ارسالها: 7673
#311
Posted: 22 Sep 2012 08:09
روت کانال دندان
مردی خدمت ایمامنا شیخ آمد و پرسید چرا پیامبر شما هیچ معجزه ای نداشت ؟
حضرت به لپ های متورم خود اشاره کرد و فرمود جواب سؤال تو خیلی طولانیست و من تازه از دندان پزشکی آمده ام نمیتوانم زیاد حرف بزنم .
ایمام و روت کانال دندان
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#312
Posted: 22 Sep 2012 08:33
علم لدنی
یهودی ثروتمندی با لشگرش از قزوین میگذشت . امامنا شیخ به اصحاب گفت برویم لشگر این مرد را تماشا کنیم . از قم خارج شدیم و هنگامی که فرد ثروتمند در حال عبور بود , ایمام به او تنه ای زد و معذرت خواهی کرد و برفت . چند دقیقه ای نگذشت که شخص به سمت ایمام دوید و سم شمقدر را بوسید . من آن شخص را سوگند دادم و از او پرسیدم " چه شد که اینگونه کردی ؟ "
او پرسید " آیا این شخص پیامبر است ؟ "
گفتم " نه , پیامبر نیست "
گفت :" او پولی از من بزد که آن را در جیب مخفی عبایم پنهان کرده بودم و هیچ کس جز من و خدایم از آن باخبر نبود "
سوء استفاده های ایمام از علم لدنی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#313
Posted: 22 Sep 2012 08:34
بول معطر
ابن معامله میگوید از معجزات آن ایمام همین بس که مدفوع ایشان بوی بهشت میداد، باد دلشان فضا را معطر میکرد، آروغ مبارکشان همچون موسیقی بر گوشها نوازنده بود، و گرمی نفس مبارکشان همچون سشوار بود .
اصحاب که این را میدانستند از ایمامنا شیخ در دستشویی هتلهای قم و در مراسم جشن و عروسی استفاده میکردند .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#314
Posted: 22 Sep 2012 08:35
گل سرخ
روزی مردی خدمت ایمامنا شیخض آمد و پرسید؛ ما از کجا بدانیم شما واقعن فرستاده خداهستین؟
ایمام خم شد وگل سرخ زیبایی را از شاخه چید و فرمود :
آیا گل به این زیبایی میتواند بدون خالق هوشمند به وجود آمده باشد؟
آن مرد گفت : نه . ایمام لبخندی زد و گفت پس چه گونه است که ایمامت ما را انکار میکنی؟
شیخ و قاطی کردن مبحث توحید با ایمامت
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#315
Posted: 22 Sep 2012 08:38
اعجاز لباس
روزى شیخ با لباس مبدل ميان مردم رفت و فرمود : بادمجان قلب را نورانى و پوست را سفيد ميگرداند ! مردم كه ایمام را نشناخته بودند به ايشان خنديدند و ديوانه اش خواندند . روز بعد ایمام عين همين جمله را با لباس ایمامت و از بالاى منبر به خورد همان مردم دادند . اينبار جماعت از اعجاز طبى ایمام بر خود غائط كردند و ایمام در حالى كه از فراز منبر سر و صورت انها را با بول مبارک متبرک مينمود فرمود به خدا قسم شما جز سوارى دادن به آخوندها هيچ لياقت ديگرى نداريد !
) شیخ و پى بردن به اعجاز لباس ایمامت (
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#316
Posted: 22 Sep 2012 08:50
هفت گناه کبیره
روزی شیخ برای اصحاب از هفت گناه مرگبار سخن میگفت !
شیخ فرمود : یکی از این گناهان خشم است !
صحابه ای گفت : اگر خشم گناه است پس چرا خداوند بر برندگانش خشم میگیرد؟ آیا اون نیز گناهکار است !
ایمام که سعی میکرد خود را خونسرد نشان دهد گفت : اری او هم گنهکار است و وارد جهنم میشود !!!!!!!
اصحاب که چشمانشان از حدقه در امده و روی خشتک هایشان افتاده بود گفتند : چگونه میشود کسی که خود خالق جهنم است وارد جهنم شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایمام فرمود : مگر مارق زوقر برق که خالق فسبوق است در فیسبوق اکانت ندارد و فیسبوق گردی نمیکند؟ !
اصحاب از تمثیل چرت ایمام نعره ها زدند و خود را به ارتش سایبری قم معرفی کردند !
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#317
Posted: 22 Sep 2012 08:51
ماشین زمان
شخصی ماشین زمانی ساخت و به ۱۲۰۰ سال قبل رفت و از شیخ پرسید که چرا شما با استفاده از علم لدنی خویش تفنگ نمی سازید و بر ضد دشمنان استفاده نمی کنید؟ حضرت پرسید : آن چه باشد و آن شخص از تفنگ و باروت و نحوه ساخت آنها برای حضرت گفت اما پیش از آنکه جواب پرسش خود را بگیرد٬ ماشین زمان او را به زمان حال برگرداند . وقتی پیاده شد٬ دنیا در چنان نکبت و عقب ماندگی ای دید که ابتدا خیال کرد اشتباها به قرن اول هجری بازگشته اما بعد فهمید که در ۱۲۰۰ سال قبل مردمانی ازقزوین تفنگ را اختراع کرده و با آن کل دنیا را به تسخیر درآورده اند .
سیَاره شیخویها : پیدایش
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#318
Posted: 22 Sep 2012 08:53
شیخ و جوان بی حرمت
در یکی از پارتیهای معتصم عباسی جوانی در مجلس حضور داشت که حرمت شیخ را رعایت نمی کرد و می گفت و می خندید . حضرت به او رو کرد و فرمود : ای جوان دهان را از خنده پر می کنی و از یاد خدا غفلت می ورزی با اینکه سه روز دیگر در جرگه اهل قبوری . جوان به ایمام گفت بیا اینو بخور بابا . سه روز بعد آن جوان در لاتاری گرین کارت برنده شد . ایمام که ضایع شده بود به شمقدر و عفیر گفت این یارو سه روز دیگه میمیره . سه روز بعد آن جوان در قرعه کشی بانک صادرات قزوین برنده یک شتر سرخ موی شد . خلاصه ایمام تا آخر عمر مبارکشان هر سه روز یک بار این پیش بینی را تکرار میکرد .
ابولاشی نقل میکند که آن جوان در مراسم ختم و شب هفت آن ایمام همام شرکت کرد در حالیکه تمام موفقیتهای عالم را کسب کرده بود و صدای خنده هایش تمام مچد را پر کرده بود .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#319
Posted: 22 Sep 2012 08:54
شیخ و آزادی از زندان
شیخ پس از آزادی از زندان اوین (كه سال های زيادی را در آنجا فقط به خاطر دزديدن یک قرص نان گذرانده بود) داشت در كوچه قدم میزد كه ناگهان چشمش به دخترکی افتاد.جلو رفت و پرسيد: ای كنيزك نامت چيست و در اين شب سرد زمستانی اينجا چه می کنی؟ دخترک پاسخ داد: نامم كوزة بنت فانتين است و برای ابوتنارديه كارگری میکنم. آمدهام ازسرچشمه آب بياورم ولی هوا سرد و تاریک است و خیلی میترسم، كاش كسی بود و به من کمک میكرد. ایمام گردن دخترک را بو كرد، بوی عرق كارگری و كلفتی میداد. غوزک پايش را نگاه كرد، مثل نی قلیان بود. چشمش را نگرفت. پس به او گفت ای كنيزك بدان كه خدا به تو کمک میكند، ولی به شرط آنكه پولهايت را پس انداز كنی و در ضريح جدم لضا بريزی. سپس با شمعدانهای نقرهای كه زير عبايش پنهان كرده بود در تاریکی جنگل ناپديد شد.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#320
Posted: 22 Sep 2012 08:55
حجاب و اشعه موی زن
بنت بتونه خدمت شیخ رسيد و پرسيد : يبن راسولولا ! چرا در اسلام زنها بايد حجاب داشته باشند ولیمردها نه؟ حضرت فرمود : چون از موی سر زنان اشعه ای شيطانی ساتع می شود كه برای چشم مردها بسيار مضر است . به علاوه، مردها نيز بايد حجاب داشته باشند ولی حجاب آنها اين است كه عورت خود را بپوشانند .
سپس ذوالنعوظ مبارک را بيرون كشيدند و به سمت آن ملعون نشانه گرفتند، اشعه ليزر آن را فعال كردند و آن صحابه را حول محور تقارن فرضی برش دادند .
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن