ارسالها: 112
#31
Posted: 2 Feb 2013 15:42
یه روز که با فرشاد تو خونه تنها شدیم و موقعیت جور بود جلو هم لخت شدیم. کیر فرشاد هم نسبت به بچگی هاش بزرگ شده بود ولی کیر من بزرگ تر از اون بود. من به فرشاد گفتم من اول می کنمت . فرشاد هم قبول کرد. حالت سگی نشست و من هم اول خوب اطراف سوراخ کونش را چرب کردم. از شکل سوراخش پیدا بود که کون تنگی داره . با انگشت خوب اطراف کونش را ماساژ دادم ولی تا می خواستم انگشتم را بکنم تو بهم گفت خیلی درد داره. من هم دوباره مشغول ماساژ دادن ماهیچه کونش شدم . از تجربیات قبلی خودم می دونستم که اینطوری باز تر میشه و سری دومی که تلاش کنم دردش کمتر میشه. دوباه انگشتم را توی کونش فشار دادم. اینبار انگشتم رفت توی کونش و شروع کردم به مالش سوراخ کونش از تو. بعد با هزار زحمت انگشت دوم را آروم آروم کردم تو کونش . فرشاد درد داشت ولی بهش گفت آروم باش و خودت را شل کن . بعد یه مدت بلاخره حس کردم که کونش کمی باز شده. ولی هر کاری کردم نتونستم کیرم را توی کونش بفرستم. خیلی درد داشت و من هم از این که ببینم درد داره حسم میشکست.
بلاخره بی خیال کون فرشاد شدم . فرشاد گفت حالا نوبت توه . من بهش گفتم خوب نشد که تو را بکنم پس من هم بهت نمیدم. فرشاد دوباره حاظر شد که بهم بده ولی باز هم نشد. ولی اون اسرار داشت که من باید بهش بدم،دلم یه جورایی براش سوخت و گفت بزار اونم لذت ببره. ولی می ترسیدم که بفمه که من کون میدم،رای همین خودم حالت چمباتمه نشستم که زیاد لای کونم باز نشه و بهش گفتم بیا تو هم تست کن،فرشاد که ۱۴ ۱۵ سالش بود و هنوز کیرش کالملا بزرگ نشده بود کیرش را گذاشت بین لبه های کونم و فشار داد اول کیرش نرفت تو ولی کمی که هدایت کردمش رفت توی کونم. ولی به خاطر حالت جمع و جور نشستن من درست و حسابی نرفت توم. فرشاد گفت نرفته تو . من گفتم چرا رفته تو . فرزاد که اینطوری دوست نداشت بهم گفت که طور دیگه بشینم ولی من قبول نگردم و بلاخره کمی تو همون حالت منو کرد ولی خوشش نیومده بود،فرشاد خونه ما موند . شب کنار هم خوابیدیم و با هم صحبت می کردیم. فرشاد به من گفت من دوست دارم طوری سکس کنم که خودم هم ببینم . اونطوری که تو نشسته بودی هیچی نمیشد و تازه توی کونت هم نمیرفت،من توی دلم گفتم آره خوب فقط سرش میرفت تو . بلاخره اون شب دلم را زدم به دریا و قرار شد که بزارم درست باهام سکس کنه.
