انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 42 از 49:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  48  49  پسین »

ژانر


مرد

 
اینایی که تا ده سال پیش وقتی جایی می رفتن مجبور بودن بشینن روبرو هم و با هم معاشرت کنن. ورق بازی کنن، چایی بخورن، گپ بزنن. اما الان عند الدخول به کافه یا خونه ی دوستشون، بی فوت وقت رمز وایرلس رو میپرسن. بعد اسمارت فون و پَد و لپتاپ و بعضاً پی سی شون رو از تو تمبونشون می کشن بیرون و همونجا اَسِمبِل می زنن. در ادامه هم همه رو با هم شبکه میکنن تا بهتر بتونن تو فیسبوک و اینستاگرام سرک بکشن و ببینن کی برای کی لایک زده.
مخلص کلام آنکه کلاً از یک ساعتی که با رفیقشونن، ۵۹ دقیقه ش رو یا دارن برای بقیه کامنت میذارن، یا همزمان از چار نفر میپرسن: "الان چی تنته عجقم؟". یه دقیقه آخر رو اما دست میندازن گردن طرف و ۱۰۰ تا سلفی باش میگیرن. عکسا رو هم با این کپشن میذارن اینستاگرام:
YeEeeeeE SHaaAaabe biNazZzZzir, Ba KOlli hARfoooo kHaaatEre...
yaSi JoOoOnAM...AshSHeghEtaMMMMM:***
     
  
مرد

 
این امیرعلی که همگام با جنبش نرم افزاری کم کم داره از عرصه ی دور دور تو اندرزگو و سعادت آباد بازنشست میشه و به جاش سعی میکنه با بهره بردن از اپلیکیشن های Social Network، فرزند زمانه ی خود باشه. لذا وقتی از بدنسازی میاد بیرون و با عضلات دم کرده و ست ورزشی آدیداس دم ویتامینه وایمیسه، موبایلش رو یه تکون میده تا ببینه در ناحیه استحفاظیِ تُلُمبِیشِن اش کدوم یک از پلنگا تو تانگو حضور دارن. بعد هم وقتی آگاه میشه که Proshat JOOJOO در دسترسه، براش فی اللحظه پیام میده...به این ترتیب به جای اسراف در منابع طبیعی و آلوده کردن هوا، با یه خط نوشته دوبنده ی آبیش رو میپوشه و به مصاف حریف چغر و بد بدن خودش میره.
غافل از اینکه امیرعلی تا وقتی امیرعلی بود که هنوز تسلیم این فضای مجازی نشده بود و بدون استتوس و ژستای افلاطونی، خیلی مقتدرانه سر خیابون وایمیساد و نون بازوهای واقعی و فاکرمن خودش رو میخورد.
     
  
مرد

 
این کوشیار که بعضی وقتا وقتی حال خودش رو نمیدونه میره تو گوگل سرچ میکنه.
*این ننه باباهایی که اخیراً به فیسبوک و وایبر اضافه شدن، تا یه مشت گوزوژعرو رو بدون بررسی صحت و سقم داستان به فرزندان بی گناهشون اماله کنن.
-پسرم! میدونستی عربها به ما آموختند تا به صدای الاغ بگیم "عر عر"، در حالی "عرشاسپ" یکی از فرماندهان مقتدر اشکانی بوده؟
-پسرم! میدونستی وقتی عربها از شدت بربریت تو دهن هم میریدن، خشایار شاه دستور داد تا تو همه ی توالتای ایران زمین سیفون اجباری شه؟
-پسرم! میدونستی A fantastic Gang Bang with some BBW latinas در اصل اختراع انوشیروان عادل بوده و مدارکش بعد از حمله ی تازی ها از بین رفته؟
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
این کامی که از وقتی با اینترنت آشنا شده، دیگه لباس از نت میگیره، خوراکیاشو از نت میخره، فیلماشو جای سینما تو نت میبینه، دانشگاه به شکل آنلاین میره، دوست دختراشم تو همین نت گیر میاره.
اما عاقبت یه روز ADSLش قطع میشه و لاجرم مجبور میشه که از خونه بیاد بیرون و بره نون بگیره. بعد نونوای محله شون وقتی پول رو ازش میگیره بهش میگه این سکّه که تو آوردی برای سالها پیشه و عتیقه است. کامی که میفهمه روزهای زیادی گذشته، دوباره به خونه برمی گرده، تو آینه به موهای سفیدش دستی میکشه، XVideos رو برای آخرین بار باز میکنه و بعد از فپ الوداع، با کمی صابون گلنار در دست به سمت جایگاه ابدی خودش پر میکشه:‎(‎
     
  
مرد

 
این سامیار که خودش رو وارث خون کیوان ها و گلسرخی ها و جزنی ها میدونی. ولیکن میدونه اون بزرگان ضمن عدم دسترسی به اینترنت، خایه هایی قد ماتیز داشتن که باعث میشد در جهان واقعی بجنگن و در عرصه عمل از آرمانهاشون دفاع کنن. اما سامیار داستان ما که اگه جوراباشو از پاش در بیاری برگه اعتراف رو فی الفور امضا میکنه و بی چک و چونه می پذیره که حتی در یبوست هفته پیش ولادیمیر پوتین هم دست داشته؛ این روزها با چیزی به اسم فیسبوک آشنا شده. علی هذا میاد توی فضای بی خطر مجازی و از انقلاب میگه، از مبارزه مسلحانه، از ایستادگی برابر خشونت پلیس. اینجوریاس که کسی که نماد پاپیون شدگی و پرهیز از فعالیت سیاسی به هر شکله، تبدیل میشه به یه فیگور معترض و گمان میبره که با این حرکات داره بنیان های قدرت رو می لرزونه. غافل ازینکه نهایتاً از اونهمه استتوس تکان دهنده تنها چیزی که بیرون میاد بعضاً پارتی های رادیکال و اورجی های شدت مندِ انضمامیه.
     
  
مرد

 
این آقا مقداد که از وقتی تبدیل شده به افسر جنگ نرم دیگه به جای پایگاه مقاوت مسجد محل، جلساتش رو با آقا یاسر تو اسکایپ برگزار میکنه. بعد همینطور که یاسر داره درباره مقاله جدیدش تو رجا نیوز با عنوان "وازکتومی، حلقه ی گم شده ی فراماسونری در ایران" براش توضیح میده؛ اسکایپ رو مینی مایز میکنه و یه پیج Brazzers میاره بالا. در ادامه هم ماوس رو با دست چپ میگیره، تا ضمن بهره بردن از مطالب علمی یاسر خان، اون کیف حلال رو هم ببره. دریغا که در اون هنگامه ی اشراق و اجلاق ناگهان به جای باز کردنِ ویدیوی جدیدِ "سوفی دی"، اون گوشه روی
Like our page on FB!!!
کلیک میکنه، تا تو تولبار فیسبوک آقا یاسر بیاد:
Meqdad Heydari liked Brazzers official fan page
)تبدیل شدن چهره ی آقا یاسر به خایه ی باقر را با رسم شکل توضیح دهید(
     
  
مرد

 
این تبلیغات شبکه های ماهواره ای که توش یکی از عناصر ثابت حضور دفوف چغر بد بدنه. فی المثل دیده شده تبلیغ، تبلیغِ سگدستِ ماشینه؛ بعد در آگهی بازرگانی مذکور یه اَبر پلنگ با باسنی مثال زدنی حضور داره که مایو دو تیکه پوشیده و تو مکانیکی هی این سگدست رو میگیره دستش و لمس میکنه. پشت سرش هم مکانیک گولاخ ماجرا لخت تو چال آچار میزنه و هر از چندی رو به دوربین زبونشو میکشه به لباش.
فی المجلس خدا رو شاکریم که تبلیغات جم تی وی نهایتاً یک دقیقه بیشتر نیست، وگرنه کارخونه ها برا جذب مشتری حاضر بودن تصاویری از کام شات و فیستینگ هم بذارن تو تیزرشون.
*این تبلیغات بانکا برای قرعه کشی قرض الحسنه که همیشه توشون این المان ها رو داریم:
۱(یه مرده با زنش و توله سگاش میریزن تو بانک و هول هولکی حساب باز میکنن. جوری هم تو صف وایسادن و استرس دارن که انگار اگه نرسن اینکارو کنن، آخر وقت اداری "مانوئل فرارا" میاد تو بانک و کسایی که موفق به اخذ دفترچه قرض الحسنه نشدن رو دَمَر ادب میکنه.
۲(صدای تخمی و دیر آشنای اینجور تبلیغات که یه تکنیک مشخص داره. اول یه عدد میگه، بعد دوباره عدد رو تکرار میکنه و جایزه رو پشتش میاره:
چهار! چهار کمک هزینه ی خرید ویلا در شمال کشور!
بیست! بیست دستگاه پژو دویست و شش!
شصت و نُه! شصت و نُه جهیزیه ی کامل!
۳(تصویری از کارمند بانک که به احترام مراجعه کنندگان بلند میشه و با اون کت و شلوار خاکستریش، دفترچه رو دو دستی و متواضعانه تقدیم ارباب رجوع میکنه.
حالا تو واقعیت همین عن آقا دفترچه رو جوری میندازه جلو مشتری که انگار داره به سگ غذا میده. اعتراض هم کنی که "این چه برخوردیه؟"، اول یه نگاه آروم میکنه به چشات، بعد در کمال خونسردی پای چپش رو ۳۵ درجه بلند میکنه از صندلی و در پاسخ برات یه شیشکی میزنه
     
  
مرد

 
این شبکه های لُو لِوِلِ ماهواره مث "هوخشتره تی وی" و "شهرام همایون نیوز" که برای درآوردنِ خرجشون حاضرن چلغوز کلاغ هم بذارن بالا طاقچه و بفروشن. اخیراً هم محصولاتشون رو برای تپوندن به خلق الله با بیست تا اشانتیون ارائه میکنن. فرضاً تبلیغِ کرم حجم دهنده ی سینه است، به قیمت ۵۰ دلار. بعد روش اشانتوناشون ایناس:
-۵ بسته قرص ترک اعتیاد، صد در صد تضمینی!
-۱۵ جعبه افزایش دهنده ی سایز آلت. ۳۰ سانتی افزایش طول در ۳۰ روز، و ۷ سانتی متر افزایش قطر. در یک ماه با اسب آبی رقابت کنید!
-هفت کرم حلزون اصل. تجربه ی ۲۰ سال جوان تر شدن!
-یک عدد سیگار الکترونیک "ایشفیکِدیش"، تولید آلمان!
-سه کیلو موز جادویی!
-اقامت دائم کشور گینه بیسائو!
خلاصه جوری پیش میرن که برای آب کردن شندرغاز حجم دهنده سینه، یه سند بوئینگ ۷۴۷ هم میندازن پشت فاکتور فروش.
*این تبلیغات تلوزیون که فضای لاکچری ازش لاینفکه. به این ترتیب که حتی یه چیزی مث کنسرو ماهیِ تُن که قوت غالبِ دانشجو و کارمند و کارگر جماعته رو هم با حضور چند تا RichKids میسازن:
یه خانواده چهار نفره. با کلاس. مَرده ۳۰ ساله با کت شلوارِ ماسیمو دوتتی؛ زنه با روسری سفید، حجاب کامل، و مانتوی رنگی شاد؛ دو تام بچه ی مو بور چش رنگی که به شکل مشکوکی نه به باباهه رفتن نه مامانه. بعد مَرده پورشه رو پارک میکنه کنار استخر خونه. )کات(. نما از داخل خونه؛ و بچه ها که دارن شکمشون رو میمالن )کات( نمای اُور شولدر مادره که در یخچال رو باز میکنه و میبینه خالیه )کات( نما از روبرو از پدره که دست میکنه تو خشتکش و دو تا کنسرو در میاره )کات( شادی حضار )کات( چهارتایی نشستن دور میز و دارن با چاقو چنگال، خیلی کِلَسی تن ماهی میخورن.
کسی هم نیست بهشون بگه کسی که اون خونه رو داره اگه غذا گیرش نیاد، یا زنگ میزنه نائب براش باقالی پلو با ماهیچه بیارن، یا اگه دیر وقت باشه بکوب میره سرایدارش رو همون دم در بسمل میکنه و میکشه به سیخ. بعدم به زنش میگه: ناراحت نباش عجقم! دیه شو میدم خوووووووو!
     
  
مرد

 
این دکترا که وقتی برای مثلا سوزش ادرار ساده میری پیششون، در جا از موقعیت سود می برن و با تلاوت کردنِ گوزوژعرای تخصصی می گن:
"ببینید! این اتفاق از نارسائى حاد كليه به علت اسهال ناشی شده و با وجود Euvolemic بودن، باید تحت سرم تراپى و تصحيح الكتروليت ها قرار بگیره. البته به هر حال چون دلائل پره رنال و پسترنال رد شده، براى تشخيص علل رنال تصميم به بيوپسى باید با احتیاط باشه و واقعاً این کار خطرناکه..."
بعد بیمار که هیچی از این حرفا نفهمیده، چونان خایه ی باقر با استیصال میپرسه:
"خب یعنی من باید الان چیکار کنم؟!?"
آقای دکتر هم که میبینه مقدماتش مؤثر واقع شده، موقعیت رو برای گرفتنِ کره کرمونشاهی از عن مناسب میبینه و در جا میگه:
"باید کلیه هاتون عمل شن و هر چه سریعتر اون موضع تحت درمان قرار بگیره. لازمه یادآوری کنم اگر تا سه ساعت دیگه اینکار رو نکنید احتمالِ حیات شما پنجاه پنجاهه"
بعد هم ادامه میده:
"ده تا آمپول جنتامایسین هم مینویسم. بعد از عمل روزی دو نوبت تزریق کن"
سفکسیم و سیپروفلوکسازین هم مینویسه. ژلوفن و نوافن و دگزامتازون و بیزاکودیل هم مینویسه و خلاصه هر چی دستش میرسه، مث اژدر زاپاتا میریزه تو هم و اماله میکنه به مریض.
بعد اگه مریضه به دکتره بگه "من شنیدم جنتامایسین عوارض برگشت ناپذیر روی کلیه و گوش داره و فقط تو بیمارستان و زیر نظر آزمایشات متوالی کراتینین باید تجویز شه"
یهو دکتره عین سگ دندون نشون میده و میگه: "تو کار من نمیخواد دخالت کنی!".
طوری هم اینو میگن که اگه دفعه بعد گفتش: "برای درمان قطعی، من باید با شما جماع کنم"، خایه نکنی ازش علت اینکار رو بپرسی و با طیب خاطر بهش اذن دخول بدی. تقبل الله
     
  
مرد

 
این پزشکای فسیل کادری که میرن یه دفتر میگیرن تو پادگان و نان استاپ کتابای داخلی و عفونی و جراحی شونو به سربازا نشون میدن که "اینا همه کتابای پزشکیه بدبختا!". اما دریغا که بیست ساله این کتابا رو فقط به جای پادری استفاده میکنن.
لاجرم وقتی سرباز با سرماخوردگی میاد پیششون، پنی سیلین میدن. وقتی سرباز چشماش تار میبینه، پنی سیلین میدن. وقتی سرباز اقدام به خودکشی کرده، پنی سیلین میدن. وقتی سرباز دیر ارضا میشه، پنی سیلین میدن. وقتی سرباز ماهای آخر دیوونه میشه و بواسیرش رو میزنه سر سیخ با خوش گوشت میخوره، پنی سیلین میدن.
یه جوری پنی سیلین میدن که اگه الان مرحوم الکساندر فلمینگ زنده بود، تو همون پادگان دکتره رو قمبل میخوابوند و یه سرنگ ده سی سی پنی سیلین رو عمود میکرد تو کونش.
*اینایی که از بدِ روزگار جای بساز بفروش شدن، زدن تو خطِ پزشکی... لذا از هر موقعیتی برای مالیدنِ نون تافتون کفِ تغار بهره می برن.
مثلاً یکی برای آرتروز میره پیششون. آرتروز هم که میدونید؟ آسیب غیر قابل برگشت غضروف مفصله که درمانش اول از همه مراعاته، بعد فیزیوتراپی و مُسَکّن.
اما از اونجایی که پزشکِ داستانِ ما با شرکتایِ "جینسنگ گسترانِ هم بستر" و "امگا خورانِ پر بصیرتِ شرق" قرارداد داره و ماه به ماه ازشون اشتانتیون و بلیط سفر مونیخ میگیره؛ برای طرف اول دوبسته امگاتریِ خارجیِ 200 هزار تومنی مینویسه، بعد هم سه تا شربتِ جینسنگ 300 هزار تومنی.
سر آخر هم اینطور توصیه میکنه:
"شما هر کدوم از اینا رو روزی 6 بار میخوری. اگر مشت مشت هم مصرف کنی که تأثیرش بیشتره. هیچی یه روزه درست نمیشه در ضمن! باید هشت سال به این درمان ادامه بدی. ماهی یه بار هم میای من معاینه ت کنم تا اگه داروی جدیدی نیاز بود بهت بگم. بعد از این دوره دیگه از شر آرتروز برای همیشه خلاص میشی"
     
  
صفحه  صفحه 42 از 49:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  48  49  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

ژانر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA