ارسالها: 7010
#31
Posted: 19 Mar 2021 03:23
با گی ها به ندرت تماس مستقیمی داشتم.
یکیش آقای مسنی بود که تزریقاتچی درمانگاه بود.این موقع تو یک بیمارستان خیریه کار میکردم و اصلا نمیدونستم این آقا با این سن و سال گی هست.تا اینکه یک روز عصر صدای عربده و داد و فریاد تو درمانگاه بلند شد و....
خلاصه یک پسر خوش قیافه رفته بود که پنادور بزنه.این عفونت گلو کرده بود و 40 درجه تب داشت و داشت خفه میشد جوری که صورتش گل انداخته بود و پیلی پیلی میرفت.
آمپول رو که به زده بود و داشته شلوارش رو میپوشیده پیرمرده دست کرده بود و فلان و بیسار پسره رو گرفته بود.اونم مریض و حال ندار با صدایی خروسی شروع کرد به عربده زدن.
خلاصه زود جمع و جورش کردند و پسره رو رد کردن رفت.
پیره مرده رو هم یک کار اداری به دادند رفت.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7010
#34
Posted: 19 Mar 2021 08:47
ahmadmh:
متاسفانه منم برخورد داشتم با پیرمردهایی که گی بودند..خصوصا تو همون شهر ...یکیشون میگفت میخوام امشب در اختیارت باشم یکی دیگشون حتی چیزمم گرفت و منم به طریقی پیچوندم و در رفتم
حالا که صحبتش شد دبیرستان ما کنار یک دبیرستان پسرانه معروف تو مرکز شهر و کنار یک پارک بزرگ جنب چهارباغ بود.
دبیرستان که تعطیل میشد میزنیم تو پارک و پسران هم پشت سرمان...
یادمه پیرمردها که تو پارک بودند هم دنبال پسرهایی که دنبال ما می افتادند می افتادند!
پسرای بیچاره نمی دونستند دنبال ما بیان یا از دست پیرمردها فرار کنند
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