ارسالها: 425
#1
Posted: 28 Mar 2010 18:06
به نام پروردگار سکس بازا ک...کنا کو..یا فاحشه ها بکنا جلقیا حشریا اُبنه ها اواخواهرا ......... ( با شما هستم...:waitهمه بروبچ با حال لوتی این بخش شروع به کارکرد و نیاز به همکاری اعضاء جان برکف( 250 گرم محبوب) هستیم باشد که با یکدیگر محشور شوید ......... ففف اُفففففف ....... سید صدا نمیاد ..........................هه
اینم محض افتتاح بخش بود تا شروع کامل
امیدوارم که افتضاح نکرده باشم
واقعا جای این بخش خالی بود
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ارسالها: 425
#2
Posted: 8 Apr 2010 15:46
هشدار ویروس!!! در فیس بوک جدیداً یک ایمیل به خانمها ارسال شده و از آنها خواسته شده است که رنگ سوتین شان را بفرستند.این یک ویروس است و برای از بین بردنش شما باید سوتینتان را در بیاورید بعد به این مسیر بروید setting>enabel webcam>record movie ...........لطفا دوباره وضعیتتون رو ارسال کنید.
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ویرایش شده توسط: Alihandicam
ارسالها: 425
#3
Posted: 18 Apr 2010 16:54
زن زندگي شما كدومه؟
زن مدل هارد ديسک: همه چی يادش میمونه، تا ابد
زن مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از ديده برفت!
زن مدل ويندوز: همه میدونن که هيچ کاری رو درست انجام نمیده، ولی کسی نمیتونه بدون اون سر کنه
زن مدل اکسل: میگن خيلی هنرها داره ولی شما فقط برای چهار نياز اصلیتون ازش استفاده میکنين
زن مدل اسکرين سيور: به هيچ دردی نمیخوره ولی حداقل حوصله آدم باهاش سر نمیره
زن مدل سِروِر (Server): هر وقت لازمش دارين مشغوله
زن مدل مولتیمديا: کاری میکنه که چيزهای وحشتناک هم خوشگل بشن
زن مدل سیدی درايو: هی تندتر و تندتر میشه
زن مدل ئیميل: از هر دهتا چيزی که میگه، هشتتاش بیخوده
زن مدل ويروس: به نام «عيال» هم معروفه. وقتی که انتظارش رو ندارين، از راه میرسه، خودش رو نصب میکنه و از همه منابعتون استفاده میکنه. اگر سعی کنين پاکش کنين، يک چيزی رو از دست میدين، اگه هم سعی نکنين پاکش کنين، دار و ندارتون رو از دست میدين!
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ارسالها: 639
#4
Posted: 19 Apr 2010 06:58
مدلي نداره خودمون واسش دستورات نعريف كنيم؟
“Better to fight for something than live for nothing”
Lieutenant General George S. Patton
ارسالها: 404
#5
Posted: 20 Apr 2010 00:29
خوب واسه مردا چی ؟
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جدایی ها شکایت میکند
ارسالها: 425
#6
Posted: 20 Apr 2010 04:15
sara_M: خوب واسه مردا چی ؟
مردا یک نقش بیشتر ندارند نقش اپراتور
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ارسالها: 425
#7
Posted: 21 Apr 2010 06:42
سانسور يك صحنه از يك فيلم خارجي در صدا و سيماي ايران
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ارسالها: 425
#8
Posted: 21 Apr 2010 09:54
از عوارض سی و یک سال باکره بودن
هر وقت كه ميرم دستشويي يادم مياد كه، اِاِاِاِ… راستي من مردم! خوب از عوارض 31 سال باكرگي (البته به قول امريكايي) همينه. راستش هر وقت در جمع دوستان حرف از پايين تنه ميشه ما جز گوش دادن حرفي براي گفتن نداريم، خلاصه يه چيزايي تو مايه فيلم باكره چهل ساله مي مونم. كل اطلاعات بي تربيتي مون رو هم مديون كلاس تنظيم خانواده ام هستم تازه سركلاس تنظيم هم اينقد خر بودم كه به اين سوال تستي كه “مردم در قرن 19 در اروپا از چه روشي براي پيشگيري از بارداري استفاده مي كردند؟” گزينه “كاندوم” رو انتخاب كردم ديگه تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
اما اي كاش كه اين بدبختي به همين جا ختم ميشد. داستان از اونجايي شروع ميشد كه با يكي از دوستان متاهل قراري گذاشتيم، دوست بي رگ يا اپن مايند ما هم امر فرمودند كه سر راه از داروخانه يك بسته كاندوم بگير.با اعصاب خوردي خداحافظي كردم و گوشي رو گذاشتم، چون قبلا شنيده بودم كه قيمت كاندوم گرونه و مهران هم (همون دوست متاهله) وقتي يه چيزي براش ميخري اصلا بروت نمياره كه پولتشو باهات حساب كنه، تازه يكي ديگه عشق و حالش رو مي كنه من بايد پولشو بدم! گه بگيرنت مهران! اينو گفنم و از خونه زدم بيرون و سر راه اولين داروخانه اي كه چشمم بهش افتاد واردش شدم. رفتم قسمت لوازم آرايشي وايستادم و سعي كردم قبل از اينكه مسئول فروش بياد از روي اتيكت ها يك بسته كاندوم ارزون رو انتخاب كنم و بخرم . اما هرچه نيگاه كردم چيزي شبيه كاندوم پيدا نكردم؟؟ يهو صداي يه خانم رو شنيدم كه گفت بفرمايين. وقتي سرم رو بالا كردم يه خانم خيلي زيبا و هات رو در حال جويدن آدامس ديدم. ايول خدا چي آفريدي، قرق در چشم چراني بودم كه دوباره گفت بفرمايين. از خجالت اينكه چي ميخوام بخرم هول شده بودم و اب دهنم خشك شده بود، تازه از اين بهتر نميشد چون ديگه اسمش رو هم فراموش كردم.
- ببخشين خانم دكتر از اين چيزا ميخوام
+از كدوم چيزا؟
شروع كردم به گشتن تو ويترين اما اصلا چيزي پيدا نكردم كه نشونش بدم، با خجالت گفتم
- از اين چيزا كه رو چيز مي كشن
+ ببخشين متوجه نشدم
- بابا از اين چيزايي كه رو چيز مي كشن براي اينكه چيز نشه
+ ميشه يكم واضح تر بگين؟
- بابا از اين چيز پلاستيكي نازكا كه رو چيز ميكشن كه وقتي چيز تو چيز ميره چيز نريزه تو چيزش
در اينجا بود كه خانم فروشنده زيبا در جواب بلند گفت: چيييي؟؟؟ هرچي آدم تو داروخانه بود برگشتن و به من نيگاه كردن. منم ديگه بخودم ريدم، دستام از استرس يخ كرده بودن و مي لرزيدن. گفتم لابد الان بر ميگرده ميگه” پسره بيشعور تو خودت خواهر ومادر نداري؟” مونده بودم چيكار كنم ، با خودم عجب گهي خورديم اين ماموريتو قبول كرديما! گيج مبهوت يه نيگا به خانم دكتر ميكردم و يه نيگا به ويترين كه يهو چشم افتاد به يك بسته مشكي با كلاس كه روش عكس يك مرد و زن جون بود كه با عشق همديگه رو بقل كرده بودن و بالاي سرشون هم يك قلب صورتي وجود داشت. تا اينو ديدم با عجله گفتم اينا، دقيقا از همينا ميخوام. خانم دكتر هم با تعجب بسته رو به من داد و گفت برو صندوق حساب كن. من هم در حاليكه داشتم از ذوق مي مردم رفتم صندوق و حساب كردم. روش نوشته بود 24 عدد و قيمتش هم 5000 تومان شد. به خودم گفتم يعني ميفته دونه اي دويست و خورده اي تومان، ايول چه ارزون! تو ديگه مرد شدي وحيدددد، وقتشه كه ازدواج كني (اينارو اون فرشته سفيد كه روي شونه سمت راستم بود داشت مي گفت).
بلاخره به خونه مهران رسيدم و وقتي مهران در رو باز كرد قبل از اينكه سلام بكنه با خوشحالي چيزي كه از من خواسته بود رو بهش دادم. بسته رو كه گرفت گفت گوسفند چرا آدامس خريدي؟ شتاب زده بسته رو از دستش گرفتم و دقيق نيگا كردم، بله آدامس بود. اعصابم خورد شده بود و نمي دونستم چي بگم فقط ميدونستم كه اگه مهران اصل قضيه رو بفهمه تا يك ماه بچه ها اسكلم ميكنن و اينم ميره تو پرونده هزارن سوتي كه تا بحال دادم. با خونسردي گفتم داروخونه اي گفت كه ايران رو از لحاظ كاندومي هم تحريم كردن، عوضش از اين آدامسا رو گرفتم كه انزال رو به تاخير ميندازه… عكس اين زنو شوهره رو نيگا چه خوشحالن؟ تازه زيرشم نوشته “هپي گود فاكينگ” بعد با خودم گفتم خدارو شكر كه مهران اندازه گاو هم انگليسي حاليش نيست!
منبع
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ویرایش شده توسط: Alihandicam
ارسالها: 425
#9
Posted: 22 Apr 2010 06:28
روبک جان ما که خیلی وقتِ این جام غم رو تحریم کردیم نگاه نمی کنیم
فکر کنم با اومدن این شبکه فارسی وان ماهواره ای دیگه کم کم همه مردم ماهواره ای بشن که همینطورم هست
آخه تلویزیون حزبی که نگاه کردن نداره میخواد ایران باشه یا ونزوءلا یا کره شمالی و...........
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
ارسالها: 218
#10
Posted: 5 Jul 2010 05:11
پسر: - خوشگله بیا از این چیپس بخور
دختر: - مرسی
- عزیزم پفک هم دوست داری
- آره بدم نمیاد
- بعد از سینما یه سر بریم خونمون
- برای چی
- خیلی وقته با هم حال نکردیم
- امروز کار دارم نمیتونم
- چه کاری داری
- باید با خانواده ام بریم جایی نمیتونم
- خیلی حیف شد حسابی تو کف موندم
- باشه یه وقت دیگه
- عزیزم یه فکری کردم
- چه فکری
- هیچی حالا بعدا برات میگم
- یادت نره حتما بگی
- بیا این چیپس و پفک رو بگیر دستت دست خودت باشه
- خسته شدم تو نگه دار باشه بده من
- عزیزم دستت رو بردار میخوام چیپس بخورم
- ولی اون که چیپس نیست
- پس چیه
- اون شلوار منه
- ببخشید پس بزار پفک بگیرم
- ولی اون زیپ شلوار منه
- تاریکه درست نمی بینم الان درست میکنم
- داری چیکار میکنی
- دارم چیپس میگیرم
- ای بابا اون که شرت منه
- گفتم که تاریکه درست نمیبنم تو فیلم رو ببین
- آخه
- آها فکر کنم که دستم رو کردم تو پاکت چیپس
- نخیر اون کس منه
- جدی میگی فکر کردم جعبه چیپس هست
- دیگه بسه
- ولی عجب فیلم جالبیه
- آره فیلمش قشنگه
- پس فیلم رو نگاه کن من الان درستش میکنم
- چی رو درست میکنی
- چیپس و پفک رو
- اون سوراخ کونمه نکن
- جدی میگی چقدر شبیه پفکه
- دیگه نکن بسه
- چی رو نکنم دارم چیپس میگیرم
- خیلی خب زود بردار دیگه
- عجب پاکت تنگی داره یه دقیقه صبر کن
- داری کس و کونم رو جر میدی
- ای بابا خب تاریکه اصلاً تو من رو درست میبینی
- نه خب نمی بینم
- خب من پاکت رو درست نمی بینم دیگه دیگه
- بریم کار دارم دیرم میشه
- الان بزار این چیپس آخری رو هم بردارم
- ولی اون که پاکت نیست کس منه
- جدی میگی
- آره انگشت هات رو بکش بیرون
- اون هم انگشت های من نیست، کیر منه!
خیلی بالاییم(میتونی بگیرمون)