صفحه 45 از 49: « پیشین 1 ... 44 45 46 47 48 49 پسین »

ژانر

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#441 Posted: 9 Feb 2015 16:47

این الی و ژینوس که تا دیروز کون مبارک رو از آجودانیه و دروس پایینتر نذاشته بودن و اگه یکی بهشون میگفت بریم انقلاب، یهو خایه میکردن و جوری میگفتن "ها؟!؟ بریم انقلاب؟!?!?!?!؟" که انگار قراره برن تو سنگر "بوکو حرام" و جمیعاً گروگان گرفته شن.
اما از وقتی که با استفاده از لابیِ باباهه تو دوره احمدی نژاد، بورسیه ی کشکی گرفتن، یا با کمک آپولونیا کالج رفتن انگلیس و تو دانشگاه پودمانی چستر فیلد دارن Fashion Design میخونن، صبح و شب استتوس بچه باحالی مینویسن و همدیگرو منشن میکنن.
استتوس الی: دیشب همه رختخوابم خیس بود... دلم فلافل کثیف میدون انقلاب خوااااااااست یادته فوژی؟ بعدِ هَلُوین رفتیم...یاد اونروزا که میفتم همه ش گریه دارم
With Jinoos
َAt ZenaCounty
کامنت ژینوس:
کاش لااقل یه کشور بودیم...من تو این یو اِسِ لعنتی دارم دق میکنم. تیکتم افتاده برای جولای...تا یه ماه دیگه میمیرم) دلم صدای شلوغی میخواد و بوق...اونم درست وسط انقلاب
بعد در همین اثناست که امیرعلی کامنت ژینوس رو میبینه و شستش خبردار میشه که ژینوس داره برمیگرده...لذا رو کامنتش یه لایک پر مغز میزنه به این معنا که:
"نمودم خانه را خالی، مصفا کردنش با تو
کمر مجروحِ تنهایی، مداوا کردنش با تو
اگر گم کرده ای جانا، کلید دیگر آزاری...
اسیر درد شلاقم، مهیا کردنش با تو
بیا قبل شروع کار، روشن کن حسابم را
بیارم شیش و نُه را جمع؟ منها کردنش با تو!
سه سام آریایی چه؟ مثلث دوست میداری؟
بدان یک ضلع کم داریم...پیــدا کردنش با تو"

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#442 Posted: 9 Feb 2015 16:49

اینایی که شادیهاشون منوط به قلیونه. میرن پارتی، قلیون میخوان؛ میرن اردو، قلیون میخوان؛ میرن عروسی، قلیون میخوان. اینا با این شعار به دنیا اومدن که "به بهشت نمی روم، اگر قلیان آنجا نباشد"
*این کامی و اِلی که میرن یه قلیون میخرن دو میلیون، که تُنگش کریستاله، بدنه اش کلی طرح و شکلک نقره ای داره، لبه شیلنگش هم عاج فیله.
اما فی الفور میزنن میرینن تو اون همه پول و در عرض سه روز قلیونه رو جنده میکنن. به این ترتیب که روز اول توش پرتقال میکشن، روز دوم نارگیل، روز سوم هم هلو.
فقط تو اون قلیونِ بی زبون تنباکو با طعم سِنده نکشیدن که اگه علاقه داشته باشن میتونن با سر زدن به کون ادمین، در بعضی غرفه هاش طعم مذکور رو پیدا کنن. درود.
*این داف پلنگا که با کفش پاشنه بلند بِژ و مانتوی سیاه و ست طلایی ساعت و روسریِ زربفت میرن دربند. بعد به علت غلظتِ بالای رژ لب رو لبای قلوه شون، وقتی کشیدنِ قلیون، دهنشون شبیه o میشه.
*این قهوه خونه های مردونه که یه مشت سبیل میشنن توش و برا گنده گوزی همدیگرو "داداچ" و "دایی" صدا میزنن. بحثاشون هم همواره حول سه موضوع میگرده:
1-پورشه و بی ام و
2-مقایسه ی سامسونگ با اَپل
3-دعوای دیروزشون که مث سگ هم خالی می بندن درباره ش
*اینایی که ادعا میکنن یه نفس 70 حلقه ی ممتد میدن بیرون. بعد وقتی شروع میکنن به شیرین کاری، کلاً دوتا تیکه دود از دهنشون میاد بیرون که اونم شبیه عنِ کفتر رو کاپوتِ پرایده.
*این طعمای عجیب غریب تنباکو که عشقِ کوشیار و ژینوسه: آدامس، پاستیل، بستنی یخی، ناتلا، کورن فلیکس، کُدکس و قس علی هذا.
*این امیرعلیِ خر بدنِ فاکرمن، که بلدِ فشمه و همه میشناسنش اونجا. هر شب هم با یه داف میره تو "پدرسالار" و با یه غرور خاصی به صاب قهوه خونه نگاه میکنه که یعنی "حال میکنی چه کمری دارم؟"
اما فی الواقع هدف امیر علی اینه که پس از چندی کِیس هاش رو به "قلیون انسانی" دعوت کنه. به این ترتیب که زغال میذاره رو سر خودش و شیلنگ رو میده دست طرف.
*این آقا مقدادا که مدتهاست پاتوقشون از پایگاه مقاومت محل و هیئت، به قهوه خونه های مردونه شیفت شده، تا به این ترتیب جمع اراذل به معنای واقعی کلمه جمع باشه اون تو.
*اینایی که مثل علی دایی در اواخر دوران فوتبالشن رسماً!
قلیون که دستشون میفته نه به کسی پاس میدن، نه سانتر میکشن حتی. آخرش هم تک به تک میرینن و تنباکوی بی گناه به غا میره.
*این قلیون که برای حرفه ای شدن در آماده کردنش، به چار واحد "بار گذاری"، سه واحد "هواگیری" و یه واحد "هیدرولیک" نیازه. بعضاً دیده شده بعضی دانشگاه ها در کنار معارف و وصایا، دو واحد هم گذاشتن با عنوان "آداب الچاقش فی سیرة الاوباش"

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#443 Posted: 9 Feb 2015 16:51

اینایی که برای خندیدن و بامزه بازی حاضرن کون پدرشونم بذارن وسط.
اینا همونان که وقتی جلیلیِ متحجر رو میخواستن بکوبن برای خنده می گفتن "کاش تیر جای پاش میخورد تو سرش". کسی هم اونموقع نزد تو دهنشون که "ترکمون! اگه افکار پوسیده اش رو قبولش نداری ربطی نداره که دردش رو مسخره کنی"
الان هم فک کردن که کول بازی یعنی برای مخالفت با "آزادی های یواشکی زنان" برن صفحه ی تخمی "آزادی های یواشکی مردان" رو لایک بزنن. کسی هم نیست بهشون بگه ریدید به اَلَک. چه با "آزادی های یواشکی زنان" موافق باشی، چه مخالف، خندیدن به درد اینهمه زن از تو فقط یه تپه گوه میسازه.

↓ Advertisement ↓

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#444 Posted: 9 Feb 2015 16:54

این شایعه پردازان خستگی ناپذیر داخلی که در همایشی با عنوانِ "مرلین منسون-مهره ی کمر یا دنده؟" در دانشکده علوم پزشکی به مناظره میپرداختن.
گروهی اعتقاد داشتن که این خواننده ی بزرگ برای انجام عمل پر فیض اورال باید چند تا مهره اش رو برداشته باشه، اما در مقابل سایرین بر مانع بودنِ دنده ها تأکید مؤکد داشتن.
*این جاسِم که بعد از گشت زدن های بسیار تو کافه و گاراژ دوستاش، اسم خودش رو تو فیسبوک به Jas Blood Lover تغییر داده و حتی وقت استبرا از بول هم /m\ میده به ماتحتش.
اما نکته جالب در مورد ایشون، شیطان پرست شدنش و قرار دادنِ خدایی جدید مقابل خدای سابقشه، تا نشون بده که "بی مذهب و کیش زیستن نتوانم".
*این کریس دی برگ که اون زمان شانسش زد و تو قحط الرجال خواننده های داخلی، به عنوان پادشاه بلامنازع پاپ و راکِ جهان به ایرانی جماعت معرفی شد.
اون هم زمانی که اگه اسمش رو تو اروپا میاوردی کسی برات گوز فندقی هم نمیداد.
* این الی و کامی که از موزیک قدّ کریم شیره ای هم نمیدونن و سی دی های توی ماشین شون رو از گلچین 1 تا 100 عنوان بندی کردن. اما تا از سامیار میشنون که متالیکا توی ترکیه کنسرت داره، طوری میگن:
"واااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا باورم نمیشه!" که انگار سالهای سال صدای جیمز براشون حکم لالایی رو داشته.
در جا هم بلیط رو میخرن تا مثل پینک فلوید، گروهی بر کُره ی زمین موجود نباشه که بره ترکیه و اینا بهش ترکمون نزده باشن.
*این آهنگ All that she wants از گروه اِیس آو بیس که با نام جعلی "آی بچه باز" بین علاقمندان به موسیقی میگشت.
*این امیرعلی که تا دیروز در کنار عود و ماساژ، یه موزیک هم از Kenny G پِلِی میکرد تا در برآیند با هاردکور شدیدی که قراره به وقوع بپیونده، به یه اعتدال مناسبی برسه.
ولیکن اخیراً طی تحقیقات میدانی با گروه High classی به اسم پالِت آشنا شده که خوراک مالشِ سرپاییِ در و دافِ عینک گردِ کفش آل استاریِ مو کوتاهِ "تن درست" پوشه.
*این آقا مقداد که پس از مشاهده ی مقاله ی یک صفحه ایِ رائفی پور در بورد بسیج دانشجویی با عنوانِ
"در کنسرت های گروه شیطان پرست پینک فلوید به طور متوسط 3 تا 10 نفر خودکشی می کنند"، کینه ی عجیبی از گروه مذکور به دل گرفته... منتها بعد از دیدن سخنرانی راجر واترز توی سازمان ملل در حمایت از کشور مستقل فلسطینی، قیافه اش بر سر دوراهیِ تبدیل شدن به "خایه ی باقر" یا "جوان با بصیرت" گیرپاژ کرده.
*اینایی که میگفتن مایکل 6 ماه مَرده، 6 ماه زنه...
کسی هم نبود بهشون بگه: مگه معامله ش آنتن اتوماتِ سمنده آخه حمّال؟
*این بالاترینی ها که تو همه چی دنبال یه ریشه ی مربوط به ایران میگردن تا افتخار کاذب ملت به طرف صد برابر شه و لینکشون هم سریع امتیاز بگیره. برای همین میگن:
-آیا میدانستید Adele در اصل "عادله بنت نقیب" از اهالی خوزستان بوده و فعالیتعای هنری خود را از کاباره های آبادان آغاز کرده است؟
-ناگفته های تکان دهنده ی ماری کَری: نام اصلی من مریم کریمی است و در یک خانواده ی ایرانی الاصل در لُس آنجلس به دنیا آمده ام، اما به علت وقوع انقلاب از یک سالگی از ایران خارج شده و در تنهایی و غربت به فعالیت های هنری خود پرداختم...)مرگ بر ج.ا(
*این دخترای دهه هفتادی که کارشون رو با جاستین بیبر شروع کردن و الان سراغ بِلَک متال رفتن... پیش بینی میشه در آینده ای نزدیک با روی آوردن به علی لهراسبی و مجید اخشابی، در وداعی تلخ بر چهار گوشه ی تشکِ موزیک خواهند رید.
*این مدونا که همیشه یکی بود که فیلم سوپر کاملش رو دیده بود.

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#445 Posted: 10 Feb 2015 12:29

این تبدیل شدنِ نمایشگاهِ کتاب به چارشنبه بازار که توش فروشنده ها در کنار کتاب، ماهی کَپور و کلم بروکلی هم میفروشن. گزارش شده بعضاً تو راهروهای خلوت، نبش درب خروجی میشه ساقی عرق سگی هم گیر آورد.
*این مدارس که بچه هاشون رو به زور اتوبوس اتوبوس میارن نمایشگاه، میبرن غرفه های آموزشی. اونجا هم این بدبختای 14-15 ساله با دیدنِ عناوین گوناگون کتابای درسی دچار گوزپیچ موضعی میشن:
-تست های طبقه بندی شده، از مجموعه کتاب های قهوه ای
-یادگیری قواعد عربی هنگام استشها
-آزمون های آزمایشی گایشگران
-کتاب های "زِنا"... برای شما... )زنا=زمان-نیرو-آموزش(
*این اراذلی که 3-4 تایی هر ده روز نمایشگاه رو میان مصلی و شروع میکنن دختر بازی. اینا خیلی خوبن. اینا همونایی ان که همه جا هستن. یه روز تو محیط فرهنگی، یه روز سر کوچه، یه روز در عزاداری محرم.
بر آلت خسته ناپذیر این دوستان سر تعظیم فرود میاریم و بهشون برادرانه عرض میکنیم اگه فقط 5 درصد از این نیرویی رو که برای معامله شون صرف میکنن رو "مغز"شون میذاشتن، تا الان لااقل مشکل "قطعی آب" توسط متخصصان داخلی حل شده بود.
*این اکیپای بچه کولِ هنری که 4-5 تایی میرن غرفه نشر چشمه و چند کیلو رُمان میخرن. اما هدف از خریدن این کتابا چیه؟ تریپ اومدن تو اینستاگرام!
نوع انداختن عکس:
کُتُب رو میذارن کنار پنجره...سعی میکنن نور مِلوی آفتاب رو اسم نویسنده ها بتابه...نقش و نگار فرش هم که قطعاً محیط رو روحانی کرده...
کسی هم نیست بهشون بگه "آخه دیوث! کتاب رو میخری لااقل یه بار بازش کن ببین توش چی نوشته. شاید به ننه آقات فحش دادن اون تو!"

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#446 Posted: 10 Feb 2015 12:30

این هوای راکد و گرم داخل مصلی + نبودنِ سیستم ایرکاندیشن که مساوی است با:
ابطال وضوی کل حاضرین، در صورت گوزیدنِ یک خدانشناس
*این غرفه ی کتابای خارجی که نه می شه با این قیمت دلار ازشون خرید کرد، نه عموماً کتابای به درد بخوری دارن. اما اِلی و ژینوس که 6 ماهه میرن کلاس زبان و تازه Interchange قرمزه رو تموم کردن، مِن بعد برای چُس کلاس فقط میرن اونجا. جوری هم معتمد به نفس قدم میزنن که انگار مایو دو تیکه پوشیدن، رفتن شوی ویکتوریا سیکرت.
*این انتشارات مذهبی که اخیراً رو آوردن به بچه باحال بازی و به روز بودن. برای همین مثلاً تابلو میزنن دم در غرفه که:
"برای کَندنِ شورت اوباما به غرفه ی ما مراجعه کنید"
بعد دقت کنی میفهمی تو حجره شون دو-سه تا کامپیوتر گذاشتن یه گوشه، که رو همه ی این رایانه ها یه بازیِ ساختِ داخل با گرافیکی به غایت تخمی در حال اجرا شدنه. میری نزدیک تر میبینی چند تا آقا مقداد با هیجانی خاص و لبخندی اسکتبار شکن، Mouse رو گرفتن و تو یه تورنمنتِ بصیرت افزا دارن اوباما رو میزنن. اعتقاد دارن "High Score"ی که جمع میکنن توشه آخرتشون میشه.

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#447 Posted: 10 Feb 2015 12:32

اینایی که نه زمان دخول والد گرامیشون دست خودشون بوده، نه وقتی والده گرامیشون رفتن برای زایمان؛ اما یه جوری از "ماه تولد"شون میگن که آدم خیال میکنه از 100 سال قبل از بسته شدنِ نطفه با خدا کنتراکت بستن که کأنه سنده مثلاً فلان ماهِ خاص بیان پایین و نزول اجلال کنن.
گوزوژعرهاشون هم اینطوریه:
فروردینی(
من متولد اولین ماه سالم...
شاید زبونم تند باشه، اما اگه با من بگردی میفهمی تو دلم هیچی نیس...درست مثل مغزم...
مهم ترین ویژگی های اخلاقیم:
خجالتی، کمی بد اخلاق، گاهی هم Horny
اردیبهشت(
من رو با هیشکی مقایسه نکن! من متولد اردیبهشتم. دنیا منو آفریده تا جهان از یک نواختی دربیاد... فهمیدی؟
از شخصیتای مهمی که تو ماه من به دنیا اومدن:
مانوئل فرارا-ساشا گری-گوبلز-رضا شاه بزرگ
خرداد(
من تو سومین ماه سال به دنیا اومدم...شاید به نظر سرد بیام، ولی وقت "عمل" شعله ای از من ساطع میشه که زبانزد عام و خاصه...
یکی از اخلاق ما خردادیا اینه که وقتی از یکی خوشمون بیاد اونقد برای طرف مقابلمون وقت میذاریم، اونقد از خودمون مایه میذاریم که آخر کار به آزمایش و بیبی چک میکشه...)
تیر(
از ماه به دنیا اومدنم مشخصه که گرمم. گرمم مث بادوم، مث خرما، مث موز...
بخوام خودمو خلاصه کنم اینطور میگم:
اهل تنّوع، باهوش، سريع الانتقال، متلّون المزاج ، غير پايدار، با ثبات، لاشی، بي ثبات، پایدار، دزد، واقعاْ با سليقه، حمّال.
مرداد(
یه مردادی ها اگه تو چهار حالت زیر باشه، این حالتا اخطار به بقیه حـسـاب میشه و اونا رو می ترسونه:
1- ساکت شدنش
2- از جمعیت دور شدنش
3- یهویی شاد و شنگول شدنش
4- شدنش
شهریور(
متولد ماه ششم سالم...آخرین ماه گرم سال...
درسته که وقتی میگی "بیا خونمون فیلم ببینیم" چیزی به روت نمیارم و میام، اما
وقتی یه شهریوری رو فریب میدی...
قبل از اینکه بگی چقدر احمق بود...
بگو چقدر آدم بود...
که به من عوضی اعتماد کرد...............................
مهر(
میدانی من کیستم؟
من مـــتولد مـــــــــــهــــــــــرمـــاهم
بله!
مـــاه مـــــــــــهــــــــــر!
مراقب باش وقتی اسمش را به زبان میاوری، تقدس دارد!
مثل هر کلمه ای که با میم شروع میشود. مثل مرام، مثل منطق، مثل معرفت، مثل Masturbate...
آبان(
من یه آبانی ام!
اینو یادت باشه منو برای روحم بخوای نه بدنم...برای احساسم بخوای نه پولم...من خیلی احساساتی ام...با دیدن قفس پرنده ها اشک می ریزم...با دیدن جنگ و گلوله بغض میکنم...منو اینطور نبین...از خبر یبوست یه راکون بی گناه حتی ممکنه از دنیا و آدماش بیزار شم...)
آذر(
متولد نهمین ماه سال...
آذری است دیگر...گاهی دلش میخواهد با شهریوری ها، 69 بزند...
دی(
یه دی ماهی همه چيو ميفهمه... از همه چی آگاهه اما لزومي نميبينه همه چيو همه جا بگه...یه دی ماهی حتی میدونه وقتی یکی بهش میگه "بیا پیشم با هم فیزیک 2 کار کنیم"، میدونه نیت طرف چیه...اما بازم نه نمیگه...چون یه دی ماهی قبل از اینکه پیشگو باشه، یه گوزقــُل واقعیه.
بهمن(
اگه ديدين یه بـهــمــن مـــاهـــــى دلش گرفته
ازش هی نپرسين چرا؟!
یه بـهــمــن ماهـى عادت داره غصه هاشو توش بريزه...تو خودش...
خيلى وقتا نميتونه دليل ناراحتيشو توضيح بده...
به جای سوال کردنای بیجا و کنجکاوی
گاهی خیلی آروم بهش بگید
یعنی HD هم اثر نداشـــت؟
اسفند(
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻪ !
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ ﺳﺒﮑﻪ !
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ ﺁﺭﺯﻭئه !
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ پوزیشن هاردکوره !
ﺍﺳﻔﻨﺪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ !

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#448 Posted: 10 Feb 2015 12:37

این امکان فوروارد SMS که باعث شده ملت پیامک ها رو نخونده send to all کنن. مواردی بوده که حاج طاهر نیشابوری به کربلایی محمود شوشتری اس ام اسی داده به این مضمون:
"عیدت مبارک
سال خوبی داشته باشی
بازم ببینمت
دیدنت توی اون سِت صورتی توری خیلی خوبه...
کی میای دوباره؟
سوم و چهارمم تنهامااااا!
راستی فلشت رو بیار چند تا فیلم آموزشی هم بهت بدم
امیرعلی"
*این پدران خانواده که با فرمول "عیدی دریافت شده بخش بر تعداد فرزندان=کل عیدی پرداخت شده در زمین حریف" محاسبه میکنن که طبق اصل "بقای پول و آبرو" در پایان نوروز نه چیزی رفته باشه و نه چیزی اومده باشه.
*اینایی که دو سه روز مونده به عید با هم دوست شدن و الان تو مرحله ی مرغِ عاشق بودن هستن. لذا به هم اس ام اس میدن:
-باورم نمیشه اومدی تو زندگیم...
-منم...زود بیا از سفر. زوووووود!
-باشه عجقم...همیشه پیشتم...
-میس یو)
بعد همینا که الان اینقدر عاشقن، دو هفته بعد از عید و پس از اجرای فنونِ فتیله پیچ و سالتو بارانداز روی تشک، طی مراسمی موهِن با هم وداع میکنن؛ تا مصداقی باشن بر این جمله ی فروید که به یکی از مریضاش گفته بود:
"وقتی میزنه بالا لازم نیست اَدای لیلی و مجنون رو در بیارید"

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#449 Posted: 10 Feb 2015 12:38

این الگوریتم پیچیده ی "کی از کی بزرگتره و اول بریم خونه ی کی؟" که رسوم دید و بازدید رو تبدیل به سیستم "سِن کشی" و رجوع به شناسنامه کرده. بعضاً دیده شده ملت سرِ یکی دو ماه اصغر و اکبر بودن، گوز رو گذاشتن بالا طاقچه و نرفتن به اون یکی سر بزنن.
*این سفر با فک و فامیل که از ابتدای تاریخ بشریت به عنوان شیءای کلفت در ماتحت جوانان فرو رفته.
*این غارتگرانِ بالفطره که عین مرغِ کُرچ تو ظرف آجیل نوک میزنن و پسته و بادوم جدا میکنن. خیلی هم نمی خورن تا هم واسه تُنُک کردنِ ظرف آجیلِ میزبان بعدی معده شون جا داشته باشه، هم به صورت برنامه ریزی شده عین کمباین کل عید رو 24/7 در حال درو باشن.
*این لوس ترین و زاغارت ترین تیکه اول سال:
-ساعت قدیم یا جدید؟ هارهارهار
-مال بُز جانم! مال بز!
-بله؟!
-هیچی! جدید منظورم بود.
*این بُرنایانی که وقتی با خانواده میرن سفر، دائم دلشون پیشِ خونه شونه که الان "مکان" شده و کسی هم نیست که ازش استفاده ی بهینه کنه. هیهات از اون تخت هایی که فی اللحظه تو سکوت کز کردن و قیژ قیژ خوش آهنگشون به گوش کسی نمیرسه. الحق و الانصاف که:
عالم از ناله ی عشاق مبادا خالی...
*این تفاوتِ "توقع" با "واقعیت" که باعث میشه با کلی امید و آرزو جهتِ اخذ عیدی به منزل کسی بری، اما نهایتاً به شکلی سرخورده، "دست به خایه" به منزل برگردی.

New_Boy1

کاربر

ارسالها: 194

#450 Posted: 10 Feb 2015 12:41

این گیاهخواران که در دو حالت شناخته می شن. دسته اول اونایی که گوشت نمی خورن و البته دردشون بخوره تو سر ما، دسته دوم اما تریپ گشت ارشاد و امر به معروف هستن؛ به این ترتیب که سر هر سفره با افاضاتشون در باب استعمار و استثمار حیوانات توسط انسان، پاشون رو میذارن دو وَر دهنت و میرینن تو اشتهات.
از اون بدتر اما این گوشتخوارا که تا یه گیاهخوار میبینن میخوان از لذت جویدن خرخره مرغ و بلعیدنِ دمبلان گوسفند بگن. بعد هم حِس میکنن دیگه تو بامزه بازی فندک دم کون خوش آشام گرفتن.
*این طرفداران ژیگولی حیوانات که هر روز تیتر میزنن "طراحی کوره های گربه سوزی شهرداری، طرحی فاشیستی از جانب دولت ضد جانوری". اما دستشون تو جیبشون نمیره تا واسه یه پناهگاه حیوانات هزار تومن بسُلفن. اینا واسه "سوشیِ دسته شتر با سُس غائط" تا رستوران چینی هایِ سرپل ذهاب میرن و خداتومن پول میدن، اما معتقدن نگهداری از حیوانات هار و مریض و ناقل انگل وظیفه دولته. تو این بدبختی و گرفتاری و گرونی مگه میشه آخه آدم از شکمش بزنه؟
*این گوشتخوارا که "نیاز به پروتئین" رو با "میزان مصرف گوشت توسط ببر تاسمانی" اشتباه گرفتن. لامذهب گفتن روزی 80 گرم نه 2 کیلو! انقدر ماهی و مرغ و گوشت در طی یه روز میخوری که از چُست بوی عفونت و لاشه ی حیوون میاد.
*اینا که کتاب دعاشون "فواید گیاهخواری" صادق هدایته. هرچی هم عجز و لابه کنی که "درسته که هدایت نویسنده بزرگی بوده، اما این امر هیچ ربطی به تخصص ایشون در حوزه مواد غدایی نداره"؛ باز کوتاه نمیان و نقش اَرّه رو در ماتحت بشریت بازی می کنن. توجیه شون اینه "مهم نیس مَن قال، مهم اینه که ما قال!"
برای ریدن به استدلال گوزوژعر این افراد در جا یادشون بیارید که آدولف هیتلر هم گیاهخوار بوده.

صفحه 45 از 49: « پیشین 1 ... 44 45 46 47 48 49 پسین »

شوخی و سرگرمی سکسی /

ژانر

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا