انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
Homosexuals - همجنسگرایان
  
صفحه  صفحه 18 از 22:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  22  پسین »

خاطرات همجنسبازی کاربران لوتی



 
ehsangra
سلام احسان جان.
چشم
ممنونم که خوندی و نظرت رو گفتی.
     
  

 
بعد از تجربه سکس توی ورزشگاه با یه سرباز و یه باغبون، خیالم از بابت این که هر وقت کیر لازم شدم، کسی رو دارم که خارشم رو بندازه راحت شد.
همانطور که قبلا براتون گفته بودم، مهرآباد یه منطقه خیلی بزرگ بود که وسط یه میدون بزرگ زمین های خاکی فوتبال بود و داشتن خیابون های اونجا رو برای تبدیل به اتوبان آماده می کردن. دور تا دور اون منطقه کوپه های خاک قرار داشت که یه منطقه امن رو برای انجام اکثر کارهای خلاف به وجود آورده بود. یه غروب که برای دادن رفته بودم به اون منطقه، تصمیم گرفتم جاهای دیگه رو هم امتحان کنم و مکان دادنم رو تغییر بدم. واسه همین رفتم سمت میدون. کسایی که فوتبال بازی کرده بودند داشتن اون منطقه رو ترک می کردند. از بینشون کسی رو برای گائیدنم نتونستم انتخاب کنم. با تاریک شدن کامل هوا، دیگه کسی توی زمین نبود و همه رفته بودند. بلند شدم و به سمت کوپه های خاک رفتم. بینشون پرسه می زدم تا بلکه کسی رو پیدا کنم. متوجه یه پسری شدم که اون هم مثله من در حال پرسه زدن بود و دنبال یک جایی می گشت. منتظر موندم ببینم چکار می کنه. دیدم یه جای پرتی رو بین کوپه ها انتخاب کرد و رفت اونجا و یه آتیش کوچولویی به پا کرد. یه چند دقیقه ای نشستم. اما نه کسی رفت و نه کسی اومد. یواش بلند شدم و رفتم سمتش. چشمش که بهم افتاد در حالیکه داشت چیزی رو پنهون می کرد گفت چی می خوای؟ گفتم: هیچی نمی خوام. اگه اجازه بدی کمی پیشت بشینم. گفت واسه چی؟ گفتم بعدا بهت می گم. از بابت من که خیالش راحت شد دیدم از جیبش یه چیزی در آورد و مشغول آماده سازی شد. گفت اهلشی؟ گفتم اهل چی؟ گفت دود. گفتم نه. گفت من می خوام کام بگیرم. گفتم از کی؟ بسته رو نشونم داد و گفت از این. گفتم این چیه؟ گفت تریاک. گفتم از تریاک می خوای کام بگیری گفت پس چی. از تو کام بگیرم؟ گفتم من اهل کام دادن نیستم. گفت پس اهل چی هستی؟ گفتم دادن. همونطور که اولین بستش رو آماده کرد گفت دادن چی؟ گفتم دادن کون. دوس داری منو بکنی؟ گفت تا بستمو نزنم و شارژ نشم هیچ کار دیگه ای نمی کنم.
اینو گفت و مشغول کشیدن شد. منم نشستم و تماشا می کردم. گفت ببین کونی، من کشیدنم سه ربع طول می کشه. برو بده یکی دیگه درت بزاره. گفتم من که به تو کاری ندارم. نشستم. تموم که شد اگه دوس داشتی کون منم بزار. گفت من اینو بکشم کیرم دیگه به این آسونیا راست نمی شه. تازه بشه هم کلی طول می کشه تا آبم بیاد. گفتم چه خوب راست کردنش و آوردن آب کیرت با من. گفت عجب جاکشی هستی. بزار حالمو کنم. گفتم تو حالتو بکن منم بهت حال بیشتر می دم. گفت چطوری؟ رفتم پیشش نشستمو دستمو بردم گذاشتم رو کیرش. گفت عجب خار کسه ای هستی. گفتم تو کارتو بکن منم کارمو. بد جوری هوس کیرشو کرده بودم. شنیده بودم کسایی که تریاک می کشن کمرشون سفت می شه و زود آبشون نمیاد. بنابراین شروع کردم با لوندی کیرشو از رو شلوار مالوندن. خیلی مشخص نبود اندازش چقدره. چون هم شلوار پاش بود و هم کیرش خواب بود.
دیگه تقریبا آخرای کشیدنش بود که احساس کردم کیرش یه تکونی خورد. واسه همین بیشتر تو دستم می مالوندمش و باهاش بازی می کردم. آخرین بست رو که تموم کرد به پشت روی زمین خوابید و رفت توی خلسه. منم از فرصت استفاده کردم و کمرش رو باز کردم. زیپ شلوارش رو کشیدم پایین و با ولع دست کردم توی شورتش و کیرشو کشیدم بیرون. جوووووووووون با این که کیرش خواب بود اما نشون می داد که یه کیر درست و حسابیه. از این که منتظر مونده بودم تا کارش تموم بشه و بعد منو بگاد خوشحال بودم. روش خم شدم و کیرشو کردم تو دهنم. یواش یواش تو دهنم دل دل می کرد. راست شدنش رو تو دهنم حس می کردم. از این که می دونستم داره بلند می شه تا لیز بخوره از زیر تخمام بره تو کونم، حشری می شدم. پیش خودم فکر می کردم وقتی کیرش راست بشه بهم چی میگه. ساک زدنو انقدر ادامه دادم تا کیرش کامل تو دهنم قد کشید و آماده گائیدنم شد. توی این فاصله پسره هم حالش جا اومده بود و سرکیف شده بود. واسه همین گفت بسه کونده. نوبت گائیدن سوراخته. بکش پایین و سوراخ کونتو تف مالی کن. گفتم واسه چی؟ گفت می خوام از خجالتش دربیام و بگامت کس کش.
شلوار و شورتمو که کشیدم پایین چشمش به کونم که افتاد گفت جوووووون عجب کون سفیدی داری کونی. قنبل کن ببینم توش چطوری؟ مشتم و تف کردم و در حالیکه دولا می شدم مالیدم لای چاک کونم و با دست لپاشو از هم باز کردمو گفتم بفرما کونم آماده ورود کیییییییییییرتتتتته. یه جوووووووون گفت و کیرشو یه ضرب تا خایه تو کونم فرو کرد. من لپای کونم و رها کردم و کامل رفتم زیرش. اونم کمرمو محکم گرفت و شروع کرد به گائیدن سوراخم. هر بار کیرشو کامل در میاورد و با یه فشار تا ته جاش میداد تو سوراخم و یه جووووون بلند می گفت. می کرد و فحش میداد. کیرشو کشید بیرون و گفت بیا بشین رووووووووششششش. به پشت رو زمین خوابید و کیرشو تو دستش گرفت. رفتم و سوراخمو رو کیرش تنظیم کردم و یه راست فرستادمش ته کونم. حالا من بودم که رو کیرررررررش بالا و پایین می کردم و از کلفتیش لذت می بردم. تقریبا ده دقیقه ایی گذشته بود و هیچ خبری از ارضا شدنش تو کونم نبود. گفت کس ننه قنبل کن بیام روت. از روی کیرش بلند شدم و جلوش زانو زدم تا دوباره کونننننننم بزاره. واسه داغی و کلفتی کییییییرش له له می زدم. اومد روم سوار شد و کیرش و تا دسته زد تو کونم. آخ آخ من بلند شده بود و اون نفس نفس زدناش بیشتر. بعد با صدای کاملا حشری گفت خار کسه آبمو کجااااااااات بررررریییییزم؟ دستامو بردم پشت و باسنش رو محکم گرفتم و به خودم فشار دادم. بعد با یه حال حششششششریی گفتم برررررررررریز توووووووششششششششش. در همین حال کیر پسره شروع کرد توکونم دل دل کردن و خالی کردن منی. من محکم نگهش داشتم تا کامل آبشو برام تخلیه کنه. بعد با یه صدایی که ناشی از فتح کونم بود گفت بسه دیگه کس کش همه آبمو کشیدی بیرون. بزار کیرمو دربیارم. ازش خواهش کردم بزاره کیرش تو کونم باشه تا آب منم بیاد. اما اون که دیگه توان نداشت قبول نکرد و کیرشو کشید بیرون و یه کم بعد توی تاریکی گم شد. من موندمو یه کون باز و پر از آب که هنوزعطش دادن داشت. طاقت این که برم خونه و با آب منی پسره جق بزنم رو نداشتم. هکونجا آبشو از کونم بیرون دادم و مالیدم به کیرم و شروع به جق زدن کردم. کیرم با آب پسره کف کرده بود و بوی منی پیچیده بود تو فضای اونجا. با فکر کیر یه غریبه ای که تا چند دقیقه پیش با کونم چه کرده بود، حشری شدم و آبم اومد.
     
  

 
از محل جدید سکس هام با غریبه ها راضی بودم. تنوعش رو دوست داشتم. یه طیف از پسرهایی که تو سن تجربه های سکسی بودن شده بودن بکن های من. اما این موضوع یه عیبی داشت. عیبش این بود که باید همیشه خودم واسه دادن پیش قدم می شدم.
من نه ترنس بودم، نه دوجنسه و نه هیچکدوم از این دسته بندی های ژنتیکی که نشونه یا علامتی داشته باشم. من فقط یه پسر جوان بودم که در سن 11 سالگی، پسرای بزرگتر محلش، کونیش کرده بودند. دوست داشتم مثل گذشته ها یبار دیگه یکی بیفته دنبالم و سعی کنه مخمو بزنه و ببره بکنتم.
تقریبا نزدیک دو ماه با این مسئله کلنجار می رفتم. درسته وقتی طالب سکس می شدم خودم در لحظه پیشنهاد می دادم. اما این فقط توی همون لحظه وسوسه انگیز بود. بعدش کمی ناراحت می شدم که چرا خودم پیشنهاد می دم که کسی تقمو بزنه.
گفته بودم که زمین های خاکی فوتبال، وسط میدون بزرگ مهرآباد بودند. درست روبروی باند فرودگاه. بعد از گذشت دو ماه، اونروز زودتر رفتم تا کمی هم مسابقه و تمرین فوتبال ببینم و هم در روشنایی روز محلی که برای دادن انتخاب کرده بودم رو بهتر ببینم و بیشتر بشناسم. وقتی رسیدم توی یه زمین مسابقه بود و زمین بقلی بچه های کم سن تر داشتن تمرین می کردند. یه جای خلوت گیرآوردم و نشستم به تماشای هم سن های خودم.
پیش خودم می گفتم اونها تو چه فکری هستند و من توی چه فکری. تمرین و مسابقشون که تموم بشه لباساشون رو می پوشن و می رن سمت خونه هاشون. اما من وقتی اونا رفتن می گردم یکی رو پیدا کنم که شلوارمو جلوش بکشم پایین تا کونم بزاره و آبشو تو سوراخم خالی کنه.
تقریبا خورشید داشت غروب می کرد. تیم ها داشتند وسایلشون رو جمع می کردند و زمین رو ترک می کردند. من همچنان نشسته بودم و تماشا می کردم. شاید بکن بعدی من یکی از همین پسرهایی باشه که الان فوتبال بازی کرده بودن. تو این افکار بودم که متوجه شدم یه آقایی اومد و نزدیک من نشست. یه کم نگاه کرد و گفت فوتبال بازی می کنی؟ گفتم گاهی. گفت کدوم تیمی؟ گفتم تیم ندارم. گفت واسه همین بود که اینطوری خیره شده بودی به بچه ها؟ گفتم داشتم نگاه می کردم. گفت الان یه ساعته دارم نگات می کنم. دوس داری بازی کنی؟ گفتم آره بدم نمیاد آدم مربی داشته باشه بهتر یاد می گیره و بیشتر لذت می بره. گفت اتفاقا مربی تیم جوانان این محله دوست صمیمی منه. اگه دوست داری بهش معرفیت کنم. خونتون کجاست؟ گفتم سمت پیروزی. گفت خیلی دوری از اینجا که. برات سخت میشه رفت و آمد. گفتم درسته. گفت حالا بزار یه صحبتی می کنیم. شاید سمت خودتون کسی رو می شناخت. ازش تشکر کردم و بلند شدم که برم. گفت صبر کن ازت یه تست بگیرم ببینم در چه وضعی هستی. بلند شد و منو به سمت زمینی که دیگه حالا خالی و تقریبا خالی شده بود، برد. هنوز یه آقایی اون وسط بود و داشت توپ ها رو می ریخت توی گونی. بهش گفت حمید آقا یکی از اون توپ ها رو بزار پیش من. شب خودم میارمش در خونتون. اون آقاهه یه نگاهی به من انداخت و با یه حالت خاصی گفت: بازیکن جدیده. گفت آره. گفت کمک نمی خوای؟ گفت: فقط می خوام ازش تست بگیرم. شصتم خبر دار شد که این آقا یه ریگی تو کفشش داره. انگار داشت کارا اونطوری که دوست داشتم پیش می رفت. یکی می خواست مخمو بزنه که کونم بزاره. باید خودمو یه طوری می زدم به خنگ بازی که شک نکنه و حسابی واسه زدن مخم مایه بزاره.
اون آقاهه که انگار تدارکات تیم بود توپ رو به طرفم پرت کرد و به اون یکی گفت خداحافظ متخصص. دوستش گفت همین توپ رو استپ کن ببینم. تاریک بود و چیزی درست نمیدیدم. توپ از زیر پام در رفت. گفت اینطوری می خوای بری تو یه تیم! استپ ساده رو که دیگه باید بلد باشی. گفتم ندیدم. اومد سمتم و از نزدیک توپو محکم پرت کرد سمتم. بازم نتونستم بگیرمش. گفت برو توپ و بیار خیلی کار داری تا بازیکن بشی. وقتی برگشتم اومد سمتم و نشست جلوم. ساق پامو گرفت توی دستش و شروع کرد به مالوندن. گفتم چیکار می کنی؟ گفت می خوام ببینم پاهات چقدر عضله داره و قوی هستن. بعد همین طور که داشت پاهامو می مالید اومد بالا تا رسید به رون هام. فهمیدم طرف بچه بازه و داره یواش یواش رامم می کنه. خودمو زدم به اون راه و پرسیدم عضلاتم خوبه؟ گفت عضله نداری و همونطور که می مالیدم گفت اما رونات خیلی خوبه. بعد اومد جلو تر و دستشو گذاشت رو کونم. دستشو رد کردم و گفتم چیکار می کنی؟ گفت واسه داشتن عضلات قوی باید باسن هم قوی باشه. دارم دست می زنم ببینم عضلاتش چه طوریه. بعد اومد جلو و از جلو بغلم کرد و دستشو برد انداخت زیر کونم و شروع کرد به مالیدن کونم. بعد یه کم کمرمو مالید و گفت خوبه. میشه ساختش. بدنت خوش فرمه. خودمو از توی بغلش کشیدم بیرون و پرسیدم چند وقت کار می بره تا عضلاتم قوی بشن؟ انگار حرف دلش رو زده باشم فوری گفت اینطوری نمی تونم بگم. باید بدون لباس ببینمت تا بتونم بگم.
وقتی داشت از هیجان این که یه کون حسابی تور کرده، آب دهنش رو قورت می داد، قشنگ تغییر صداش هم نیتش رو بر ملا کرد. من فقط باید خودمو می زدم به خنگی که بتونم نهایت لذت رو ببرم ازش.
دوباره اومد جلو و بی پروا تر دستش رو گذاشت رو کونم و شروع کرد به مالوندن. گفت از رو شلوار نمی شه. بکش پایین رون هاتو ببینم. گفتم الان که تاریکه. چیزی معلوم نیست. گفت الکی که به من نمی گن متخصص. یه کم مردد شدم. وقتی تردیدم رو دید گفت چیزی نیست یه تسته فقط. بعد دستشو آورد جلو و در حالیکه دستاش داشت می لرزید، کمرم رو باز کرد و شلوارمو کشید پایین. دستشو گذاشت رو کونم و دوباره آب دهنش رو قورت داد و یه فشار به کونم داد و گفت اینم بیار پایین. کمر شورتم رو گرفتم و گفتم نه اینو دیگه نمیارم. زشته. گفت زشت کدومه من متخصص این کارم. باید بتونم برات برنامه ریزی تمرینی کنم. اینو گفت و آویزون شورتم شد. منم محکم گرفته بودم که یعنی نمی زارم. اما در نهایت شل کردم ببینم این بچه باز چطوری می خواد راه گاییدنم رو پیدا کنه. چشمش که به کیر کوچولو و کون لختم افتاد نا خداگاه یه سوتی زد و گفت عجب کووووونی داری پسر!!
گفتم ولی شما که گفتی عضله ندارم؟ گفت من گفتم عضله نداری، نگفتم که نمی شه ساختش. با یه برنامه تمرینی منظم حسابی برات رو فرمش میارم. خودمو خوشحال نشون دادمو شورتمو کشیدم بالا. دستشو یه طوری گذاشت رو کونم که نتونم شلوارمو بکشم بالا. بعد یواش یواش هلم داد سمت خارج زمین به سمت کوپه خاک ها.
عملیات داشت شروع می شد. کاملا حشری شده بود و باور کرده بود که یه بچه خوشگل ساده گیر آورده و قراره تا چند دقیقه دیگه به قول خودش کون معرکش رو فتح کنه. واسه این که شک نکنه پرسیدم چرا داریم می ریم بیرون از زمین؟ گفت می خوام ببرمت سمت اون کوپه ها. گفتم چرا اونجا؟ تاریکه من می ترسم. گفت اولا که من باهاتم. بعدشم بالا پایین شدن تو کوپه ها عضلات پا رو قوی می کنه. گفتم خوب چرا الان. بزاریم یه روز دیگه که چشممون ببینه. گفت تو منو سر شوق آوردی. از همین امشب شروع می کنیم. گفتم مگه قرار نبود منو به دوستت که مربیه معرفی کنی؟ گفت اونم به موقعش. اول من باید تائید کنم که اونم بپذیره. انگشتش دیگه کامل رو سوراخم بود و داشت انگشتیم می کرد. بهش گفتم فکر نمی کنی انگشتتون جاش بد باشه؟ گفت چرا بد؟ جا به این خوبی گیر آورده. هم نرمه و هم گرم. گفتم عاخه من دارم اذیت می شم. دیدم دستشو برد بالاتر و از رو سوراخم برش داشت. رسیدیم به کوپه ها گفت این چند تا کوپه رو بالا و پایین برو. گفتم این جا خیلی تاریکه من چشمم نمیبینه. از تاریکی هم می ترسم. تازه الان که لباس تمرین ندارم. گفت واقعا چشمت نمی بینه؟ گفتم توی شب خیلی سخت می تونم ببینم. گفت صبر کن. رفت و با یه کارتن برگشت. از هم بازش کرد و گفت راست می گی با لباس که نمیشه تمرین کرد. واسه این که شلوارت خاکی نشه درش بیار. منم در میارم که خجالت نکشی بعد با هم یه کم کوپه هارو می دویم. وقتی تردید منو دید، شلوارش رو درآورد. تازه اون موقع بود که چشمم به جمال کیر سبخ شدش روشن شد. فکر می کرد من نمیبینم. بعد اومد و کمرمو باز کرد و گفت بکش پایین. شلوارمو گرفت و گذاشت رو کارتنه. بعد دستمو گرفت و با خودش کشید که یعنی هم داریم ورزش می کنیم و هم هواتو دارم. منم کرمم گرفته بود. گاهی موقع بالا پایین شدن دستمو می زدم به کیرش. دیگه حسابی حشری شده بود. دستمو گرفت و گفت بریم پیش لباسامون.
من وانمود می کردم به سختی میبینم، اونم آروم آروم دستمو برد سمت کیرش. با اولین تماس که حرارتش بالا زده بود گفتم این چی بود؟ چیزی نگفت و دوباره دستمو کشید سمت کیرش. اینبار بیشتر رو کیرش نگه داشت. یه کم با دستم حجم کیرشو ورنداز کردم و بعد دستمو کشیدم. گفتم از شما انتظار نداشتم. من می خوام برم. گفت کجا می خوای بری؟ گفتم خونمون. اصلا نمی خوام بازیکن هم بشم. گفت تو دیگه وارد بازی شدی. اگه بخوای هم نمی تونی بری. گفتم می رم. گفت اگه می تونی تو این تاریکی راهتو پیدا کنی و نترسی خوب برو. اما اینو بدون که این هم جزئی از شرایط پذیرفتنت توی تیم هست. گفتم خیلی نامردی. گفت نترس. خودم می برمت. زود تموم می شه. گفتم چی زود تموم می شه؟ گفت یه حال کوچولو می کنیم و می ریم. گفتم یعنی چی یه حال کوچولو؟ اومد سمتمو منو از پشت بغل کرد و کیرشو چسبوند به کونم و گفت یعنی اینجای منو اونجای تو و تموم. گفتم آقای متخصص اشتباه گرفتی من اینکاره نیستم. گفت خوشم میاد فهمیدی من متخصصم. پس کارو بسپار به منو نگران نباش. پرسیدم می خوای چیکار کنی؟ نگران چی نباید باشم؟ تو منو گول زدی. گفت تو نباید نگران ورودش به اون سوراخ تنگ و داغت باشی. یه طوری می کنم تووووش که تا عمر داری لذتش رو یادت نره. با خنگی گفتم توی چی بکنی؟ چی رو می خوای بکنی؟ وقتی باورش شد که من واقعا اینقدر پرتم، دستمو گرفت و روی کارتون خوابوندم. بعد اومد روم و کیرشو گذاشت لای کونم. بعد گفت حالا فهمیدی؟
با ناراحتی گفتم خیلی نامردی. من بهت اعتماد کردم. چه اشتباهی کردم. فکر کردم واقعا می خوای بهم کمک کنی. نمی دونستم نیتت چیه. خوانوادم همیشه میگفتن نباید به غریبه ها اعتماد کنم. اما من منظورشون رو نفهمیدم. گفت حالا که طوری نشده. صبر کن ببین بعدش چی می شه. اگه خوشت نیومد هرچی دلت خواست بهم بگو. در حالیکه صداش حشری شده بود در گوشم گفت: زود تمومش می کنم که اذیت نشی.
یه کم که لای کونمو با کیرش مالید، دستشو برد زیرمو کیرمو گرفت تو دستش. هنوز خواب بود. گفت چقدر کیرت کوچولوه. تا حالا با کسی کون کونک بازی نکردی؟ گفتم چی بازی؟ خیلی بازی ها با دوستام کردم اما اینی که گفتی رو نمی دونم چه بازیی هست. گفت: معلومه کلا بی تجربه ای. الان خودم متخصصت می کنم. بعد کیرمو از لای پام به سمت سوراخم کشید و تف انداخت رو تخمام و با دست یه کم مالیدشون. داشت خوشم میومد. اما نباید میذاشتم بفهمه. گفتم: چیکار می کنی دردم گرفته. گفت می خوام دودولت شاهد یه اتفاق خیلی مهم توی زندگیت باشه تا یاد بگیره. گفتم چیرو؟ یه تف انداخت روی سوراخ کونم و گفت: گاییدن کون یه بچه خوشگل رو. یه طوری این کلمه رو گفت که فهمیدم کاملا عصبی شده از دستم. واسه همین خودمو آماده یه ورود دردناک کردم.
دستمو گرفت و برد پشتم تا کیرشو توی دستم بگیرم. کیر تقریبا کلفتی داشت. ویژگیش این بود که از سرش تا انتهای کیرش یه ضخامت داشت. بعضی کیرها سرشون بزرگه اما بدنش باریک تر میشه و وقتی سرش میره تو دیگه درد نمی گیره. اما این که از اول تا انتها یه ضخامت داشته باشه، دردآوره. دستمو روی کیرش یه کم بالا و پایین کرد و گفت کیرمو ناز کن که الان می خواد یه حال اساسی به کون تنگ و صفر کیلومترت بده. دستم رو کشیدم و گفتم دوست ندارم. کثیفه. کیرشو رو تف زد و با کمی ناراحتی گفت: الان بهت نشون می دم چی کثیفه. همونم شد. کیرشو گذاشت زیر تخمامو شروع کرد به فشار دادن. بعد گذاشتش رو کیرمو دوباره فشار داد. گفتم چیکار می کنی دردم میاد. گفت می خوام کیرت هیچوقت این لحظه تاریخی رو فراموش نکنه. یه تف دیگه انداخ تو کونمو و کیرشو رو سوراخم تنظیم کرد. هیچ عکس العملی نشون ندادم که بفهمه می دونم درد داره. اونم به خیال خودش که داره پلمپ یه کون صفر کیلومترو باز می کنه، همه کیرشو تا خایه تو کونم فرو کرد. نمی دونم چطوری زد اما تا پس سرم تیر کشید. فکر نمی کردم اینقدر کلفت باشه. با داد شروع کردم تقلا کردن که از زیرش در برم. واقعا جر خوردم. وقتی دیدم نمی تونم خودمو رها کنم، شروع کردم به گریه. گفتم خواهش می کنم در بیار دارم خفه می شم. نمی تونم نفس بکشم. دارم میمیرم زیرت. وزنت اذیتم می کنه. اونجام آسیب دیده. لطفا اونتون رو دربیارین از توم.
اون که از این حس داشت لذت می برد گوشش بدهکار نبود و فقط کیرشو به ته کونم فشار میداد. من التماس می کردم و ناله می کردم، اون بیشتر فشار میداد و جوون جوون می کرد. تند تند می گفت: تو کونی خودمی. خودم کونیت کردم. از عصر تا حالا تو نختم. فکر نمی کردم به این راحتی به دستت بیارم و تو سوراخ تنگت فرو کنم. فکر می کردم حداقل سه یا چهار جلسه زمان میبره تا مختو بزنم. فکر نمی کردم نیم ساعت بعد از آشناییمون زیرم خوابیده باشی. شانس آوردم بی تجربه بودی. اینارو می گفت و کیرشو تو کونم عقب جلو می کرد. دردم واقعی بود و واقعا داشتم اذیت می شدم. کیرش از سر تا انتها یه کلفتی داشت. اینطوری نبود که که بگم سرش که رد شد دیگه تمومه. تا ته جر میداد و میرفت تو.
کیرم همچنان زیرم بود و به قول متخصص، شاهد صحنه گاییده شدن کونم توسط یه بچه باز بود. مثل تمام دفعات قبل. تمام تو دلم درد گرفته بود. بهش گفتم خواهش می کنم درش بیار که بتونم نفس بکشم. من که نمی تونم فرار کنم. بزار یه کم نفس بکشم. گفت چیرو دربیارم؟ گفتم همون رو دیگه. گفت همون نه باید اسمش رو بگی. گفتم نمی تونم بگم. یه فشار داد ته کونم گفت حالا چی؟ گفتم باشه دودولتو بکش بیرون. دوباره یه تقه زد و گفت کس کش به این کیر می گی دودول؟ الان بیست سانت کیر تو کونت جا گرفته اونوقت تو می گی دودول؟ گفتم باشه هر چی شما بگی. گفت پس کامل بگو چیرو از کجا بکشم بیرون. یه کم من من کردم. دوباره یه فشار داد گفتم باشه باشه. کیرتون رو از داخل کونم بکشین بیرون. نمی تونم نفس بکشم.
ادامه داره ...
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
زمان مدرسه کلاس اول دبیرستان بودم یه هم مدرسه ای داشتم که سال سوم بود میرفتیم تو دستشویی و کمی از هم لب میگرفتیم یا اون دستشو تو شرت من میکرد ولی نمیزاشت من دست تو شرتش کنم میگفت الان نه یه بار دیگه از دستش شاکی شدم و باهاش قهر کردم یه روز اومد پیشمو گفت بعد مدرسه صبر کن باهات کار دارم منم موندم جلو در اونم اومد و گفت بیا بریم خونه هامون به هم نزدیک بود منو برد خونشون و بعد بهم گفت لخت شو بعد لخت شدنم شروع کرد لبا و بدنمو از بالا تا پایین خوردن حسابی کوسمو خورد گفتم حالا نوبت منه گفت بشین رو تخت منم نشستم گفت چشاتو ببند و تا نگفتم باز نکن منم بستمو میفهمیدم داره لخت میشه گفت هر کاری میکنم چشاتو باز نکن گفتم باشه بعد ازم لب گرفت و گفت دهنتو باز نگر دار منم دهنمو باز کردم که دیدم یه چیزی رفت تو دهنم چشمامو باز کردم دیدم دختره کیر داره و دو جنسه بود خواستم کیرشو از دهنم در بیارم که موهامو گرفت و نزاشت منم گریم گرفت و بهش نگاه میکردم گفت نترس کاریت ندارم فقط کمی برام بخور و بعد برو خونتون منم بلد نبودم و خودش تو دهنم عقب جلو میکرد و کمی بعد آب کیرشو رو دهنم و صورتم ریخت و ولم کرد و بهم دستمال داد و گفت صورتتو تمیز کن منم خودمو تمیز کردمو لباسامو پوشیدم که برم خونه اومد دستمو گرفت و بوسیدم و گفت بهم قول بده به کسی چیزی نگی گفتم نگران نباش ولی دیگه طرفه من نیا و رفتم خونه
     
  

 
ادامه ...
یه دفعه یه صدای مردونه از پشت سرمون گفت خوب بچه نمی تونه نفس بکشه. بکش بیرون اون لامصبو. از صداش ترسیدم و پریدم بالا. همین باعث شد تا دوباره کیر متخصص تا دسته تو کونم فرو بره. متخصص هم ترسید و در حالی که هول شده بود گفت: کیه؟ وقتی اومد جلو دیدم همون تدارکاتچیه هست. متخصص گفت زاغ سیاه منو چوب می زنی، نفله؟ گفت وقتی دیدم از تاریکی بیرون نیومدین، فهمیدم تا نکنیش ولش نمی کنی. وقتی انگشتیش می کردی و به سمت کوپه ها می بردیش پیش خودم گفتم امشب بکن بکن داریم. اونطوری که تو بغلش می کردی و کونشو می مالیدی، شک نداشتم این بچه هیچ جوری نمی تونه کونشو برداره و سالم از اینجا بیرون بره. خداییش تیکه امشبت با بقیه خیلی فرق می کنه. چشم منم گرفتتش.
متخصص گفت آک آکه. پلمپش با کیر خودم وا شد. ببین چه کیر کوچولویی داره. صفر کیلومتر. بعد از رو کونم بلند شد تا کیرمو نشون دوستش بده. اون یکی که اسمش حمید بود بود گفت چرا کیرشو اینطوری کشیدی لای پاش؟ متخصص گفت می خواستم قدرت یه کیر واقعی رو دودولش ببینه. این کیر دیگه هیچوقت قد راست نمی کنه. چون شاهد فرو رفتن یه کیر دیگه تو سوراخ زیر تخماش بوده. همیشه سرافکنده هست.
حمید یه انگشت کرد تو کونمو گفت متخصص چقدر سفیده لامصب. چیکار کردی سوراخشو؟ یه پارچه آتیشه تووووووش!! گفت یه دفعه زدم که امشب رو هیچوقت یادش نره. یا بعد از این کونیه خودمون می شه واسه دادن میاد پیش خودمون یا دیگه نمیاد که در این صورت من کاری رو که باید باهاش کردم. دیگه تصمیم بعدش با خودشه.
از طرز حرف زدنشون راجع به خودم یواش یواش داشتم تحریک می شدم. حمید یه دستی لای کونم کشید و گفت متخصص من دیگه طاقت ندارم فقط کون برفی این خوشگله رو نگاه کنم. با اجازه. جلوی چشمم کیرشو کشید بیرون. به به عجب کیر معرکه ای داشت. یه دستی به سرش کشید و گفت خوب ببینش خوشگله. الان قراره ته بکنمش بهت و کونتو به آتیش بکشه. دوسش داری؟ واسه این که حشری ترش کنم گفتم چی رو؟ حمید با تندی گفت کیرمو دیگه چاقال. الان تو فقط باید از کیر داش حمید و متخصص تعریف کنی. اینو گفت و رفت پشتم. اونقدر کیرش سفت شده بود که فکر کنم رگاش داشت پاره می شد. لپای کونمو محکم به هم فشار می دادم. متخصص تا اینو دید، لپای کونم و گرفت و از هم می کشیدشون تا باز بشه. وقتی دید سفت کردم گفت: کس کش کونتو مثه وقتی که کردم تووووش شل کن. گفتم اون موقع نمی دونستم چه دردی داره. واسه همین شما اونطوری کردی. اما من خیلی اذیت شدم و دردم اومد. الان دیگه نمیتونم. متخصص دستشو برد زیر شکمم و دوباره کیرم رو که هنوز خواب بود و یا از شدت شهوت نمی تونست بلند بشه رو دوباره برد لای پاهام و نشست روی کمرم. با انگشت می زد روی تخمای کوچولوم. دردم گرفته بود. به خودم می پیچیدم اما نمیتونستم از زیرش در برم. گفت تا شل نکنی به تخمات ضربه می زنم. مجبور شدم شل کنم. دیگه یواش یواش باید وارد فاز لذت می شدم. وقتی حمید که دیگه طاقتش واسه فتح کون سفیدم تموم شده بود، دید که کونم و شل کردم، سر کیرشو تف مالی کرد و یه ضرب دادش رفت تو و روم خوابید. با فشار کیرش اینگار داشتن تو دلم یه حفره درست می کردن. کیرش که داشت می رفت با ناله گفتم آقا حمید داره می ره توم. دردم میاد تو رو خدا نکن. پاره شدم. اما خیلی ریز که متوجه نشه، کونمو به سمت عقب می دادم که کیرش کامل تو کونم جا بشه. اون فشار می داد و منم با هر فشار کیرش یه داد میزدمو سعی می کردم یه کم برم جلو. دهنمو گرفت و سنگینیشو انداخت روم و مانع فرارم شد. وقتی تا ته رفت یه فشار داد به ته کونم. یه کم پریدم. بعد گفتم خواهش می کنم تکونش نده. خیلی دردم میاد. متخصص گفت اما ما خوشمون میاد مگه نه داش حمید. بعد هر دو تایی خندیدن.
کیر حمید تا دسته تو کونم بود. واسه این که تو کونم کنه، خودمو زیرش تکون می دادم. اما یه طوری این کار و می کردم که اون فکر کنه می خوام خودمو بیرون بکشم. واسه همین گفت: کس کش چقدر تکون می خوری؟ مطمئن باش این کیر از سوراخی که بهش فرو رفته در نماید بچه کونی.
سکس امشب مطابق میل من داشت انجام می شد و من از لذت تو ابرا بودم، اما باید طور دیگه رفتار می کردم که بیشتر حال کنم. واسه همین با ناله و ناراحتی گفتم: به قول خودتون شما دوتا دارین حال می کنین. اما من بیچاره این زیر دارم له می شم. اونجامم که پاره کردین. بسه دیگه بزارین برم. اصلا نمی خوام وارد هیچ تیمی بشم. حمید گفت راس می گه طفلک. این بچه خوشگلم باید یه حالی بکنه که بازم بیاد پیشمون. واسه همین سریع کشید بیرون و به پشت خوابید رو زمین. به من گفت بیا رو کیر داش حمید بشین. کیرش خیلی بزرگ بود. خوشحال بودم که گیر دوتا بچه باز کیر گنده افتاده بودم. حمید کیرشو تو دستش گرفت و من با بغض و ناراحتی ساختگی نشستم رو کیرش. یه ضرب با ناله من رفت تو و تو سوراخم جا گرفت. متخصص گفت حالا باید رو کیر داش حمید بالا پایین کنی. گفتم خیلی درد داره. گفت جا وا می کنه نترس نمی میری. قبل از تو هم کلی بچه تو این بیابون توسط ما کونی شدن. اونا هم اولش درد داشتن اما نه تنها نمردن، بلکه زیرخوابمون شدن. البته اینم بگم ها، ما معمولا فقط یک یا دوبار یکی رو می کنیم. حالا شاید تو تا وقتی به کس دیگه ای کون نداده باشی و بچه خوبی باشی، چند باری تو کونت تلمبه بزنیم. بعدشم وقتی داشتی بالا پایین می کردی بگو داری چکار می کنی. یواش خودمو کشیدم بالا و قبل این که کیرشو بکشم بیرون، حمید کمرمو گرفتو کشیدم پایین. متخصص گفت داری چکار می کنی؟ گفتم بالا و پایین. گفت: کس کش خر دیگه تکرار نمی کنم. باید بگی رو کیر داش حمید نشستم دارم بالا و پایین می کنم. فهمیدی؟
واسه خودمم دیگه سخت شده بود این بازی. می خواستم هرچه زودتر وارد اصل ماجرا بشم. واسه همین بی مقدمه گفتم رو کیر داش حمید نشستم دارم بالا پایین می کنم. بسمه دیگه. بزارین برم. هر کاری که خواستین کردین و هر چی که خواستین رو گفتم دیگه. حمید که اینو شنید کمرمو نگه داشت و باسنش رو بالا آورد و شروع کرد محکم تو کونم تلنبه زدن. گفت متخصص راش انداختی. نوبت توه. کیرشو کشید بیرون و متخصص نشست پشتم و با یه ضرب کیرشو کرد تو سوراخم. دیگه داشتم پرواز می کردم. واسه این که حشریشون کنم، گفتم داش حمید. گفت چیه؟ گفتم متخصص کیرشو تو سوراخم فرو کرده. متخصص به شدت ضربه هاش اضافه کرد و گفت بچه کونی باید بگی کیروشو تو سوراخم زده و داره بهم تلنبه می زنه. داره تقمو می زنه. منو کونی کرده. با یه حالت معصومانه ای گفتم واقعا من کونی شدم؟ شما منو کونی کردین؟ متخصص که دیگه دست خودش نبود کمرمو گرفت و از روی حمید بلندم کرد و تو هوا رو کیر خودش نشوند. بعد چندتا ضربه به حالت قنبل درم آورد و روم سوار شد و با تمام توانش کونمو گایید. حمید گفت وقت آب دادنته. گفتم یعنی چی؟ گفت می خوایم بهت آب بریزیم. اینطوری دیگه طعم کون دادن و آبی که توی کونت میریزیم رو می چشی و ابنه ای می شی. گفتم نفهمیدم. گفت الان که منی رو تو کونت خالی کردیم می فهمی. تو همین لحظه بود که متخصص آبشو تو سوراخم پاشید. با تعجب پرسیدم این چیه داره داخل کونم می پاشه؟ متخصص گفت کس کش کونی آین آب کیر منه که داره مادر کونتو می گاد. بعد این آب تو دیگه ابنه ای می شی. یعنی همونطور که کونتو فک پلمپ کردم، آبم که بهت ریخت ابنه ایت هم می کنه. گفتم یعنی چی؟ گفت دیگه دوس داری همه بکننت. این دودول کوچولوتم شاهد به گا رفتن سوراخ کونت می شه. اینو که گفت کیرم راست شد. حمید که راست شدنشو دید گفت متخصص کارش تمومه. زیر کیرت راس کرد. این کیر دیگه باید جاکشی سوراخ کونش رو بکنه. تا الان که آبت نیومده بود اینم راست نشده بود. همچین که آبت ریخت بهش ببین چه سرحال اومده. بعد به من گفت ببینم بچه کونی خوشت اومد از آب منی؟ من سرمو انداختم پایین. گفت توله سگ حرومی بگو خوشت اومد یا نه. گفتم می ترسم بگم. گفت از چی؟ گفتم از این که بگم خوشم اومد بعد بهم بگین ابنه ای. متخصص کیرشو کشید بیرون و گفت تو الان هم کونی هستی هم ابنه ای. دست خودت نیست. دیگه بعد از این هر کی بکنتت دوس داری آبشو تو کونت خالی کنه نه جای دیگه. فقط در این صورته که خارش کونت میفته. وقتی اومدی کنار زمین نشستی، با خودم گفتم هر طور شده باید این پسره رو بزنم زمین. اما فکر نمی کردم به همین زودی بری زیر کیرمو دوام بیاری.
بعد از این همه سال دادن اولین بار بود اکلمه ابنه ای رو می شنیدم. تازه داشتم متوجه می شدم وقتی کونم خارش می گرفت و هوس آب منی می کرد به چه خاطر بوده.
من که دیگه از حرفاشون داشتم می مردم، با یه حال حشریی گفتم: الان داخل کونم می خواره. باید چه کار کنم؟ حمید گفت فقط یه کیر کلفت و آبدار می تونه خارش کون یه ابنه ای رو بخوابونه. گفتم: پس داش حمید می شه تو هم با اون کیر کلفتت به کونم آب منی بدی تا خارشش بیفته؟
حمید که اینو شنید با یه لبخند پیروزمندانه بلند شد کیرشو تو دستش گرفت. دو تا زد کف دستش بعد با حشریت تمام گفت همین الان بهت آب میدم که خارشت بیفته سفید برفی. منم با همون حال خرابم گفتم بیا بهم آب کیر بده. من ابنه ایم. آب کیر می خوام. دیگه دست خودم نبود. متخصص با حیرت نگاهم می کرد. باورش نمیشد. حمید با تمام توانش تو کونم تقه می زد. یه طوری صدای شالاپ شلوپش تو تاریکی می پیچید که فکر کردم همه سکوت کردن تا شاهد جر خوردن من به دست دوتا بچه باز تو دل تاریکی بشن. هیچ ابایی نداشتم که همه بیان و بشینن و دادن منو به غریبه ها نگاه کنن. همونطور که قبلا هم دیگران شاهد کون دادنم به بقیه بودن.
صدای داش حمید منو به خودم آورد. حاضری بچه خراب؟ گفتم حاضر حاضرم. یه قطرشم بیرون نریز. متخصص گفت تو کس کش کونی بودی یا کونی شدی؟ در حالیکه از داغی و پاشش آب منی حمید تو کونم داشتم پرواز می کردم گفتم: متخصص تو منو کونی کردی. تو امشب منو کونی کردی و داش حمید ابنه ایم کرد. حمید که از روم بلند شد همونطوری خوابیدم تا هم خستگیم در بره و هم آب تو کونم بیرون نیاد. بعد چند لحظه متخصص گفت پاشو بچه کونی. تموم شد دیگه. وقتی ایستادم چشم متخصص که به کیرم افتاد با خنده گفت داش حمید این بیغیرت و ببین. واسه کونی شدن صاحبش چه قدی کشیده. از وقتی مالوندمش، انگشتیش کردم، درش گذاشتم حتی وقتی تووووش چپوندم، دودولش راست نشده بود. اما الان ببینش.
عطش کونم نخوابیده بود. بعد از سالها دوباره منو بردن و کردن. خودم از کسی نخواستم. و این حالمو خوب می کرد. دوس داشتم بازم کون بدم. متخصص شلوارشو پوشیده بود. حمید کیر برافراشتش از لای زیپ شلوارش بیرون بود هنوز. منم هیچ تصمیمی واسه پوشیدن شلوارم نداشتم. دوس داشتم این دوتا یبار دیگه بکننم و یا برن تا من با آبشون یه جق حسابی تو دل تاریکی بزنم.
متخصص گفت بپوش تا ببریمت یه جای روشن که چشات ببینه. اما من ایستاده بودم. گفت چرا وایسادی کس کش؟ گفتم راستشو بگم؟ گفت بگو. گفتم من هنوزم کیر می خوام. تازه مزه شو فهمیدم. متخصص که داشت با حیرت نگاهم می کرد گفت کیر من که دیگه خوابه. به حمید رو کردم و گفتم داش حمید کیر شما که هنوز برافراشتست. میشه دوباره جرم بدی؟ حمید گفت خار کسه همه آبمو کشیدی بیرون. دیگه توان تقه زدن ندارم. کس و کونتو جمع کن بینیم با. کیرشو تو شورتش جا داد و به متخصص گفت بریم. متخصص گفت چشمش تو شب نمیبینه. می ترسه. حمید گفت ولش کن لاشی رو. نه به اون اولش که نمی دونست کیر چیه نه به حالا که می گه بازم می خوام. اون آبی که ما تو کونش ریختیم کور رو هم شفا می ده. در حالیکه داشتن اینارو با هم می گفتن و می خندیدن، هم صداشون و هم سایشون تو تاریکی گم شد. اصلا نمیتونستم فکر کنم. هنوز دلم کیر می خواست. بعد از سالها یبار دیگه خواسته دلم برآورده شده بود. دوس داشتم فقط یه چیزی باشه بره تو کونم تا عطشم کم بشه برسم خونه. یه دفعه یاد باغبون ورزشگاه افتادم. دیگه مغزم کار نمی کرد. فقط می خواستم خودمو برسونم بهش. سریع شلوارم و پوشیدم و به سمت ورزشگاه راه افتادم. دعا دعا می کردم که باشتش.
وقتی رسیدم نگهبان جلوی در گفت کجا؟ سربازی؟ گفتم فامیل مسئول چمنم. گفته بود بیام دنبالش. هستش؟ با یه نگاه معنی داری گفت آره هستش. هنوز نرفته. دنیا رو بهم دادن. شروع کردم به سمن زمین چمن دویدن. آبی که تو کونم ریخته بودن رو توی دلم حس می کردم. هیچوقت فکر نمیکردم واسه رفتن زیر کیر، اینطوری بی تاب بشم و بدوم. یه راست رفتم سمت رخت کن. باغبون اونجا بود و داشت وسایلش رو جمع می کرد. تا منو دید گفت کیه؟ گفتم آشنا هستم. گفت نمیشناسم. گفتم الان یادت میارم. یادته چند وقت پیش روی این سکوها مچه یه پسره رو گرفتی که سربازه داشت می کردش؟ گفت من زیاد مچ می گیرم. گفتم اما وقتی سربازه رفت، تو تق پسره رو زدی. یادت اومد؟ گفت خوب که چی حالا؟ گفتم من همون پسره هستم. گفت همون که من کردمش؟ گفتم دقیقا همون که تو کردیش. با اون کیر کلفتت کونشو جر دادی. گفت خوب بعدش؟ گفتم حالا اون پسره که تو کونیش کردی، اومده یبار دیگه با کیر گندت پارش کنی و تو کونش آب منی بریزی. خیلی بی تفاوت گفت گمشو بابا لاشی. رفتم سمتش و دستمو گذاشتم رو کیرش. زد رو دستمو گفت دستتو بکش. اونقدر خسته ام که حتی حال ندارم کمرمو باز کنم. چی می گی واسه خودت. من که می دونستم رو چی حساسه گفتم اگه زنتم ازت می خواست همینو بهش می گفتی؟ یک دفعه یقمو گرفتو عقب عقب برد چسبوندم به دیوار و با خشم گفت: مادر جنده مگه نگفتم اسم زن منو به زبونت نیار. یبار دیگه بگی خواهرتو می گام. خیلی وقیحانه گفتم اگه می تونی بگا ببینم چطوری می گایی. از پس سرم گرفت و کشون کشون بردم سمت رختکن تاریک. صورتمو چسبوند به دیوار زبر اونجا و دست انداخت کمرمو باز کرد. دستش که به کونم رسید متوجه خیسی شورتم و کونم شد. گفت بچه کونی کجا کون دادی؟ هنوز تو کونت خیسه. آب منی ریختن بهت؟ حداقل میذاشتی آب قبلی خشک بشه بعد دوباره آب کیر بخوای. من که دیگه دست خودم نبود گفتم آره حاجی. دو نفر به زور بردنم تو اون بیابونه و کونم گذاشتن و تا آبشونو تو کونم خالی نکردن، ولم نکردن. دست زبرش رو گرفتم و گذاشتم رو لپ کونم و گفتم: حالا نوبه کیر کلفت و مردونه توه که خارش کونمو بخوابونه. در حالی که کونمو چنگ میزد گفت: من کون تمیز می کنم نه کونی که هر کی رسیده توش آب کیر ریخته. نشستم جلوش. کیرشو از لای زیپش کشیدم بیرون و با اینکه بوی عرق می داد، اما کردمش تو دهنمو شروع کردم واسش ساک زدن. انگار که خوشش اومده باشه، سرمو گرفت تو دستاشو شروع کرد تو دهنم تلنبه زدن. گفت می ریزم تو دهنت. سرمو کشیدم عقب و بلند شدم. کونمو کردم سمتش و کیرشو گذاشتم رو سوراخم. قبل از این که دوباره تحقیرم کنه، محکم رفتم عقب و کیرشو تو کونم فرو کردم. وقتی جریان رو دید گفت بخواب رو چمنا بدبخت ابنه ای. معلوم نیست چطوری کردنت که اینطوری هلاک کیری. گفتم حاجی دمت گرم. جرم بده با کیر کلفتت. گفت خفه مادر کونی. اینو گفت و خوابید روم. همزمان با اون منم زیرش کمر می زدم. وقتی حشرم رو دید گفت خاک تو سر بدبختت کن. بابا ننت می دونن زیر کیر غریبه ها می خوابی؟ از سنگینی حرفاش داشتم خرد می شدم اما نمی تونستم جلوی شهوتم رو بگیرم. بنابراین فقط گوش می کردم. انگار خود باغبونه هم با گفتن این حرفا داشت حشری می شد. ضربه هاشو محکم تر کرده بود. منم کونم رو با شدت بیشتری می دادم عقب. طوری که با هر بار عقب رفتن شکمش به کمرم می چسبید و تخمای گنده و آویزونش می مالید به کونم. دستاشو از زیر کتفم رد کرد و محکم قفلم کرد. منم دستامو بردم عقب و لپای کونمو از هم تا اونجایی که می شد باز کردم تا همه کیرش تو کونم فرو بره. در حالیکه داشت بهم تقه می زد گفت: آبجی داری؟ گفتم آره. گفت حتما الان اونم یه گوشیه ای مثه دادشش زیر کیر خوابیده و به دادن غریبه ها مشغوله. دفعه بعد که اومدی با خودت بیارش ابنه اونم بخوابونم. واسه این که این بحثو تموم کنه، گفتم باشه میارمش. اما اگه زنت بفهمه یه دختر جوون رو کردی چیزی بهت نمی گه؟ تا اسم زنشو آوردم کیرشو تا خایه تو کونم فشار داد و با غضب گفت: تخم حروم چند بار گفتم اسم زن منو نیار. بعد تو همون حالت با حشریت گفت اون آبجی هرزت رو دفعه بعد میاری تا کس و کونشو یکی کنم. فهمیدی؟
احساس کردم با این حرفش آبم می خواد بیاد. واسه همین گفتم نفهمیدم. دوباره بگو. اونم که دیگه حشری شده بود، با لحن حشری گفت اون آبجی کونیت رو با خودت بیار می خوام به کونش آب مننننننننیییییییی مو بریزم. همزمان انگار تو کونم شلنگ آب داغ باز کردن. اونقدر شهوتی شده بودم که منم همونجا همزمان با باغبونه، زیر کیرش آبم اومد و ارضا شدم.
هیچکدوم نای بلند شدن نداشتیم. حتی نمی خواست کیرشو بیرون بکشه. زیر کیر منم کلی آب ریخته بود. فکر نکنم تا به اونشب اینقدر آب ازم خارج شده بود. شکمم با آب کیرم و نم چمن ها خیس شده بود. آخرین باری که زیر کیر آبم اومده بود، مربوط می شد به سالها قبل. اونم زیر کیر داود بود که یک سال از من کوچیکتر بود. داود پسر همسایمون بود که خوابیده بود روم و داشت می کردم. به خاطر لذت کون دادن و مالش کیرم به تشک و تقه هایی که داود تو کونم می زد، زیر کیرش ارضا شدم و اولین بار آبم اومد.
وقتی دیدم باغبونه بلند نمیشه، دستمو بردم پشتم و آروم تخماشو که رو کونم پهن شده بود رو مالوندم و دستمو رسوندم به کیرش که هنوز تو سوراخم بود و داشت دل دل می کرد. وقتی کشیدش بیرون انگار هرچی آب تو کونم بود ریخت بیرون و از روی تخمام راه گرفت به سمت لای پام. یه کم سوراخمو باهاش مالوندم. بعد نشستم تا باقیش رو هم خالی کنم. باغبون با کیر آویزونش داشت نگام می کرد. گفت: امشب چند نفر کردنت؟ گفتم سه نفر. اما تو خیلی خوب می کنی. سرشو تکون داد و رفت سمت رختکن. منم خودمو تمیز کردمو و با یه دنیا لذت رفتم سمت خونمون.
     
  
مرد

 
خوب چرا نمیدی عزیزم ؟
منم خیلی دوست دارم هم کون بدم هم بکنم ولی دلم کیر و کون ایرانی میخواد.ایراپ نیستم
زنپوشی@
دوطرفه
     
  

 
Mona89
سوالات رو از کی پرسیدی؟
     
  
زن

 
سلام الهه هستم ۲۵سالمه زنونه پوشم.میخام خاطره اولین سکسم رو بگم واستون که خیلی به دلم نشست و بعد از اون دیگه نتونستم زنونه پوشی رو بذارم کنار.یه قضیه برمیگرده به سال 93 یه مدت بودخیلی دنبال زنپوشی بودم واونموقع خیلی فیس بوک میرفتم واین چیزا رو میدیدم تا اینکه بایه پسری اشنا شدم به اسم حمید.یه مدت که باهم چت کردیم فهمیدم خونه هامون نزدیک به هم هست واز این بابت میتونیم باهم راحت تر قراربذاریم.خلاصه گذشت وتا اینکه بعداز یه مدت چون من واسه کنکور میخوندم خانوادم رفتن چندروزی شهرستان ومن تنها موندم خونه.فردای روزی که خونواده رفتن منم فرصت رو غنیمت شمردم وبه حمید پیام دادم که ببینم میادپیشم یا نه که گفت سرکارهستم تاظهربعدش میام پیشت.منم رفتم حمام دوش گرفتم و بدنمودوباره کامل شیوکردم وتمیز.بعدش ازحمام اومدم بیرون ورفتم توی اتاق مامانم.اول رفتم سراغ کمد لوازم ارایشش یدونه لوسین برداشتم لوسیون زدم که بدنم خوشبو بشه.بعدش رفتم سراغ کمدلباساش.یدونه ست صورتی داشت که شورتش لامبادا بود پوشیدم بعدشم یه تاپ مشکی ویه دامن کوتاه مشکی هم پوشیدم با یدونه جوراب شیشه ای تا زیرزانوبه همراه یدونه صندل پاشنه دارمشکی.خلاصه بعدازپوشیدن لباس رفتم سراغ میز ارایش و یه ارایش ملایم کردم.بعد یکساعتی که اماده شده بودم حمیدزنگ زدبهم وادرس رو گرفت واومد.نمیخاستم از همون اول منو بااین تیپ ببینه واسه همین یدونه چادر رنگی سرکردم ورفتم جلوی در به استقبالش وقتی اومد داخل دست دادیم وهمو بغل کردیم وبوسیدیم.چشماش داشت در میومد از شهوت.دستشو گرفتم ورفتیم توی پذیرایی روی مبل نشستیم کنارهم چند دقیقه ای نشستیم وبعدش من رفتم واسش شربن اوردم و خورد بعدش شروع نشستم توی بغلش وشروع کردیم لب گرفتن.یه چند دقیقه لب گرفتیم که دیدم حمید منو بلند کردبرد سمت اتاق خواب رفتیم اونجا وچادر رو از سرم برداشت و گفت جوووون چه کردی خانمی.بعدش دوباره شروع کردیم به لب گرفتم و حمید اروم تاپ ودامنم رو در اورد.بعدش من جلوش زانو زدم وکیرشو دراوردم از شورت وای خیلی بزرگتر از چیزی بود که توی عکساش دیده بودم اروم اروم شروع کردم به خوردن کیرش بار اولم بود که کیر میخوردم و قبلاز اینکه حمید بیادش کلی فیلم نکاه کردم که بتونم خوب ساک بزنم واسش.یه 15دقیقه ای واسش ساک زدم و اون روی ابرا بود.بعدش منو خوابوند روی تخت وشروع کرد کل بدنمو ماساژ دادن ولیسیدن خیلی حسش عالی بود.بعدازچند دقیقه از کنار شورت دستشو کرد داخل وشروع کرد سوراخمو بازی داد وای داشتم دیوونه میشدم.بعدش با وازلین وتف شروع کرد اولین انگشتش رو کرد توی سوراخم وای هی جیغی زدم که نگو اخه خیلی تنگ بودسوراخم.یه 10دقیقه ای به همین شکل گذشت وحمید یکم سوراخمو ازاد کرد وبعدش اومد خوابید روم و کیرشو پر از وازلین کزد همچنین سوراخ منو.اروم کیرشو کرد داخل ولی تا سرکیرش رفت داخل جیغ زدم ودرد داشتم اینقد التماسش کردم که کشید بیرون کیرشو واقعا. اشتم جر میخوردم هر چی امتحان کردیم نشد و مجبور شد حمید با لاپایی زدن وساک زدن ابشو بیاره وقتی میخواست ابش بیاد گفت کجا بریزم بهش گفتم بریز روی صورتم دوست داشتم ببینم چه حسی داره توی فیلم های پورن اب. کیر میریزن روی صورتشون همه صورتم شده بود پراز اب کیر حمید خیلی خوب بود وحس خوبی داشت حس میکردم جنده.هستم. این جوری بود که دیگع بعد از این سکس نتونستم زنپوشی رو ترک کنم وهنوز که هنوزه زنونه پوشم
     
  

 
علی جمالزاده
من با اینکه از مرد بودن یک دول ریز بیشتر ندارم و بقیه ویژگیهام کاملا زنانه است و فکر خوابیدن زیر مرد و سرویس دادن به او بطوریکه تمام فانتزیهایش را روی من پیاده کند اندامم را به لرزه می اندازد و قلبم را سرشار از هیجان میکند، اما تجارب کون دادنم بسیار محدود است و بیشتر این تجارب هم در سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ اتفاق افتاده است.

یک روز سال ۱۳۷۵ پارک دانشجو رفته بودم و با شهرتی که پارک داشت هرکه از جلویم رد میشد ایما اشاره میکرد و گاهی تیکه ای می انداخت درونم به وول وول کردن میافتاد. یکی کنارم نشست و کمی صحبت کرد و حرف به نوع آدمهای پار کشید که یعنی میان آنها مفعول و فاعل زیاد است و وقتی علاقه مرا به صحبتهای خود دید و حدس زد چکاره ام کمی روی نیمکت به سمت من آمد، دستم را گرفت و کمی به آرامی مالید و گفت من دارم میرم کرج میای بریم! تقریبا هم داشت تاریک میشد. کیرش را دیدم که کاملا زیر شلوار قلمبه شده بود. نتوانستم خودم را قانع کنم که همراهش برم. او رفت و من ماندم.

پاشدم آروم آروم به سمت میدان انقلاب رفتم. ولی لمس دستان او، حرفاش، کیر قلمبه اش کار خود را کرده بود! و نگاه و حال و احوال من انگار در و دیوار را جستجو میکرد تا فاعلی برای خودم پیدا کنم!

مستاصل و زار راه میرفتم و کسی نمیدانست درون من چه میگذرد! دیگر کاملا تاریک شده بود حدودای ۹/۵ شب بود. از میدان انقلاب گذشتم و به جمالزاده رسیدم. کنج خیابان جمالزاده سمت جنوب آن جوانی را دیدم تنها ایستاده بود! از کنار او کمی گذشتم ولی وسوسه شدم، کمی مکث کردم. او هم توجهش به من جلب شده بود. کمی تعلل و پاپا کردم و به سوی او برگشتم! نمیدانستم چه بگویم ولی او فهمیده بود چیزیم هست! پرسید چیه؟ چیزی شده؟ چیزی میخای؟ با اون صدای زنونم گفتم نه فقط اینجا سر جمالزاده است؟ گفت آره. گفتم با یکی انجا قرار داشتم مثل اینکه نیومده! کمی کنارش ایستادم زیرچشمی زیرنظر داشتم که اون متوجه شد! نمیدونم با چه رویی یک دفعه پرسیدم ببینم "کون میکنی"؟

کمی نگاهم کرد گفت خودت میدی؟ گفتم خودم نه ولی یکی رو میشناسم میده و کون کاملا بیمو و نرمی هم داره مثل کون دخترا! همینطور که حرف میزدین راه افتاد به سمت جنوب خیابان جمالزده و من هم همراهش شده بودم!

فهمیده بود که منظورم از اینکه یکی رو میشناسم کون میده خودم هستم! گفت آره که کون میکنم. و راهش رو پشت سر من ادامه داد! و کمی دستش را به کونم زد که مثلا اتفاقی خورده و من چه واکنشی نشان میدهم! دید اعتراضی نکردم بیشتر دست زد و بتدریج شروع کرد به مالوندن لپای کونم! من داشتم از فرط هیجان زمین میخوردم. پرسیدم جا داری؟ گفت تو خیابون بعدی تو یه ساختمان در حال ساخت کار میکنه! فقط باید بی سر وصدا از طبقه همکف رد میشدیم میرفتیم طبقه بالا.

وارد محوطه ساختمان تاریک شدیم. دیدم اتاقکی روشن است و پرده مانندی در قسمت در آن آویزان است و چند نفری با صدای بلند حرف میزنند و بگو بخند میکردند! کمی ترسیدم و ایستادم! پسر که اسمش علی بود با صدای خیلی آهسته گفت نترس فقط یواش یواش دنبال من بیا!

دنبال او رفتم! باید از نزدکترین فاصله به همان اتاق روشن از مسیر راه پله نیمه ساخته که به جای پله آجر کار گذاشته بودند در سکوت کامل رد میشدیم. بر من چه گذشت تا به طبقه بالا رسیدیم! داشتم از ترس و هیجان میمردم!

وقتی طبقه بالا رسیدیم بدون معطلی شروع کردیم! میخاست تو همان حال آپارتمان بکند ولی من گفتم صبر کن و دوتا اتاقک دیدم که معلوم بود قرار است حمام و دستشویی آپارتمان شوند! قیرگونی شده بودند! گفتم بیا اینجا!

بعد از آنهمه سرگردانی، علافی، ترس و هیجان، انگار تازه قرار بود عروس بشم! ولی عروس یک کارنابلد، بی تجربه مثل خودم، و از همه بدتر بوی بد و نامطبوع! جلویش نشستم گفتم عجله نکن! زیپش را پایین کشیدم و کیر کوچک و نیم سیخش را بیرون آوردم و فرو کردم در دهنم! شور بود و پر از بوی عرق! ولی دیگر چیزی جلودار من نبود! براش خوردم تا سیخ شد! علی اونجا کارگری میکرد و طبعا بوی تند عرق کارگری، و شوری شاش او، جون طبعا هربارهم که با اون کیر شاشیده بود آن را که نشسته بود، هر ساکری را شکنجه میکرد! ولی من دیگر چنان تشنه کیر شده بودم که دیگر چیزی جلودارم نبود!

کیر علی کوچک بود و از این بابت من راضی بودم. سوراخم تنگ است و تا کنون هم زیر کلفت نرفته ام! جلواش سگی شدم، کمی تف زد، سر کیرش را روی سوراخم گذاشت و فرو کرد! آهم بلند شد! مراقب بودم صدا پایین نرود! تلمبه زدن را شروع کرد! با دستهایش شانه هایم را گرفته بود و از من سواری میگرفت! گفتم صبر کن دمر هم بخوابم آنطور هم بکن! کشید بیرون، دمر دراز کشیدم و او دوباره ‌کیر کوچولوی خود را در من فرو کرد و ادامه داد! حس کردم کمی دیگر تلمبه بزند ممکن است آبش بیاید! گفتم صبر کن صبر کن صدایی شنیدم! الکی گفته بودم! کشید بیرون و کمی بی حرکت ماندیم! گفت کسی نیست! رفت نگاهی هم انداخت و دوباره آمد! گفت فوقش کسی هم باشد ترا میکند و میرود!

از این حرف دلم فرو ریخت! چه میشد یکی دو نفر دیگر، خوش کیرتر و بکن تر از علی می آمدند و مرا به سیخ میکشیدند! افسوس که چنین اتفاقی نیوفتاد!

ولی به هر حال دوباره سگی شدم و قنبل کرده، آماده پذیرایی از کیر علی شدم! مثل قبل سر کیر کم جان خود را بر روی سوراخم گذاشت و فرو کرد! آماده شده بودم برای هیجان بیشتری که بعد از چند تلمبه دیدم خود را پس کشید و دیدم داره شورتش را میکشه بالا! تعجب کردم! گفتم کجا و دستم را به سمت کیرش بردم! که گفت اه بسته دیگه پاشو برو! احساس کردم واقعا کار را ناقص ول کردیم و من باید برم!

دوباره با ترس و لرز از آن راه پله آجری پایین آمدیم و از محوطه ساختمان خارج میشدم که برگشتم چیزی به علی بگویم ولی بیمعرفت گفت ده برو دیگه! چی دیگه میخای!

قبل از این تجربه چندباری لاپایی داده بودم و چندباری هم خیار و بادمجون در خودم فرو کرده بودم ولی این اولین باری بود که کیر به من فرو رفته بود! ولی احساس میکردم هم طرف تمیز نبود، هم کار ناقص مونده بود، هم کمی هم بی معرفتی کرده بود! برای همین کمی مثل عروسهای ناکام به سمت خانه میرفتم! گرچه تا حد زیادی هیجاناتم ارضا شده بود!

خونه تنها بودم و گفتم بقیه کار رو خودم در خانه به اتمام برسانم. آینه ای روی زمین گذاشتم! نگاهی به سوراخ کونم انداختم که تازه کیر خورده بود. با سر انگشتانم کمی روی سوراخم را ماساژ دادم و انگشتم رو در سوراخم فرو کردم که مایع رقیق سفید مانندی ریخت بیرون و توی کف دستم گرفتمش! نگاهش کردم و تازه متوجه شدم که او آبش آمده بود ولی موقعی که آبش آمده بود کوچکترین نشانی را از خود بروز نداده که کارش تمام شده!

فردا حدود ساعت ۳ بعد از ظهر رفتم کنار همان ساختمان در حال ساخت. علی را دیدم که در حال پرکردن استبلی ماسه سیمان است! کمی نگاهش کردم. او مرا ندید. بدون هیچ حرفی برگشتم و اولین خاطره کون دادن برایم رقم خورد!
     
  

 
Behnam777
من تجربه دادن توی خرابه ها و ساختمانهای نیمه کاره رو خیلی دارم. بنابراین کاملا حال اون لحظت رو درک میکنم. قشنگیش به اینه که بلندت کنن و ببرنت تو یه همچین جایی کونت بزارن.
از اون قشنگ تر اینه که می دونی قراره چه بلایی سرت بیاد، اما دنبال طرف می ری تا بلا رو سرت بیاره و تو حالت ترس و دلهره رو‌کونت سوار بشه و بهت آب بده
     
  ویرایش شده توسط: nicenightgay   
صفحه  صفحه 18 از 22:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  22  پسین » 
Homosexuals - همجنسگرایان

خاطرات همجنسبازی کاربران لوتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA