ارسالها: 141
#481
Posted: 6 Feb 2013 17:40
درود
شیخ را گفتیم یا شیخ حکمت خلقت انسان در چیست؟
شیخ فرمودند:اممم...اممممم.مممم.امممما...مامممم.
و ما فهمیدیم که شیخ با دهان پر سخن نمی گوید پس پرسش خود را نپرسیدیم تا دهان ایشان از آنچه خورده بودند خالی شود.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#482
Posted: 7 Feb 2013 20:17
درود
شیخ را پرسیدیم:
یا شیخ زندگانی چگونه گذرانی؟
شیخ فرمودند:
خر پف خر پف خر پف.
و ما در عجب شدیم که چگونه شیخ در عرض چند ثانیه به خوابی این چنین عمیق فرو رفتند.
و در این عجب خشتک دریدیم دیگر این پرسش نپرسیدیم که همانا ممکن بود شیخ را دوباره خواب فرا گیرد.
خاطرات پیچاندن های شیخ.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#483
Posted: 7 Feb 2013 20:22
درود
شیخ بر منبری نشسته بود و از فواید سولام می گفت.
ناگهان احمقی بلند شد و پرسید:یا شیخ ماهی چند کیلو گوشت می خورید؟
شیخ فرمودند:به بحث ما ربطی نداشت اما برای این که دلت نشکند می گویم ماهی ۵۰ ۶۰ کیلو گوشت می خوریم.
آن احمق گفت:یا شیخ پولش را از کجا می آورید؟
در همین زمان چند جوان از جلوی آن مکان می گذشتند نه گذاشتند و نه برداشتند به شیخ ما گفتند:شیخ .......م دهنت.
شیخ از فرصت استفاده کرد و فرمود:
بفرما این ۲۵۰ گرمش.
خاطرات فحاشی به شیخ و فرصت طلبی ایشان
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#484
Posted: 9 Feb 2013 17:39
درود
دوستان به شدت کم کارید ها......
..............................................................................................................................
شیخناالعظیم فرمودند:به راهپیمایی روز ۲۲ بهمن نروید.
شیخ را پرسیدیم:یا شیخ برای چه نرویم.
شیخ فرمود:از آن جا که به جز قم هیچ به ما ندادند.
و ما قانع شده و به راهپیمایی نمی رویم.
خاطرات کم کاری های مسئولین
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#485
Posted: 9 Feb 2013 17:41
درود
روزی می خواستیم به دلیلی خشتک دریده و سر به بیابان بگذاریم که شیخ فرمود:
نامردید اگه بدون این که من بگم خشتک بدرید و سر به بیابان بذارید.
و ما چون نامرد نبودیم این کار نکردیم و در جای خویش ماندیم و شیخ هیچ گاه نگفتند که می توانیم خشتک بدریم.
ما و خاطرات خشتم ندریدگی
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 2642
#486
Posted: 11 Feb 2013 13:24
روزی مریدان مناظره کردندی که اپل بهتر بودندی یا گلکسی؟!
که ناگاه شیخ بر فراز فرو آمدندی و مریدان از ترس گوشی ها را در خشتک فرو بردندی.
شیخ گفت نترسید و در بیاورید!
همه خشتک بدریدندی و گوشی و تبلت ها را درآ وردندی ...
شیخ خندیدندی و جی ال ایکس را راحت از جیب درآوردندی و درافق محو شدندی
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 141
#487
Posted: 12 Feb 2013 16:26
درود
روزی شیخناالعظیم فتوا نمودند:
از این پس هر که خشتک بدرد از ما نیست.
عرض نمودیم:یا شیخ این فتوا از چیست؟
شیخناالعظیم فرمودند:چون دوست می دارم.
و ما قانع شده و تا اطلاع بعدی شیخ خشتک ندریدیم.
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#488
Posted: 12 Feb 2013 16:42
درود
خاطره از شیخ بسیاری دارم اما ترجیح دادم پاره ای از سخنان گهر بار شیخ بذارم.
۱.نه غربی نه شرقی فقط سولام.
۲.سولام ما از اسلام آن ها و از مسیحیت این ها و از یهودیت آن و این ها بهتر است.
۳.ما آخر خطیم کو بدترش(بله قطعا شاهین از شیخ ما اسکی رفته)
۴.شراب را در سولام حلال نمودیم تا بعد بر شما حرام کنیم.
۵. ۳ چیز نجسند:۱.چیز نجس۲چیز ناپاک۳نامرید
۶.چیز های نجس در سولام همانا از چیز های نجس دیگر ادیان بیشترند.
۷.سوسن بانوست که الگوی تمام زنان سولامیست.
۸.همانا جد ما پدر پدر ما بود.
۹.بستونه واسه این دفعه.
۱۰.باز این آریا منو مسخره کرده.
۱۱.شق شق شق شق(صدای دوالنعود مبارک در هنگام بخورد به من).
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 141
#489
Posted: 13 Feb 2013 17:27
درود
علی خان باز شما که یه داستانی می ذاری مردم(خودم)حال کنن....شاه و کینگ کلا بی خیال این بخش شدن.
.........................................................-----------------------------------------.................................................... .
شیخناالعظیم بر منبری بودند و موعظه می نمودند و از فواید سولام می فرمودند .ما نیز در حال گوش نمودن به سخنان بزرگ ایشان بودیم که ناگهان تیری آمد بر پای شیخ نشست.همه برآشفتیم که تیر از کجا و چرا آمده ناگهان مردی تیر و کمان به دست دیدیم و به وی حمله برده تا بگیریم.وی را گرفتیم و پیش شیخ بردیم تا حکمی بر وی صادر کند.ناگهان دیدیم که شیخ ......
.
.
.
..
.
..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
تیر را از پای خویش در آورده و هر چه فحش در عمر پربارشان می داننستند نثار من و دیگر مریدان کرده که مرا ول کرده اید رفته اید آن بی همه چیز را بگیرید احمق ها؟
ما نیز عرق شرم ریخته آن مرد را با احترام ول نموده و شیخ را گرفتیم. در این هنگام شیخ که از ما کفری شده بودند ذوالنعوذ کشیده همه را تنبیه کرده و ما خشتک ندریدیم و گوشه ای کز کردیم.
خاطرات ما و شیخ و. احمق بازی ما
باسپاس
می خواستم امضا بذارم،
اما دیدم همه تو این زمونه امضات رو جعل می کنن.
ارسالها: 3080
#490
Posted: 2 Mar 2013 17:39
شیخ را پرسیدند :
چیست محبوب ترین عدد در اینترنت ؟
فرمود:+18
چرا که وقتی خلایق آن را بینند،
بی اختیار عنان از کف دهند
و چشم ها را گشاد گردانند
و آب از دهانشان چکه نماید
و دست هایشان همی لرزد
و در صورتی که لازم باشد از مرزها گذر کنند!
و در آخر نیز یا دست از پا درازتر باشند
و یا احساس دست از پا درازتری نمایند
و من همچنان در عجبم از راز این عدد!!
از کتاب من شیخ نیستم فصل4 اپیزود7
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!