انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
Homosexuals - همجنسگرایان
  
صفحه  صفحه 4 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

About Homosexuality | درباره همجنسگرایی


مرد

 
ادامه مقاله ی پست پیشین

سرشت روابط هم‌جنس‌گرایانه چیست؟

تحقیقات می‌گوید بسیاری از هم‌جنس‌گرایان روابط متعهدانه می‌خواهند و دارند. برای مثال، داده‌های پیمایشی (آمارگیری علمی م.) نشان می‌دهد که ۴۰٪ تا ۶۰٪ مردان هم‌جنس‌گرا و ۴۵٪ تا ۸۰٪ زنان هم‌جنس‌گرا هم‌اکنون در یک رابطه‌ی عاشقانه هستند. در همین راستا، داده‌های همه‌پرسی سال ۲۰۰۰ ایالات متحده نشان می‌دهد که در ۵/۵ میلیون زوجی که با هم زندگی می‌کردند ولی ازدواج نکرده بودند، یک زوج از هر نه زوج (۵۹۴۳۹۱ زوج) هم‌جنس بودند. هر‌چند داده‌های همه‌پرسی، به طور نزدیک به یقین، کمتر از آمار واقعی زوج‌های هم‌جنسی که با هم زندگی می‌کنند است، این داده‌ها می‌گویند که ۳۰۱۰۲۶ خانوار هم‌جنس مرد و ۲۹۳۳۶۵ خانوار هم‌جنس زن در ایالات متحده وجود دارد.

با اینکه بررسی‌ها روشن کرده‌اند که کلیشه‌ها درباره‌ی هم‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان گمراه‌کننده هستند، این کلیشه‌ها دوام می‌یابند. برای مثال، یک دیدگاه قالبی این است که روابط هم‌جنس‌گرایان ناسالم و ناشاد است. در حالی که تحقیقات نشان می‌دهند که زوج‌های هم‌جنس‌ و دگرجنس در معیار‌های رضایت از رابطه و تعهد با هم برابرند.

کلیشه‌ی دیگر این است که روابط هم‌جنس‌گرایان و دو‌جنس‌گرایان ناپایدار است. در حالی که بر خلاف خصومت اجتماعی موجود با روابط هم‌جنس‌گرایانه، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که بسیاری هم‌جنس‌گرایان روابط پردوامی تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال، داده‌های پیمایشی می‌گویند که ۱۸٪ تا ۲۸٪ زوج‌های هم‌جنس مرد و ۸٪ تا ۲۱٪ زوج‌های هم‌جنس زن ۱۰ سال یا بیشتر با هم زندگی کرده‌اند. به علاوه، این گمان معقولی‌است که اگر زوج‌های هم‌جنس به اندازه‌ی برابر با زوج‌های دگر‌جنس از پشتیبانی و حق به رسمیت شناخته شدن روابطشان برخوردار شوند، پایداری زوج‌های هم‌جنس نیز بهبود می‌یابد; این حقوق همان حقوق و مسئولیت‌های قانونی همراه با ازدواج هستند.

پندار نادرست و متداول دیگر این است که هدف‌ها و ارزش‌های زوج‌های هم‌جنس‌ با زوج‌های دگرجنس یکی نیست. در واقع، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که عواملی که بر رضایت از رابطه، تعهد، و پایداری رابطه تأثیر می‌گذارند به طور قابل توجهی نزد زوج‌های هم‌جنسی که با هم زندگی می‌کنند و زوج‌های دگرجنس متأهل یکسان اند.

پژوهش‌های بسیار کمتری در باره‌ی تجربه‌های کسانی که خود را دوجنس‌گرا می‌شمارند در روابطشان وجود دارد. اگر این افراد در روابط هم‌جنس‌گرایانه باشند، به گمان، با همان پیشداوری‌ها و تبعیض‌هایی روبرو می‌شوند که زوج‌های هم‌جنس برابر خود دارند. اگر در روابط دگر‌جنس‌گرایانه باشند، تجربه‌هایشان می‌تواند شبیه به تجربه‌های کسانی باشد که خود را دگرجنس‌گرا می‌دانند، مگر اینکه به عنوان دوجنس‌گرا بیرون بیایند؛ در این صورت، به گمان، با برخی از پیشداوری‌ها و تبعیض‌هایی که اشخاص هم‌جنس‌گرا تاب می‌آورند روبرو می‌شوند.


آیا هم‌جنس‌گرایان می‌توانند والدین خوبی باشند؟

بسیاری از هم‌جنس‌گرایان والد هستند؛ باقی آرزوی والد بودن دارند. در همه‌پرسی سال ۲۰۰۰ ایالات متحده، ۳۳٪ خانوارهای زوج‌های هم‌جنس زن و ۲۲٪ خانوارهای زوج‌های هم‌جنس مرد دست کم یک فرزند زیر ۱۸ سال در خانه دارند. با اینکه داده‌های قابل مقایسه وجود ندارند، بسیاری هم‌جنس‌گرایان مجرد هم فرزند دارند و بسیاری زوج‌های هم‌جنس نیز والدین پاره‌وقت فرزندانی هستند که در خانه‌ی دیگری زندگی می‌کنند.

با افزایش حضور اجتماعی و بهبود وضعیت حقوقی والدین هم‌جنس‌گرا (در آمریکا م.)، برخی نگرانی‌هایی را در باره‌ی بهروزی فرزندان این خانواده‌ها مطرح کرده‌اند. بیشتر این پرسش‌ها بر اساس پندارهای قالبی منفی درباره‌ی هم‌جنس‌گرایان طرح می‌شوند. پرسش بیشتر تحقیقات در این زمینه این است که آیا فرزندانی که والدین هم‌جنس‌گرا بزرگ می‌کنند در مقایسه با فرزندانی که والدین دگرجنس‌گرا بزرگ می‌کنند پایین‌تر قرار می‌گیرند یا نه. رایج‌ترین این پرسش‌ها و پاسخ‌های آنها از این قرار اند:

آیا فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا نسبت به فرزندان والدین دگر‌جنس‌گرا مشکلات بیشتری با هویت جنسی دارند؟ برای مثال، آیا این فرزندان در هویت جنسیتی (زنی و مردی) و/یا رفتار نقش جنسیتی (رفتار زنانه و مردانه) مشکل پیدا می‌کنند؟ پاسخ برآمده از پژوهش‌ها روشن است: هویت‌های جنسی و جنسیتی (از جمله هویت جنسیتی، رفتار نقش جنسیتی، و گرایش جنسی) در فرزندان مادران هم‌جنس‌گرا و فرزندان والدین دگر‌جنس‌گرا به یک شکل رشد می‌کنند. در مورد فرزندان پدران هم‌جنس‌گرا تحقیقات بسیار اندکی انجام شده.

آیا فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا در رشد شخصی در زمینه‌های غیر از هویت جنسی مشکل دارند؟ برای مثال، آیا فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا نسبت به بحران‌های ذهنی آسیب پذیرترند؟ آیا مشکلات رفتاری بیشتری یا سلامت روانی کمتری از دیگر همسالان دارند؟ این بار هم بررسی‌ شخصیت، درک از خود، و مشکلات رفتاری تفاوت‌های ناچیزی میان فرزندان مادران هم‌جنس‌گرا و فرزندان والدین دگر‌جنس‌گرا نشان دادند. در مورد فرزندان پدران هم‌جنس‌گرا تحقیقات بسیار اندکی انجام شده.

آیا بیشتر امکان دارد که فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا در روابط اجتماعی مشکل داشته باشند؟ برای مثال، آیا همسالانشان آنها را دست می‌اندازند یا به شیوه‌ی دیگری با آنها بدرفتاری می‌کنند؟ بار دیگر، شواهد می‌گویند که فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا با همسالانشان و با بزرگسالان روابط اجتماعی طبیعی دارند. تصویری که از این تحقیقات بر می‌آید این است که فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا از یک زندگی اجتماعی مناسب گروه سنیشان برخوردار هستند و با همسالان‌، والدین، اعضای خانواده، و دوستانشان به خوبی ارتباط برقرار می‌کنند.

آیا بیشنر امکان دارد که یکی از والدین یا یکی از دوستان و آشنایان والدین به این فرزندان آزار جنسی برسانند؟ هیچ دلیل علمی برای ترس از اینکه والدین یا یکی از دوستان و آشنایان هم‌جنس‌گرا یا دوجنس‌گرای والدین به فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا آزار جنسی برسانند وجود ندارد.

به طور خلاصه، علوم اجتماعی نشان داده‌اند که نگرانی‌هایی که به طور معمول در باره‌ی فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا مطرح می‌شوند بی‌پایه هستند. این نگرانی‌ها، به طور کلی، در پیشداوری و پندار‌های قالبی درباره‌ی هم‌جنس‌گرایان ریشه دارند. در مجموع، تحقیقات حاکی از این هستند که فرزندان والدین هم‌جنس‌گرا در رشد، تطبیق، و سلامت کلی‌ تفاوت مشخصی با فرزندان والدین دگرجنس‌گرا ندارند.


برای از میان بردن پیشداوری و تبعیض نسبت به هم‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان چه می‌توان کرد؟

هم‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایانی که می‌خواهند به کاهش پیشداوری و تبعیض کمک کنند می‌توانند گرایش جنسی خود را با دیگران در میان بگذارند، البته ضمن اینکه احتیاط می‌کنند و مراقب حفظ امنیت خود هستند. همچنین، می‌توانند عقاید خود را برای یافتن کلیشه‌های ضد هم‌جنس‌گرایی بکاوند. می‌توان از اجتماع هم‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان-و همچنین دگرجنس‌گرایان حمایت‌گر-پشتیبانی گرفت.

دگرجنس‌گرایانی که می‌خواهند به کاهش پیشداوری و تبعیض کمک کنند، می‌توانند واکنش خود را به کلیشه‌های ضد هم‌جنس‌گرایی و به پیشداوری‌ها بسنجند. همچنین، می‌توانند عامدانه با افراد هم‌جنس‌گرا و دوجنس‌گرا آشنا شوند و با افراد و گروه‌های هم‌جنس‌گرا و دوجنس‌گرا در جنگ با پیشداوری و تبعیض همکاری کنند. دگرجنس‌گرایان معمولا جایگاه خوبی برای این دارند که از دیگر دگرجنس‌گرایان بخواهند که به سرشت پیشداورانه و تبعیض‌آمیز باورها و رفتار خود بیندیشند. همراهان دگرجنس‌گرا می‌توانند خواستار قوانین ضد تبعیضی شوند که گرایش جنسی را نیز در بر بگیرند. همچنین، می‌توانند بکوشند تا بیرون آمدن امن شود. اگر هم‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان هر گاه بخواهند بتوانند گرایش جنسی‌شان را عمومی کنند، دگرجنس‌گرایان فرصتی خواهند داشت تا با افراد آشکارا هم‌جنس‌گرا تماس شخصی برقرارکنند و آنها را به عنوان یک شخص ببینند.

مطالعه‌ی پیشداوری، از جمله پیشداوری نسبت به هم‌جنس‌گرایان، همواره نشان داده است که اگر اعضای گروه اکثریت با اعضای گروه اقلیت کنش و برهم‌کنش داشته باشند، پیشداوری کاهش می‌یابد. در راستای این الگوی عمومی، یکی از قدرتمند‌ترین عوامل موثر در اینکه دگر‌جنس‌گرایان هم‌جنس‌گرایان را بپذیرند ارتباط شخصی با یک فرد آشکارا هم‌جنس‌گراست. نگرش ضد هم‌جنس‌گرایانه در کسانی که یک دوست یا عضو خانواده‌ی هم‌جنس‌گرا دارند، بسیار کمتر متداول است، به ویژه اگر فرد هم‌جنس‌گرا گرایش خود را به طور مستقیم به فرد دگرجنس‌گرا گفته باشد.


برگردان به فارسی : بهمن عمویی

منبع : انجمن روانشناسی آمریکا

پایان مقاله
?It never stops, does it


I'm not gay
     
  
مرد

 
همجنسگرایی در حیوانات

اکثر افرادی که با همجنسگرایی مخالفت می کنند این حرف را می زنند:

همجنسگرایی هرگز طبیعی قلمداد نخواهد شد چون در قانون طبیعت نیست به همین سادگی. پس بیخود دنبال سرپوشهای علمی نگردید. قطعا گسترش چنین رفتار خارج از قاعده و قانون طبیعی هست،در مقیاس کلان و در سطح جامعه نشانه نوعی بیماری روحی و روانی است. شاید همان چیزی که گذشتگان به تجربه دریافته بوده اند و نشانه از هم گسیختگی و زوال جامعه می دانسته اند. در ضمن در هیچ حیوانی همجنسگرایی مشاهده نشده است چیزی که مشاهده شده «خطای تشخیص» است.


این افراد به دلیل نداشتن اطلاع کافی فکر می کنند که همجنسگرایی در طبیعت موجود نیست و بر آن نیز اصرار خاصی دارندو همچنین به همین علت آن را بیماری روانی می نامند.هرچند که نظر این افراد ناشی از تفکر هوموفوب آنهاست اما در اینجا جوابی برای آنها تدارک دیده ایم.
دانشمندان زیادی روی این قضیه تحقیق کرده اند و مشخص شده که در خیلی از جانداران همجنسگرایی به صورت طبیعی رواج دارد،همجنسگرایی از هزاران سال پیش وجود داشته هم در بین انسان ها هم در جانداران دیگر و این نشان می دهد که یک پدیده کاملا طبیعی است و خلاف طبیعت نیست همجنسگرایی در حیوانات پدیده ای ناشناخته نیست . در یک تحقیق علمی که در سال 1999 توسط یک محقق یه نام "بروس بگمیل" انجام شد معلوم شد که همجنسگرایی در 1500 گونه ی جانوری به صورت شایع انجام می شود،از میمون ها گرفته تا کرم ها . در این میان این پدیده در 500 گونه با مدارک فراوان به اثبات قطعی رسیده است.
از آنجا که رابطه ی جنسی در میان جانوران (حتی از یک گونه) به طرق گوناگون انجام می گردد ، علت اصلی ای که جانوران را به همجنسگرایی ترغیب می کند هنوز کاملا مشخص نیست و نیاز به مطالعات بیشتر بر روی رفتار جانوران دارد،تحقیقات ثابت کرده که این پدیده در میان پرندگان و پستاندارانی که به صورت گروهی زندگی می کنند بسیار شایع تر است برخی از محققین معتقد اند این پدیده بیشتر زمانی در حیوانات دیده می شود که حیوانات نر در منطقه ای به دور از حیوانات ماده زندگی کنند ، این در حالی است که عده ی دیگری از محققین همچون "جان رافگاردن" و "بروس بگمیل" معتقداند این پدیده ضرورتا ربطی به جوامع حیوانی که در آن نرها به تنهایی زندگی می کنند ندارند و این گونه رفتارها بیشتر برای محکم کردن و قوی تر کردن روابط و پیوندهای اجتماعی گروه انجام می گردد،این گروه از محققین ، پنگوئن های همجنسگرایی را مثال می زنند که دو پنگوئن نر سراسر عمر با هم جفتگیری می کنند و با هم زندگی می کنند ، در حالیکه همیشه در معرض ماده ها قرار داشتند و فرصت جفتگیری با یک پنگوئن ماده را داشته اند.


پرندگان

قوی سیاه : تقریبا یک چهارم کل جمعیت قوهای سیاه ماده ، همجنسگرا هستند . این حیوانات عموما بیشتر از جفتی که تشکیل شده از یک قوی نر و یک قوی ماده است عمر می کنند و عموما موفق تراند زیرا این قابلیت را دارند که از قلمروی بزرگتری حفاظت کنند.



مرغ دریایی : تحقیقات ثابت کرده که 10 الی 15 درصد مرغان دریایی ماده در برخی از کلنی ها همجنسگرا اند.



اردک گردن سبز : در زندگی اردک های گردن سبز ، اردک نر فقط تا زمانی با اردک ماده به سر می برد که اردک ماده تخم نگذاشته باشد . به محض تخم گذاری اردک ماده ، اردک نر او را رها می کند . در 19 درصد مواقع ، اردک های نر بعد از رها کردن همسرهای خود به همجنسگرایی می پردازند.



پنگوئن : در فبرییه ی 2004 گزارش شد از یک جفت پنگوئن نری که در باغ وحش شهر نیویورک با هم جفت خورده بودند و حتی موفق شده بودند که یک بچه پنگوئن دختر را هم به موفقیت پرورش دهند ! حتی یک کتاب داستان کودکان به عنوان " و تونگو سومین نفر است!" در مورد این دو پنگوئن نر که Roy و Silo نام داشتند و در مورد جوجه شان نوشته شد . غیر از این دو ، گزارش های دیگری نیز درباره ی همجنسگرایی در پنگوئن ها در نیویورک به ثبت رسیده است باغ وحش های آلمان و ژاپن هم گزارش هایی مبنی بر پنگوئن های نری که با هم جفت خورده اند ثبت کرده اند . گزارش ها حاکی است که این جفت ها لانه سازی کرده اند و از یک سنگ به جای تخم در لانه ی خود استفاده می کردند ! در ژاپن حداقل 16 مورد از چنین رفتارهایی در پنگوئن ها ثبت شده است.

?It never stops, does it


I'm not gay
     
  
مرد

 
پستانداران


دلفین آمازون : پدیده ی همجنس گرایی در این جانور به کرات مشاهده شده. این دلفین ها در گروه های سه تا پنج تایی به آمیزش می پردازند و گاهی اوقات یک یا دو ماده هم در گروه وارد می شوند.




گاومیش آمریکایی : گونه های مختلفی از همجنسگرایی در میان گاومیش های آمریکایی نر گزارش شده. فستیوال اکیپا (Okipa) که توسط سرخ پوست های ماندا انجام می شود مربوط به همین رفتار گاومیش هاست،همچنین گزارش هایی از سوار شدن گاومیش ماده بر پشت گاومیش ماده ی دیگر همگروه نیز به ثبت رسیده اند.



شامپانزه ها و دیگر میمون ها : کلنی شامپانزه ها که یک کلنی ماده سالار است همیشه پر است از رفتارهای همجنسگرایی . این گونه رفتارها هم در میان Bisexual شامپانزه های ماده مشهود است هم نر . به عبارت بهتر باید گفت اکثر شامپانزه ها بایوسکژوال هستند بدین معنا که هم از رابطه ی جنسی با جنس مخالف لذت می برند و هم از همجنس. این مسئله تا حدی در جامعه ی شامپانزه ها شایع است که حدود 60 درصد روابط جنسی در آنها بین دو یا چند ماده انجام می پذیرد. در میان تمامی جانداران ، شامانزه ها و دیگر میمون های بی دم بیشتر گرایش به این عمل را دارند.



دلفین پوزه بلند (Bottlenose Dolphin): بسیار دیده شده که دلفین های نر در این نژاد با تشکیل گروه هایی ماده ها را دنبال کرده و آنها را تحریک به جفتگیری می کنند . گزارشاتی به ثبت رسیده که افراد همین گروها که تشکیل شده از چند دلفین نر است در حال انجام نوعی بازی با همدیگر که شبیه به عمل جنسی است مشاهده شده اند .
"جنت ماناز" از دانشگاه جرج تاون که استاد زیست شناسی و روانشناسی است معتقد است که اینگونه رفتارها در بچه دلفین های نر به استحکام پیوندهای افراد گروه کمک می کند و در یک منظر تکاملی ، نهایتا به نفع این گونه است . او معتقد است این جانوران نهایتا پس از بلوغ از این دوستی دوران کودکی خود برای پیدا کردن ماده ها و ترغیب آن ها به جفتگیری استفاده می کنند.




فیل : تلاش برای سوار شدن فیل های نر بر پشت همدیگر هم در فیل های آسیایی و هم در فیل های آقریقایی دیده شده . اینگونه رفتارها در فیل ها عموما با رفتارهای محبت آمیزی همچون لمس کردن خرطوم ها و عاج های همدیگر آغاز می گردد . 45 درصد از رواط جنسی فیل هایی که در اسارت (باغ وحش ها) زندگی می کنند،بین دو جانور همجنس اتفاق میافتد.




زرافه : "بروس باگمیل" با در نظر گرفتن یک جامه ی زرافه ها به این نتیجه رسید که از هر ده عدد جفتیابی در زرافه ها،نه تای آن بین دو حیوان نر صورت می گیرد.


?It never stops, does it


I'm not gay
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
میمون برفی ژاپن : در میان میمون های برفی ژاپن همجنسگرایی پدیده ای ناشناخته نیست . اگر چه میزان آن در میان گروه های مختلف ، متفاوت است . ماده ها با برقرار کردن ارتباط عاطفی و جنسی با همدیگر نوعی پیوند با هم برقرار می کنند و در برخی از گروه ها تا یک چهارم ماده ها اینگونه روابطی را تجربه می کنند . این پیوند ها ممکن است از چند روز تا چند هفته به طول بکشد . نرها نیز چنین روابطی را برقرار می کنند ، عموما در میان هم سن و سال های خود.



شیر : هم شیر های ماده و هم شیر های نر در حین رابطه جنسی با همجنس دیده شده اند . شیرهای نر معمولا برای مدت چند روز با هم ارتباط برقرار می کنند و در طی این چند روز اعمالی شبیه به عمل جنسی را انجام می دهند . حدود هشت درصد از اعمال جنسی در شیرها بین دو هم جنس انجام می پذیرد گزارشات فراوانی از همجنسگرایی شیرهای ماده در باغ وحش ها به ثبت رسیده است.



راسو: راسوهای اروپایی بعضا با افراد خارج از خانوادهء خود مبادرت به اینگونه اعمال می کنند.



کفتار : پیوند های عمیق و استوار عاطفی ، توام با روابط جنسی در میان کفتارهای ماده بسیار مشاهده شده . کفتارهای ماده از کفتارهای نر بزرگ تر اند و جثه ای قدرتمند تر و قوی از کفتارهای نر دارند . بسیار دیده شده که کفتارهای ماده ی هم گروه سعی بر قرار گرفتن بر پشت همدیگر را داشته اند.




دیگر جانداران

سنجاقک : هجنسگرایی بین سنجاقک های نر در بسیاری از نژاد ها گزارش شده . به علت فیزیک منحصربه فرد سنجاقک ها ،در جفتگیری عموما ضرباتی به ناحیهء سر سنجاقک ماده وارد می شود .یک تحقیق بر روی یازده گونه ی مختلف سنجاقک بیانگر این است که حدود 20 الی 80 درصد از نر ها نیز آثار اینگونه ضرباتی را بر روی سر خود حمل می کنند.



مگس میوه : تلاش برای جفتگیری با نرهای دیگر در بین مگس های میوهء نر مشاهده شده.



مارمولک : در برخی از گونه های مارمولک ، جانور ماده نقش مارمولک نر را برای دیگر مارمولک های ماده بازی می کنند . بدین صورت که با قرار گرفتن بر پشت دیگر ماده ها و تحریک هورمونی جانور ماده باعث ایجاد تخم و نهایتا تولید مثل جانور بدون کمک جنس نر می گردد . با این حساب اگرچه در میان مارمولک های یک منطقه تعداد نرها بسیار کمتر از ماده ها باشد ، جانوران ماده همچنان قادر به تولید مثل خواهند بود و نسل آینده ی خود را تضمین می کنند . با این حساب از دیدگاه نظریه ی تکامل ، این جانوران ماده صددرصد از ژن های خود را ( و نه پنجا درصدی که در یک تولید مثل معمولی منتقل می گردند) به نسل بعد منتقل می سازند.

?It never stops, does it


I'm not gay
     
  
مرد

 
اسطوره های اشتباه در مورد لزبین ها
متاسفانه ما زنان همجنسگرا همیشه با سوء تفاهم ها و یا حتی گاهی اوقات با رفتارهای تهاجمی از سوی دگرجنسگرا(استریت) روبرو بوده ایم، به علت نداشتن آگاهی و اطلاعات صحیح از زندگی و شخصیت لزبین ها، همیشه شایعه های ناپسند و پوچی از سوی دگرجنسگرا نسبت به واقعیت وجودیمان تعریف شده است.

بسیاری از آنها معتقدند لزبین ها افرادی وحشی، هرزه، بی اولاد، ناقص و مبتلا به بیماری های روحی روانی هستند. شکی نیست که افراد دگرجنسگرا با گذشت زمان به ماهیت واقعی یک زن همجنسگرا پی خواهد برد و این وظیفه ی ماست که به آنها بگوییم و نشان دهیم که یک لزبین هم می تواند مودب، مهربان، لطیف و سرشار از عشق باشد.

هدف ما برطرف کردن افکار و اسطوره های اشتباه و غلطی است که در ذهن دگرجنسگرایان نقش بسته است. مردم همیشه تصورات و سوالاتی درباره زنان همجنسگرا(لزبین ها) و اینکه آنها چه کسانی هستند، به چه شکل و قیافه ای هستند، به چه کسی جذب می شوند و ..... را در ذهن داشته اند. حال بگذارید به این اسطوره ها پاسخ درست و مثبتی بدهیم.


همه لزبین ها از مردها متنفر هستند!!

لزبین ها از نظر روحی و جنسی به یک زن جذب می شوند و داشتن شریک زن در زندگیشان را یک زندگی ایده آل می دانند اما این انتخاب به معنای آن نیست که از مردها متنفر هستند و به دلیل تنفر از مرد لزبین شده اند. آنها با این گرایش به دنیا آمده اند و به مردها گرایش جنسی ندارند. بسیاری از لزبین ها با مردها تا زمانی که حریمشان را حفظ کنند رابطه دوستانه دارند، و با گی روابط نزدیکی برقرار می کنند. اما بسیاری از مردها از روی خودخواهی حاضر به درک گرایش جنسی یک لزبین نیستند.

تا وقتی با زنی سکس نداشته باشی نمیتوانی بگویی که لزبین هستی!!

افراد دگرجنسگرت(استریت) از ابتدا می دانند که دگرجنسگرا هستند حتی بدون آنکه با کسی سکس داشته باشند. لزبین ها هم از ابتدا بدون داشتن سکس با زنی، احساس کشش و جذب شدن به همجنسشان را در درون خود دارند. هیچ راه کوتاه و سریعی برای تشخیص لزبین بودن وجود ندارد تنها خود فرد است که می داند در درون احساس کشش به زنی را داشته است یا نه؟

لزبین ها به همه ی زن ها جذب می شوند!!

لزبین ها به هر زنی تمایل عاطفی و جنسی ندارند. اگر کسی لزبین باشد دلیل بر این نیست که سریعا به شما یا به هر زن دیگری تمایل پیدا کند و یا اصلا از شما خوشش بیاید. مگر شما از همه مرد های روی کره زمین خوشتان می آید؟!!!

لزبین بودن انتخاب است وقابل تغییر!!

علم ثابت کرده است که همجنسگرایی چیزی نیست که کسی آن را انتخاب کرده باشد بلکه ویژگی است که با انسان متولد می شود. ذاتی است و حتی موروثی، و نه تنها در انسان ها دیده می شود بلکه در حیوانات نیز وجود نیز دارد. همجنسگرایی یک غریزه طبیعی است. برخلاف آنچه که در مذاهب گفته می شود، از طریق مشاوره هیچ افراد همجنسگرایی قابل تغییر به یک فرد دگرجنسگرا نمی باشد.

ادامه در پست بعدی
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شود آدم.


خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
     
  
مرد

 
ادامه پست قبلی

روابط لزبین ها یعنی سکس!!

البته که لزبین ها سکس دارند. اما مانند افراد استریت(دگر جنسگرا)، همه ی رابطه آنها سکس نیست! لزبین به دلیلی زن بودنشان دارای روابط بسیار قوی از نظر روحی و عاطفی هستند و این خود باعث یک رابطه جنسی خوبی میانشان می باشد. آنها می توانند مانند افراد استریت تشکیل خانواده دهند و بچه دار شوند. زنانی که در فیلمهای پورنو با هم سکس میکنند هنرپیشه های دگرجنسگرا هستند و لزبین نمی باشند.

لزبین ها زنانی هستند که مرد زندگیشان را پیدا نکرده اند!!

خیر، بسیاری از لزبین ها زن زندگیشان را پیدا نکرده اند! و لزبین بودنشان هیچ ربطی به مردها ندارد زیرا آنها اصلا هیچ حسی نسبت به مرد ندارند.

از قیافه یک زن می توان تشخصی داد که آیا لزبین هست یا خیر!!

لزبین ها قیافه خاصی ندارند چرا که آنها می توانند هر زنی باشند. مادر، خواهر، دکتر، مهندس، فضانورد، و غیره... اگر خوب بنگرید آنها را در اطرافیان پیدا خواهید کرد. لزبین بودن یک حس است نه یک شمایل! یافتن لزبین ها در جامعه برای خود آنها کار ساده تری است. لزبین ها و گی ها می گویند به نام گی دار(همانند رادار) دارند. البته این فقط یک درک و حس برای تشخیص افراد همجنسگرا از دگر جنسگرا می باشد که البته همیشه هم درست نیست زیرا بسیاری از مردم هنوز خودشان را به دلیل ترس از القاب آن جامعه به عنوان گی یا لزبین قبول نکرده اند.

لزبین ها، مخصوصا بوچ ها (لزبین فاعل) دوست دارند که مرد باشند!!

شاید بوچ ها دارای تیپ و قیافه ماهیچه ای و یا خشن تری نسبت به لزبینهای دیگر باشند اما این به آن معنا نیست که تمایل به تغییر جنسیت داشته باشند و تنها با این ظاهر احساس راحتی بیشتری می کنند. در واقع گوناگونی در نشان دادن جنسیت میان تمامی زن ها و مردها وجود دارد. افرادی که تمایل به تغییر قیافه و تغییر جنسیتشان دارند ،دگر جنس خواهی(ترانسکشوال) نام دارند. یک لزبین هیچوقت!! دوست ندارد تغییر جنسیت دهد و پسر شود.

همیشه در روابط یک زوج لزبین یکی نقش مرد را دارد!!

در روابط زوج های لزبین معمولاً یکی از آنها بوچ(فاعل) و دیگری فمه (مفعول) است، اما هر دو زن می باشند. هیچکدام دوست ندارند که مرد باشند و یا نقش مرد را داشته باشند. یه گونه ای دیگر هیچ دلیلی وجود ندارد که در یک رابطه همیشه یک نفر فاعل و دیگری مفعول باشد زیرا بسیاری از روابط لزبینی وجود دارد که آن هر دو فمه و یا هر دو بوچ و غیره.. هستند، ولی هیچکدام از آنها نقش مرد نیستند!!!!

لزیبن ها و گی ها نمیتوانند افراد روحانی باشند و یا فردی معنوی و مذهبی!

با وجود اینکه بسیاری از مذاهب همجنسگرایی را یک گناه می دانند، ولی بسیاری از کلیساها پذیرای همجنسگرایان هستند. در بین افراد همجنسگرای افرادی هستند که حتی بیشتر از مردمان دگر جنسگرا عقاید مذهبی دارند. "گرایش جنسی لزبین ها در عقاید مذهبی آنها هیچگونه تاثیری ندارد".

اگر زمانی که نوجوان هستید مورد اغفال یک لزبین قرار بگیرید شما هم یک لزبین می شوید!

تحقیقات که در مورد گرایش جنسی انجام شده ، نشان دهنده آن است که گرایش جنسی افراد در اولین سالهای تولدشان شکل میگیرد. در نتیجه هیچ کس توسط اغفال شدن نمی تواند تغییر گرایش جنسی دهد!

تنها عشق دو فرد دگرجنسگرا(استریت) قابل قبول است و نتیجه ی آن تولید مثل و فرزند می باشد!

هیچ شکی نسیت که رابطه جنسی میان مرد و زن باعث تولید مثل و فرزند می شود، اما این پدیده دلیل بر آن نیست که عشق میان افراد همجنسگرا بخصوص لزبین ها از درجه اهمیت کمتری برخوردار باشد. در بسیاری از روابط دگرجنسگرایانه تولید مثل به دلایلی صورت نمیگیرد، با این وجود روابط آنها پر از صمیمیت و رضایت دوجانبه باقی و پا برجا می ماند. چرا روابط دو فرد همجنس تا این حد غریب است؟ انها هم سرشار از عشق و شوق جهات تشکیل زندگی هستند.

اگر جامعه جلوی همجنسگرایان را نگیرد، آنها با تبلیغات همه را همجنسگرا می کنند!!

این امر نمی تواند صادق باشد زیرا همجنسگرایی یک بیماری مسری نیست! تنها با گذشت زمان و وسعت اطلاع رسانی، افراد بیشتری جرات آشکار سازی پیدا می کنند. زیرا دیگر خود را در این دنیا تنها نمی بینند.

لزبین ها نمی توانند بچه دار شوند!!

آنها توانسته اند و هنوز هم می توانند بچه دار شوند. لزبین یک زن کامل است و از نظر فیزیکی مانند هر زن دیگری در این دنیاست. تعدادی از آنها قبل از پی بردن به گرایش جنسیشان بچه دار شده اندو تعدادی دیگر با دوست مرد همجنسگرای خود به صورت توافقی بچه دار شده اند و تعدادی هنوز روابط در روابط زناشویی دگر جنسگرایانه مانده اند ولی اعتقاد دارند که لزبین هستند و به دلیل جامعه، خانواده و دوستان نمی توانند آشکار سازی کنند. بعضی از آنها دوست زن دارند و تعدادی دیگر شاید تا آخر عمرشان آشکار سازی نکنند. در هر صورت علم درگیر تحقیقاتی است که بتوانند از دو زن کودکی به وجود آورد. لزبین هایی نیز هستند که از بانک اسپرم استفاده می کنند و بچه دار می شوند.

پایان
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شود آدم.


خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
     
  
مرد

 
افسانه ای به نام همجنس باز
کوشش ها برای فهمانیدن مفهوم درست همجنس گرایی:

روزگاری از واژه نامناسب همجنس باز به صورت گسترده و توهین آمیزی برای اشاره به همجنس گرایان و حتی تراجنسی ها و دوجنس گرایان و خلاصه هر کسی که از الگوهای جنسیتی دگرجنس گرایانه فاصله داشت استفاده می شد، تا وقتی که خردمندانی در جمع ما پیدا شدند و فریاد برآوردند که این واژه نامناسب است و نمی تواند توضیح دهنده خصوصیات همجنس گرایان و سایر اقلیت های جنسی باشد به این دلیل که پسوند «باز» در زبان فارسی معمولا و بخصوص در افکار عمومی مفهوم به بازی گرفتن و سوء استفاده کردن از چیزی را می دهد برای مثال دختر باز یا کفتر باز، بخصوص هنگامی که واژه اصلی یک واژه ممنوعه و نگو و نپرس باشد برای مثال زن یا دختر یا قمار یا رابطه همجنس گرایانه دیگر شکی باقی نمی ماند که افکار عمومی حداقل در زمانه کنونی تعبیر منفی خود و بار توهین را به پسوند «باز» خواهد چسباند.

هنگامی که این آگاهی رسانی و گفتگو در حال شکل گرفتن بود این طور توضیح داده میشد که روابط همجنس گرایانه درست مانند روابط دگرجنس گرایانه لزوما و در همه موارد به رابطه صرفا از نظر جنسی لذت جویانه و بخصوص تجاوز جنسی و سوء استفاده یک جانبه جنسی محدود نمی شود. همجنس گرایان نیز مانند دگرجنس گرایان طیف گسترده و گوناگونی از روابط را بجای جنس مخالف با همجنس خود تجربه می کنند و همان گوناگونی شخصیتی و رفتاری که در دگرجنس گرایان دیده می شود در همجنس گرایان هم وجود دارد.

از طرفی در طول سالیان گذشته کوشش های بسیاری در جهت آگاهی رسانی در مورد نتایج تحقیقات علمی در مورد همجنس گرایی و اینکه گرایش جنسی از جمله همجنس گرایی یک پدیده مادرزادی و غیر قابل تغییر و غیر اکتسابی است انجام شده، بنا بر این استدلال افراد گرایش جنسی خود را انتخاب نمی کنند و نمی توان گرایش جنسی افراد را تغییر داد پس هنگامی که افراد آزاد و مختار هستند رفتار جنسی مطابق با گرایش جنسی خود را در پیش خواهند گرفت. خود همجنس گرایان هم در سخنان خود به صورت گسترده اعلام داشته اند که با وجود فشارهای فراوان و شدید برای رابطه با جنس مخالف و ازدواج با جنس مخالف هیچ علاقه ای به این کار ندارند و قرار گرفتن در تنگنا و فشار باعث نشده که از علاقه آنها به همجنس کم شود و به جنس مخالف رو بیاورند.


موج جدید کاربردی کردن دوباره واژه همجنس باز:

و البته با کمال تاسف اینبار از سوی خود افراد همجنس گرا، این موج سعی دارد با سوا کردن تمام ناهنجاری های رفتاری و اخلاقی از همجنس گرایان و یکجا کردن آن در موجودی به نام همجنس باز یک تصویر منزه و بی عیب از فرد همجنس گرا در مقابل فرد همجنس باز که تمام ناهنجاری ها و پلیدی ها را در خود جمع کرده ارائه دهند.

جدای نادرست بودن چنین تصویر سازی های سفید و سیاه گونه این رویکرد به نوعی لگد زدن بر زیر تمام کوشش های گذشته برای ایجاد درک درست و مطابق با واقعیت از پدیده همجنس گرایی است. در تعاریف مختلفی که از همجنس بازی شده چندین نکته دیده می شود، در بعضی تعاریف همجنس بازی یک پدیده اکتسابی است که از دشوار بودن یا در دسترس نبودن امکان رابطه با جنس مخالف و یا القا ها و تبلیغات و ارتباطات محیطی حاصل می شود، همجنس بازی یک انحراف جنسی است و فرد همجنس باز یک فرد منحرف و فاسد است. فرد همجنس باز تنها برای ارضای غرایض جنسی به همجنس بازی روی می آورد، همجنس بازی حاصل شرایط بی بند و باری جنسی در جامعه است، و بسیاری واژگان و تعاریف دیگر که معمولا بدون هیچ پایه و مایه ای پشت سر هم ردیف می شوند تا معرف همجنس بازی باشند.

این تعاریف از همجنس بازی سبب خواهد شد پرسش هایی در زمینه همجنس گرایی هم مطرح شود، برای مثال :

1- اگر افراد در اثر کمبود های جنسی و فشار محیطی روی به همجنس بازی می آورند یعنی به صورت داوطلبانه و حتی در شرایطی مانند جامعه ایران که رابطه جنسی با همجنس یک جرم و تابوی اجتماعی است رابطه با همجنس برقرار می کنند آیا ممکن است همین روش را بر روی همجنس گرایان بکار برد و آنها را « دگرجنس باز » کرد، یعنی با زیاد کردن فشار و در تنگنا قرار دادن همجنس گرایان سبب شد از شمار همجنس گرایی یا رفتار همجنس گرایانه در جامعه کم شود و شمار دگرجنس بازی در غالب ازدواج یا صیغه یا حتی روابط آزاد بالا برود که به هر صورت با قوانین جمهوری اسلامی و سخنان آخوند ها و همچنین انتظارات اجتماعی و خانوادگی همخوانی بیشتری دارد و از طرفی کمتر از همجنس گرایی یک تابوی اجتماعی است ؟

2- اگر با تبلیغ و ترغیب و یا دادن آزادی جنسی می توان افراد را همجنس باز کرد چرا در طول دست کم این چند قرن اخیر تاریخ بشر که تبلیغات گسترده و مجازات های سنگین و فشار اجتماعی بر علیه همجنس گرایی وجود داشته و از طرفی رابطه با جنس مخالف (از ازدواج گرفته تا روابط آزاد) به شدت تبلیغ و ترویج و تشویق و پشتیبانی می شده و همچنان هم می شود سبب نشده همجنس گرایان دگرجنس باز بشوند ؟

3- اگر گرایش جنسی یک پدیده مادرزادی است پس چطور ممکن است افراد دگرجنس گرا تحت تاثیر شرایط خاص گرایش جنسی دیگری پیدا کنند ؟ برای مثال به این جمله که برای تعریف همجنس بازی نوشته شده توجه کنید :

" افرادی به ناچار و به علت دسترسی بهتر به هم جنسان خود ؛ برای ارضا غرایض جنسی به همجنس بازی روی می آورند. در این حالت اگر این شرایط ادامه پیدا کند ؛ فرد به این شرایط عادت کرده و فطرت اصولی جنسی اش که همانا تمایل به جنس مخالف است به مرور تضعیف می شود و به غلط تصور می شود که این فرد همجنس گراست."

از این جمله این بر می آید که اگر فردی ناچار بشود با همجنس رابطه برقرار کند پس از مدتی گرایشش به جنس مخالف تضعیف خواهد شد. پس آیا می شود که مثلا همجنس گرایان را وادار به ازدواج کرد و انتظار داشت در اثر گذشت زمان به تدریج گرایش جنسی شان به همجنس تضعیف شود و به جنس مخالف گرایش پیدا کنند؟

آیا فکر نمی کنید اگر تعاریف جدید ذکر شده از همجنس بازی پذیرفته شود پاسخ پرسش های بالا می تواند فاجعه آمیز باشد؟


چه چیز واقعی است؟

همجنس گرایان و دوجنس گرایان نه انسان های بد تری هستند و نه انسان های بهتری، همان گونه که طیف گسترده ای از شخصیت ها و رفتارها و گرایشات میان افراد دگرجنس گرا وجود دارد همین طیف گسترده میان همجنس گرایان هم وجود خواهد داشت، همان گونه که تنوع طلبی و دلگی جنسی، بهره جویی و سوء استفاده جنسی، تجاوز، ناهنجاری های رفتاری و هر گونه رفتار دیگر در میان دگرجنس گرایان وجود دارد در میان همجنس گرایان هم به همان نسبت وجود خواهد داشت.

همان گونه که ممکن است افراد دوجنس گرایی که بیشتر به جنس مخالف گرایش دارند در اثر دشوار بودن شرایط محیطی روابطشان را بیشتر با جنسی که کمتر به آن گرایش دارند یعنی همجنس متمرکز کنند به همین ترتیب هم ممکن است دوجنس گرایانی که بیشتر به همجنس گرایش دارند به دلیل دشواری روابطشان را بیشتر یا کاملا به سوی جنس مخالف متمرکز کنند.

همان گونه که ممکن است یک فرد دگرجنس گرا یا دوجنس گرا در اثر سردرگمی در گرایش جنسی و هویت جنسی مدتی رابطه با همجنس را تجربه کند و بعد به جنس مخالف روی بیاورد، یک فرد همجنس گرا یا دوجنس گرا هم ممکن است مدتی در اثر سردرگمی در گرایش و هویت جنسی رابطه با جنس مخالف را تجربه کند و بعد به رابطه با همجنس روی بیاورد.

سیاه و سفید کردن موضوعات و تعاریف و برچسب زنی های نادرست نه تنها راه حل مشکلات و مسائل و پدیده های روانی و اجتماعی نخواهد شد بلکه خود به مشکلات افزون خواهند شد و نتیجه ای جز سردرگمی و گمراهی بیشتر افراد و جامعه نخواهد داشت.
?It never stops, does it


I'm not gay
     
  
مرد

 
مغز وگرایش جنسی



یکی از مسائلی که همومفوب ها (همجنسگرا هراس ها) به صورت طوطی واری مطرح می کنند این است که "چرا یک مرد باید برود و با یک مرد دیگر رابطه داشته باشد؟ آیا او لذتی هم می برد؟ حیف زن نیست.حیف نیست که آدم برود موجود به اون خوشگلی و نرم و لطیفی را ول کند و با یک مرد بخوابد.آخر این مردان همجنسگرا دیگر چه اعجوبه هایی هستند؟ چطور می توانند این کار را بکنند؟"

همین قضیه در مورد لزبین ها هم صادق است و می گویند که "این زنان همجنسگرا (لزبین ها) چطور می توانند به یک زن عشق بورزند و از مردها دست بکشند؟ آیا اصلا آنها از نظر روحی و جنسی از بودن بایک زن ارضا می شوند؟ آیا از این خوشحالند که مردی در زندگی شان نیست؟ چطور این قضیه امکان پذیر است؟"

خب حالا اگربه عنوان یک شخص بیطرف بخواهیم در این مورد نظر دهیم به آسانی فهمیده می شود که این افراد که اکثرا دگرجنسگرایان هستند همه را مثل خود پنداشته و برای همه یکطرفه به قاضی رفته اند.به عبارتی طرف چون خودش دگرجنسگراست و احتمالا پیش نیامده که همجنسگرایی را ببیند و یا هم به دلیل خفقان جامعه همجنسگراگریز موفق نشده پی به گرایش جنسی دوست و همسایه و حتی خواهر و برادرش ببرد این است که فکر می کند همه مثل خودش هستند.

اگر طرف ما یک پسر دگرجنسگرا باشد با این شرایط مملکت که همجنسگرایان از ترس مجازات حکومت دیکتاتوری اسلامی خود را پنهان می کننداحتمالا تا به حال یک همجنسگرای واقعی ندیده و تا به حال تنها تصوری که از آنها داشته هم صحنه سکس دو مرد با هم است.خب این فرد که نه از همجنسگرایی اطلاعی دارد نه یکی را به چشم دیده باید هم یکطرفه به قاضی برود و فکر کند که همه پسرها باید مثل او باشند و همه شان باید دلشان برای یک دختر غنج برود در صورتی که امکان دارد برادر یا دوست این فرد همجنسگرا باشد اما او نداند.

این قضیه در مورد لزبین ها هم وجود دارد.دختران دگرجنسگرا هم به علت کم دانشی در مورد این مسائل فکرمی کنند که همه دختران مثل هم هستند و همه منتظر مرد رویایی سوار بر اسب سفید هستند در صورتی که این تصور کاملا اشتباه است.

باید بدانیم که :

دخترانی هستند که به دنبال دختر رویایی شان هستند و عاشق دختری می شوند

پسرانی هستند که به دنبال پسرآرزوهایشان هستند وعاشق پسری می شوند


در واقع نکته کلیدی این تفاوت همه اش منتهی می شود به مغز انسان.عضوی که فقط 3 پوند وزن دارد اما همه پیچیدگی ها ی انسان در آن نهفته است،وقتی یک فردهمجنسگراست مغز او با مغز یک همجنس دگرجنسگرا فرق دارد.مثلا 2 دختر را فرض کنید .یکی از این ها همجنسگراست و دیگری دگرجنسگرا.هرچند که جنسیت آنها یکسان است اما عملکرد مغزآنها با هم فرق دارد.زنی که همجنسگراست همانند زن دگرجنسگرا فکر نمی کند بلکه الگوهای ساختاری مغز او بیشتر شبیه به یک مرد دگرجنسگراست.به همین نسبت نیازهای او هم تغییر پیدا می کند.
تعریفی که یک انسان دگرجنسگرا از عشق دارد با تعریفی که یک انسان همجنسگرا از عشق دارد یکسان است اما سمت و سویش فرق می کند "اگر ما بگوییم که عشق یک مرد فقط باید یک زن باشد و عشق یک زن فقط یک مرد" اگر فقط انسان دگرجنسگرا رو در نظر بگیریم بله نیازهای یک مرد دگرجنسگرا با گزیدن همسری از جنس مونث تامین می شود و بالعکس آن برای یک زن دگرجنسگرا صادق است،اما اشتباه این طرز تفکر اینجاست که گرایشهای جنسی دیگر را به حساب نیاوریم.انسان امروزی "هوموسپین" فقط دگرجنسگرا نیست.بلکه در این گونه 4 نوع گرایش جنسی دیده شده است:

1.دگرجنسگرایی -هتروسکژوالیتی
2.همجنسگرایی-هوموسکژوالیتی
3.دوجنسگرایی-بایسکژوالیتی
4.بیجنسگرایی-آسکژوالیتی

نیازها و خواست های ما همه از مغزمان سرچشمه می گیرد.وقتی که مردی همجنسگراست ساختار مغز او شبیه مغز یک زن دگرجنسگراست و در نتیجه او به دنبال یافتن شریک زندگی ای از جنس مذکر می رود و تمام نیازهای عاطفی و جنسی او با بودن با جنس مذکر تامین می شود.
این قضیه برای زنان همجنسگرا هم صادق است.مغز آنها هم ساختاری همانند مغز مردان دگرجنسگردارد.پس آنها هم تمایل عاطفی و جنسی به زنان دارند.




تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام شده است که می توانید در این لینک آن را بخوانید

یک تحقیق اسکن مغزی نشان داده است که لزبین ها و زنان دگرجنسگرا عکس العمل های متفاوتی نسبت به بوهای خاصی دارند.محققان می گویند که عکس العمل زنان همجنسگرا-لزبین- هنگامی که مواد شیمیایی خاصی(فرومون ها) را بوکردند بسیار شبیه عکس العمل مردان دگرجنسگرا بود.

محققان در این تحقیق از 12 زن لزبین-همجنسگرا و 12 زن دگرجنسگرا خواستند که دو نمونه استروید را بو کنند.یکی ای.اس.تی است که از استروژن بدست می آید و در ادرار زنان باردار یافت می شود و دیگری ای.ان.دی که از پروژسترون بدست می آید و در عرق زیربغل آقایان یافت می شود.
اسکن های پی.ای.تی نشان داد که بخش هایی از مغز زنان به این مواد پاسخ داده است.زمانی که زنان دگرجنسگرا ای.ان.دی را بو کردند مغز آنها در بخش هیپوتالاموس قدامی فعالیت نشان داد این بخش جایی است که به پردازش نشانه های جنسی میپردازد.
اما زمانی که زنان دگرجنسگرا ای.اس.تی را بو کردند مغز آنها در بخش اولفکتوری -جایی که به پردازش اطلاعات بویایی می پردازد-فعالیت نشان داد.
لزبین ها با بوکردن هر دو ماده ای.اس.تی و ای.ان .دی در بخش بویایی مغز خود فعالیت نشان دادند.
محققان به این نتیجه رسیده اند که این محرک های فرومون مانند واکنش های متفاوتی را در بخش هیپوتالاموس قدامی زنان با گرایش جنسی متفاوت ایجاد می کنند و تحقیق آنها این را نشان می دهد که بخش هیپوتالاموس قدامی نقش مهمی را در گرایش جنسی ایفا می کند،الگوی فعالیت مغزی در واکنش به هر دو ماده برای لزبین ها همانند الگوی مغزی مردان دگرجنسگرا بود.در تحقیقی که این محققان د رسال 2005 انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مغز زنان دگرجنسگرا و مغز مردان همجنسگرا در هنگام بوییدن ای.اس.تی و ای.ان.دی و واکنش به آن همانند هم عمل می کند.درواقع عملکرد مغز مردان همجنسگرا بسیار شبیه به عملکرد زنان دگرجنسگرا بود.


درآخرنکته مهم فهمیدن تفاوت هاست.این تفاوت ها هستند که انسان ها را از هم متمایز می کنند
و زیبایی جامعه در تفاوت وگوناگونی افراد آن است
بیایید به پیش داوری ها پایان داده و دانش خود را در این زمینه بالا ببریم.
     
  
مرد

 
عوارض هموفوبیا
بمناست ۱۷ ماه مه روز جهانی مقابله با هموفوبیا
جهانگیر شیرازی


خشونت ، تبعیض و پیشداوری نسبت به انسان هایی که از جهت احساسی، عاطفی و جـــنــسـی به جنس موافق خود گرایش دارند و هـمـجـنس گـرا خوانده می شوند، نفرت از آنها و یا سکوت در برابر سرنوشت آنان در جامعه همه و همه از تجلیات هموفوبیا است ...

خشونت ، تبعیض و پیشداوری نسبت به انسان هایی که از جهت احساسی، عاطفی و جــنــسـی به جنس موافق خود گرایش دارند و هـمـجـنـس گرا خوانده می شوند، نفرت از آنها و یا سکوت در برابر سرنوشت آنان در جامعه همه و همه از تجلیات هموفوبیا است که یکی از وجوه مشترک حکومت جمهوری اسلامی با مخالفانش را تشکیل می دهد. به این دلیل که هر دو تنوع و چند صدایی در میدان جـنــسـیـت را بر نمی تابند و به هـمـجـنـس گرایان بعنوان انسان های شهروند برابر حقوق نگاه نمی کنند.

سکوت و مماشات مخالفان حکومت در رابطه با سرکوب و بی حقوقی هـمـجـنـس گرایان در قانون و جامعه، عوارض منفی شدیدی بربهداشت روانی هـمـجـنـس گرایان که اقلیت قابل توجهی از افراد جامعه را تشکیل می دهند، بر جای می گذارد؛ از جمله بسیاری از آنان، بخصوص جوانان هـمـجـنـس گرا را از شناخت صحیح نسبت به احساسات و دلائل متفاوت بودن خود با اطرافیان محروم می کند و آنان را سردر گم و به تحمل فشار به آنان برای انجام کاری غیر ممکن (عوض کردن گرایش جنسی خود) مجبورمیکند.چنین تلاشهایی به سردرگمی، انزوا وکناره گیری از جامعه، عدم پیشرفت در تحصیل و زندگی و حتی خودکشی این جوانان منجر می گردد.

هتروســکـسیم که شکلی از هموفوبیا است، سیستمی از اعتقادات است که دگــرجــنـسـگـرایی را برتر از همجنس گرایی می داند و بر این باور است که انسانها همه می بایست دگـرجــنــسگرا باشند و جامعه نباید نسبت به سرنوشت انسانهای غیر دگرجــنـــسـگـرا توجهی کند. لذا بی حقوقی هـمـجـنـس گرایان در قانون را امری عادی و اصولی می داند.

هترو سـکـسیت ها " غرور" دگـرجــنـسـگـرا بودن خود را با نفی دیگران (هـمـجـنـس گرایان) بدست می آورند در حالی که نه هـمـجـنـس گرایی و نه دگـرجــنـســگـرایی بخودی خود نه اسباب غرورند و نه اسباب سرافکندگی. بعضی ها این و بعضی دیگر آن گرایش را دارند. انسانها متفاوتند، همین و بس. دگـرجــنـسـگـرایان بخاطر گرایش جــنـسـی خود سرکوب نمی شوند، حق برقراری پیوند مشترک با جنس مخالف را دارند، بدلیل گرایش جــنــسـی خود از محل کار و مدرسه اخراج نمی شوند، مورد آزار و لعن، نفرت، شماتت و جک های رکیک دوستان واقع نمی گردند، از خانواده طرد نمی شوند. از این لحاظ همه اینها امتیازاتی هستند که فرد دگـرجــنسگرا برای خود کسب نکرده بلکه جامعه وفرهنگ به او داده، اما به چه قیمتی؟ به قیمت نفی کامل و مطلق حقوق هـمـجـنـس گرایان.

بی توجهی به وضعیت مشقت بار و تلخ زنان و مردان هـمجنس گـرا در کشور واقعیت تاسف باری است که می بایست تغییر کند. افراد قلم بدست، گروهها و تشکلاتی که از نبود دمکراسی و مرد سالاری در کشور می نالند اما در مورد حقوق هـمـجـنـس گرایان قفل سکوت بر لب و قلم های خود زده اند، خواه ناخواه در اعماق اندیشه های خود دچار هموفوبیا هستند.

هموفوبیا شکلی از سرکوب فیزیکی و روانی است. حکومت زنان، کارگران، دانشجویان، اقلیت های قومی، هـمـجـنـس گرایان، فعالان سیاسی و فرهنگی و غیره را سرکوب فیزیکی می کند. گروه ها و افراد سرکوب فیزیکی شده با سکوت خود در برابر سرکوب و بی پناهی هـمـجـنـس گرایان، آنان را سرکوب روانی می کنند. فعالان سیاسی و فرهنگی که از روشنگری در باره حقوق هـمـجـنـس گرایان می پرهیزند، خواه ناخواه تیغ سرکوب فیزیکی و روانی حکومت نسبت به هـمـجـنـس گرایان را همچنان تیز و براق نگه می دارند و با عدم روشنگری در این باره، در اذهان جامعه به سرکوب حکومتی اعتبار و وجهه می بخشند.

بسیاری از جهت دهندگان به افکار اجتماعی و دیسکورس ها و همینطور تحول خواهان، تاریخ را می دانند، با تجارب جوامع غربی در گذار از سنت به مدرنیته کم و بیش آشنایی دارند و در اعماق ذهن خود به این امر واقفند که روزی هـمـجـنـس گرایان ایران هم به حق و حقوق خود خواهند رسید اما برای نزدیکتر شدن چنین روزی قدمی بر نمی دارند و با این کار به ادامه سنت های کهنه و خرافات در عرصه جـنـسی کمک می کنند.

جامعه و فرهنگ هموفوب یک هـمـجـنـس گرای مذکر را " مرد درست و حسابی" نمی داند، همینطور یک زن هـمـجـنـس گرا را یک "زن درست و حسابی" نمی داند. پس هر مردی که به مردی دیگر عـشــق بورزد "مرد نیست" و هر زنی که با زنی دیگر نرد عـشـق ببازد، "زن کامل و درست حسابی" نیست. مشکل اینجاست که زنان و مردان دگـرجـنـسـگـرا که از شرایط فرهنگی حاکم رنج می برند و برای تحول در شرایط له له می زنند، متاسفانه بر آموزه های گفته شده در جامعه و تلقینات حکومتی در تعاریف " مرد و زن" تمکین می کنند و از به چالش کشیدن آن می پرهیزند و به این طریق شرمگینانه خطوط قرمز حکومتی را محترم می شمارند.

مبارزه اگر در بنیان خود بیدادستیزانه نباشد و حساسیت نسبت به ستم را در جامعه دامن نزند و تنها به قشر و گروه خودی محدود شود، ره به جایی نخواهد برد و در گرداب محفلی خواهد گندید.
هموفوبیا محصول ناآگاهی است .راستی چرا هیچ مخالف حکومتی در برابر رنج و بی حقوقی شهروندان همجنس گرای این مرز و بوم دغدغه خاطری نشان نمی دهد؟ چرا هیچ دگرجنسگرایی درباره سرکوب حکومتی نسبت به هـمـجـنـس گرایان آگاهی رسانی نمی کند؟ شاعران حساس ما، نویسندگان ما که ابعاد هستی تو در توی انسان را بیان می کنند، نقاشان ما، فیلم سازان ما، فعالان سیاسی و فرهنگی ما و..... چرا همه اینها سکوت کرده اند و در آگاهی رسانی به جامعه در باره حقوق هـمـجـنـس گرایان مسئولیت انسانی، اخلاقی و ملی برای خود قائل نمی شوند؟ تمکین به خطوط قرمز حکومتی در عرصه جــنـسی برای آن دسته از هموطنانی که نه عرش دارند و نه فرش چه سودی در بر دارد؟

شعارهای آزادی و حقوق برابر شهروندان در برابر قانون و ایران برای همه ایرانیان تحقق نمی یابند مگر آنکه این شعارها شامل حال هـمـجـنـس گرایان هم بشوند و اگرمنادیان این شعارها هم چنین اعتقادی دارند چرا از همین امروز به آگاهی رسانی در باره هـمـجـنـس گرایی نمی پردازند تا زمینه ذهنی برای پذیرش شعارهای خود را در جامعه مهیا کنند؟


ادامه در پست بعدی
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شود آدم.


خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
     
  
مرد

 
ادامه پست قبلی

عدم مخالفت علنی با هـمـجـنـس گرایان و حقوق آنان کافی نیست، باید فرهنگ اجتماعی و قوانین حکومتی در رابطه با هـمـجـنـس گرایان را علنآ به چالش کشید و در بیرون کشاندن جامعه از فرهنگ سنتی و خرافی همت کرد.
هـمـجـنـس گرایان عصاره قرنها سرکوب فیزیکی، روانی و فرهنگی را با خود یدک می کشند. بیرون آمدن از زیر چنین آواری کار چندان آسانی نیست و اینجاست که حمایت گسترده از فعالان حقوق هـمـجـنـس گرایان، روشنگری در باره هـمـجـنـس گرایی و وضعیت هـمـجـنـس گرایان در کشور به خودیابی و اعتماد به نفس بیشتر در نزد هـمـجـنـس گرایان منجر و آنان را برای گرفتن مسئولیت بیشتر در تحولات فرهنگی و اجتماعی در جامعه آماده می کند.

هـمـجـنـس گرایی تنها در ســکـس با همجنس خلاصه نمی شود. سـکـس تنها بخش کوچکی از موضوع هـمـجـنـس گرایی است؛ جایگاه و وارزش آن همانقدر است که ســکـس در راوبط دگــرجــنـــســگـرایان دارد. بخش بیشتر رابطه دو انسان فارغ از گرایش آنها، برای پاسخ دهی به نیازهای عاطفی، روحی و روانی، رفع تنهایی درون و احساس کامل بودن، پیوند نزدیک با دیگری و احساس امنیت است. عده ای پا را فراتر نهاده هـمـجـنـس گرایی را تهدیدی بر علیه اخلاق اجتماعی و کانون خانواده می دانند. میتوان پرسید که چنین اصول اخلاقی چگونه اصولی هستند که اعتبار و ماندگاری خود را از سرکوب بخشی از انسانهای جامعه بدست می آورد؟ همینطور پابرجایی کانون خانواده قبل از هر چیز به رفتار و باور خود زوج بستگی دارد نه به درجه آزادی دیگرانی که دستی در قضیه ندارند. می توان پرسید امروز که هـمـجـنـس گرایان هیچگونه آزادی در کشور ندارند چرا این همه خانواده ها از هم می پاشند؟ هـمجنـس گرایی در همه ادوار تاریخی و در همه جوامع بوده، هست و خواهد بود. همه سرکوبها، همه اعدامها، همه تبلیغات منفی و همه مشوق هایی که برای رواج دگـرجــنـســگـرایی ارائه شده اند، هیچکدام نتوانسته اند هـمـجـنـس گرایی را در هیچ جامعه ای از بین ببرند. عاقلانه تر و منطقی تر آن است که جامعه با هـمـجـنـس گرایی و هـمـجـنـس گرایان آشنا شود، با آنان کنار بیاید و حقوقشان را برسمیت بشناسد. . جالب آنکه درصد هـمـجـنـس گرایی ( بین 5 تا 10 درصد افراد هر جامعه) هم ثابت باقی مانده است و این بدان دلیل است که پدیده ی هـمـجـنـس گرایی از همان مکانیسم هایی پیروی می کند که پدیده ی دگـرجــنــسـگـرایی و قوانین طبیعی بر قوانین، کدها و نُرم های مذهبی- اجتماعی برتری دارند.

همه داده ها دال بر آن دارند که غلظت هموفوبیا در جامعه ایران بشدت ده سال پیش نیست و این نتیجه فعالیت ها و تلاش های آگاهی رسانی و روشنگری خود هـمـجـنـس گرایان است که موثر واقع شده است. هر چند که بنا به شرایط حاکم هـمـجـنـس گرایان از داشتن تشکلی رسمی و علنی در کشور محرومند اما همه داده ها نشان از آن دارند که هـمـجـنـس گرایان در عمل حضور فعال دارند و فعالیت های آنان از خصلت جنبشی برخوردار است؛ به این شکل که از سلسله مراتب خاصی پیروی نمی کند، حالت افقی دارد، فعالیت ها داوطلبانه است ، تجارب مشترکی فعالان و بدنه آن را بهم پیوند می زند و روابط حاکم بر آن بشکل شبکه ای است که در نتیجه از ضربه پذیری آن می کاهد. این جنبش فعلآ در حال گردآوری نیرو است و در نتیجه از مقابله مستقیم با حکومت می پرهیزد اما بدون شک در آینده دایره فعالیت آن گسترش خواهد داد و نقش موثر و فعالتری در اصلاح و تحول فرهنگی جامعه بعهده خواهد گرفت.
غلیظ ترین شکل هموفوبیا نزد کسانی دیده می شود که از مطالعه نوشته ها و اطلاعات مربوط به هـمـجـنـس گرایی دوری می گزینند و همچنان استدلالهای کهنه خود که بارها جواب داده شده اند را تکرار می کنند.


نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است که رابطه مذهب با فرهنگ و جامعه یک طرفه نیست بلکه دو طرفه است. به عبارتی، به نسبتی که مذهب بر فرهنگ و جامعه تاثیر می گذارد، به همان نسبت هم از آن تاثیر می گیرد. پس برای اصلاح مذهبی هم که شده، فرهنگ سازان، مبارزان و همه قلم بدستان ما باید به بهبود گفتمانها در عرصه ی جــنـســی در جامعه همت گمارند. نکته دیگر این است که دلایل مذهبی برای رد هـمـجنس گرایی صرفآ دلائلی مذهبی اند و ما ایرانیان در این سه دهه ی اخیر تاثیرات مخرب و تلخ دخالت مذهب در قوانین و حکومت را چشیده و برای عرفی شدن قوانین و حکومت مبارزه می کنیم. بنا براین، روشنگری در اهمیت لغو قوانین ناشی شده از هموفوبیای مذهبی بخشی از وظایف همه کسانی است که برای جـدایــی دیـن از حکومت مبارزه می کنند، می باشد. خردمندی در همه عرصه ها از جمله در عرصه جـنسـیت نیاز امروز جامعه ماست. برای رفع بختک خرافات مذهبی و سنت های دوران گذشته بر این آب و خاک و مردمانش، نباید ظرف حقوق بشر و برابری حقوق شهروندان را آنقدر کوچک گرفت که شامل حال هـمـجـنـسگرایان نشود.

مبارزه با هموفوبیا و دفاع قاطع از حقوق هـمـجـنـس گرایان را نباید به فرداها محول کرد. هـمـجـنـس گرایان کشور به اندازه کافی رنج، درد، محرومیت و ستم کشیده اند. هموفوبیا را در درون خود و در جامعه بشناسیم و به لب و قلم های خود اجازه دهیم که بر علیه آن نهیب زنند.
۱۷ ماه مه،روز جهانی مقابله با هموفوبیا است. باشد که همه قلم بدستان و دیگر فعالان فرهنگی و اجتماعی ما به مسئولیت اخلاقی و انسانی خود عمل کرده و به روشنگری در باره هـمـجـنـس گرایی و اهمیت مقابله با هموفوبیا همت گمارند


پایان
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شود آدم.


خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
     
  
صفحه  صفحه 4 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
Homosexuals - همجنسگرایان

About Homosexuality | درباره همجنسگرایی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA