صفحه 26 از 26: « پیشین 1 2 3 ... 24 25 26

آیا همه پسرهای همجنسگرا، بی غیرت هستند؟ (همراه با نظرسنجی)

amir0980

کاربر

ارسالها: 217

#251 Posted: 22 Dec 2024 23:50

امروز دوستم که کردن من رو به کردن زنش ترجیح میده توی یه مهمونی گفت زنت کدومه گفتم اونه گفت عجب کسیه، گفتم آره.اگه من غیرت داشتم میزدم تو دهنش ولی از این حرفش خیلی لذت بردم و گفتم آره کسش عالیه.

ویرایش شده توسط: amir0980

Mbxx

کاربر

ارسالها: 15

#252 Posted: 25 Dec 2024 13:05

Mbxx
خاله کوچیکم خیلی کسش میخارید
تو خونواده از همه خوشگل تر بود و ته تغاری
سفیده خارمادر بود انقد سفید که رگ های بدنش مشخص بود سینه ها هفتاد و یه کونه چااق انقد چاق که ترک خورده بود پوستش و چشمای همه فقط رو کونش بود
دانشگاه می‌رفت و داشت شروع میکرد به دادن و آمارش داشت درمیومد
مادربزرگم عروسش کرد
کلا دو ماه تو عقد بودن با شوهرش و طلاق گرفتن
و خونه مادربزرگم زندگی میکرد
هر موقع میرفتم اونجا تغییر رفتارشو متوجه می‌شدم منم پونزده سالم بود و هی برا بلوغ باهام شوخی میکرد می‌گفت صدات کلفت شده و تو تنهایی به شوخی می‌گفت پشماتم در اومده ؟و ازین حرفا
چندباری ام به بهانه ی شوخی و بازی های خرکی مون میومد رو پاهام می‌نشست که مثلاً له کنه منو و با قدرت کونشو فشار میداد رو کیرم ..چندباری مادربزرگم دید این جریان رو و بهش کسشر گفت
گذشت تا وقتی مادرم میخاس بره سوریه و من و خواهرم رو به مدت دو هفته سپرد دست خالم اون موقع هنوز خیلی بچه بودم که بخام تو ذهنم براش پلن بریزم و خواهر کوچیکمم لاپایی میکردم و نیاز نداشتم
ولی تو کف خالهه بودم و همیشه کون و سینه های سفیدشو دید میزدم
این دو هفته که خونه ما بود کلا با سوتین بود به بهانه ی گرما
و یه بازی جدید به اسم کثیف بازی اختراع کرده بودیم
که خالم مث هیولا به جون ما و مخصوصن من میوفتاد و داد میزد کثیف بازی عرق های زیر بغلش رو میمالوند رو صورتم و حال میکرد
اولاش عرقای زیر بغلش بود و منو به زور میخابوند رو زمین و اذیتم میکرد
بعد شده بود عرقای لای سینه هاش
همینجور ک میخابوند منو دستامو دو طرف بدنم قفل میکرد و سینه هاشو میمالوند رو صورتم و میخندید و می‌گفت کثیف بازی
در همون حالتم رو کیرم بالا پایین می‌رفت
کسکش خیلی کونش میخارید و فقط دنبال فرصت بود
یه بار با خواهرم سر تلویزیون دیدن بحث داشتیم کنترل رو برداشت رفت جای خالم گفت خاله محمود میخاد کانال رو عوض کنه
اونم کنترل رو کرد تو شرتش دقیقا رویه کصش گذاشت و گفت
محمود به اینجا دست نمیزنه و زیر چشمی نگام میکرد
گفتم چرا دست میزنم
حمله کردم سمتش و دستم رو بردم کنترل رو بگیرم دستمو داد پایین و کل کف دستم رو کصش بود داغیش برام عجیب بود
و نگاه های خالم تغییر کرد
سفت دستمو اونجا نگهداشت مثلا داشت مقاومت میکرد منم فهمیدم و بالا پایین میکردم مثلا میخام دستمو جدا کنم
یهو کیرم و دید گفت عههه ماشاالله علائم بلوغت یکی یکی داره رو میشه بیا بریم تو اتاق ببینم این چرا انقد بزرگ شده نکنه مریضی
به خواهرم گفت تو تلویزیونت رو ببین و زشته بیای تو اتاق محمود میخاد شلوارشو دربیاره
رفتیم تو اتاق
خاله یه نگاه به بیرون کرد و در و بست
نفس نفس میزد و سرخ شده بود
نمیدونست چجوری شروع کنه منم خودمو سپرده بودم دستش
یادم نداشتم چجوری شروع کنم چون هر موقع به خواهرم میگفتم شلوارتو دربیار بدون هیچ تلاشی درمی‌آورد و لاپاش میزاشتم ..برا همین قفل بود برام اون صحنه
کیرم که داشت درد میگرفت از شق بودن رو از روی شلوار دستش گرفت
گفت داغه و در حال انفجار عین دینامیت قرمزای تو کارتنه
شلوار و شرتمو کشید پایین و اومد جلو کیرمو از نزدیک نگا میکرد
گرمای نفسش رو کیرم باعث شد شل کنم و رو تخت پشت سرم نشستم کیرمو بو کرد گفت به به بوی خوبی میده
می‌دونی باید چیکارش کنم ؟ گفتم چیکار
داد زد کثیف بااااازی سینه هاشو آورد جلو و گذاشت رو کیرم
اومدم فرار کنم دیدم فایده ندارد انقد برام لذت بخش بود دستامو بردم عقب و سرمو بردم بالا چشامو بستم و خودمو سپردم دست خاله سمیه سوتینش هم سفت بود و با دستاش سینه هاشو قشنگ جمع کرد و شروع کرد بالا پایین کردن
دید فرار نمیکنم گفت چی شده ؟! کثیف بازی دوس داری کثیف
محکم تر بالا پایین کرد
رفت خوابید رو تخت گفت آقای کثیف بیا اینجا
شلوارشو تا زانو داد پایین منو لای پاهاش بین کصش و شلوارش گیر انداخت گفت بخور گفتم چیو اشاره کرد اینجا رو
تمام بدنش سفید همون یه تیکه سرخ مث خون
الان ک فک میکنم میخاد آبم بیاد ولی منه احمق اون موقع گفتم نه و بدم میاد و این حرفا
هرچی گفت و زور زد گفتم نه
پاشنه های پاشو گذاشت رو گودی کمرم با دستش کیرمو گرفت تنظیم کرد رو کصش با قدرت منو فشار داد سمت خودش
کیرم که رفت توش از شدت لذت خم شدم
منی که فقط ‌کون داده بودم و چندباری لاپایی خواهرمو کرده بودم
برا اولین بار کص‌کردم و دنیا برام رنگی شد
خالم چشاشو بسته بود و دستش رو پیشونیش بود و نفس نفس میزد
منم کیرم تا ته داخل کصش بود قفل کرده بودم و لذت از انگشت شصت پام تا تار های موی عرق کردم وول وول میکرد با تک تک سلول های بدنم داشتم کص رو احساس میکردم
خالم دید تلمبه نمیزنم منو داد عقب و دستشو جلو دهنش کشید یک کف دست پر از تف رو مالید رو کصش و دوباره با پاهاش من و کیرمو فراخواند به داخل اون کص سرخ که حالا برام جذابیت داشت و حاظر بودم تف های روی کصش رو هم لیس بزنم
ازم خواست عقب جلو کنم ولی تسلط نداشتم
خودش با پاهاش کمک میکرد و ازم خواست سینه هاشو چنگ بزنم
هیچوقت این حالت رو برا خودم تصور نمی‌کردم
خیلی به یاد خالم جق زده بودم و حتی توی بهترین رویاهامم این حرکت که کیرم تو کصش باشه و دستم رو سینه هاش برام قفل بود
هلم داد عقب سوتین و شورت و شلوارشو کامل در آورد و دمر خوابید
با دیدن اون کون چاق زانو هام سست شد
بوی سوراخ کون و شهوت و تف همه جا رو گرفته بود
قبل این که خالم چیزی بگه رفتم روش خابیدم
تو این پوزیشن هم زیاد داده بودم هم زیاد خواهرمو کرده بودم و اوستا بودم
با این تفاوت که خالم انتظار داشت بکنم تو کصش ولی با دیدن کون مست شده بودم
خالم کیرمو گرفت بکنه تو کصش
نزاشتم گفتم خودم میکنم خوشحال شد که منم دارم باهاش را میام
قبلش فک میکرد داره بهم تجاوز می‌کنه 😂
کیرمو گرفتم دستم خیس خیس بود از آب کص و تف های قبلش کیر کوچیکمو با یه ضرب کردم کونش پاهاش سیخ شد گفت آخ هرچی چپ و راست کرد کونشو که از پشتش بیوفتم
سفت چسبیده بودم بهش و اگه موقعیت گیر میومد یه تلمبه ام میزدم
شده بود مث بوفالو وحشی های توی شهربازی هی عقب جلو تقلا میکرد منم سفت چسبیده بودم و دیگه کیرمو درنمیاوردم همون داخل کونش تلمبه میزدم رو پشت خالم خوابیده بودم و جفتمون
عرق کرده بودیم و لیز می‌خوردم روش هرکاری کرد دید پا نمیشم سرشو کرد تو بالشت و داد و بیداد را انداخت اولین بار بود آه و اوه زن و تقلا های یه زن حشری رو می‌شنیدم و آبم اومد و بازم دلم نمی‌خواست از روش پاشم کیرم تو کونش بود و چند قطره آبی که داشتم رو ریختم توش
خالم رد داد پاشو کثیفه حال بهم زن چرا ریختی تو منم داد زدم کثیف بااااازی و از روش بلند شدم دیدم از گردنش تا روی رون های سفید و چاقش که من خوابیده بودم قرمزه قرمزه دور کیرم هاله ی آب زرد بود و بوی گوه به بوی شهوت اضافه شده بود و اولین بار بود که بوی گوه هم به نظر قشنگ بود اون روز فهمیدم یکی از دلایل طلاق خالم این بود که از کون دادن متنفره و شوهرش خیلی قفل بوده رو این موضوع و گفته بود بیا یه دست کون بده پولشو بت میدم که ناراحت شده بود
خودمونیم واقعا کون شاخی داره خالم
و تمام محل و دوستام و حتی اونایی ک منو میکردن تو کف کون خالم بودن

Siss1

کاربر

ارسالها: 27

#253 Posted: 25 Dec 2024 18:18

Mbxx
منم یه خواهرزاده دارم تقریبا هم سن هستیم همین جوری بود نمیدونم به کی کوس داده بود پرده نداشت بعد رفته بعد با یکی از پسرای فامیل دوست شده بود بهش کون زیاد داده بود بعد گیر افتاده بودن پسره مجبور شد به عنوان زن بگیردش ولی وقتی از کوس کرده بود دید پرده نداره ، بعد یه مدت جدا شدن ، ولی خواهر زاده ام رو حسابی کونی کرده بود به بهانه های مختلف میمومد خودش رو روی کیرم می‌مالید یا شوخی سکسی می‌کرد لباساشو جلوی من عوض میکرد که من شهوتی بشم بهم میگفت بیا با هم ورزش کنیم، چند باری کون و کس تپلش ر مالیدم ولی نشد بکنمش چون تنها نبودیم ایقدر کونی شده بود که رفت کرم کونش رو عمل کرد الانم توی یه شهر دیگه زندگی میکنه معلوم نیست داره به چند نفر میده هر سری میاد پیشم بدنش تغییر کرده اینبار آمده بود کونش خیلی بزرگ شده بود فکر کنم توی اون شهر کیرای خوبی میکنندش به خاطر همین کم میاد پیشم و دیگه مثل سابق خودش رو نمچسپونه بهم .

↓ Advertisement ↓

amir0980

کاربر

ارسالها: 217

#254 Posted: 30 Dec 2024 16:25

همه پسرهای کونی از اینکه از ناموسشون بگن خیلی خوششون میاد من قکر میکنم همه بی غیرت هستن مثل خودم که موقع کون دادن عمدا کاری میکنم که از زنم بگن چقدر برام لذت داره

omidamini1

کاربر

ارسالها: 40

#255 Posted: 18 Jan 2025 13:10

من اوایل مقاومت میکردم ولی به مرور بیغیرت شدم.

Alisahsahsahsah

کاربر

ارسالها: 32

#256 Posted: 18 Jan 2025 19:37

درست میگن.وقتی کون میدی بی میشی.من خودم هر وقت کون میدم عکس های لختی زنم رو همزمان بهش نشون میدم و هن اون بهتر میکنه هم من حال میکنم.
من از بچگی توسط دوستم کونی شدم
وقتی عکس های لختی و سکسی زنم رو تو گروهای تلگرام و لوتی میزارم و نظرات رو میخونم ارضا میشم.موقع کون دادن هم وقتی عکس های زنم تو گوشی طرف میبینم چندین برابر حال میکنم.من یه کونی بی هستم

amirkhankoni

کاربر

ارسالها: 55

#257 Posted: 29 Jan 2025 17:03

من یه کونی بی هستم که با زنم چند بار همراه کون دادیم

amir cockuld

farshadsafa

کاربر

ارسالها: 200

#258 Posted: 29 Jan 2025 18:19

amirkhankoni
چه خانوم پایه ای داری.. برو حالشو ببر

Mbxx

کاربر

ارسالها: 15

#259 Posted: 21 Feb 2025 10:59

arashkir20

Mbxx

کاربر

ارسالها: 15

#260 Posted: 21 Feb 2025 10:59

arashkir20
یه بار مهمون اومد خونمون عمه ام با سه تا پسرش
یک پسرش کوچیک بود یکی همسن من یکی دو سه سال بزرگتر از من
در طول روز کلی ورق بازی کردیم و فوتبال و فلان
شب که شد رفتیم اتاق خواب بخوابیم
یه تخت دو طبقه داشتیم من و خواهرم بالا خابیدیم
دوتا پسر عمه ام پایین
اون کوچیکه ام تو هال جای ننش خوابید
همه جا تاریک دستام زیر سرم بود داشتم فکر میکردم و خیلی وسوسه شده بودم
بکنم امشب مژگان رو یا نه ؟! دیدم همینجور که بغلم خوابیده بود روشو کرد سمت من و زانوشو آورد روی من و مالید به کیرم هی می‌مالید هی می‌مالید فهمیدم خودش دلش میخواد امشب ترتیبش رو بدم بهش گفتم می‌خوریش گفت نه
همینجوری رفتم روش از رو شلوار بهش اروم تلمبه میزدم
نمیدونم چه حسی بود ولی دوست داشتم بیدار شن و ببینن
برگشت و نگام کرد گفت شلوارتو دربیار دیگه
در آوردم اونم کشید پایین
همینجور خشک مالیدم لا درزش و گذاشتم لاپای داعش بالا پایین کردم
دستمو بردم دم دهنش
خودش میدونست باید بهم تف بده چون بدش میومد کسی تو کونش تف کنه
تف رو مالیدم رو کیرم و تو تاریکی نمی‌دیدم خودش دید دارم تقلا میکنم کیرمو کرد تو سوراخش و کونشو داد بالا وااای این دختر رو تو دوازده سالگی جنده خودم کرده بودم
انقد کرده بودمش که شبا خودش میخاس بده دیگه
تو اون سن من که نمی‌دونستم چقد کارم کیریه فقط میخاسم بکنمش و تا وقتی ازدواج کرد بالای دویست سیصد بار کرده بودمش
کارم تموم شد و یه قطره آبم ریخت رو لپ کونش
دوست داشتم بقیه ام بدونن من چه گنجینه ای دارم و بهم حسودی کنن
دوست داشتم بهم بگن دمت گرم و این حرفا همش دنبال تایید بودم
خاهرمم قبلا گفته بود که خونه مادربزرگم خواب بوده پسر عمه بزرگه دست می‌کشیده رو کصش
برا همین بهش گفتم بگم فلانی ام بیاد
دیدم هیچی نمیگه شلوارشم نمی‌کشه بالا
فهمیدم دلش میخواد
از طبقه بالا پایین رو نگاه کردم دیدم بیداره و داره جق میزنه.
منو دید شکه شد
خندیدم گفتم میخای ؟؟
چشماش گشاد شد
دوتا پاشو آروم از تخت گذاشت بیرون اومد خواهرمو نگاه کرد
که دمر زیر پتویه
آروم اومد بالا منو داد عقب
اومد رو رونای خواهرم نشست
شلوار کردیشو در آورد
کیر داشت اندازه خر
لپ های کون خواهرم و گرفت از هم وا کرد با دهن دماغ رفت توش بوس میکرد بوس میکرد صدا دار هم بوس میکرد پتو رو کشیدم رو پسر عمم و کون خواهرم که صداش کم بشه
خودمم نگاه میکردم و لذت می‌بردم
خواهرم نگام کرد اروم گفت تف نزنه چون بدش میومد کسی کونش تف کنه
خودمم میخاسم بدم همینجوری بودم
گفتم بهش میگم
اونم با خوردن یکم خیسش کرد و من ندیدم وقتم نشد بهش بگم زیر پتو بود
یهو پتو رو داد کنار پایین بالای خواهرمو ی نگاه کرد و
روش خابید
اومد لب بگیره خواهرم نداد
دست راستشو برد نوک سینه شو می‌مالید
یهو دست چپشو آورد جلو دهنش یه تف گنده کرد زد سر کیرش
خواهرم صداشو شنید
اومد خودشو جمع کنه کیر رو فرو کرد تو کونش
خواهرم جییییغ زد
دستو از رو سینه اش برداشت و دهنشو گرفت و شروع کرد تلمبه قدرتی زدن
جوری تلمبه میزد کله خواهرم میخورد به آهنای تخت

صفحه 26 از 26: « پیشین 1 2 3 ... 24 25 26

Homosexuals - همجنسگرایان /

آیا همه پسرهای همجنسگرا، بی غیرت هستند؟ (همراه با نظرسنجی)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا