ارسالها: 67
#21
Posted: 12 Jul 2012 00:51
farbo0884: اونایی که توش بودن و دردشو کشیدن میفهمن تو چی میگی من چی میگم ولی اونایی که بیرون ازاین ماجراها بودن و فقط میخوان درباره ش نظرات خودشونو بگن سخته براشون که درستی حرف مارو قبول کنن.
درباره اینی هم که چرا من این تاپیکو زدم فقط اینو بگم آقا سپهر که فقط شما نیستی که یه عالمه دردنهفته و رازنگفته تو سینه داری..نه داداش..ماهم تاحالا هزارتا بدبختی کشیدیم تا به اینجا رسیدیم که اگه بخوام همشو بگم شاید تا صبح بشینی و زارزار بحالم گریه کنی.. نمیخاستم بگم ولی شاید واست جالب باشه که این نکته رو بدونی که بیشتر این چیزایی رو که نوشتم سرخودم اومده توبچگیم.. چهره زیبای من که نظرهر دختر و پسری رو به خودش جلب میکنه، اون زمون که بابچگیم همراه بود، نظرهر کودک آزار و همجنسباز کثیفی رو به خودش جلب میکرد.. به طوری که تمام کودکیمو درترس و انزوا به سربردم و میتونم بگم اگر حمایتهای برادرم نبود نمیدونم الان از کجا سردرمیاوردم و به چه بلاهایی دچاربودم.. همینجوریشم ترس کودکیم توی روحم چمباتمه زده چه برسه اگه اتفاقی میافتاد.. آره داداش من خیال نکن که دنیا فقط یه درد داره و اونهم تلپی افتاده روسر شما مفعولها.. کجا بودی اونموقع که ببینی من از ترس همین افراد کثیف چه عزلتهایی که نمیکشیدم.. چه بازیها و همبازیهایی رو از دست که نمیدادم.. و چه و چه وهزاران چه و چه های دیگر که بجز افسوس چیزی واسه آدم باقی نمیذارن..
اینقدر چنین افرادی بیچاره ای داریم که من دیگه حاضر نیستم حتی یک لحظه درنگ رو تحمل کنم و در راه مقابله با اون هر کاری رو که از دستم بربیاد رو انجام میدم.. حالا هرکی هرچی بخاد بگه و هرممانعتی ایجادکنه..
تاسفم برای بنده ای است که بندبند لحظاتش بنده ی بندگان بنده ی شهوتیست که بندبند روحش را به بند میکشند و بند تنش را میدرند.
>>>>>>>>> Only Love <<<<<<<<<
ویرایش شده توسط: gayboy33
ارسالها: 444
#22
Posted: 7 Apr 2013 22:48
من ده ساله بودم که یه مرد به بهانه موتور سواری و تعمید موتورش بهم تجاوز کرد.اصفهان بودیم و منو برد بالای پشت بوم آپارتمانهای سازمانی.اونجا هم که چفت و بست درست و حسابی نداشت.منو خوابوند رو زمین و بهم تجاوز کرد بعد بهم گفت اگه به کسی بگی آبروی خودت میره.منم به کسی نگفتم.چند روز بعد پسر یکی از همسایه ها که ده سال از من بزرگتر بود بهم گفت که دیده من داشتم کون میدادم و میره به همه میگه یا باید به اونم کون بدم.گفتم که دردم میاد ولی اون گفت که کاری میکنه درد نگیره و من راضی شدم بهش کون بدم.البته وقتی منو میکرد زیاد درد نداشتم ک یواش یواش لذت میبردم ولی اون نامردی کرد و به چندتا از دوستاش گفت و دسته جمعی منو میکردند و منم از ترس آبروم حرفی نمیزدم و اینجوری شو که کونی شدم.ولی از وقتی زن گرفتم دیگه کون ندادم
دوستدار روابط آزاد خانومم هستم
ارسالها: 87
#23
Posted: 9 Apr 2013 02:06
kardokh96: سلام ميخاستم يه خاطره كه وقتي بچه بودم نزديك بود بهم تجاوز كنن رو براتون بگم ساده ومختصر :
من اون زمان چهارم ابتدايي بودم
اولین بار که تجاوز شد همین سن بودم
4nzuW: سلام؛به نظر من بهتره که به عنوان بزرگتر اون بچه،اون رو با هر کسی تنها نگذاریم،هر چقدر هم که قابل اعتماد شما باشه
نظر های که دوستان اینجا نوشتن خیلی وقته نوشتن ولی دیدم حالا که نمیذارن تاپیک دیگه ای باشه توی همین قسمتا از دوستایی که چیزی برای گفتن دارن بخوایم اینجا بنویسن. بیشتر اونایی که باغیرت هستن.بیغیرتا ازون بسیجیایی هستن که میخوان دیگرانو خراب کنن.خودشون هم میدونن راست نمیگن.
lonely_boy: گر به خاطر آبرو و این بحثا نبود اون کسایی که به زور کردنم رو به گا میدادم .... :|
ولی خدا جای حق نشسته
معنی اسم شما میشه پسر تنها .درسته؟ همیشه چیزای خوبی مینویسید اینبار عصبانی بودی اینو نوشتی؟ اگه دوست داشتید شما و دوستای دیگه رفتارهایی که بامون شده اینجا بنویسیم
ehsan198000: من ده ساله بودم که یه مرد به بهانه موتور سواری و تعمید موتورش بهم تجاوز کرد.اصفهان بودیم و منو برد بالای پشت بوم آپارتمانهای سازمانی.اونجا هم که چفت و بست درست و حسابی نداشت.منو خوابوند رو زمین و بهم تجاوز کرد بعد بهم گفت اگه به کسی بگی آبروی خودت میره.منم به کسی نگفتم.چند روز بعد پسر یکی از همسایه ها که ده سال از من بزرگتر بود بهم گفت که دیده من داشتم کون میدادم و میره به همه میگه یا باید به اونم کون بدم.گفتم که دردم میاد ولی اون گفت که کاری میکنه درد نگیره و من راضی شدم بهش کون بدم.البته وقتی منو میکرد زیاد درد نداشتم ک یواش یواش لذت میبردم ولی اون نامردی کرد و به چندتا از دوستاش گفت و دسته جمعی منو میکردند و منم از ترس آبروم حرفی نمیزدم و اینجوری شو که کونی شدم
کاری که با شما شده و رفتارشون با شما خیلی شبیه هست به اون رفتاری که با من شد.ولی بهانه اش برای من بازی بود .بعدش دوستای دیگش و همشونم همسایه بودن و همینطوری ادامه پیدا کرد. وقتی برای منو تو اینقدر شباهت داشته نحوه تجاوزشون میتونه برای دیگرانم تقریبا به همین شکل انجام بشه.
بار اول خیلی مایل نبودم اینجا این چیزا نوشته بشه ولی الان نظرم فرق کرده.
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
ارسالها: 444
#24
Posted: 9 Apr 2013 02:49
arnold_rr
اون صحنه هیچوقت از جلوی چشمم دور نمیشه
وادارم کرد لای کونمو با دست خودم باز کنم
گفت اگه اینکارو نکنم منو با چاقو میزنه
تف که انداخت رو سوراخم و دهنمو با دستش گرفت دیگه فقط درد کشیدم.نامرد فشار میداد و دهنمو با دست گرفته بود تا صدام در نیاد و فشار میداد.منم زورم نمیرسید دستشو از رو دهنم بردارم واسه همین با کونم به شکمش فشار میاوردم تا بلند بشه غافل از اینکه بشتر میره توش.فقط گریه میکردم تا آبشو تو کونم خالی کرد و ولم کرد.حتی کون منو که پاره شده بود لا دستمال پاک نکرد و فقط کیر خودشو پاک کرد و رفت.از پله های آپارتمان نمیتونستم برم پایین.با اینکه درد داشتم تند تند میرفتم طرف خونمون تا مبادا بازم بیاد سراغم و باز ببرتم بالا پشت بام و دوباره بکنتم.
تصویرش جلو چشمامه
دوستدار روابط آزاد خانومم هستم
ارسالها: 87
#26
Posted: 9 Apr 2013 23:39
farbod08844: از همه ی دوستانی که همجنسگرا هستن دعوت میکنیم در این قسمت به بحثهای ما راجع به موارد کودک ازاری و تجاوز و سکسهای زوری و خاطرات و کلا صحبت راجع به همجنسگرایی
فربد اینو که نوشتی هر کس بخونه فکر میکنه منو تو مدیر اینجاییم و داریم رییس بازی درمیاریم.ولی اینجوری نیست بخدا.ما از بیکاری و وقت زیاد چیزی مینویسیم اون یکی تاییدش میکنه .
این حرفی که وقتی کسی میخواد اذیتمون کنه به بزرگترامون بگیم بهترین کاره ولی یه طوریه خونواده ها که حتی توی خونواده ای که بدونن پسرشون همجنسگرا هست بازم برای پسرا سخته بگن .یکبار دونفر سر پشت بام یه پسری رو گیر میارن و مجحبورش میکنن ساکت بشه و دوتایی همونجا پسرره رو میکنن.اونم ساکت وامیسه و هیچی نمیگه.وقتی میکننش و میگن برو اونم بجای اینکه بره خونه میره اداره پلیس و میگه دونفر بمن تجاوز کردن و الانم شاید اونجا باشن.پانزده سالش بوده. میرن اونجا یکیشونو میگیرن و دومی فرار میکنه که یادم نیست میگیرنش یا فراری میشه. ولی اولیو اعدامش میکنن .اون پسره با مادرش زندگی میکرده .
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
ارسالها: 87
#28
Posted: 13 Apr 2013 01:48
واکر خودت میگی چراشو بعد میپرسیش.شروع سکس خیلی فرق داره که چطوری باشه.یه پسرو بزور بکنه یه نفر بزرگتر اون پسره حالا بازم سکس میکنه ولی دلیلش این نیست که بهش تجاوز شده .تا اخر عمرش هم ناراحتی اعصاب و روان و فکر براش میمونه زودرنجی و به همه چیز حساس میشه .خیلی مشکلات براش پیش میاد ها.شاید بکسی تجاوز بشه چند روز بعد فراموش کنه ولی خیلیا هیچوقت یادشون نمیره.تازه شاید اگه تجاوز نمیشد بهش بازم سکس میکرد چون لذت داره براش
یکچیز دیگه یه پسری که مثلا چهار پنج ساله داره سکس میکنه مفعول هم هست باز هم کسی بهش تجاوز کنه هیچ لذتی نداره.من میگم شروع سکس شاید به تجاوز ربط نداشته باشه .مثلا میشه پرسید شروع سکس چطوری بود که خوشتون اومد و ادامش دادید.
بعضیا از سکس با پسر که لا خوششون نمیاد که هیچی. اونایی که اگه یه پسری بوده باهاش سکس کنن خب کردنش و خوششون اومده و بازم باشه میکنن.اون پسرای که خوشگل بودن از سن کم با دوستاشون و کم کم بزرگتر از خودشون باهاشون سکس کردن و اینا خوششون اومده اینطوری مفعول شدن.حالا من چرا میگم با بزرگتر از خودشونم سکس کردن دلیلش اینه که یکبار یکی بزرگتر بزور تجاوز کرده خیلی اذیت شده.حالا یکی که بزرگتره با مهربونی و خیلی اروم با اون پسر دوست میشه و سکس میکنه بهش میگه اذیتت نمیکنم.مثل اون تجاوزه باهاش رفتار نمیکنه اون پسره هم یا سکس یا این رفتار یا دوتاشو دوست داره .بیشتر اون محبتی که از یه بزرگتر میبینه که اینم همون کارو میکنه ولی بزور نیست تجاوز نیست.فحش و کتک نداره و بجاش باهامون مهربونی میکنن دفعه دیگه همین فاعل یا دوستش یا کسی دیگه باشه بازم قبول میکنه. میبینه لذت داره شهوت هست ولی اینم بزرگتره ولی مثل اون تجاوزه نیست. بجاش مهربونی هم هست.بازی هم هست.یکبار میبره خونشون مارو و همش اینو میبینیم که یکی با سن بیشتر خیلی بهمون احترام هم میذاره و جلب توجهش هم کردیم.حالا برای من دوازده سالم بود برای یکی دیگه سیزده سالشه یا هرچی . چیزی که میدونم برای خودم یا دوستام شده اینطوری بودن. بدون تجاوز هم بعضیا مثلا تنها بودن و تک فرزند بودن و اینطوری هم شده مفعول بشن.
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
ارسالها: 87
#29
Posted: 14 Apr 2013 02:03
من چیزیو که برای خودم شده یا دیدمو میگم .نمیدونم چقدرش درسته.یک چیزیو میخوام تعریف بکنم.نفر دومی که با من سکس کرد ازم بزرگتر بود و سرمو کلاه گذاشت و منو برد خونشون و سکسشو کرد.ولی با اذیت و اینا نبود.اونروز کرد ولی دیگه با اینکه خونشون نزدیکمون بود میتونست بازم بگه میخوام یا بکنه ولی هیچی نگفت و نخواست.سه چهار سال گذشت.یه وقتی شده بود که من دیگه با کسای دیگه هم سکس داشتم.یکروز رفتم مغازش و یک میز بزرگی جلوشه که وسالشو میذاره روی اون.رفتم پشت اون میز و باهم حرف میزدیم.میگفت مثلا کجایی چی میکنی. از جلوش عمدا رد شدم خب جا کم بود برم اون طرف.اونم همونطوری فشار داد از پشت سر.وایسادم اونطوری. گفت دوست داری بکنمت ها؟ زودی گفتم مگه اونبار نکردی؟ یعنی دیگه فرقی نداره برام.یکمی باهم حرف زدیم و باهاش رفتم خونشون و وقتی میخواست سکس بکنه یعنی شروع کنه گفتم الان با اونبار چقدر فرق کردم؟ بعدش گفتم مگه نمیگی بهتر و خوشگلتر و اینا ولی اونبار چرا دیگه نیومدی دنبالم؟ دیگه نخواستی بکنی؟چرا به دوستام گفتی.نگفت چرا دیگه نیومد و نخواست سکس کنه .الانم نگفته و برام معمایی شده.ولی اینو گفت که یکی از دوستای هم سن خودت فهمید و حسادت یا هرچی پیش دیگران گفت فلانی که هی میگید خوشگل خوشگل فلانی هم کردش.اون گفته بود .اون موقع نفر دوم بود سکس میکرد کسی نمیدونست.حالا اونروز اون سکسو کرد و خیلیم بهمون مزه داد و از اون روز به بعد مثلا سه روز پشت سرهم میکرد و دیگه نمیخواست تا دو سه هفته دیگه.تا یکبار یکی از دوستاشو اورد و به هر حیله ای بود بمن قبولوند که میخوام مثلا بیست دقیقه بکنم خب ده دقیقشو این بکنه. و کردن دیگه.ولی دوستش ادم مزخرفی بود و بعد از چند بار دیگه بهشون هیچ حالی ندادم.بخودشم ندادم. که یکبار دیگه خیلی خواست گفتم بگو چرا دیگه اونبار نیومدی .اگه تو میکردی همیشه. منو تو بودیم و اینطوری زیادتر نمیشدن. اشتباه بود چون تنوع نداشت برام ولی اون موقع اینطوری خیال میکردم.جالبش اینه که همون موقع یکی دیگه بود سنش ازین بیشتر بود ولی هم اسم بودن.هیچوقتم دوستشو نیورد و تقریبا هفته ای یکبار تا الان داره سکس میکنه.بجز مدرسه یا امتحان یا مادرم اجازه نده برم بیرون یا مریضی و اینا. ولی هفته ای یکبار باهم بودیم.هنوزم دوستیم .حالا این که گفتمش با تجاوز شروع کرد ولی تجاوزش با حیله و حقه و نیرنگ بود. وقتی هم کرد درسته دیگه نیومد ولی برام اثرش این بود که سکس برام یه چیز ترسناک و درد داشته باشه و اینا نبود.وقتی نفر سوم بازم همسایمون بود مجبورم کرد اولش گفتم نه ولی بدون ترس همه لباسا رو در اوردم و گفتم اونبار اون چطوری میکرد توهم اونطوری بکن تا بره تو.همیشه تجاوز با وحشت همراه نیست.برای من بار اول اذیتم کرد ولی خیلی وحشتناک نبود که دیگه طرفش نرم.دومی هم یکمی بهتر .سومی یکسال بعد اومد.دوست نفر سوم هم چند ماه بعد اومد.سیزده سالگی دیگه چند بار شده بود همگی با مجبور کردن و سرم کلاه گذاشتن و مثلا دیگه راهی نداره باید بدی.
این که چطوری رفتم توی سکس اینطوری بود.ولی دوستای سن خودمم بودن که باهم ور یرفتیم.ولی دوس داشتم کسی بزرگتر باشه و مفعول باشم.چند نفر اول تجاوز بودن ولی نفر اول یکمی خشونت داشت.بقیه طوری دیگه بودن.هم اینکه خشونت اولی رو نداشتن هم با مهربونی و عشقبازی و سعی هم میکردن که اگه مجبورم کردن ولی بمن خیلی خوش بگذره.خیلیا فکر میکنن تجاوز خیلی باید خشن باشه
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش