ارسالها: 19
#142
Posted: 8 Jun 2024 18:29
سلام و عرض ادب حقیقتا این عین واقعیته که میگم
من بچه تهرانم و بخاطر مشکلات خانوادگی مجبور شدیم بریم شهرستان و از شانس بد و اتفاقات بدتر باعت شد بریم یکی از روستاهای پرجمعیت نزدیک شهرستان زندگی کنیم
کلاس اول راهنمایی یعنی ۱۲ سالم بود سفید و لاغر بودم میخواستم توشهر برای مدرسه ثبت نام کنم که اجازه ندادن و گفتم طبق بخشنامه باید نزدیک محل سکونت مدرسه بری و منم. تو همون مدرسه روستا ثبت نام کردم
ماجرا از این جا شروع شد
چند ماهی گذشت و یواش یواش اذیت کردنای بچه ها شروع شد واسم لقب میزاشتن تو زنگ های ورزش بازیم نمیدادن و مسخرم میکردن فک کن تو کل مدرسه یه نفر از تهران اومده تو جمعشون تو مدرسه ۳ نفر گنده لات داشتیم که دوم راهنمایی بودنسوم راهنمایی
یکیشون اومد پیشم بهم پیشنهاد داد که اگه میخوای من رفیقت میشم اینجوری دیگه نمیزارم کسی اذیتت کنه
منم منظور رفیق شدن اونو نمیدونستم چیه تازه خوشحال بودم که گندلات مدرسه با من رفیق بشه خیلی خوبه
چندروز گذشت همه چیعالی بود کسی مسخرم نمیکرد زنگ ورزش بازی میکردماصلا تمام روز های بد تبدیل شد به روز های عادی یه روز زنگ ورزش لباس عوض میکردیم که بعدش بریم تو حیاط که مربی ورزش بیاد
اومد تو کلاس چند نفر از همکلاسیام هم بودن اومد سر میز من کنار من نشست و بقیه که رفتن بیرون
بهمگفت چه بدن سفیدی داری من واقعا نمیدونستم چی میگه اصلا گفتم من برم پایین الان اقای فلانی میاد داشتم میرفتم قشنگ دست زد به کونمو منم رفتم
وسط زنگ بود اومد صدام کرد اومدم پیشش اوردم سر کلاس
بهم گفت اگه میخوای هواتو داشته باشم باید بکنمت
ناگفته نماند این ۳ نفر حتی دبیر ها و ناظم و مدیر هم باهاشون کاری نداشتن از یه خانواده شلوغ بودن دعوایی فک کن داداشش ادم کشته بود همه مثل سگ میترسیدن از این ۳ نفر
ناظم و مدیرم واسه اینکه داستانی نشه از راه دوستی باهاشون رفتار میکردن خلاصه اولش گفتم نه و فلان اونم گفت نمیدی منم گفتم نه دوباره همه چی شد مثل سابق اذیت ها شروع شد بازیم نمیدادن سر کلاس ناظم کلتس اسممو مینوشت تو بد ها هرروز تمام کلاسا از ناظم مدرسه با شلنگ کتک میخوردم
به یک هفته نکشید بهش گفتم باشه ولی فقط میزارم دست بزنی بهم ولی دست بزنی همونو شروع ماجرا
فرداش اومدم مدرسه قبل اینکه ززگ بخوره همه بریم توصف منو برد تو نماز خونه شلوارم تادسر زانوم کشیدم پایین شروع کرد در کونم مالوندن کیرشاینقد سیاه بود پر مو که نگو سیخ که شد سر کیرش تف مالی کرد بهم گفت پاتو جفت کن پامو جفت کردم سرپایی گذاشت لای پام وقتی کامل میچسبوند خودشو بهم کیرش از لای پام میومد بیرون میخورد به تخمم
نمیدونم چرا و چطوری ولی از حسی که داشتم خوشم اومد یعنی واسه خودمم لذت بخش بود تقریبا چند دقیقه گذشت چندبار جلو عقبکرد ابش اومد ابشم ریخت لای پام اب کیرش همینجوریاز رونم اروم اروم از روی پوستم داشت میومد پایین شرتمو کشیدم بالا شلوارمم کشیدم بالا رفتیم تو حیاط اونجا اولین روزی بود که همه فهمیدن من به فلانی کون دادم
همیشه جلوی بقیه درکونی میزد بهم هرروز صبح تو نمازخونه بهشلاپایی میدادم تا اینکه بعد ۱ ماه لاپایی دادن وارد مرحله ی جدید شد
که ادامه اشو اگه دوست داشتید بهم بگید براتون بگم
امیر هستم از تهران مفعولم تپل ۲۹ ۱۸۳ ۹۵