای اینکه نفت در دست تو باد نکند آن را نصف قیمت به روسیه بفروش (26) آنها تو را حمایت معنوی خواهند کرد (27) هر چیزی که بوی بد می دهد متعفن و عن نیست مگر اینکه دست الله بر رویآن باشد (28) ما امامان بزرگوار را که معصوم بودند عصمت بخشیدیم و نقی را که همان هادی 007 است دوست داریم (29) خدا با شما بازی می کند (30)
از فیروز فرستاده خدا
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
چگونه ایمام مهربونی باشیم
ایمام (عَین) طبق عادت ساعت 9 شب جلوی خانه زن یهودی آمد و منتظر زباله ها شد که بر فرق مبارک ببارد ولی هرچه منتظر ماند خبری از زباله های آن زن یهودی نشد .ایمام تصمیم گرفت علت را از همسایه هایش پرس و جو کند .یکی از همسایه ها رو ایمام (عَین) گفت : یا ایمام (عَین) آن زن از قبیله بنی قریظه بود که چند روز پیش شما و اصحاب به انجا ریختید و سر های مردان را بریدید و زن هایشان را به کنیزی گرفتید ...
حضرت تا این خبر را شنید بغض گلویش را گرفت و سریعا به پیش ان صحابه رفت و زن یهودی را از کنیزی آزاد کرد تا بدین گونه به همه ثابت کنند که اسلام دین رحمت و عطوفت است ...
اصول آبجو - چگونه ایمام مهربونی باشیم
از Shahriar Secular
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
علت روشن ماندن هاله نور امام نقی
از ابودینام نقل است که ابولاشی پیوسته در رکاب امام نقی بود و تند تند رکاب می زد تا هاله نور حضرت روشن بماند.
ابولاشی و رکاب زدن در دوچرخه ولایت و امامت
از نقرئیل امین
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
صفت مردم پارس
روزی ابولاشی از امام نقی (ع) پرسید: اماما این پارسیان چه صفت و خصیصه ای دارند که اینگونه ماتحتشان دریده شده است؟
امام نقی (ع) فرمود: مفت خوری! همانا جماعتی که برای آب و برق مجانی و به هدف مفت خوری انقلاب کنند در نهایت گه خوری میکنند!
از لودويگ فن نقي
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
مباحثه امام حقی و معتصم در باره امامت حقی
معتصم: حقی از کجا بدونیم تو امام بر حقی!؟
امام حقی: این دستونشته جدم رسولولو تایید می کند که من امامم.
معتصم: از کجا بدونیم که این دستنوشته رو خودت ننوشتی؟
امام حقی: چون من میگم.
معتصم: از کجا بدونیم حقیقت رو میگی؟
امام حقی: چون بر اساس این دستنوشته من امام بر حقم!.
معتصم: چجوری اصالت دستنوشته رو تایید کنیم؟
امام حقی: من شهادت میدهم که این دستنوشته خود رسولولوست.
معتصم: چرا باید به تو اعتماد کنیم؟
امام حقی: چون توی این دستنوشته گفته شده من امام بر حقم!.
...
این مکالمه چندسال به همین شکل ادامه پیدا می کند تا اینکه موریانه دستنوشته را می خورد و امام حقی بسیار افسوس میخورد که چرا زودتر به شهری دیگر هجرت نکرده بود
از روباه نقویان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
حکمت این چیست که ایرانیان نام قاتلان پدرانشان را روی فرزندانشان میگذارند؟
ابولبول روایت می کند که ادیبی ایمام را بپرسید که حکمت این چیست که ایرانیان نام قاتلان پدرانشان را روی فرزندانشان میگذارند؟
ایمام قهقه ای در کرد و بفرمود: این که چیزی نیست! من مادرم سمانه، کنیز مراکشی بود که خاندانش را مسلمین بکشتند و در سهم ایمام ج.د بیافتاد و مرا پس انداخت ولی هنوز خودم سنت سپوختن کنیز را پاس میدارم.
ادیب تا چنین شنید ادب را کنار گذاشت و به اول تا آخر ایمام و اهل بیت رهبری فحش کشید.
از روباه نقویان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 17 از 58:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  57  58  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

همراه با خاطرات شیخ دغل باز (داستان و حکایت طنز)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA