ارسالها: 63
#33
Posted: 3 Dec 2013 00:46
خیلی دلم گرفته
کاش دردامون یکی بود فقط ...
هرکدوممون هزار تا درد داریم ... هزار تا درد که افتادن به جونمون ...
بیکاری .. نا امیدی از آینده و بی پولی و .... که همه گیره ..
اونوقت ...
اونوقت اینکه همجنسگرایی.. اینکه کسی رو دوست داری که نمیخواد باهات حرف بزنه ... این که این درد رو نمیتونی بگی ... این که این حس لعنتی شهوت نمذاره زندگی کنی .. تو پس زمینه این همه ذرد وجود داره ... شده حزئی از زندگیمون ...
مثل یه ضریب کنار همه درد هامون قرار گرفته و همه رو چند برابر میکنه ..
اینجاست که یه رفیق خوب ... یه داداش گل ... یه بی اف مهربون میتونه تحمل درد ها رو برات آسون بکنه ...
مثل یه کسر که ضرب بشه تو تموم زندگیت ....
تحمل رو آسون کنه برات
بشینه بغلت بگه ... دیوونه من باهاتم .... غصه نخور همه چیز درست میشه
اونوقت با تموم نیرو ..گ حتا به خاطر اون هم شده باشه سعی میکنی مشکلاتتو حل کنی
آخه خدا چرا نمیشه با هم باشیم؟
مشکلات زندگی بسم نیبست؟ با چی داری امتحانم میکنی؟
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد
از دردهای کوچک است که آدم مینالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال میشود آدم.
خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
ارسالها: 87
#36
Posted: 18 Dec 2013 01:17
اینجا این سنگ صبور یعنی بتونیم درد دلمونو بنویسیم درسته؟ منم میخوام یک چیزیو بنویسمش.اینجا مال سکس و ایناس نمیشه چیزای دیگه رو گفت.نمیدونم همه اینطورین یا چرا من اینطورم ولی سکسا و کارای که کردم بعضی وقتا خیلی میاد یادم ناراحت میشم.وقتی میگمشون اصلا سبک میشم.بهم یکبار گفتن میتونی بنویسیشون بعد کاغذشو پاره کنی بندازی سطل اشغال ولی نشد .یعنی نمیدونم چرا باید بگمش بعد اونای که میتونن درک بکنن باهمدیگه ازش حرف بزنیم. اونطوری دیگه یادم نمیره فقط راحت میشم.
کاشکی میشد یک جای بود که همه نتونن باشن بجز همونای که اینجا دوستیم باهم برای همدیگه بگیم برامون چیا پیش اومد و وقتای که میگیم خیالمونم راحت باشه .ولی نمیشه جای نیست بشه حرف بزنیم درد دل بکنیم.وقتیم میگیم شاید کسی خیال کنه چقدر لذت بردیم ولی توی دلم همش سنگینه .اخه سکس میکنیم ولی خدای مهربون رو دوست داریم .میگن نوجونی خیلی سن خوبیه درسته؟ ولی واسه من همش چیزای بود که یا نمیخواستمشون یا مجبور بودم قبول بکنم .نادونی هم از همه چیز بیشتر هست.
خب تا حالا اینطوری بود بعد از این چی میشه؟ اصلا نمیدونم اینده یعنی چی باید بشه.اگه تا الان پنج قسمت بوده یک قسمتش سکس بوده ولی وقتی چیزی میگم خیال میکنن همش همین بوده.
یک چیزیو که میخود یکی بگم باشه میگن تو همینی دیگه. بگم نه میگن چرا ناز میکنی خودتو میگیری.چرا سخته به دوستای توی اینترنت راحت اعتماد کرد.اینقدر سولا دارم کسی نیست جواب بده کمک بکنه بدونم خب بعدش چی میشه.اینا همشون ناراحت میکنه منو.فقط خدا نکنه کسی ازم ناراحت باشه.خودم چکار باید بکنم؟ نمیدونم. هیچی نمیدونم. ببخشید زیاد نوشتم.
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش
ارسالها: 51
#39
Posted: 12 Jan 2014 05:36
به امید روزی که هر ایرانی فارغ از نژاد، مذهب، عقیده، تعلق، علاقه و جنسیت بتونه راحت و شاد توی این سرزمین زندگی کنه. مسلمان شیعه - سنی، بهایی، مسیحی، یهودی، زرتشتی، ترک، فارس، عرب، ترکمن، بلوچ، کرد، دگرباش جنسی، بی دین و... هر ایرانی فقط و فقط به صرف ایرانی بودن شایسته تکریم و احترام باشه و آزادانه و بدون اذیت و آزار دیگران بتونه زندگی سرشار از شادی و موفقیت رو سپری کنه. البته الان فقط یک گروه از ایرانیان حق حیات و زندگی دارن: ذوب شدگان ولایت مطلقه فقیه. امروز توی جامعه ایران، نه تنها مسلمان سنی، بهایی، مسیحی، یهودی، زرتشتی، ترک، فارس، عرب، ترکمن، بلوچ، کرد، دگرباش جنسی، بی دین و... عملا و علنا حق حیات و زندگی و استفاده از مواهب الهی رو ندارن، که حتی مسلمان شیعه ای که ولایت مطلقه فقیه رو قبول نداشته باشه هم حق حیات و زندگی رو نداره. افسوس و هزارن افسوس بر ما و جامعه ما. هزاران افسوس.
این کاربر به دلیل درخواست عکس سکسی کودکان برای همیشه بن شد.
پرنسس
ارسالها: 87
#40
Posted: 24 Jan 2014 02:04
خیلی سخته که یه پسری بیاد بگه بیا دوست بشیم.بعدش بفهمیم دوستای خوبی نمیتونیم باشیم برای هم و بخوایم از همدیگه جدا بشیم و دیگه دوست هم نباشیم ولی نشه. هرچی بگیم من نمیخوام باهات دوست باشم ولی اون بگه من میخوام .یکطوری که شده اینه که یکی سکس میکنه خب بهش معلومه خیلی حال میده.بازم میاد سراغمون.خب اینطور وقتا میشه از یک دوست خوب که زورش زیاده کمک بگیریم بگیم اون اقا مزاحمم میشه.
اینطور شدم ولی دوستی که بگه به زور هم شده میخوام دوستت باشم سخته ها.
من فهمیدم همجنسگرا نیستم.سکس برای من مثل همه لذت داره ولی نمیخوام یکی باشه ادای عاشقا رو برام دربیاره بعد بکنه.همین که یکی دوستم باشه و دوتایمون دلمون بخواد باهم باشیم سکس بکنیم کافیه برام.اینطوری که اینجا دارم میفهمم همجنسگراها فقط یه عشق و عاشقیایی هست براشون مهمه .شایدم باشم ولی دوست ندارم اینقدر ادا دربیارم و اه و ناله بکنم .برای همینشم بگم نمیدونم هستم یا نیستم شاید درست تر باشه. کسی که درکم نمیکنه.پس بهتره همین باشم که هستم.از کسی هم نمیشه پرسیدش چونکه نمیدونن خودشونم این یعنی چی
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش