ارسالها: 68
#82
Posted: 11 Jul 2013 01:58
email889: ادمی که همجنسگراست ذاتا و به طور ژنتیکی همجنسگراست.
همیشه اینطور نیستش.. همجنسگرایی دو عامل داره.. یکیش همین عوامل ژنتیکیه مثل کمبود تستوسترون. یکیش هم محیطیه که خیلیا از همجنسگراها به نظر من به صورت محیطی گی میشن..
خیلی جالبه بعضی حقایق علمی بدست اومده در باره همجنسگرایی ژنتیکی رو بدونید.. مثلا اینکه بعضی از افراد که در اثر کمبود هورمون مردانگی تستوسترون گی میشن طول انگشت دوم و چهارمشون مساویه.. البته نه همه ها..! همی الان یه نیگا بندازید ببینید کی میتونه با افتخار اعلام کنه ژنتیکی همجنسگرا بوده..؟ ما که نبودیم..!
یه عامل دیگه هم که دانشمندا بهش رسیدن رابطه بین تعداد برادران بزرگتر از شخص همجنسگراس که در همجنسگرایی ژنتیکی تاثیر داره.. چون به این نتیجه رسیدن که رشد انگشت دوم فکرکنم بود بستگی به هورمون تستوسترون موجود در رحم مادر داره و هرچه تعداد پسرهای بیشتری متولد شده باشن میزان این هورمون در زایمان های بعدی در رحم مادر کمتر میشه و باعث همجنسگرایی ژنتیکی میشه در بعضی افراد..
arnold_rr: بجز مفعول بودن راهینداره چی؟ اینم ممکنه ژنتیکی باشه ؟
نه آقا آرنولد.. این محیطی و جبریه..
----------------------------
همجنسگرایی میتونه دلایل مختلفی داشته باشه.. ولی بعنوان دسته بندی کلی میشه گف گرایش ژنتیکی و گرایش محیطی عوامل همجنسگرا شدن افراد هستن..
بچه ها یه سوال دارم.. دوست دارم صادقانه همتون با توجه به شناختی که از خودتون دارین بیاید و جواب بدید.. ولی خداییش خودتونو گول نزدید راستشو بگید..
هرکدومتون فکرمیکنید جزو کدوم یک از دسته عوامل همجنسگرا شدنتون هستید؟ ارثی یا محیطی..؟ دلیلشو هم اگه خاستین توضیح بدین..
مثلن من خودم راستش گی محیطی بودم.. بخاطر جو بد همجنسبازایی که توش بزرگ شدم و از همون دوران بچگی یه سری اتفاقها جلوم رخ داد و خیلی ناخاسته رو جهت گیری جنسی من تاثیر گذاشت..
یکی مثلا شاید بگه که من ژنتیکی گی شدم مثلا حسهای زنونه دارم یا اینکه دوست دارم آرایش کنم یا مثلا خودنمایی کنم و پوز بدم و ناز کنم و از اینا.. من زیاد به زنانه پوشها اعتقاد ندارم و فکرمیکنم زنانه پوش واقعی زیاد نیستن.. البته کلا از زت و زنانه پوشی زیاد خوشم نمیاد ولی فکرمیکنم زنانه پوش واقعی کم باشه و اکثرشون به خاطر عادتی شدن به هنگام سکس، زنانه پوش شدن.نمیدونم شاید هم اشتباه میکنم... مثلا هستن کسایی که تا قبل از اینکه یه مردی ازشون بخاد که خودشونو شکل زنا کنن تمایل داشته بوده باشن به اینکه مثه زنا رفتارکنن و لباس بپوشن..؟ خیلی دوس دارم احساسهای بقیه رو بدونم چجورین.. من خودم مثلا دوس دارم خودنمایی کنم و یه کم خودمو همش بگیرم و یه خورده پوز واسه کسایی که ممکنه واسم دردسرساز بشن.. ولی واسه اونایی که دوستشون دارم مثلا دوست ندارم زیاد خودمو بگیرم و همه جوره خودمو واسش حاضرم خراب کنم..
