ارسالها: 87
#41
Posted: 28 Jun 2013 03:30
چند خاطره کوتاه،اما جالب
خاطره اول :
توی چت با یکی دوست شدم. دو سال و نیم شد که هی میگفت عاشقت شدم و ازم خیلی تعریف میکرد و میگفت فقط ارزوم اینه لبای داغتو ببوسم.هیچی دیگم نمیخوام ازت. شب و روز باهام چت میکرد . هر بار چند تنا ایمیل مینوشت برام . همشم حرفاش عاشقونه بودن. به دوتا از دوستام گفتم. اونام گفتن دیگه داری اذیتش میکنی. این واقعا دوستت داره براتم همه کاری حاضره بکنه .برو ببینش. جای که قرار گذاشت نمیدونستم کجاست ولی جلوی در خونشون بود.همون نیم ساعت اول که منو دید رفتیم خونشون و گفت منو دوست داری؟ گفتم بله خب. گفت منم عاشقتم و کم کم لباسا رو دراورد و لباسا منو و شروع کرد یه سکسی کرد که مثل این بود توی اون دوسال نکرده بود کسیو. خودشم گفت اینهمه منتظرت بودم که این لحظه برسه. عشق و اینا الکی بود ولی سکس براش خیلی مهمتر بود.توی یه هفته سه بار میکرد.دیگش تا هفته دیگه که بازم سه بار بکنه. دوماه یکمی بیشتر اینطوری طول کشید تا دیگه گفتم این عاشقی نیست بچه بازیه. دیگه نمیام. میگفت نمیتونی نیای. منم یکی ازون گردن کلفتا رو انداختم جونش که دیگه پیداش نشد.
خاطره دوم :
تازگیا با یکی سن خودمم هست دوست شدم.به شوخی و خیلی راحت میگه کون داده میکننش و خیلیم خوشگله.به همدیگه گفتیم کسایی که با ما سکس داشتنو اسماشونو بگیم ببینیم کدوماشون با دوتامون بودن. چون از دوجای شهر زندگی میکنیم. چند تا اسمو گفتیم ولی نمیشناختیم. تا اخرش یکی بود که دوتامون شناختیمش. بعد گفتش کی بود هر بارمیخواست باهام سکس کنه یه کاری میکرد.موبایل خودشو روبروم میذاشت گوشی یکیمونم یه سمتمون و فیلمشو میگرفتیم.منم گفتم اره منم یکی بود همیشه اینطوری بود.این دوستم گفت فیلمشو داره بازم.نشونت میدمش ببین همونه یا نه. اونی که دوتامون میخواستی بگیم اینطوری سکس میکرد که میگفتبدون لباس به پشت بخوابیم و پامونو بندازیم روی هم.بعد ژل میزد و از جلو میکرد توی لاپایی.این سکس خیلی لذیذیه که به همه نمیدادم.لی وقتی بار اول میخواست اینطوری بکنه گفتم اینو از کسشنیدی که من اینطوری سکس کردم؟ گفت نه ولی با یکی اینطوری سکس کردم اونم سن تویه و خیلیم خوشگله. بهش گفتم چرا کون نمیکنی.گفت رون به این خوشگلی اینطوری مزش بیشتره اون کسیو که بار اول اینطوری کردمش وق میخواست خیلی حال بده بجای ایه من بخوابم روی اون از جلو بمن میگفت تو بشکم بخواب من روی کیرت میخوابم و خودم کمرمو بالا پایین میکنم. اینطوری رون من توی کیرت تلمبه میزنه. هم خیلی مزه میده هم هرچی کمرت سفت باشه اینطوری زودتر ابت میاد. وقتی هم میخواست بکنه سه سال قبل توی رمضون بودش و نمیخواست کون بکنه.اینطوری یک سکس مکرد نمیذاشت ابسم بیاد .گفتیم اره با منم اینطوری سکس کرده. حالا فیلمشو داره ببینمش ببینم همونه. حالا چقدر ممکنه یکی ازاینرف شهر با پسری از منطقه دگه شهر اینطور سکس کرده باشه؟ کون هم نکرده گناه داشته باشه.
خاطره سوم :
یکبارم با یکی که دوستم بود همکلاسی بودیم هر وقت باهم میرفتیم بیرون خیلی اون پول خرج میکرد.از این سکس و اینا هم هیچی حرف نمیزدیم باهم.ولی همینش که میخواستم پول خرج میکنه رو جبرانش بکنم بهش گفتم میخوای با یه پسری حال بکنی؟ نگفتم با چه کسی. خب اونم اون موقع هم سن خودم بود.گفت نه نمیخوام کسی باخودم کار نداشته باشه بسه .حالا یکی خیلی پول خرج میکنه یکی هرچی بگیم انجامش میده میافتیم توی رودرواسی .اینطوری خیلی میتونن با پسرا حالشونو بکنن یه طوری که خودمون قبول کنیم بکنن.نباید پول کسی رو قبول کرد یا با سکس نباید جبران کرد .چون برام پیش اومده میگم.پس مواظب خودتون باشید.
خاطره چهارم :
دو سال پیش رفته بودیم مشهد. اونجا دعا کردم که دیگه هیچکاری نکنم. وقتی اومدیم چند ماه هیچی سکس و اینا نداشتم. خیلی زیاد بود یه جق میزدم تموم میشد. تا یکبار یکی ازون قبلیا گفت بیای خونمون یه لاپای بدی یه چیزی دارم خیلی دوستش داری داشته باشیش. نمیگفت چیه. اخرشم با یکمی مجبوری رفتم اونجا.بهش گفته بودم دیگه نمیخوام سکس کنم.ولی لاپای رو کرد یه سی دی داد بهم .اوردمش خونه دیدم عکسای سکسا قبلیشه.چند روز دیگه گفت اگه بیایی سکس حسابی بذاری بکنم یه چیزیه ازون یکی بهتره.اخرش رفتم و وسط سکس یه سی دی گذاشت چند تا فیلمای بود که با موبایل از خودش و من گرفته بود.همشو دیدیم و بعد دوباره بقیشو شروع کرد و سکس تموم شد دیگه فیلمو داد بهم منم توی راه شکوندمش.ولی از همون موقع دوباره شروع شد .دوست شدن و سکس و اینا. حالا امسالم چند روز دیگه میخوایم بریم مشهد.تا قبلش که بریم سکسا حسابی میخوام بکنم بیشترشم با همین دوست جدیدمه که وقتی رفتیم دیگه اونجا از خدا بخوام ببخشه منو و دیگه هیچ کای نکنم.ولی نمیدونم همجنسگرای رو میشه اینطوری داشته باشم ولی سکس دیگه نباشه . اینشو دیگه نمیدونم.ببینم خدا چی میخواد.
خیلی برام عجیبه که بعضی ها میگن با دوست پسرم شب اومد خونمون تا صبح باهاش سکس کردم.اخه یه پسر توی این سن چطوری بهش اجازه میده خانواده که شب بیرون باشه خونه یکی دیگه هم باشه که دوستشه و فامیلشون هم نیست؟ یا میگن با دوستم سکس کردم که زنش خونه نبود .یعنی یه مردی که زن داره رو میکنیدش؟ یکی از دوستامه که من و اون و دوتا دیگه از دوستامون همیشه باهم سکس میکردیم.اون چونکه یک سال بزرگتره ازم هیچوقت بهش نگفتم اول من میکنم یا چطوری بخواب یا چکار بکن.حالا اینا مال وقتیه که دبیرستان میرفتیم وگرنه الان که دیگه هیچی .با اینش که دوستیم و سنشم یکسال بزرگتره .حالا چطوری میتونم با یه مردی که زن بچه داره بگم تو بخواب تا من باهات سکس بکنم؟
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
ارسالها: 889
#44
Posted: 18 Oct 2013 15:58
این ماجرا مال چند شب پیشه و مربوط به آخرین باری هستش که من دوستم رو کردم،اون شبم مثل هر شبی که خانمش نبود زنگ زد و منم رفتم خونشون. وارد اتاق خواب که شدیم و شلوارشو که در آورد دیدم یه خیار کوچیک از تو کونش پرید بیرون. فهمیدم که حسابی داشته با خودش ور میرفته. روغنم آورده بود و لب تابشم داشت فیلم سوپر نشون میداد. منم لخت شدم و خوابیدم رو زمین و اونم طبق معمول جلوم زانو زد و مشغول ساک زدن کیرم شد. این یار چون از قبل سوراخ کونش آماده شده بود سریع تر نشست رو کیرم. واقعا داخل کونش داغه... یه کم که بالا پائین شد یه چیز جالبی برام گفت. گفت که چند هفته پیش دوست زنش رو کرده... هر چی اصرار کردم اسمش رو نگفت. فقط گفت تو همون چند باری که رفت و اومد داشتن یجورایی فهمیدم میخواره... تا یه روز که میدونستم شوهرش سر کاره به بهونه ای رفتم و اونم تعارف کرد و رفتم داخل و دیگه ماجراش مفصله که ترتیب زنه رو میده و آبشم میریزه تو کونش.
خلاصه با این تعریفاش کیر من به بلند ترین حد خودش رسید. دیگه من بلند شدم و به حالت سگی شد و منم از عقب گذاشتم تو کونش. اولش آروم ولی بعد به درخواست خودش تند تند تلمبه میزدم. بعد از چند دقیقه گفت بریم تو آشپزخونه. تو آشپزخونه اشون یه آئینه قدی بلند گذاشتن که خودش میگه خیلی وقتا زنشو جلو این آئینه میکنه. پشت به آیینه چهار دست و پا نشست و من میکردمش و اونم از زیر تو آیینه رو نگاه میکرد و کیف میکرد. بعدش بلند شد و ایستاد و منم ایستاده میکردمش و بهش میگفتم که زنتو اینجوری میکنی؟...اونم که تو اوج لذت بود میگفت آره... بعد دست منو گرفت و گذاشت رو سینه اش و میگفت: هر وقت میکنمش پستوناشو هم محکم میمالم... منم همین کارو میکردم... بعدش رفت رو فرش تو هال و باز به حالت سگی شد و همینجور که میکردمش بهش میگفتم جای کی الان خالیه؟ اونم میگفت: زنم... زنم... بعدشم اسم یکی از زنای همسایشون که بیوه است رو میاورد...
بعدش باز برگشتیم تو اتاق و اون کامل خوابید رو زمین و منم که کیرم خشک شده بود یهو کردم تو کونش که بد جور دردش اومد طوریکه دیگه نتونستم بکنمش. آخرشم اومد واسم ساک زد و آبمم خورد...
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....