فرداش که شد پسر داییم موند خونه ما تا همه رفتن. بعد بهم گفت خوب حالا بزار من بکنمت،گفتم باشه ولی بزار یه بار دیگه من هم تو را امتحان کنم،قبول کرد و دوباره لخت شدیم. من باز هم اون را به حالت سجده نشوندم و رفتم پشتش و حسابی با کونش بازی کردم تا باز بشه ولی هر کاری کردم بازم کیرم نرفت توی کونش. من هم خوابوندمش و لاپایی کردم تا آبم امد،حالا من حالت سجده نشستم ولی پسر داییم گفت دوست دارم طوری بخوابی که من هم ببینمت. بعد هم بهم گفت به پشت بخوابم رو زمین. من هم همین کارو کردم . داشتم فکر می کردم که چیکار می خواد بکنه که بهم گفت پاهات را بده بالا. من هم پاهام را بالا اوردم و با دست پشت زانوهام را گرفتم و کشیدمشون بالا تر،حالا کونم کمی از رو زمین بلند شده بود. فرشاد امد پشتم و با انگشت کونم را نوازش کرد. بعد هم با روغن وازلینی که بهش داده بودم خوب سوراخم را چرب کرد. خیلی لذت داشت که کسی داشت کونم را چرب می کرد،چون تا اون موقع کسی این کار را نکرده بود . چین های اطراف کونم داشت زیر انگشتت لیز می خورد. بعد کمی مالیدن کونم کیرش را دم سوراخم گذاشت و فشار داد که بره توم. کیرش کوچیک تر از کیر فرزاد بود . برای همین راحت رفت توی کونم. فرشاد گفت آهان این شد. حالا هم تا ته میره تو و هم من هم کیرت را میبینم،من هم خیلی بهم لذت داده بود و داشتم با خودم می گفتم کاش فرزاد هم اینطوری باهام سکس می کرد،فرشاد هم شروع کرد به جلو عقب کردن توی کونم . من داشتم به این فکر می کردم که یه موقع نفهمه که من زیاد کون دادم . بعد از این که آبش امد بهم گفت چیکار کنم آبم داره میاد. من بهش لبخند زدم و گفتم اشکال نداره بزار بریزه تو کونم،فرشاد هم همه آبش را توی کونم خالی کرد و بعد کنارم دراز کشید. بهش گفتم چه راحت رفت تو کون من . چرا تو کون تو نرفت. بهم گفت خوب هر کسی یه طوریه بعدم کیر تو خیلی کلفت تر از منه،من که با حرف زدن مطمئن شدم که شک نکرده خیالم راحت شد.
سری بعدی که با فرشاد تنها شدم بازم لخت شدیم و این بار من به فرشاد گفتم میخوای بشینم روی کیرت؟ فرشاد گفت اخه اونطوری تا ته نمیره تو . من بهش گفتم میره بیا امتحان کنیم. فرشاد رو زمین دراز کشید و من طبق عادتم با فرزاد طوری روی فرزاد ایستادم که پشتم بهش باشه ولی فرشاد گفت از این طرف بشین که من هم کیرت را ببینم. دیگه می دونستم که فرشاد برعکس فرزاد که فقط برای تخلیه خودش با من سکس می کرد و دوست نداشت حتی حس کنه که داره با هم جنسش سکس می کنه دوست داره ببینه که کیرش داره میره تو کون یه پسر و از این موضوع لذت میبره،من چرخیدم و روی کیر فرشاد نشستم. کیرش راحت روی لبه های چرب شده کون من لیز خورد و داخل کونم رفت. وقتی تا ته کردمش توی کونم به فرشاد گفتم دیدی اینطوری هم کامل میره تو . فرشاد هم گفت آره اینطوری هم با حاله. حالا من شروع کردم به بالا و پایین کردن بدنم طوری که کیر فرشاد تا نزدیک های سرش می امد بیرون و دوباره تا ته میرفت توی کونم. کلا سکس با فرشاد با این که کیر کوچیکی داشت برام لذت دار تر بود. بعد از چند دقیقه خسته شدم و از روی کیرش بلند شدم . بعد فرشاد منو به پشت خوابوند و باز کرد تو کونم و شروع کرد به عقب و جلو کردن تا بلاخره آبش امد و تمامش را توی کونم خالی کرد.
آریا
چو ایران نباشد تن من مباد
ارسالها: 112
#32
Posted: 11 Feb 2013 11:51
حالا دیگه دو نفر بودن که هر موقع با هم تنها بودیم من بهشون کون میدادم. و هر دو هم پسر داییام و داداش بودن. ولی هیچ کدومشون از این که اون یکی هم منو می کنه خبر نداشتن،من به سکس با فرزاد به چشم یه عادت نگاه می کردم و حسی که به فرزاد داشتم مثل حس اسلیو به مسترش بود. اکثرا تو سکسا هم فرزاد بود که معین می کرد چیکار کنیم و چجوری بهش کون بدم یا براش ساک بزنم و کمتر میشد که من حرفی بزنم. و قضیه بستن چشمام موقع سکس هم این حسم را بیشتر میکرد،ولی سکس با فرشاد برام کاملا دوستانه و مثل دوتا دوست کاملا صمیمی بود . خیلی بیشتر لذت می برم ازش چون هم چشمام باز بود و هم هرطوری که دوست داشتم با هم حال می کردیم،یادم نمیاد که تو اون مدت چند بار دیگه با فرزاد سکس داشتم ولی سری بعدی که فرشاد امد خونمون بهم گفت بیا برای هم ۶۹ بشیم. من هم که تا اون موقع تجربه نکرده بودم گفتم باشه و لخت شدیم و من رو زمین خوابیدم فرشاد هم کیرش را توی دهنم فرو کرد و خودش خوابید روم و مشغول خوردن کیر من شد. فرشاد هی کیرش را بیشتر به دهن من فشار میداد و من که نمی تونستم سرم را عقب و جلو کنم دیگه بی حرکت شده بودم . فرشاد بازم بیشتر کیرش را توی دهن من فشار داد . میخواست بگه تو هم ساک بزن ولی من نه می تونستم چیزی بگم نه تکون بخورم . حتی دیگه نفس هم نمی تونستم بکشم. با کمی زور زدن فرزاد را کنار زدم و بهش گفتم اینطوری من نمیتونم نفس بکشم و ساک بزنم. فرشاد هم گفت آره زیاد خوب نبود . بعد فرشاد گفت: میشه دوباره بهم بدی؟ من که سری قبلی خیلی حال کرده بودم گفتم باشه .
باز هم مثل سری قبلش بعد از این که رفتم دستشویی و سوراخ کونم را چرب کردم امدم و به پشت وسط اتاق خوابیدم و پاهام را دادم بالا فشاد هم کیرش را کرد توی کون من و چند دقیقه تلمبه زد . همینطور که تلمبه میزد با هم صحبت می کردیم . فرشاد میگفت اینطوری چون میتونه کیرش را تا ته بکنه توی کونم براش لذت بیشتری داره . مه هم بهش گفتم دوست دارم سوراخ کونم را ببینم. فرشاد گفت برای چی . گفتم چون دیدن کونم که کیرت رفته توش و داره عقب و جلو میره برام تحریک کننده است . قرار شد سری بعدی یه آینه دست بگیرم تا بتونم سوراخ کونم را ببینم. فرشاد بعد چند دقیقه آبش امد و اونا تو کون من خالی کرد . به دستشویی رفتم و آبش را از کونم خالی کردم و خودم را شستم و بیرون امدیم. فرشاد دوست داشت بدونه چه حسی دارم وقتی کون میدم بهش و من بهش گفتم یه جو حس لذت داره . پیدا بود دوست داره تجربه کنه ولی لا اقل با کیر کلفت من که نشده بود،حالا چند تا چیز جدید بود که فکرم را گاهی مشغول می کرد. اول اینکه هنوز نتونسته بودم کون کردن را تجربه کنم و بعد هم به این که اگه فرزاد و فرشاد با هم بیان خونه ما چی میشه؟ دوست داشتم که هر دوتاشون با هم با من سکس کنن ولی مطمئن بودم که فرزاد اصلا دوست نداره . گاهی هم فکر می کردم حالا فرزاد بلاخره میفهمه که من به کس دیگه هم میدم . ولی خوب اینا زیاد مهم نبود،فرشاد سری بعدی که امد خونمون طبق قرار بعد از این که دوتایی برای هم ساک زدیم و من کونم را آماده کردم یه آینه دستی هم اوردم و کنار خودم گذاشتم. بعد هم پاهام را دادم بالا ، فرشاد با کمی جابجا کردن باسن من بلاخره ارتفاع سوراخ کون من را با کیرش تنظیم کرد و کیرش را توی سوراخ کون من فرو کرد .
کمی که عقب و جلو کرد من آینه را برداشتم و به منظره نگاه کردم. کیر فرزاد تا ته توی کون من فرو می رفت و با فرو رفتنش پوس اطراف سوراخ کون من کمی کشیده می شد و به داخل هل داده میشد و بعد دوباره از کونم بیرون می امد و پوست اطراف سوراخ کون من را هم همراه خودش به عقب می کشید. پوست نازک سوراخ کونم کمی همراه با کیر فرشاد بیرون می امد و سوراخ کونم حالت لبی را پیدا می کرد که دور کیر فرشاد جمع شده و بهش بوسه میزنه . برام خیلی شهوت انگیز بود که این سحنه را از زاویه کسی که داره منو می کنه می دیدم. اولین باری بود که داشتم اینو به صورت کامل میدیم. مدتی نگاه کردم . فرشاد که می خواست استراحت کنه کیرش را کامل از کونم در اورد و این باعث شد کمی از آبی که برای شستن توی کونم کرده بودم و کامل خالی نشده بود بیرون بپره . من خنده ام گرفت و به فرشاد توضیح دادم که این آب چیه،بعد چند دقیقه دوباره فرشاد منو به پشخ خوابوند و پاهام را سر شونش گذاشت و کیرش را توی کونم کرد و شروع به کردن کرد. کیرش را که عقب کشید کیرش از کونم کامل خارج شد و اون همونطور با حرکت رو به جلو اونو تو کونم کرد . از این اتفاق خوشش امده بود و برای همین دوباره به همون شکل مشغول شد . برای من هم لذت بیشتری داشت که کیر کاملا از کونم در بیاد و بعد دوباره توی کونم بره و با هر بار عقب و جلو کردن این اتفاق بیفته،خیلی هر دومون لذت می بردیم و چون هم را میدیدیم و رو در رو بودیم با هم صحبت می کردیم،بلاخره آب فرشاد امد و کیرش را تا ته توی کونم کرد و آبش را تو خالی کرد.
من دانشگاه قبول شدم و باید میرفتم شهر دیگه ای برای تحصیل. تو دانشگاه و خوابگاه به هیچ کس نخواستم رابطه داشته باشم. اخه می ترسیدم که مثل یکی از بچه ها که توی یه خوابگاه دیگه شده بود کون خوابگاه و هرکی راست می کرد میرفت اتاقشون و می کردش بشم. در ضمن شخصیت اجتماعی من طوری نبود که بخوام خرابش کنم. فقط یه بار که خیلی حشرم زده بود بالا سر صحبت گی را با یکی از هم اتاقیام باز کردم ولی اون گفت که دوست نداره که گی کنه و من هم بی خیالش شدم،ولی هر موقع که می امدم خونه فرزاد و فرشاد اگه تنها گیرم می اوردن با کونم حال می کردن و منو می کردن،یک روز صبح که تو خونه بودم فرزاد امد دم خونه و طبق معمول امد تو و یه دور براش ساک زدم و آبش را خوردم و بعد هم یه دور از کون منو کرد و رفت. چند ساعت بعد سر کله فرشاد پیدا شد.
خودم گاهی تو فانتزی هام فکر می کردم که تو یه روز به هردوی اینا کون بدم ولی بیشتر دوست داشتم که اول با فرشاد باشم ولی اون روز برعکس شد. فرشاد هم بعد از کمی صحبت کردن بهم گفت خوب بریم سکس کنیم. من هم لخت شدم و کمی برای هم ساک زدیم. بعد فرشاد خوابید رو زمین و من نشستم روی کیرش. چون کونم هنوز کامل جمع نشده بود کیرش خیلی راحت رفت توی کونم و یه جورایی کونم براش گشاد بود. وقتی روی کیرش خودم را بالا و پایین می کردم کمی هوا همراه کیرش میرفت توی کونم و یه صدای گوز مانندی با هر بالا و پایین کردنی می داد. من خندم گرفته بود . فرشاد گفت چرا اینطوریه ؟ من هم خودم را زدم به اون راه و گفتم نمی دونم والا و به سکسمون ادامه دادیم. فرشاد هم همونطور که روی کیرش بالا و پایین می کردم برام جلق می زد. همونطوری هم آب من امد و ریخت روی شکم فرشاد . من معذرت خواهی کردم و فرشاد گفت اشکالی نداره . بلاخره آب فرشاد هم امد و توی کونم خالیش کرد.
آریا
چو ایران نباشد تن من مباد
ارسالها: 87
#35
Posted: 8 Apr 2013 07:16
دو تا خاطره جالب
خاطره اول :
اینم یه خاطره کوچک و حالا جالب شاید باشه. یکی بود که خیلی پشم و پیله داشت. گفتم وقتی قرار میذاریم و میخوایم سکس کنیم خب این موهاتو بزنشون. اونم دیگه همه موهای جلو و عقب و همه رو میزد. بمن گفت خوشبحالت مو نداری. خیلی دردسره.وقتی میخوام موهای پشتمو با تیغ بزنم میبرمش . گفتم فرق پسرای که مو ندارن با اونای که مو دارن چیه. چطوری میشه فهمیدش؟ گفت کاری نداره یه دستمال کاغذی مچاله کن بذارش وسط رونات یکی هم مچاله کن بذارش پشتت.با یه چسب نواری میشه بچسبونیش که زودی درنیاد بیفته. همون روزی که رفته بودم پیشش و سکس کردیم گفت برات اینکارو کنم. یه دستمالو مچاله کرد چپوندش توی کون .چند تای دیگه رو گذاشت وسط رونام یکی هم گذاشت جلوم.گفت سعی کن اینا رو تا میشه درشون نیاری.یه چند ساعتی باشن. شب دیگه درشون اوردم.واقعا احساس خوبی داشتم. اون قسمت وسط رون که مو نداره بهم مالیده میشه خیلی لذت داره.توی کون و کپل و جلو همه جا .تا مو نیست چونکه عادیه چیزی نمیشه فهمید.وقتی با دستمال کاغذی مچاله شده این کارو کرد تازه فهمیدم اینطوریش چقدر راحتم و اصلا یه مزه ای میده بهم. از هرکس پرسیدمم میگن چون عادی شده لذتشو نمیدونی باید مو باشه و بزنیش تا بعد بفهمی چقدر دوست داشتنیه.شما هم این چیزا رو تجربه کردید؟ چجوری بوده واستون؟
خاطره دوم :
توی همون ماشین که نشسته بودیم و توی خیابونا دور میزدیم بیشترین نگرانیم این بود که از خونه نگرانم نشن بگن من کجا رفتم .که تلفن هم زدن و گفتم پیش دوستامم سر کوچمون. من خیلی تاکید میکردم از کجا منو پیدا کردید و شمارمو از کجا بدست اوردید. من دوتا شماره دارم ولی این یکی اصل کاری رو بلد بودن. اونکه پشت فرمون بود کمتر حرف میزد این که صندلی عقب پیش من نشسته بود گفت خودت خیلی چیزا رو بدون اینکه بدونی نوشتی. پیدا کردن تو کار اسونیه.ما تنها کاری که کردیم مطالب سکسی تورو میخوندیم.تا بعدا تونستیم یکی که تورو میشناسه پیدا کنیم. اسم کریم پور یادته؟ گفتم نه.گفتش میخوای بریم پیشش ببینیش؟ گفتم یعنی منو ببرید خونتون جایی که این اقا اونجاست که چی . منو لطفا برسونید خونمون فردا سر کوچمون بیایید باهم حرف میزنیم .همون که با من حرف میزد گفت نترس بیا بریم اذیتت نمیکنیم.
اینهمه رفتی جاهای مختلف و کردنت که مینویسیشون. حالا بیا اینجا ببین میشناسین .و اخرش رفتیم. نزدیکیای تخت طاووس یک جایی وایسادن و گفتن پیاده شو بریم خونه. گفتم شما میخوایید بکنید .الان دیر وقته میشه بذاریمش برای فردا.نشد و از پله ها رفتیم بالا. وقتی وارد اتاق شدم دیدم بجز این دوتا دونفر دیگه هم هستن که یکیشون علیرضا بود که قبلا دوبار با دوستاش توی سکسای گروهی سه چهار نفره با من سکس داشته. علیرضا گفتش که من عکستو دیدم نمیدونم کی ازت اون عکسو گرفته ولی حدس زدم این بدن تو باید باشه. وقتی توی سایت لوتی چیزای که مینوشتی رو اینا خونده بودنش و بمن نشونش دادن بازم حدس زدم اینطور حرف زدن و اینطوری سکس کردن فقط از تو میاد. شاید کسای دیگه هم باشن ولی من تورو میشناسم با این خصوصیات. بهمین خاطر گفتم کسی که اینا رو مینویسه از همه بیشتر فقط از ارنولد میاد . اگه تونستید راضیش کنید همگی میکنیمش خیلی حال میده. شمارتو هم از یک نفر از اونای که قبلا باهاشون سکس کرده بودیم باهات پیدا کردم و دادمش به اینا . و اینا هم توی مدتی کمتر از یک هفته پیدات کردن. و خوشحالم که درست به هدف زدیم. گفتم یعنی حالا میخواید بکنید الان دیر وقته میشه بذاریمش فردا. میام تا همتون سر فرصت سکس کنید. یکیشون گفت وقتی مطالب سکسی مینویس فکرشو نمیکنی چقدر کرمونو راست میکنی .قسمتای دختر بازی اثری ندارن .
این شلوار گرمکنی که پام بود رو راحت کشیدنش پایین و دستشونو میزدن به پاهام. این کارشون تحریکم میکرد. منم شلوارو کامل درش اوردم و به شکم دراز کشیدم گفتم خب میخوایید فقط نگاه کنید اینه دیگه. این باسنمه. اینم رونامه. به شکم خوابیدن اینه.بالش زیر شکم گذاشتن هم اینه. حالت سگی نشستن اینطوریه. علیرضا دو سه بار چند نفری سکس کردن با من میدونه دیگه . میتونید ازش سوال کنید. بلند شدم و شلوارمو خواستم بپوشم که برم. چونکه گفتن فقط نگاهی کنیم و ببینیم اون چیزای که میگی ببینیم چطوریه. یکیشون گفت نه دیگه .اومدی حشریمون کردی و میخوای بری. حالا بذار یه دستی بهت بزنیم. خودت نوشته بودی زودی تحریک میشم و لذت بخشه. همینطوری دمر بخواب مگه توی سایت ننوشتید خیلی مزه میده. دمر بخوابید و با باسنتون ور برن. منم دیدم هنوز مجبور نشدم ولی مقاومت کنم به اونجاها کشیده میشه. بهونه گرفته ژل ندارید کاندوم نیست .دیر وقته. ولی همه چیز داشتن کاندوم کشیدن روی التشون و ژل زدن و یکی یکی کردن و تموم شد. و با ماشینشون خیلی زود رسوندن منو به خونه.
اگر علیرضا نبود اونا نمیتونستن منو به این راحتیا پیدام کنن. ولی با وجود اون بازم نوشتن چند تا از سکسهایی که علیرضا ازشون خبر داشت باعث شد بتونن پیدام کنن. و هر چهار نفرشون توی روزهای دیگه هر چند روزیکبار سکس میکردن.پنج شش بار شد.
اینو برای این نوشتمش که بدونیم نوشتن سکس اخر یا روابط سکسی که داشتیم نوشتنشون میتونه برامون خطرناک هم باشه.
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش