ارسالها: 2642
#281
Posted: 30 Jun 2013 00:46
این سیر تطوّر و تغییر عکس در و داف پیشکسوت فیسبوک از سال 2009 تا الان:
مارچ 2009: یه عکس خیلی خیلی کوچیک. تو ابعاد یک دهم مگا پیکسل. طوری که وقتی بازش هم میکنی باز کوچیکه.
فقط برای تشخیص جنسیت مناسبه و جهت دیدن "سایر مشخصات فیزیکی" کاملاً گمراه کننده است.
نوامبر 2009: عکس شاخ یاهو 360 تو یکی از درایوهای کامپیوتر پیدا شده و سریعاً آپلود میشه. اصل عکس با 6600 ژینوس گرفته شده.
مارچ 2010: یه عکس نسبتاً جدید با موبایل. تو پارک چیتگر و سوار دوچرخه. کیفیت عکس چندان بالا نیست اما میشه بارقه‌هایی از یه آینده‌ی درخشان رو در صاحب عکس مشاهده کرد.
نوامبر 2010: عکس تو پارتی. یه دست به کمر جهت شدت بخشیدن به کون قوسینگ. یه دست گیلاس، سر 30 درجه به سمت بالا، سه رُخ.
نور فلاش هم حتماً باید باشه که بفهمی فضا تاریک و بمال بمال بوده خفن.
مارچ 2011: عکس تو آتلیه امیرعلی. تریپ فشن و مُدلینگ. همراه با توضیح:
Special Tanx to AmirAli
مشخصه لوکیشنِ آتلیه یه قسمت از یه خونه‌ست که جهت عکاسی و ادامه قضایا فعلاً تغییر دکور داده.
نوامبر 2011: عکس تو یه قایق، بدون روسری، در حال خیرگی به ساختمونهای باکلاس با نوشته‌های خارجکی.
90 درصد این دسته عکسها هنگام عزیمت به "بیوک آدا" گرفته میشن.
مارچ 2012: این ماه فصل ممیز مهمی در زندگی فرد مذکوره. عکسها به سمت روشنفکری گردش محرزی دارن. افکتهای فتوشاپ.
فنجون چایی داغ توی دستی که آستینِ بلندِ لباس کاموایی تا دم انگشتهاش کش اومده.عینک "ویفر" شیشه‌ای. تمام رخ.
و البته لبخند امیرعلی پشت دوربین که تمامِ این تغییرات رو طی این سالها از نزدیک لمس کرده و کرده.
نوامبر 2012: فاز فهم زیاد و عرفان در حد ارگاسم. عکس سیاه و سفید از گردن و پشت سر. صورت مشخص نیست.
اما طرف روی انگشتش یه کفشدوزکی یا پروانه‌ای نشسته که لنز تا دسته روش زومه. با یه بیت از حافظ :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ویرایش شده توسط: alinumber7
ارسالها: 1131
#282
Posted: 30 Jun 2013 01:01
alinumber7: *این بی آرتی هایی که توش وقتی یکی میگوزه تبدیل میشه به اونی که در کشتی زیر پای خودش رو سوراخ می کرد، اما نهایتاً باعث به گا رفتن همه شد.
*این اتاق بغلی سمت چپ تو سریالا که یوهو کسی که توش بستریه، نصفه شب داد میزنه "حاجی نخودا پس چی شد؟ تو رو به خدا یه کاری کن. بچه ها دارن قلع و قمع میشن. حاجی! حاجی!"
تا اینکه پرستارا میریزن از برق میکشنش.
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 2642
#283
Posted: 30 Jun 2013 20:55
ellipseses
این ولاسکو که گفت "ایرانی‌ها، عرب نیستند" و باعث شد CyrusIraniها و هوخشتره‌ها در بالاترین شروع کنن به لینک گذاشتن از صحبتای طرف و تهدید که "سوسمار خوری اگه شیر نکنی"
کسی هم نیست بهشون بگه اون دیوثی که ولاسکو رو تحریک کرده تا این گوزوژعرا رو پشت تریبون بگه، گویا یادش رفته چند میلیون عرب تو کشورمون داریم و اصلاً چه موضوعیتی داره بعد از بازی آدم از فرق ایرانی و عرب بگه؟
این کون نشورا همونایی هستن که هر سرخوردگی‌ای دارن میخوان ربط بدن به یه ماجرا تو 1400 سال پیش.
بعضاً دیده شده طرف وقت ریدن بواسیرش زده بیرون، بعد گفته:
"اگر تازی‌ها کتابای ما رو آتیش نمی‌زدن الان این مشکلات رو نداشتیم...شهرام همایون دیشب میگفت که تو کتابخونه‌ی آپادانا فرمول ساخت شیافِ هیدروکورتیزون طبیعی با قابلیت درمان صددرصد موجود بوده..."
****************************************************
این خود بامزه پندازا که رفتن رو صفحه زایتسف فحش و گوزوژعر نوشتن. فکر هم میکنن با این حرکت اوج شیرین‌کاری رو نشون دادن به جهانیان.
غافل از اینکه با این اقدام نه تنها پاها رو گذاشتن دو طرفِ "ادب نزد ایرانیان است و بس" و ریدن بهش؛
بلکه ثابت کردن هنوز هم کسایی پیدا میشن که برای کول بازی حاضرن دستاشون رو در ملاء عام فرو کنن تو کونشون و خودشون رو با رضایت خاطر پشت و رو کنن.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#284
Posted: 30 Jun 2013 21:00
اینا که با اسم بردن از آدمهای به ظن خودشون "کلفت" و آویزون شدن از بیضه‌های اونا میخوان به طور زیرپوستی خودشون رو گوه دهن‌سوزی نشون بدن.
*مهمونی:
می‌دونستید علی پروین زمینهای شمال رو فروخته، رفته تو کار واردات؟ دیروز برادزاده‌اش که تو اروپاست
"بهم میسیج داد" که عموش می خواد نمایندگی محصولات یه کمپانی رو تو ایران بگیره. قراره کدکس بیارن با طعم دیزی سنگی.
*در حال عبور از کنار یک برج:
مهندس فشارکی طراح این برجه. "دوست بابامه". توی یه "مهمونی خونوادگی" پارتنرش جریان طراحی برج رو تعریف کرد.
می‌دونی چیه؟ مهندس چند بار طراحی کرده اینو، اما هیچ کدوم باب دلش نبوده، تا این که بار بیستم از تو حموم کون برهنه میزنه تو خیابون و داد میزنه "یافتم! یافتم!"
*تو کافه نادری، خطاب به گارسون:
امروز مهناز افشار نمیان؟ قرار بود درباره یه کاری باهاشون صحبت کنم، اما نمی‌بینمشون. (نگاه زیر چشمی به دافا)
*به مدیرِ شرکت تو جمع همکارها:
حال الی جون (دختر مدیر) چطوره؟ کلاس یوگاش رو ترک نکرده که؟!
*توی فیسبوک:
با یه خواننده مثل خواجه امیری، چند تا عکس شانسی به ضرب و زور تو بازارچه خیریه یا فرودگاه میگیره، بعد وقتی آپلود میکنه
یه جوری زیرش گوزوژعر می‌نویسه که آدم خیال میکنه انقدر با هنرمند مذکور صمیمیه که حتی از کالیبر کونش هم با خبره:
"امان از دست تو احسان!!! :*
Ehsan Khaje Amiri Official Page@"
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#285
Posted: 1 Jul 2013 18:59
این گیاهخوارا که بخوان نخوان بالاخره لب به "گوشت" میزنن.
**********************************************
این پیرزنای 90 ساله که ده سالی هست،هر دو ماه میرن بیمارستان و فک و فامیل فک میکنن این بار دیگه بار آخره،ولی بیلاخ!
این افراد به لحاظ ژنتیک کسانی هستن که در همۀ زلزله‌های هولناکِ سراسر جهان حضور دارن و بعد از دو هفته،از زیرِ صد من آوار،سالم میان بیرون.
اما با وجود همه‌ی این تفاصیل و جان سختی‌ها همواره هوشیار و مترصد موقعیت‌ن؛
تا دقیقاً وقتی اسم عقد و عروسیِ یکی از جوونای فامیل میاد دار فانی را ترک کنن و برینن تووی ساعتها برنامه‌ریزی و پول و وقت و انرژی.
**********************************************
این دوست عزیزمون که اگه یکی برنامه‌ش رو میدید خیال نمیکرد خدا وقتِ آفرینش این بیچاره اصلاً چیزی به عنوان آلت تناسلی رو براش تعبیه کرده باشه.
اما بر خلاف پیش‌بینی‌ها نشون داد کمرِ تحسین برانگیزی داره و اگه ماجراش لو نمیرفت، دومینو وار دافهای ایران زمین رو از جنوب تا شمال میکوبید زمین.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#286
Posted: 1 Jul 2013 19:05
این نویسنده‌های داستانِ مجله خانواده که با الگو گرفتن از صفحه حوادث روزنامه‌ها و ادبیاتِ آوانگاردِ میم.فاکین.مؤدب پور دست به خلق اثر میزنن.
اسمای داستانا از این دسته: "دروغ"، "آنسوی حسرت"، "اشکهای بی‌صدا". سیستم داستانی‌شون هم اینطوره:
شروع داستان-آشنایی:
روزی مثل تمام روزهای پاییز مشغول قدم زدن به سمت خانه بودم و باران چهره‌ی شهر را عوض کرده بود...(ص بعد)
سوار ماشینش شدم. کمی اضطراب داشتم اما هرچه بود بهتر از "خیس شدن" در آن سرما بود...(ص بعد)
پیاده شدم و در مسیر کوتاهی که تا خانه مانده بود به این فکر میکردم که حتی اسمم را نپرسید و نخواست که شماره‌اش را به من بدهد. عجیب بود...
تعلیقِ گوزوژعریستی-دیدار مجدد:
بهار شده بود،و من هنوز درگیر پیدا کردنِ کار بودم...(ص بعد)
دقایقی بعد از خداحافظی با مهسا دیدم کسی برایم "بوق" میزند.برگشتم و دیدم آشناست...(ص بعد)
ضربان قلبم را حس میکردم. به نظرم او با همه فرق داشت. "امیرعلی" را میگویم.
عشقول و خفت‌گیری:
روزها مانند رویایی کوتاه میگذشت...(ص بعد)
چه کسی باور میکرد این لحظات زیبا به آن زودی تمام شوند؟(چند ص بعد)
به خانه‌اش رفتم و با یک لیوان آب پرتقال وارد پذیرایی شد.با نوشیدن اولین جرعه چشمهایم سیاهی رفت...(ص بعد)
به هوش که آمدم دیگر خبری از آن چشمهای مهربان بر صورتش نبود.
از جگرم که حسابی حال آمده بود فهمیدم وقتی که بیهوش بوده‌ام به من تجاوز کرده...(ص بعد)
سر آخر تهدیدم کرد و گفت: از همه چیز فیلم گرفته‌ام! باید از این بعد به هر چه میگویم، عمل کنی.
روزهای درد:
به خانه بر‌می‌گشتم و نمیدانستم چه کنم. چطور به مادرم میگفتم تنها جهتِ اقامه‌ی صلاة ظهر به خانه‌اش رفته‌ام؟...(ص بعد)
داشتم دیوانه میشدم...چه میکردم؟
پایان داستان:
حالت الف)میانِ قرص برنج و تیغ مردد بودم. دیگر تحمل زندگی برایم غیرممکن شده بود...(ص بعد)
پیام من برای همه جوانان این است که رابطه نامشروع خودداری کنند. سعی کنند در سنین پایین ازدواج کنند تا گرفتار نفسانیات نشوند...(ص بعد)
قرصها را خوردم و همراه با پایانِ این داستان جان به جان آفرین تسلیم کردم.
حالت ب)دلم را به دریا زدم و ماجرا را با همسایه‌مان، سرهنگ فشارکی در میان گذاشتم.
او هم با مهر تمام مرا به خانه‌ش دعوت کرد و با یک لیوان آب پرتقال وارد پذیرایی شد.....(پایانِ باز)
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ویرایش شده توسط: alinumber7
ارسالها: 2642
#287
Posted: 1 Jul 2013 19:14
این کامی که از 6 ماهگی هر گهی زده، مادر بزرگوارش مهین خانوم با سیستمِ "تو سنِّ حساسیه" توجیه کرده:
سه سالگی-هر چی میبینه عَر میزنه و میخواد. ننه آقاشم میخرن براش.
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه. نخریم براش عقده‌ای بار میاد.
پنج سالگی-هنوز باید کونش رو بشورن
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه. اگه بهش نه بگی ممکنه تو آینده تأثیر بدی داشته باشه روش.
کلاس پنجم-رفوزه میشه.
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه.ب اید بذاریم خودش بفهمه اشتباه کرده.
کلاس سوم راهنمایی- وسط کون‌کونک بازی با همکلاسیش، باباش میره تو اتاق.
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه مرد! وقتِ بلوغشه.
دیپلم-همزمان با 8 عدد تجدید، یه روز میزنه پورشه باباهه رو با گـُه یکی میکنه میره.
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه. این شاید یه جور اعتراض بوده به سخت‌گیریای ما.
20 سالگی: این بار باباهه وسط گنگ بنگ میاد خونه.
مهین خانوم: آخه کامی تو سنّ حساسیه بیوک خان. تازه فهمیده جنس مخالف یعنی چی. درک کن!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#288
Posted: 1 Jul 2013 19:23
این پیجای یغلوی که این وقت شب از این عکسا میذارن و مینویسن:
"اونایی که بیدارن بکوبن لایکو"
و به این ترتیب هم یه آمار از افرادِ روی کار و البته خوابِ پیج میگیرن و هم از میون در و دافایی که لایک کردن،
ادمینِ پیجِ مذکور یه چربش رو انتخاب میکنه و بهش با استایل سلبریتی‌واری میسیج میده:
-شما بیداری هنووووووووووووووز یعنی؟D:
-?Shoma
-حدس بزن.
-Bye
-من ادمین پیج "وای چه داغه سوختم" هستم...
-...BavAAramMM NemMMishe:O:O.AlaN kheIli khosSsssSSHalaM
*****************************************************
این سیستمای کون‌فسیوس و یوگا و طب سوزنی که خفن مُد شده بین مایه‌دارا.
مهین خانوم صبح تا ظهر وقتی آقا بیوک بازاره تو حجره‌اش، بهش میگه میرم باشگاه بدنسازی. البته یادآوری هم میکنه مربیش زنه تا آقا بیوک خیالش جمع باشه.
اما فی‌الواقع میره پیش "هیربد صفدرآبادی" مربیِ جوون و به نامِ یوگا در زعفرانیه و اونجا با بقیه خانومای تپل و چربِ محله تو نور شمع و دود عود با موزیک چینی سعی میکنه حرکات کششی بره و تنش رو نرم کنه؛ طوری که بتونه تا سه ماه آینده به کونش چشمک بزنه.
اما ماجرا طوریه که از هفته دوم به بعد مهین خانوم تبدیل میشه به Sugar mummy برای آقا هیربد
و با پرداخت وجه قابل توجهی از ایشون میخواد هربار یه "هپی اندینگ" ماساژ براش بره.
همزمان هم آقا بیوک که خیال میکنه خانمش بدنسازیه و فکر میکنه که خانمش فکر میکنه ایشون رفته بازار،
میره پیش خانم دکتر "ژینوس جادوغیان"-متخصص طب سوزنی از دالیانِ چین- و از ایشون میخواد براش مشکل عدمِ انزالش رو درمان کنه.
آخه همه جا میگن "دست خانم دکتر شفاست".
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#289
Posted: 1 Jul 2013 19:33
*این گوگوش که به تقلید از افلاطون یه آکادمی زد و بالای سردرش نوشت:
"هر کس دامبولی چُسک نمیداند وارد نشود".
*این هومن خلعتبری که از وقتی فهمید نونی تو رهبری ارکستر نیست، کله‌ش رو کرد تو تشت واجبی و در هیئت پیت بول به انظار عمومی برگشت.
*این "من و تو" که استقبال مردم از گوگوش رو یه چیزی تو مایه‌های سفرای استانیِ احمدی نژاد نشون میده.
چند نفر گریه میکنن.چند نفر نامه میدن.چند نفر جیغ میزنن.
کم مونده چن نفر هم اون وسط دست بندازن بین دو لُپِ کون مبارک و از شدت علاقه خودشون رو جر بدن.
*این لهجه ی بابک سعیدی که یه جوری میگه "مایکروفون" که انگار قابله‌ش ملکه مُکرّمه انگلیس بوده.
*این رها اعتمادی که با یه مشت ترانه‌ی تخمی و یه سری مستند درباره خایه‌های محمدرضا شاه فقید تبدیل شد به سوپر استار و الان طوری به واسطه همین گوزوژعرا دور و برش در و داف ریخته که دکترا هفته‌ای سه بار سِرُم تقویتیِ "شیرموز" براش تجویز میکنن.
*این گوگوش که اولاش که زد از ایران بیرون، لباسای پوشیده میپوشید و خیلی مجلسی برخورد میکرد؛
اما بعد از ده سال گوشی اومد دستش که اگه کونش رو نلرزونه تو کنسرت و کلیپاش، تو رقابت با سایرین عقب میفته.
ان شاء الله همینطور اگه ادامه بده،میتونیم تا پایانِ برنامه هفتم توسعه شاهد حضور ایشون در شبکه Brazzers باشیم.
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 2642
#290
Posted: 2 Jul 2013 00:44
این دو تا آواتار زیر که محبوب قلوب کون گشادای انجمنه و نصف انجمن این دو تا آواتارو دارن:
**************************************************
این کاربرای شبیه مانی۲۱۲۱ :
**************************************************
این آیدی های شبیه آیدی زیر :
**************************************************
این حسین۲۷ که زن داره و با نصف دخترای لوتی هم سکس کرده. هر وقتم میتونست، از اسلام و خدا و غسل و بدی زِنا میگفت. مخصوصا" زِنای محصنه که یعنی زِنا با زن شوهر کرده:
**************************************************
این تاپیک میز گرد بچه های لوتی که توش تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی، هنری، ورزشی، جماعی ایرانو حل کردیم :
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
صفحه 29 از 49