پس از نوع گی تون بگید و از حستون
:::::: >>>>> چترها را باید بست <<<<< ::::::
::::: <<<<<< زیر باران باید رفت >>>>>> :::::
ارسالها: 2546
#83
Posted: 11 Jul 2013 02:44
IDin: ولی بعنوان دسته بندی کلی میشه گف گرایش ژنتیکی و گرایش محیطی عوامل همجنسگرا شدن افراد هستن..
گرایش محیطی؟!...
IDin: مثلن من خودم راستش گی محیطی بودم.. بخاطر جو بد همجنسبازایی که توش بزرگ شدم و از همون دوران بچگی یه سری اتفاقها جلوم رخ داد و خیلی ناخاسته رو جهت گیری جنسی من تاثیر گذاشت..
شما جامعه غرب رو در نظر بگیر،توی اون همجنسگرایی آزاده،چند ساله که آزاده،خب چند درصدش همجنسگرا هستن؟آیا همجنسگرایی ویروس و یا باکتریه که رو انسان دگرجنسگرا تاثیر بذاره؟!...
توی جامعه ای که آزاده،دیگر همجنسگرایانی که در پشت نقاب زندگی می کنند،جرات کرده و احساس خودشون رو بروز میدن،که گاه افراد به این باور میرسن که همجنسگرایی گسترش پیدا میکنه،این مورد توی مکانی که تجربه رابطه بین دو هم جنس نیز وجود داشته باشه(مثل مکان زندگی شما)می تونه به خود باوری یک همجنسگرا واسه پذیرش تفاوتش کمک کنه،البته اگه شانس بیاره و قربانی تجاوز نشه،چون در اون صورت واسه گذار از دوگانگی شخصیت،موردی که اکثر هم جنسگرایان در تفاوتشون با بقیه بهش مبتلا می شن،دچار مشکل و سردرگمی بیشتر می شه.
عوامل محیطی توی شناخت یک همجنسگرا نسبت به گرایشش می تونه تاثیر گذار باشه(توی شناختش نسبت به خودش،خود باوری منظورمه)
من خودم به شخصه از پدر و مادر دگرجنسگرا متولد شدم،هیچ یک از خانواده ام همجنسگرا نبودند،جامعه که توش زندگی می کنم دچار هموفوبیاست(همجنسگرا ستیزی)،و تا به حال نیز مورد تجاوز توسط همجنسم قرار نگرفتم،چگونه است که هم اکنون همجنسگرا هستم؟!قبول دارم که شرایط محیطی باعث تاخیر در پذیرش همجنسگرا بودنم داشت(به خاطر اینکه تمام باورهایم را به چالش کشید)اما با تمام این مشکلات و سختی ها،من خودم و گرایشم رو به خوبی شناختم و تفاوتم با دیگران رو پذیرفتم،تازه ویروس دگر جنسگرایی هم نگرفتم(آخه دگر جنس گرایی که علنیه)
ویرایش شده توسط: bamdad_2014
ارسالها: 68
#84
Posted: 11 Jul 2013 03:35
پس بامداد جان دوست من اون چیزی که من از حرفهای شما برداشت میکنم اینه که شما به گی شدن تاکید میکنم همجنسگرا شدن افراد در اثر زندگی در محیطی همجنسگرا زیاد اعتقاد نداری..؟
طوری که من از حرفات استنباط میکنم میگی که محیط در خودباوری افراد تاثیرگذاره که در جاهایی مثه غرب و محیط های همجنسگرا که گی آزاده این خودباوری زودتر به وجود میاد و افرادی که ذاتا گی هستن زودتر خودشونو باور میکنن.. ولی در جاهایی مثه ایران که هموفوبیا وجود داره افراد دیرتر به این خودباوری میرسن (مثل کیس شما) درباره کیس من شما به این اعتقاد داری که بنده در اثر محیط جهتگیری جنسیم عوض نشده و فقط زودترازبقیه به این خودباوری رسیدم که گی هستم..؟ آیا منظورتون اینه..؟ میخاید تعمیم بدین یا اینکه قبول دارین که گی محیطی هم وجود داره..؟ مثلا کسایی که بهشون تجاوز میشه یا بالعکس کسایی که به خاطر شهوت زیاد دست به تجاوز میزنن یا حالت سوم کسایی مثه من که از هفت سالگی جلوشون یک رابطه جنسی همجنسگرایانه صورت میگیره..؟ آیا هنوز هم از به کاربردن چیزی به نام گی محیطی تعجب میکنی دوست خوبم..؟
درضمن بنده فقط دوتا سوال پرسیدم دوست دارم حول این دوسوال بچرخیم.. شما نگفتی ولی فکرکنم میخای بگی که گی ژنتیکی هستی و اصلا شاید به گی محیطی اعتقادی نداشته باشی.. میتونی درباره سوال دومم هم یه کم از احساسات خودت بگی عزیزم..!
توی بحثها همیشه هر کسی کیس خودشو میگه و به مجموعه ای از ایده ها میرسیم که به این میگن brain storm.. مثلن بنده گی محیطی رو درباره کیس خودم مطرح کردم بامدادجان از خودباوری در کیس خودش صحبت کرد یکی یه چیز دیگه میگه و درنهایت میتونیم به یه آسیب شناسی خیلی خوب درباره جامعه همجنسگرایان در ایران دست پیدا کنیم..
:::::: >>>>> چترها را باید بست <<<<< ::::::
::::: <<<<<< زیر باران باید رفت >>>>>> :::::
ارسالها: 68
#86
Posted: 11 Jul 2013 04:54
bamdad_2014: داداش گلم من به همجنسگرایی محیطی باور ندارم اشخاص بسیاری بهشون تجاوز شده و گی نشده و نیستند،کسانی هم که دست به تجاوز به خاطر شهوت زیاد میزنن که گی نیستند(متجاوز گرند)،واسه حالت سوم هم که فرمودین،در پست قبل به صورت سر بسته بهش اشاره کردم
بامداد گلم واسه این حرفت قبول داری اگه یه مورد نقض بیارم کافیه..؟ من واسه همین گفتم هرکسی صادقانه کیس خودشو مطرح کنه.. ببین کیس خود من دیگه.. من شک ندارم که در اثر اتفاقاتی که از دوران ابتدایی تا راهنمایی برام رخ داده جهتگیری جنسیم عوض شده.. کما اینکه الان هم حس میکنم چشمه ای از اون گرایش اصلیم نه در قالب سکس با جنس مخالف بلکه به صورت علاقه به زیبایی جنس مخالف در من باقی مونده.. دوستان هم اگه مشکلی ندارن با این قضیه و میتونن بگن که احیانن در اثر تجاوز گی شدن ممنون میشم..
bamdad_2014: من خودم به گمانم ۶ ساله بودم قبل از دوران مدرسه تا دوم ابتدایی به خاطر دختران شیطون و کنجکاو همسایه سکس کودکانه باهاشون داشتم،بهتر بگم با من داشتن،چون خودشون به هر دلیل من رو و خودشون رو لخت کرده و بدنشون رو به من میمالیدن،چرا من دگرجنسگرا نشدم؟
بامدادجان عزیز دلم شما اگه داعیه اینو داری که به صورت ژنتیکی گی هستی پس دیگه این چیزا نباید زیادی روت تاثیری بذاره.. گرچه میدونم تاثیر خودشو داره ولی با شدتهای مختلف.. من خودم هم پنج سال از بچگیم در دوران ابتدایی رو جایی درس میخوندم که دختر-پسر مختلط بودن ولی شدت تاثیری که محیط در طول 6-7 سال روم گذاشت خیلی شدیدتر از اون پنج سال زندگی در مدرسه بود..
ضمن اینکه بنده روی تقسیم بندی خودم کماکان هستم یه نکته ای رو باید اضافه کنم که برای گی محیطی بودن لزوما نیازی به وجود افراد یا اشخاص گی نیست.. بعضی اوقات افراد در اثر زندگی در خانواده ای با تعداد دخترهای زیاد ممکنه گرایششون و احساسات و تمایلاتشون عوض بشه.. گاهی وقتها هم اصلا شخصی وجود نداره.. مثلا در پسرهای زیبا دیدن زیبایی بدن خود افراد بعنوان مثال در آینه و اندکی تزریق شهوت از محیط به فرد عاملی میشه برای گی شدن.. و بالعکسش برای افرادی که پسرهای زیبا رو میبینن..
درضمن تقسیم بندی گفته شده فقط نظر شخصی مبنده نیست.. خیلی از صاحب نظران، روانشناسان و جامعه شناسان هم به این دو تقسیم بندی اعتقاد دارن.. ولی درنهایت نظر هرشخص محترمه و من هم احترام میذارم..
:::::: >>>>> چترها را باید بست <<<<< ::::::
::::: <<<<<< زیر باران باید رفت >>>>>> :::::
ارسالها: 75
#87
Posted: 11 Jul 2013 09:53
منم با آیدین موافقم.. راستش من فکر میکنم تحت جبر محیط اطرافم ذائقم یکم تغییر پیدا کرد.. البته نمیگم که ارثی نبود.. چون بعضی از خصوصیتهای فکری که دخترا دارن رو منم دقیقا داشتم و دارم.. یعنی از اولش هم استعداد بالایی برای گی شدن داشتم.. اما نقش محیط اینجا چی بود ؟ محیطی که من داخلش رشد کردم به شکل خاصی این استعدادهارو تشدید و تقویت کرد ( مث همون تجاوز دوران کودکی و مورد اذیت و آزار قرار گرفتن، و یا اینکه بهم پیشنهاد سکس میدادن، این باعث شد که من بفهمم چه توانایی هایی میتونم داشته باشم و منو تحت تاثیر گذاشت تا اینکه واقعم دلم خواست تجربش کنم و بعده ها این تجربه تبدیل به اعتیاد شد و این اعتیاد هم که بلای خانمان سوز ).
کلا من فکر میکنم هم عوامل محیطی و هم عوامل ژنتیکی میتونن به یک میزان تاثیر گذار باشن.
?It never stops, does itI'm not gay
ویرایش شده توسط: Lyndsy_Fonseca
ارسالها: 2546
#88
Posted: 11 Jul 2013 10:48
IDin: بامداد گلم واسه این حرفت قبول داری اگه یه مورد نقض بیارم کافیه..؟
نقض و تضاد بر پایه علم و تجربه ای که به علم وابسته باشه؟چرا که نه؟!
IDin: من واسه همین گفتم هرکسی صادقانه کیس خودشو مطرح کنه
اگه منظور شما منم،داداش گلم لزومی بر ناصداقتی توی گفته هام نمی بینم
IDin: به صورت علاقه به زیبایی جنس مخالف در من باقی مونده.
عزیز من علاقه به جنس مخالف از لحاظ زیبایی منافات و ضدیتی با همجنسگرایی نداره،من خودم به شخصه از مصاحبت با جنس مخالف و دوستی بدون رابطه سکس و...هیچ مشکلی ندارم،چون اون رو در وهله اول یک انسان همانند خودم می بینم،ولی اینکه بخوام شریک سکس و یا زندگیم قرارش بدم،واقعا نمی تونم
IDin: دوستان هم اگه مشکلی ندارن با این قضیه و میتونن بگن که احیانن در اثر تجاوز گی شدن ممنون میشم
بسیاری از عزیزان هستند که بر این باورند که با تجاوز گی شدن،البته میان و نظرشون رو می گن،ولی با استناد به کدوم منبع علمی این حرف رو میزنن؟آیا این حرفشون از فرهنگ مسلط بر جامعه سرچشمه نمی گیره؟من یک پرسش از دوستانی که می گن همجنسگرایشون به دلیل تجاوز بوده دارم؟
*مگه همجنسگرایی زنان نیز جزیی از جریان همجنسگرایی نیست؟تا به حال با خود اندیشه کرده اید که آنها چگونه به گرایش جنسی خود پی برده اند؟دوستان گلم همجنسگرایی شدنی نیست که،یک شخص همجنسگرا به موازات زمان و بستر جامعه پی به گرایش جنسی خود برده و یا آن را می پذیرد و یا به جنگ و جدل با خویش پرداخته و دچار دوگانگی شخصیت می شود.
IDin: بامدادجان عزیز دلم شما اگه داعیه اینو داری که به صورت ژنتیکی گی هستی پس دیگه این چیزا نباید زیادی روت تاثیری بذاره
داداشی،من داعیه دار چیزی نیستم،خواستی بیایم با صداقت نظراتمون رو بگیم،من هم اومدم
IDin: گرچه میدونم تاثیر خودشو داره
شک نکن اگه خانومی من رو تحریک جنسی کنه روی من تاثیر داره،نه تنها روی من روی هر شخص همجنسگرای دیگری هم این کار رو بکنه تاثیر گذاره،در تعریف همجنسگرایی اومده که ترجیح جنسی اونها همجنسشونهمن با همجنسم از لحاظ روحی و عاطفی و جنسی می تونم به آرامش برسم،وگرنه استمناء هم از لحاظ جنسی خالیم می کنه،تازه خود خوری بعد از سکس با غیر همجنس رو هم ندارم
به هر رو واسه شما داداش گلم و دیگر عزیزان همجنسگرا آرزوی موفقیت دارم،بیش از این سر شما رو درد نمیارم،شاد و سربلند باشید
ویرایش شده توسط: bamdad_2014
ارسالها: 68
#89
Posted: 11 Jul 2013 11:15
bamdad_2014: اگه منظور شما منم،داداش گلم لزومی بر ناصداقتی توی گفته هام نمی بینم
به هیچ عنوان منظورم تو نبودی عزیزم..!! فقط میخاستم حرفم محرکی باشه واسه بقیه دوستان..
bamdad_2014: داداشی،من داعیه دار چیزی نیستم،خواستی بیایم با صداقت نظراتمون رو بگیم،من هم اومدم
بخدا قصدی نداشتم از اون حرفم.. فقط معادل محترمانه ای برای مدعی پیدا نکردم.. داداش گلم میخام دنیام نباشه ولی تو ناراحت نباشی..
bamdad_2014: گفت به جون خودت سکس نکنی باهاش نه من نه تو,این شد که سری بعد ما با هم سکس داشتیم,کهایکاش چنین کاری رو انجام نمیدادیم,بعد از اون ماجرا آقا خرسند و شاد گفت برو استراحت کن فردا میام سراغت,من تایه هفته از خونمون بیرون نزدم,بعد یه هفته هم کارمو عوض کردم هم استان محل اقامتمو,تا الان نه از دختره خبر دارمنه از دوستم,یاد اون جریان هم میفتم,حالم بد میشه,خودمو با نت سر گرم میکنم تا کارم راه بیفته و مشغولکارشم,اینجا که الان هستم,هیچ کسی اطرافم نیست,تنهایی مطلقه,شغل جدیدم ایجاب میکنه,که الان خیلی راضیم از تنهایی,منو وادار به انجام این کار کردن (به من تجاوز شده)
واقعا از صمیم قلب براتون ابراز تاسف و همدردی میکنم دوست گلم.. کاری که اون دوستتون انجام داد چیزی به جز تجاوز به حریم شخصی شما نبوده..
واقعا ممنونم بامداد جان واسه بیان نظراتت.. درهرصورت نظرات مختلفه.. نتیجه گیری رو میذاریم بر عهده خواننده.. کاملا برداشت آزاده و هیچ تحمیلی بر هیچ عقیده ای نیست.. اینجا تنها بیان نظرات و عقایده.. هرکسی در بیان نظر خودش و دفاع از اون (مثل بامدادجان) آزاده و با این کار میتونه در نتیجه گیری کلی دوستان تاثیر بذاره..
من هنوز هم دوست دارم بقیه دوستان هم احساساتشون و تجربیات و عقاید خودشون رو درباره نوع همجنسگراییشون و حتی به قول بامدادجان موافقت یا مخالفت با تقسیم بندی همجنسگرایی بیان کنن.. ممنون از همه..
:::::: >>>>> چترها را باید بست <<<<< ::::::
::::: <<<<<< زیر باران باید رفت >>>>>> :::::
ارسالها: 63
#90
Posted: 11 Jul 2013 13:34
IDin: ولی بعنوان دسته بندی کلی میشه گف گرایش ژنتیکی و گرایش محیطی عوامل همجنسگرا شدن افراد هستن..
من با این تقسیم بندی موافقم ، من هم از لحاظ درسی که خوندم(روانشناسی) دارم میگم که این تقسیم بندی رو قبول دارم ؛ و هم از نظر تجربی
IDin: هرکدومتون فکرمیکنید جزو کدوم یک از دسته عوامل همجنسگرا شدنتون هستید؟ ارثی یا محیطی..؟
راستش من از لحاظ محیطی همجنس گرا شدم
آقای بامداد مثال نقض شما رو میزنم . همه عوامل محیطی که تاثیر گذارن اونی نیست که ایدین گفت . بلکه عوامل دیگه ای هم هستن... مثلا من خودم پسر بزرگ خونواده بودم و تک پسر ... تو محله ای زندگی میکردیم در زمان کودکی که جو خوبی نداشت (اما نه از اون لحاظ که آیدین گفت) بچه هاش فحش میدادن و... و ما که از بد روزگار اونجا محوبر بودیم زندگی کنیم و مال اونجا نبودیم مادرم نمیذاشت برم بیرون بازی کنم ... با خانواده پدری هم رابطه نداشتیم و خانواده مادری تهران بودن که به علت مشکلات مالی نمیتونستیم همیشه در ارتباط باشیم . خب بچه ای که ۷ سال تو این محیط یزرگ بشه نمیتونه مهارت های ارتباط جمعی رو یاد بگیره .. بچه ها من روتو بازی راه میدادن ... رفتم مدرسه کسی با من دوست نمیشد . نه برادر داشتم و نه فامیل صمیمی و نه دوست صمیمی . کم کم با خودم خیالبافی میکردم که فلانی مثلا داداشم باشه ... اما فقط خیالبافی بود ... هیچ یز عملی نبود . برخلاف آیدین نه محیطم همجنسگرا بود و نه کسی تجاوز کرد بهم و نه همجنسبازی دیدم . ... اما همین گرایش و خیالبافی که اولش بچگی بود کم کم تو راهنمایی که میل جنسیم رشد کرد میل جنسیمو به سمت دوست داشتن پسر سوق داد.... البته نه به سکس ... پسر های خوشگل رو یمشستم نگاه میکرم ... یه پسره بود که میز جلوم میشست میومد دستشو میداد با انگشتاش بازی میکردم و .. اما به سکس فکر هم نمیکردم ...شاید باورتون نشه اما من تا زمان دانشگاه به سکس هم فکر نمیکردم و اصلا تو فاز این نبودم و نمیدونستم که چنینی گرایشی وجود داره ... البته تو بچگی و ۱۳-۱۴ سالگی با دو نفر سافت داشتم و دودول بازی کرده بودیم اما جدی نبود .. مثل الان . عاشق سافت بودم و رابطه برادری .. اما کم کم خودارضاییم رو با فکر به گی شروع کردم و دیدن عکس های گی ... این بود که گی شدم و گستم دنبال دوست تو اینتر نت ... البته تا الان یه مورد سکس بیشتر نداشتم اما جدا فکر میکنم گی هستم و این حس که اولها برای تفریح بود الان جدی شده ... الان تلقین ینست ...
من هرچقدر فکر میکنم قبل از این قضایا هیچ سیگنالی که مبنی بر این باشه که من همجنس گرای ژنتیکی هستم ندیدم تو خودم ...
این چزیه که هرکسی حس میکنه و نمیتونه به خودش دروغ بگه
آقای بامداد نمیگم همجنش گرایی ژنتیکی نیست ... ولی بیشترش محیطیه ... نه با اون معنا که شما میگید تو غرب آزاده پس باید بیشتر باشه ، مواردی مثل من و ممنوع بودن روابط بین دختر و پسر در شهر های کوچک و جوامع مذهبی میتونه این گرایش رو ایجاد و تقویت کنه ... من خودم به شدت مذهبی هساتم . اوایل فک میکردم خب اگه با یه پسر دوست بشم . گناه نداره اما با دختر دوست بشم گناه داره ... الان میدونم هر دو گناه داره هر دو سکس اما باز هم تو ذهنم یه ترسی از رابطه با دختر دارم
شاید روزی بتونم با یه دختر واقعی رابطه داشته باشم این حس همجنسگراییم ضعیف بشه
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد
از دردهای کوچک است که آدم مینالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال میشود آدم.
خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط