ارسالها: 1784
#11
Posted: 6 Jan 2013 04:53
miranda: اوهوم ، من هرچی بگی پایم
اکی من میگم.
هر کی در مورد اولین روزی که اومده انجمن بگه. کلا تعریف کنیم چجوری بودیم و چی شد. فقطم همون اولین روز.
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 228
#12
Posted: 6 Jan 2013 05:00
maryam_tanha: هر کی در مورد اولین روزی که اومده انجمن بگه. کلا تعریف کنیم چجوری بودیم و چی شد. فقطم همون اولین روز.
من اومدم گل مهربونم بود و هاج آقا. دلم براش تنگ شده اندازه دینا. استی هم بود ولی زیاد حرف نمیزد، بد میلی هم اومد. بد جوکی نمیخواست منو بغل کنه، یادمه دس به دامن میلاد شدم. که بهم گفت نمیخواد لابد نمیخواد دیگه من کاری نمیتونم بکنم.
چشـــماش ..
نگـــــــــاش ..
صـــــــداش ..
خــنده هاش
همه زیبایــــی ِ زندگــــــی ِ منـــه ,,,,
ارسالها: 1784
#13
Posted: 6 Jan 2013 05:07
miranda: من اومدم گل مهربونم بود و هاج آقا. دلم براش تنگ شده اندازه دینا. استی هم بود ولی زیاد حرف نمیزد، بد میلی هم اومد. بد جوکی نمیخواست منو بغل کنه، یادمه دس به دامن میلاد شدم. که بهم گفت نمیخواد لابد نمیخواد دیگه من کاری نمیتونم بکنم.
چه کوتاه. من یه ساعته دارم میتایپم
خب راستش رو بخوای من اولین روزی که اومدم انجمن عضو نبودم. ولی اولین روزی که خواست عضو بشم رو خوب یادمه. یه سر رفتم آخرین ارسالها دیدم یه سری ایدیا رنگیه. ایدی پرنسس از همه بزرگتر و توی چشم تر بود. روش کلیک کردم. دیدم داره با پارسا بحث میکنه. همون کاربره که همش دوستیابی میکرد. بعد دیدم با هم حرفشون شده. حرفاشونو جسته گریخته میخوندم . دیدم پارسا کم نمیاره تو دوستیابی. یکمی ترسیدم. فک کردم داره مثل سایت آویزون میشه. بعد دیدم پرنسس جوابشو داده. اگه درست یادم باشه اون روز پارسا بن شد که فهمیدم نه اون خبرا دیگه نیست. رفتم عضو بشم اسممو زدم مریم . دیدم قبول نمیکنه. بعد یکم فکر کردم نوشتم مریم تنا. دیدم قبول کرد. بعدشم چون فیلم و اینا زیاد میبینم دیدم یه تاپیک اومده بالا درخواست زیرنویس کرده بودن. بازش کردم. صفحه های قبلشو دیدم بازم درخواست بود کلیییییییی. این درخواست آخریه زیرنویس سریال لاست بود. دیدم دارمش. رفتم یه حساب توی مدیافایر باز کردم و فایلا رو آپلود کردم و گذاشتم توی تاپیک. دقیقا هم یادمه که گفتم ای بابا چرا این تاپیک داره خاک میخوره بچه ها. همین که پستم رو گذاشتم دیدم اون کاربره آفلاین شده. اینقدر حالم گرفته شد که نگو.
بعدش دیدم علی ۲۰۱۲ بهم خصوصی داد و تشکر کرد بابت پستم. منم گفتم خواهش میکنم. بعد ازم خواست بیام تو تاپیکای شوخی و سرگرمی . بهم لینک داد منم رفتم دیدم به به شه خبره. کلی خوشال شدم. تا میتونسم شیطونی کردم.
البته حالم گرفته شد چون اون موقه محدودیت ۱۰ تا پست گذاشته بودن. ۱۰ تا پست بیشتر نمیتونستم بدم. به علی خصوصی دادم که من دیگه نمیتونم پست بدم. اونم گفت محدودیته برای همست. منم بهش گفتم حالا نمیشه برای من پارتی بازی کنی من یکم خوشال شم.
گفت نه نمیشه باید به ۵۰ تا برسی تا بتونی فعالیت آزاد بکنی. منم خدافظی کردم تا فرداش .
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 72
#14
Posted: 6 Jan 2013 05:20
جونم براتون بگه روز اول که اومدم کفم برید که یه سایت هست که این قدر کامل و زیباست تا تونستم دانلود کردم اتفاقا همون شب یه کس نازی به نام شیرین خونم بود با شیرین خانم از مطالب استفاده کردیم و روی هم امتحان کردیم خلاصه خیلی خوش گذشت از طرفی هم ایدی اصلی من رو واسه ثبت نام قبول نمیکرد جر خوردم تا ثبت نام کردم الانم تا یه روز نیام تو این سایت شبم روز نمیشه از همینجااز مدیر سایت و مدیران داخلی این سایت تشکر می کنم چون می دونم واقعا سخته اداره کردن حتی قسمتی از این سایت واقعا ممنون که این شرایط مجازی رو ایجاد کردین شاید با این کار جوونا یه خورده سبک بشن ممنونننننننن
من یه زمانی جزء اقلیت های هندی بودم .....
آخه یه گاوی رو به عنوان عشق می پرستیدم
ارسالها: 228
#15
Posted: 6 Jan 2013 05:22
maryam_tanha: گفت نه نمیشه باید به ۵۰ تا برسی تا بتونی فعالیت آزاد بکنی. منم خدافظی کردم تا فرداش .
یادمه منم ۵۰ تا پستم تموم شد خیلی دلم میخواست به جوکی بگم پارتی بازی کنه، فک میکردم شاید بتونه ولی روم نشد بگم، بد هاج آقا هی تند تند پست هامو پاک میکرد که ما بیشتر لاو بترکونیم.
بد پرنسس اومد، بد دلم میخواست به پرنسس بگم یه پارتی بعضی کنه که بازم روم نشد.
شب بعدش فک کنم حج آقا نبود، جوکی گفت حیف شد کاش دیشب میذاشتیم ۵۰ تا پستت کامل شه و پاک نمیکردیم و اینا.
چشـــماش ..
نگـــــــــاش ..
صـــــــداش ..
خــنده هاش
همه زیبایــــی ِ زندگــــــی ِ منـــه ,,,,
ارسالها: 228
#17
Posted: 6 Jan 2013 05:26
maryam_tanha: حالا این که خوبه. من به علی گفتم تعداد پستامم زیاد کنه زودتر بشم ۵۰ تا
من کلا دوس ندارم از کسی چیزی بخوام، چون متنفرم از اینکه کسی بهم نه بگه
چشـــماش ..
نگـــــــــاش ..
صـــــــداش ..
خــنده هاش
همه زیبایــــی ِ زندگــــــی ِ منـــه ,,,,
ارسالها: 1784
#18
Posted: 6 Jan 2013 05:29
miranda: من کلا دوس ندارم از کسی چیزی بخوام، چون متنفرم از اینکه کسی بهم نه بگه
من برعکس توی اینچیزا راحتم.
جای انیسا خالیه . دوست داشتم اونم برامون تعریف میکرد روز اولشو.
خب حالا بیاید در مورد بهترین روزمون توی لوتی بگیم
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 228
#19
Posted: 6 Jan 2013 05:34
واسه من همه روزام با جوکی بهترین روز بوده، حالا شایدم نه همه همه
چشـــماش ..
نگـــــــــاش ..
صـــــــداش ..
خــنده هاش
همه زیبایــــی ِ زندگــــــی ِ منـــه ,,,,
ارسالها: 72
#20
Posted: 6 Jan 2013 05:36
بهترین روز که نه بهترین شب وقتی بود که من وایمکسمو از ۵۰۰ به ۲ میگ ارتقا دادم و ۴ گیگ دانلود کردم خدایی خیلی حال کردم شاید باور نکنید ولی تا حالا حدود ۱۸ گیگ از این سایت دانلود کردم
من یه زمانی جزء اقلیت های هندی بودم .....
آخه یه گاوی رو به عنوان عشق می پرستیدم