ارسالها: 14491
#24
Posted: 21 Sep 2013 19:49
یه سوال
ایا هم جنس گرا ها به فرزندشون این تفکر القا نمی کنن که همجنس گرا باشن ؟
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 2546
#25
Posted: 21 Sep 2013 20:09
nazi220: یه سوال
ایا هم جنس گرا ها به فرزندشون این تفکر القا نمی کنن که همجنس گرا باشن ؟
درود نازی جان. 
bamdad_2014: bamdad_2014:
۵)آیا همجنسگرایی زوج همجنسگرا بر روی جنسیت کودک تاثیر گذار نیست؟
پاسخ این پرسش را انجمن روانشناسان آمریکا داده،من پاسخشان را در این پست به عنوان پاسخ این پرسش نقل قول می کنم
bamdad_2014:
*آيا بچه هاي والدين گي و لزبين مشکلات بيشتري با هويت جنسي نسبت به کودکان از والدين دگرجنسگرا دارند ؟ به عنوان مثال : آيا اين کودکان دچار مشکل در هويت جنسي و يا نقش رفتار جنسي مي شوند ؟ پاسخ تحقيقات روشن است : هويت جنسي و جنسيتي (از جمله هويت جنسيتي،نقش جنسيتي،رفتار و تمايلات جنسيتي) در بسياري از بچه هاي والدين لزبين به يکنواختي والدين دگرجنسگرا رشد يافته اند،در مورد کودکان والدين گي،مطالعات کمي در دسترس مي باشد.
مثال واضح برای پاسخ به این پرسش نیز،وجود ما همجنسگرایان است،چنانچه شما بهتر از من می دانید،ما فرزندان والدین دگرجنسگرا هستیم،اما گرایش جنسی آنان بر روی هویت جنسی و گرایش جنسی ما تاثیر گذار نبوده،
آموزه های والدین،جامعه و حتی دینی در جامعه ما برای من و دیگر عزیزان همجنسگرای حال حاضر،حول محور دگرجنسگرایی بوده و هست و من و دیگر عزیزان همجنسگرا یک برهه زمانی را در سردرگمی و آشفتگی بسر می بردیم،چون در ارتباط با گرایش خود (همجنسگرایی) چیزی نمی دانستیم،من الان ۲ سال که گرایش خود را شناختم و پذیرفتم،تا پیش از آن فقط و فقط می دانستم با دیگران(اکثریت جامعه) تفاوت دارم،اما این امر (تعالیم جامعه،دین،فرهنگ،خانواده و...) باعث دگرجنسگرا شدن من و عزیزان همجنسگرا نشد چون تغییر گرایش جنسی شدنی نیست.
bamdad_2014: اکثریت جامعه از اینکه بخواهند تمایل زیبایی‌شناختی، عشق رومانتیک، و تمایل جنسی با همجنس برقرار کنن بیزارند،همانگونه که من به عنوان همجنسگرا نمی توانم و نمی خواهم که تمایل زیبایی‌شناختی، عشق رومانتیک، و تمایل جنسی با غیر همجنسم برقرار کنم،گواه من نیز اگر تاریخچه همجنسگرایان را با وجود دربدری و بدبختی که کشیدند،اما در جامعه بودند،به هر دلیل نادیده بگیریم،وجود ما همجنسگرایان در جامعه حال حاضر ایران است،که با وجود خطر مجازات مرگ و طرد شدن و نپذیرفتنمان توسط جامعه و بسیاری محدودیت های دیگر،کماکان زنده ایم و نفس می کشیم،حال چه انسانی حاضر است و دوست دارد که این خطرات و محدودیت ها را به جان بخرد،اگر بشود و می شد،با تغییر گرایش جنسی،به راحتی و بدون این خطرات به زندگی پرداخت،ما محصول و فرزند جامعه دگرجنسگرا هستیم،اما گرایش جنسیمان متفاوت است،اگر می توانستیم و شدنی بود(انتخابی بود)،خب همجنسگرا نبودیم و براحتی در کنار جامعه و عزیزانمان بدون ترس و دلهره زندگی می کردیم،حال فرض کنید اکثریت جامعه همجنسگرا بودند و اقلیت جامعه دگرجنسگرا و این خطرات شامل حال آنان می شد،شما عزیز دگرجنسگرا آیا حاضر بودید و می توانستید کل زندگی خود را فقط با همجنس خود سپری کنید ؟ وقتی گرایش جنسی انسان ها شدنی نیست،پس قرار دان واژه تبلیغ و ترویج در کنار گرایش جنسی،چه همجنسگرایی،چه دوجنسگرایی و چه دگرجنسگرایی اصولا غلط و نادرست است.
پس جای نگرانی نیست،حتی با القای والدین نیز فرزندان همجنسگرا نخواهند شد،همانگونه که ما با القاء و آموزش و دین و فرهنگ،تهدید و دیدن اعدام همجنسگرایان توسط حکومت و طرد شدن توسط خانواده و اطرافیان،دگرجنسگرا نشدیم.
ویرایش شده توسط: bamdad_2014
ارسالها: 14491
#26
Posted: 21 Sep 2013 20:21
bamdad_2014: تفاوت دارم
این تفاوت واقعا در همه جوانب هست ؟
مثال میگم بیشتر زنها در صحبت کردن یا درددل کردن باهم راحت ترن تا با جنس مخالف یا حتی همسراشون. در بعضی موارد این وابستگی خیلی شدید میشه
خیلی از ماها این تجربه رو داشتیم حداقل تو خوابگاه ها که با دوستمون روی یک تخت خوابیدم امااین باعث نشده
که میل جنسی به هم داشته باشیم .
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 2546
#27
Posted: 21 Sep 2013 23:13
nazi220: این تفاوت واقعا در همه جوانب هست ؟
پرسش زیبایی مطرح کردید. 
nazi220: مثال میگم بیشتر زنها در صحبت کردن یا درددل کردن باهم راحت ترن تا با جنس مخالف یا حتی همسراشون. در بعضی موارد این وابستگی خیلی شدید میشه
خیلی از ماها این تجربه رو داشتیم حداقل تو خوابگاه ها که با دوستمون روی یک تخت خوابیدم امااین باعث نشده
که میل جنسی به هم داشته باشیم .
مثالی هم که زدین خیلی جالبه و به موشکافی و بحث در این مورد کمک شایانی می کنه. 
من از خودم می گم،چون اجازه صحبت کردن به جای دیگر عزیزان همجنسگرا رو ندارم و فراموش نکنیم همه مثل هم نیستند،قضاوت با شما
اینکه من همجنسگرا هستم لزومی نداره و دلیل نمی شه بخوام نسبت به هر هم جنسی که می بینم و یا باهاش نشست و برخواست دارم و یا باهاش خیلی صمیمی هستم میل جنسی داشته باشم.
من سکس رو نهایت عشق ورزی جسمی و روانی به معشوق خویش می بینم و می دونم(یکی شدن)،تنها به معشوق خودم میل جنسی دارم و دوستانم می توانند در کنارم احساس امنیت و آرامش کنند،بله واسه من نیز چندین بار پیش اومده که هم خونه ایم در دوران دانشجویی بیاد پیش من بخوابه،ما تو خونه دانشجوییمون همه ردیفی در کنار هم می خوابیدیم،گاهی به دلیل داشتن میهمان و کمبود پتو،با هم خونهای و یا میهمانم زیر یک پتو می خوابیدیم و فردا در کمال سلامت و بدون هیچ رخدادی و میل جنسی به اونها از خواب پا می شدم. 
برای داشتن میل جنسی نسبت به یک انسان باید جذابیتی انسان مقابل برای ما داشته باشد تا میلی به وی پیدا کنیم،برای من جنس مخالف جذابیتی از لحاظ جنسی ندارد(البته با نهایت احترام به تمام خانوم ها)،احساسات و عواطف جنس مخالف به اندازه یک دوستی ساده با من،برایم معنی دارد و قابل درک است،همیشه از اینکه توجه جنس مخالف به من جلب بشه هراسانم و اگر احساس کنم توجه خانومی به من جلب شده،از خودم به شدت بدم میاد و کلی خود خوری می کنم(حرکات و نگاه ها ی یک انسان پیغام های بسیاری رو می تونه منتقل کنه) فکر کردن به اینکه یک خانوم همسر آیندم بشه،به شدت حالم رو بد می کنه،دوستانم وقتی جویایی دلیل نداشتن همسر و یا دوست دختر توسط من می شن،با ترفندهایی که طی این چند سال آموختم،به نوعی از پاسخ به پرسششون طفره میرم،تا مبادا پی به گرایش جنسیم ببرند،چندین و چند ساله که یک معشوقه خیالی همجنس خودم،در تصوراتم دارم،که با وی دشواری زندگی برایم قابل تحمل شده. 
(چون یافتن یک همجنسگرا با این شرایط بد امنیتی در ایران دشواره،تازه بعد از پیدا کردن آیا می تونیم با هم باشیم و به هم می خوریم یا نه ؟). 
یکی از دوستانم به خیال خدمت به من برای اینکه از تنهایی در بیام و افسردگی که توی اون دوران کم بشه،بد ضربه ای به طور ناخود آگاه به من زد،چون به شدت دچار هموفوبیا (همجنسگرا ستیزی)بود،نمی شد بهش بگم که من یک همجنسگرا هستم و دست از سر کچل ما بر دار،توی این لینکی که میذارم،پیش تر بهش اشاره کردم،اگه دوست داشتین می تونید بخونیدش.
اینجا
و در پایان خوشحال می شم به این تایپیک هم یه سری بزنید،تایپیک جهت آشنایی با جامعه دگرباشان جنسی ایران و شنیدن درد دلشان است. 
سنگ صبور
ویرایش شده توسط: bamdad_2014
ارسالها: 14491
#28
Posted: 22 Sep 2013 18:12
bamdad_2014: ،همیشه از اینکه توجه جنس مخالف به من جلب بشه هراسانم و اگر احساس کنم توجه خانومی به من جلب شده،از خودم به شدت بدم میاد و کلی خود خوری می کنم(حرکات و نگاه ها ی یک انسان پیغام های بسیاری رو م
دلیلی برای به وجودامدن این حس وجود نداره
تو اگثر رابطه های زن ومرد دلیلی وجود نداره که از هم خوششون بیاد .خیلی از ما ها در کنار جنس مخالفمون هستیم امااحساس عاشقانه نسبت به هم نداریم. بلکه همدیگر رو دوست داریم مثل یک دوست .
پس این برخوردتون یکم منطقی به نظر نمیاد .فکر کنم بیشتر به خاطر احساس گناهی که فکر میکنید نسبت به میل خو دبه همجنس گرایی دارید از خانم ها فراری هستین
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
ارسالها: 2546
#29
Posted: 23 Sep 2013 07:12
nazi220: دلیلی برای به وجودامدن این حس وجود نداره
با این فرموده شما موافقم،دلیلی نباید وجود داشته باشد که من این حس رو داشته باشم. 
nazi220: تو اکثر رابطه های زن ومرد دلیلی وجود نداره که از هم خوششون بیاد .خیلی از ما ها در کنار جنس مخالفمون هستیم امااحساس عاشقانه نسبت به هم نداریم. بلکه همدیگر رو دوست داریم مثل یک دوست .
من نیز منکر همچنین چیزی نیستم و نمی شم،فرموده شما متین و صحیح است.
nazi220: پس این برخوردتون یکم منطقی به نظر نمیاد .
کاملا درسته این برخورد من طبیعی و منطقی نیست و خارج از نرم یک روان سالم است.
nazi220: فکر کنم بیشتر به خاطر احساس گناهی که فکر میکنید نسبت به میل خو دبه همجنس گرایی دارید از خانم ها فراری هستین
آبجی گلم من احساس گناه یا عذاب وجدان نسبت به گرایش جنسیم ندارم،البته الان دو سالی هست که اینجور هستم،چون پیشتر از این دو سال واقعا سردرگم و پریشان بودم و نمی دونستم چی و کی هستم،و حتی ۲ بار به خودکش دست زدم 
ولی اکنون که به خوبی بر گرایش جنسیم واقف شدم،برخی از مسایل و آزردگی ها از گذشته در ناخودآگاه من مونده و به شدت به روانم آسیب رسونده،بعضی هاشو رو به مرور زمان طی این ۲ سال حل کردم و برخی در دست اقدام هستن،برخی رو هم خودم به تنهایی نمی تونم تشخیص بدم و برطرف کنم و نیاز به یک روانکاو،و شاید روانپزشک الزامیست. 
من از جامه انسانی گریزانم،و تمام دنیای حال حاضر من دنیای مجازیست متاسفانه،ولی امیدوارم، چون جامعه مجازی برای تمرین و مدارا در برخورد با دنیایی واقعی به من کمک شایانی کرده.
ویرایش شده توسط: bamdad_2014
ارسالها: 23330
#30
Posted: 24 Sep 2013 12:28
bamdad_2014
سلام
قصد توهین بهتون رو ندارم یا اینکه بخوام ناراحتتون کنم ولی یه چیزی درکش خیلی برام سخته ...
جوری با هم جنستون حرف میزنین که واقعا درکش برام سخته!(جوری که دوتا همجنس به هم ابراز احساسات میکنن)
منظورم پست هاتون تویه بهش بگو هستش ...
تا حالا به زندگی خارج از ایران فکر کردین؟؟تا جایی که اطلاع دارم تویه همین ترکیه هم جنس گران ایرانی زندگی میکنن...اینکه همش میگین مشکل تو برخورد با افراد دارین واسه زندگی بهتر زندگی تویه محیطی که راحت بتونین گرایش خودتونو ابراز کنین بهتر نیست؟؟
لطفا از حرفام برداشت اشتباه نکنین
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
صفحه 3 از 10