ارسالها: 1329
#341
Posted: 27 Sep 2012 19:14
شيخا نظرت در اين باره چيست؟
بسم الله الرحمن الرحیم ...
با سلام و صلوات بر حضرت محمد وخاندانپاکش...
فش گذاشتم هر کی از جاش پاشه ...
[ متن اغاز سخنرانی ریاست محترم جمهوری در سازمان ملل متحد]
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 7673
#342
Posted: 27 Sep 2012 19:16
مریده گلابی
شیخ آخر پاره برام ارسال کردی که در هر سوراخش(اوووف چه گرمه) جمله ای خطاب به هر کدامان ثبت کردندی
خطاب به شما چنین فرمودندی
ای گلابی
ای مریده والا مقام
ای جوینده سوراخ هر انس و جن
کنون از سمت بالاها جنتی کبیر وحی به من رسید که تورا کلید دار حرمسرای رجب کنم.
فی الحال نزد من با وضو و خلوص نیت آی تا کلید را به تو دهم
باشد که کوفتت باشد آن همه ماتحتی که نصیبت می شود
اجرت با امیر (0000)
پ.ق
نامرد دو تا ته ماتحتم واسه من بزاری ها تک خوری نکنی خودم مال جنتی رو مالیدم تا این شغلو واست دست و پا کرد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 484
#343
Posted: 27 Sep 2012 19:17
شیخ العجب تصمیم گرفت که به همراه مرید محمود نامی) يحتمل محمود احمدي نامي( تعمیرگاه شتری در بیابان های عربستان بزند. روزی عربی شتر خویش را کشان کشان به تعمیرگاه آورد و گفت "اهلا و سهلا یا شیخ اشتر من حرکت نمی کند تدبیری کن" شیخ در جواب گفت" سهلا و اهلا!. درستش می کنیم. و رو به محمود کرد و گفت: "محمود ، اشتر آقا را ببر روی چال" محمود چنین کرد. شیخ نزد اشتر رفت و با چکش ضربه ای مهیب بر بیضوان اشتر بخت برگشته زد و شتر بلافاصله با سرعتی برابر صوت به حرکت درآمد و فرار کرد. عرب رو به شیخ گفت " یا شیخ، حال چگونه او را بگیرم؟" شیخ فرمود" محمود، آقا را ببر روی چال". عرب که این را شنید خشتک را گرفته و به سرعت خود را به اشتر خویش رساند و سوار شد. دستی تکان داد و رفت. در آن لحظه شیخ دستی بر متعلقات خویش کشید و خاراند و گفت" محمود ، آقا پرداخت کرد؟" محمود گفت " خیر یا شیخ". و شیخ گفت: " محمود ،...بــرو رو چــال"
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 7673
#344
Posted: 27 Sep 2012 19:23
استاد واژه اصغر را ویرایش نموده و با نام ان منحسوح مجوس محمود عوض نمیایید
باشد که قرین درگاه مرحمت الهی نیز نصیب شما شود!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#345
Posted: 27 Sep 2012 19:28
شیخ از این کارت ناخرسند گشته.
و حکم جزایت را برای جلاد امیر ارسال کردی تا نزد رجب برده و در موردش تصمیم نهایی گیرد.
فی الحال نزد کلید دار رجب روی و با دادن چند ما تحت مرغوب به وی دلش را بدس ار تا شفایت را نزد رجب کند.
این وحی منزل از طرف جنتی کبیر بود ای مرید گرامی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#346
Posted: 27 Sep 2012 19:31
ای کلید دار
ای شاه کلید
ای جنس دار
ای مرید مورد علاقه رجب
ای خود رجب
ای برتر از رجب
ای کلیدار بهشت روی زمین
این .......
بسه زبونم مو دراورد
عرضی دارم آن را طول کنم ای برتر از رجب
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#347
Posted: 27 Sep 2012 19:34
slash00: به راستي حكم جماع با محمود چه ميتواند باشد ديگه جلو خودمو نمي تونم بگيرم
این عملیست بس متبرک
نقل است برابر است با سر در درام کردن ده میلیول انس و جن در آن واحد برای آغا
گویند کسی که چنین کاری را بکند
جنتی شخصا ما تحتش را در اختیار وی قرار میدهد
این گوشه ای از نعمات بیشمار برای انجام این عمل خیر میباشد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 484
#348
Posted: 27 Sep 2012 19:39
به جدم قسم همينطور است.
نخ سوزن هر جه جماع سخت تر اجرش بيشر.
لله دركما
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 484
#349
Posted: 28 Sep 2012 12:52
امشب صدای نعره از این سرا نیاید..
.شاید به خواب خشتک، شيخنا رفته باشد...
شاعر شخصي شیخ
ابن قيس قيسو
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 484
#350
Posted: 28 Sep 2012 13:00
شیخ را گفتندی که چرا به تازگی انقدر گشاد گشته ای و پست نمی گذاری؟
همانا جواب بداد: مگر چیزی هم مانده است که شما شیره اش را از من نکشیده باشد! باشد که فعلا خشتک بجوید!
و مریدان از روی حزن نعععره های ناله وار سر دادند و اینبار خشتک ندریدند!
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم