ارسالها: 7673
#331
Posted: 25 Sep 2012 15:58
تو فکر می کردی که دینت حقیقت مطلق است، آکنده از استدلال های قانع کننده و محکم . تو فکر می کردی کسانی که دینت را نمی پذیرند حتماً یا استدلال های تو را نشنیده اند یا عناد دارند . تو فکر می کردی که سوال ها و تردید های ما مشتی شبهات دینی است که " علما " ی دین به آن پاسخ های دندان شکن داده اند . تو فکر می کردی که هرکس عقاید تو را قبول نداشته باشد بدیهیات را زیر سوال برده است، یا مغزش معیوب است، یا حرام زاده است ! تو فکر می کردی که در هر بحث منطقی پیروز میدان تو خواهی بود و دلایلت هرگاه شنیده شوند بلافاصله باید صد درصد مورد قبول واقع شوند .
تو فکر می کردی که با چهار تا مثال آخوندی میتوانی سر و ته قضیه را به هم بیاوری . فقیه را به پزشک متخصص تشبیه می کردی و احساس می کردی که آخر استدلال است ! مجازات های خشن و جنایات دیتی را به جراحی یا تنبیه خیرخواهانه ی فرزند تشبیه می کردی و فکر می کردی که مساله حل شده است ! فکر می کردی اگر بگویی حقوق زن و مرد مساوی است ولی مشابه نیست ما خر می شویم !
تو برای توجیه عقاید خودت بارها دروغ گفتی، معجزات عددی ساختگی به کیتاب نسبت دادی، از قول دانشمندان برجسته ی غربی سخنانی در تجلیل از دین جعل کردی، به تحقیقات علمی خیالی استناد کردی که در آن اثبات شده است که روزه برای سلامت مفید است، یا گوشت ذبح شرعی مفیدتر است، یا رفتن به مستراح با پای چپ ایمن تر ! تو آنقدر توهم داشتی که ریشه ی تمام اکتشافات و اختراعات بزرگ بشری را در قرآن پیدا می کردی و از آیات آن محاسبه ی سرعت نور و نظریه ی نسبیت و کوانتوم و غیره استخراج می کردی بدون اینکه حتی بتوانی این نظریه ها را درک کنی ! تو در با قی مانده های کشتی نوح لوحی مزین به نام پنج تن آل عبا کشف کردی، کشفی که جز خودت و هم کیشانت در وبلاگ های غیرعلمی و نامعتبر هیچ فرد حقیقی و حقوقی دیگری از آن خبر ندارد، تو حتی آثار دو نیم شدن کره ماه را هم پیدا کردی و به ناسا نسبت دادی !! توهم در تو بیداد می کرد ، توهم تو را غرق در غرور و سرخوشی می کرد ، توی متوهم حق به جانب از خود متشکر ...
امروز شیخ به پا خواسته است تا تو با حرف هایی که هیچ وقت نشنیده بودی روبرو شوی . تا با چشمان خودت ببینی که در برابر استدلال های صدتا یک غاز تو جواب هایی روشن وجود دارد، تا ببینی که مخالفان تو آدمهایی نادان و بی سواد یا لجباز و معاند نیستند، تا ببینی که آنها دین تو را از خودت بهتر می شناسند و به ظرائف و دقایق آن بیشتر از تو آگاهند . امروز شیه این فضا را فراهم کرده تا مخالفان تو به تو نشان بدهند که ادعاهایت تا چه حد مضحک و بی اساس است و غرور و نخوت تو تا چه اندازه پوشالی . شیخ و پیروان او وادارت می کنند که برای حرفت به دنبال سند و مدرک بروی و وقتی که نیافتی شرمنده شوی .
امروز هم تو خودت را و ضعف فکری ات را به شکلی دیگر توجیه می کنی ، می خواهی باور کنی که ما ایرانی نیستیم، می خواهی به خودت بقبولانی که شیخ توطئه ی وهابی ها و بهایی ها و صهیونیست هاست . نمی توانی باور کنی که ما مزدبگیر اجانب نیستیم . نه عزیز من ! ما همان دانش آموزان سر به زیری هستیم که سر کلاس پرورشی بر آنها حکم می راندی و سوالاتشان را با تهدید نمره و مردودی خفه می کردی ، ما همان دانش آموزانی هستیم که مزخرفات تو را حفظ می کردیم و در کنکور بینش دینی را بالای 95 درصد می زدیم و در امتحان معارف دینی 20 می شدیم . ما همان دانشجویانی هستیم که استدلال های معیوب تو را بهتر از خودت یاد می گرفتیم و توی برگه های امتحان می نوشتیم . ما همان فارغ التحصیلانی هستیم که احکام طهارت و نجاست تو را در مصاحبه های گزینش بهتر از خود تو بلد جواب می دادیم . ما همان زنان و مردان سولام زاده ای هستیم که فلسفه و کلام و فقه و تاریخ دینیی را بسیار بیشتر از خود تو خواندیم و به خودمان جرات دادیم که این دین معیوب را کنار بگذاریم .
اگر سر کلاس و در محل کارمان شیخیه می کنیم به خاطر این است که ذات خبیث و تمامیت خواه تو را می شناسیم و نمی خواهیم که از حقوق مسلم خود محروم شویم . اما شیخ به ما این فضا را بخشید تا بدون هیچ ترس و تهدیدی حرف دلمان را بزنیم و چهره ی مضحک دینت را به نمایش بگذاریم . اینجا دیگر نمیتوانی ما را مردود کنی، ستاره دار کنی، اخراج کنی، زندانی کنی، شکنجه کنی، اعتراف تلویزیونی بگیری ... اینجا آزادی بیان حکم فرماست . اینجا نقی یار و یاور ماست .
سوگولی شیخ.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#332
Posted: 25 Sep 2012 16:00
قال شیخ : هرکه من مولای اویم رجب مولای اوست ! - شهریار
تحجر مذهبی در ذهن مردممان نهادینه شده. تنها شیخ است که می تواند ما را به آزادی برساند. ای شیخ پس کی ظهور می کنی. - صحابه فضایی شیخ
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 484
#333
Posted: 27 Sep 2012 18:17
مریدان شیخ را از اقسام ازدواج پرسیدند. فرمود: ازدواج را هشت گونه است:
ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مرد است
ازدواج مثلث: مرد تقوای الهی پیشه سازد و صرفاً به سه زن قناعت نماید
ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد
ازدواج ملون: مرد چهار زن در انواع رنگها بستاند تا خسته ودلزده نگردد
ازدواج منظم: مرد هر شش ماهیک بار زنی بستاند
ازدواج متمم: مرد زنی بستاند که زن اولش، فاقد صفات اوست
ازدواج مشبک: مرد شبکه ای هرمی از ازدواج راه بیندازد. بدان سان که هر زنی که گرفت، آن زن، چهار زن دیگر به او معرفی نماید و او همه آنها را بگیرد
ازدواج مکرر: مرد آنچنان در ازدواج غرقه گردد و آنقدر زن بگیرد که جان از ماتحتش به در آید
و مریدان از این همه حکمت شیخ دیوانه گشتند و خشتک به دست و هلهه کنان به مجالس خواستگاری روانه گشتند..
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 484
#334
Posted: 27 Sep 2012 18:19
روایت است که شیخ العجب (ره) هنگام زاده شدن نعره زده و خشتک طبیب را پاره کرده است..
زندگی نامه شیخ (ره)
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 484
#335
Posted: 27 Sep 2012 18:29
روزی منافقین بر شیخ هجوم بردند و وی را مورد تمسخر قرار دادند و قابلیت های شیخ را زیر سوال بردند. یکی از آنها گفت یا شیخ گر بتوانی فقط از بیست فعل یک جمله بسازی ما به تو ایمان می آوریم. شیخ اندکی تفکر نمودو ناگهان فرمود:
"داشتم میرفتم بروم دیدم آمد گرفت بنشست .بگفتم بگذار بروم بپرسم بینم می آید ، نمی آید ؟ دیدم می گوید : نمیخواهم بیایم ، برو بگذار بگیرم بخسبم!"
نقل است که منافقین سال هایسال با ژست (Straight face)
همانجا مانندند تا خشتکشان بپوسید.
شیخ (ره)
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 7673
#336
Posted: 27 Sep 2012 18:32
استاد
.
گویند پدر شیخ گزینه آخر را انتخاب کرد و بر اثر کثرت زن جان از ما تحت مبارک بیرون زده
البته نقل است شیخ نیز در همان زمان از ماتحت پدرش به دنیا آمد
سیره شیخوی- بدنیا آمدن شیخ
.
.
مریده(یعنی زنی) گلابی
این همان رجب معروف است که برادر شیخ است و با امیر ...
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 1329
#337
Posted: 27 Sep 2012 18:51
ليك جدی مريدان اين دور و زمونه خیلی تخمی شده اند!
همه ی مريدان حال به قیافه ی طرف نگاه می کنن ! ملاک نباید این گونه چیزاها باشد به خدا !
متاسفانه چیز بدی رواج پيدا كرده !
بنده معتقدم سایز ممه خیلی مهم تر از این گونه چیزهاس !(شيخ احوالات انتخاب)
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 7673
#338
Posted: 27 Sep 2012 18:52
مردای بنده حقیر گویند هر زمان فشار که زیادی از سمت شیخ یا رجب بر وی وارد میشود اقدام به لشکر کشی و خون خواری میکند
نام مستعار وی ولیست در این داستان راستان
به زودی نام وی درست میشود
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 484
#339
Posted: 27 Sep 2012 18:54
King05: استاد
.
گویند پدر شیخ گزینه آخر راانتخاب کرد و بر اثر کثرت زنجان از ما تحت مبارک بیرون زده
البته نقل است شیخ نیز در همان زمان از ماتحت پدرش به دنیا آمد
سیره شیخوی- بدنیا آمدن شیخ
.
.
به به
.
كويند شيخ هنكام به دنيا آمدن از ماتحت ابوي زبان باز كرده و سخن كفته.?
..
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 7673
#340
Posted: 27 Sep 2012 19:01
به جدم قسم که من این سخن را تایید میکنم
فی الحال دستور میدم این سخن گه بار را در صحیفه شیخ وارد کنن.
حقیر خود در آن احوال بر بالین ما تحت ابوی شیخ حاظر بودم و شاهد.
شیخ جلمه ای گفت اصلا
جمله ای که در جا خشک بنده پاره شد و اولین خشتک دریده عالم شدم
جمله اش این بود ..... یادم رفت
عذر مرا پزیرا باشید
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن