ارسالها: 7673
#1
Posted: 21 Sep 2012 12:48
دروووود
یه تاپیک تو بخش شوخی سرگرمی سکسی با عنوان مجموعه خاطرات من و امام مقوایی رو دارم
در مورد تاپیک باید بگم که همه جریان خمینی مقوایی که شاهکار رژیم بود رو میدونیم. توی این تاپیک از این شاهکار یه سری حکایت طنز و گه گاهی هم طنزهایی به سیک شیخ دلق یاز گذاشته میشه.
دیگه اینکه آهان فعلا نزدیک صد تا از این نوع حکایت ها دارم که بمروز زمان تعدادشونم اضافه میشه.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#2
Posted: 25 Sep 2012 21:13
خوب ایجام که منو خمینی گجستک با هم زندگی میکنیم.
امیدارم در کنار شیخ دقل باز. این امام مقوایی و باقی طتز های در مورد این شخصیت منحوس تاریخی از نظر من نیز استقبال بشه
بزودی این تاپیکم مثل شیخ ترکونده میشه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#3
Posted: 25 Sep 2012 22:12
نماز جمعه این هفته به امامت امام مقوایی باحضور باشکوه آحاد مردم برگزار شد
[img]https://m.friendfeed-media.com/9571334fc71c10a3b843e7a420e01e15a12ff5f4[/img]
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#4
Posted: 27 Sep 2012 21:33
روزی در حال قدم زن با امام بودم امام هم بند کرده بود و یریز داشت ور میزد اعصابم خورد شده بود
ی بادی اومد صدای امام قطع شد خوشحال شدم که خفه شده
وقتی رسیدیم به مقصد یکی از حضار اونجا گفت احمق پ کو امام
منم فهمیدم باد امامو برده .....
با چه بدبختی امامو از درخت پایین اوردیم
بیچاره چند جاش جر خورده بود
.
از سری خاطرات من و اما مقوایی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#5
Posted: 28 Sep 2012 15:04
از ماکت خمینی امروز در هنگام ورود پرسیدن چه حسی داری ؟
گفت اون که آدم بود هیچ احساسی نداشت من که مقوام
-----------
امام مقوایی:"من قیمت مقوا تعین می کنم...من تو دهن کاغذ میزنم"
-----------
سوال امتحانی: با دو متر مربع مقوا، چند امام کامل می توان ساخت؟
----------
حیدر 007: چون موساد می خواست امام را ترور کند، خودمان بعد سوم ایشان را حذف کردیم تا از گزند دشمن در امان باشد.
----------
خاطراتی از همسر امام :
امام همیشه بعد از اینکه وضو میگرفتن، میومدن من اتوشون میکردم.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#6
Posted: 28 Sep 2012 15:06
امام رسید! در قطعِ وزیری, روکشِ گلاسه و ابعاد سردار فیروز آبادی!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#7
Posted: 28 Sep 2012 15:08
حضرت امام بسیار سجدههای طولانی و کمرشکنی داشتند. به طوری که سرانجام مجبور میشدیم ایشان را با کاردک از زمین جمع کنیم.
امام بسیار با کودکان مهربان بودند؛ آنها روی امام نقاشی میکردندو شعار مینوشتند.
امام هر وقت که ما ناراحت میشدیم خودشونو به شکل جعبه در میاوردن و ما میرفتیم توشون میخوابیدیم.
امام هم وسط باغ میایستاد تا کلاغها سیبها را نخورند.
ایشان در موارد متعددی به مشکل برمیخوردند. مثلاً در نمازجمعه یک بار خاطرم هست، ایشان از پشت افتادند. تا ته صف همه همینطور مثل دومینو افتادند زمین! یا مثلاً یک جا ساندیس میدادند، امام بدبخت میماند زیر دست و پا.
یا وقت خواب، کسی متوجه حضور امام در تخت نمیشد، یکهو یکیمیآمد روی ایشان میخوابید.
در مواردی ایشان را با اعلامیه اشتباه میگرفتند، میچسباندند به دیوار!
گاهی هم موریانه میآمد، ایشان را میخورد.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#8
Posted: 28 Sep 2012 15:11
خلاصه مکافاتی داشتیم.
مهمان که میآمد، امام زیر کتری را روشن میکردند، بعد سریع زیر آب میرفتند، بعد میرفتند زیر نور آفتاب. وقتی هم که برای میهمانان چای میبردند، خودشان سینی میشدند.
امام یک معجزه هم داشتند. یک بار دراز-نشست رفتند، در همان حرکت اول شکمشان شش تکه شد.
بعضی وقتها هم سرزده به خانهی شهدا میرفتند. (از زیر در)
آن اواخر در بیمارستان هی میخواستند به امام سوزن بزنند، این رگ را لامصب پیدا نمیکردند. امام دیگر سوراخ سوراخ شده بودند. دکترها روی امام چسب میزدند، اما بعد میگفتند هنوز هم روزنهی امیدی در ایشان هست.
آخرش جام زهر را نوشیدند و همان باعث شد وا بروند.
همچین سیرهای داشتند.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#9
Posted: 28 Sep 2012 15:14
روح مقوا به خدا پیوست: با توجه به بارانی بودن هوای تهران متأسفانه با خبر شدیم لحظاتی پیش امام پاره شد
----------------
تازه فهمیدم چرا باربی آمریکایی ممنوع شد !
چون قرار بود امام مقوایی به خط تولید انبوه برسه !
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#10
Posted: 28 Sep 2012 15:17
ابعاد امام هم واقعی نیست، با ابعاد 1:2 طراحی شده (
__________________
دیو چو بیرون رود
مقوا در آید!
مقوا ای امام، مقوا ای امام!
ای مقوا ای مظهر شرف! ای گذشته ز جان در ره هدف
در ضمن ایم نات سیاسی!جاست جوکینگ!
__________________
اماااااااااااااام یک انسان معمولی نبود!از گوشت نبود! بلکه از مقوا بود! تکتیر.
__________________
یه روز سید حسن اومدن منزل امام با امام مشغول بازی شدن، آدامسشون از دهنشون افتاد امام چسبیدن به موکت. ساعتها دستمون بند بود!
[خاطرات فرزند امام ]
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن