انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
Homosexuals - همجنسگرایان
  
صفحه  صفحه 38 از 41:  « پیشین  1  ...  37  38  39  40  41  پسین »

خبرنامه رنگین کمان



 
نخستین شاهزاده‌ی همجنسگرای آشکار هندی پیام خود را به جهان می‌دهد :
>> در پی عشق هستم و نه امتیاز <<



شاهزاده ماناوِندرا سین گوهیل (Prince Manvendra Singh Gohil)، یا یوراج شری ماناوِندرا سینجی راجوبیر سینجی صاحب (Yuvraj Shri Manvendra Singhji Raghubir Singhji Sahib)، ولیعهد یکی از قدیمی‌ترین خاندان‌های سلطنتی هند در سال 2006 اعلامیه‌ای عمومی منتشر ساخت که به سرتیتر خبرهای رسانه‌های جهان بدل شد: شاهزاده‌ی سابقن متاهل چهل‌ساله اعلام کرد که همجنسگرا ست.

این شاهزاده اخیرن با وبسایت Come Out Loud همکاری داشته است و در ویدیویی از تجربه‌های خود صحبت کرده است.

او می‌گوید: «وقتی دوازده-سیزده‌ساله بودم فهمیدم که به جنس مخالف هیچ میلی ندارم و تمام میل من به جنس موافق است. مطلقن هیچ میلی به جنس مخالف نداشتم... کسی نبود که به من بگوید این چیست.»

هندوستان کشوری ا‌ست که در آن گرایش‌های همجنسگرایانه هنوز جرم محسوب می‌شوند، فشار جهت ازدواج و تولید مثل برای بقای نام خانواده بسیار است و همجنسگرایی ننگ به حساب می‌آید. گرچه این فشار در ازدواج نخست شاهزاده نقشی نداشته است؛ بااین‌وجود در این ویدیویی که در زیر می‌آید، او عنوان می‌کند که او این کار را «داوطلبانه» انجام داده است، چرا که فکر می‌کرده است که این عمل او را به نرم بازخواهد گرداند.

ماناوِندرا می‌گوید که او تنها مرد همجنسگرای خاندان سلطنتی هند نیست. در این ویدئو او ادعا می‌کند که بسیاری از خویشان و دوستان‌ را در خانواده‌ی سلطنتی می‌شناخته است که همجنسگرا بوده‌اند، اما هیچگاه گرایش خود را آشکار نساخته‌اند.

وقتی ماناوِندرا پیرامون همجنسگرایی خود با خانواده‌اش صحبت می‌کند، آن‌ها از پذیرش این موضوع سر باز‌ می‌زنند. به‌همین‌خاطر، او را نزد پزشکان مختلف بردند تا او را دگرجنسگرا ‌کنند. آن‌ها گفته‌ بودند که برای درمان او هر هزینه‌ای پرداخت می‌کنند آن‌طور که حتا او را نزد رهبران مذهبی هم برده‌اند.




پس از آن‌که در نرمال‌سازی او شکست خوردند، ملکه در اعلامیه‌ای عمومی در یک روزنامه‌ عنوان کرد که ماناوِندرا دیگر فرزند او نیست. در شهرِ شاهزاده، تصاویر او به آتش کشیده شد و می‌خواستند او را به‌خاطر لکه‌دارکردن نام خاندانش خلع عنوان کنند.

شاهزاده در مصاحبه‌ای با گاردین گفته است که «من هیچ وابستگی به خانواده‌ی تنی خود ندارم و این مساله‌ای‌ست که در تمام خاندان‌های سلطنتی معمول است. تو به دست آن‌ها بزرگ نمی‌شوی. آن‌ها فقط تو را متولد می‌کنند و بعد دیگر تو تحت مراقبت مستخدمان خواهی بود... من خود هیچ‌گاه عشق و محبتی از مادر تنی خود دریافت نکرده‌ام، به‌همین‌خاطر وقتی والدینم مرا از خود راندند هیچ ناراحت نشدم،»

شاهزاده در سال 2000، بنیاد The Lakshya Trust را بنیان نهاد که این سازمان یک سازمان انجمن-نهاد برای حمایت از مردان همجنسگرا و آگاهی‌بخشی درباره‌ی اچ‌آی‌وی/ایدز است. او در این ویدیو درباره‌ی این بنیاد می‌گوید: «خوب پیش می‌رود، مردم بیشتری هم‌اکنون آگاه شده‌اند،»




وقتی اپرا مینفری شاهزاده را به برنامه‌اش دعوت کرد، او گفت: «وقتی می‌گویم همجنسگرایان در هند آزاد نیستند، ما در عشق‌ورزیدن آزاد نیستیم. همه‌مان ترسیده‌ایم. آن‌هایی را تصور کنید که عاشق شده‌اند، در زندگی شریک‌هایی داشته‌اند، دوست‌پسر داشته‌اند، آن‌ها رابطه‌های مستحکم و طولانی‌مدت‌ می‌خواهند. همه‌شان می‌ترسند. این‌جا همان‌جاست که ما آزادی‌مان را از دست می‌دهیم.»

در پایان این ویدیو شاهزاده حرف‌هایش را با این پیام محبت‌آمیز به پایان می‌برد: «ما همه انسان هستیم. همه برابریم... تنها چیزی که می‌خواهیم عشق است. حقوق همجنسگرا‌ها را نمی‌توان تنها در دادگاه‌ها به دست آورد، بلکه این حقوق را باید در ذهن و دلِ مردمی به دست آورد که در کنارشان زندگی می‌کنیم.»

امیدواریم که جهان این آخرین جمله‌های او را بشنود.


منبع : کارگاه خبر ژوپی آ
     
  

 
زوج های همجنسگرا می توانند در گرين لند بطور رسمی ازدواج كنند.


امروز قانون ازدواج همجنس در گرين لند پس از راي گيری سال گذشته به اتفاق آرا موثر واقع شد.نمايندگان مجلس در اين كشور با جمعيت ٥٧٠٠٠ نفری به اتخاذ قوانين دانماركی در اين باره راي دادند.

Nivi Olson وزير كليسا گفت : ما مدت زيادی برای اين روز صبر كرديم. برای اينكه فرصت ورود به ازواج بسياری از زوج هايی داشته باشيم كه بدون درنظر گرفتن جنسيت شريكشان ازدواج كنند.

Sofie Peterson اسقف گرين لند - شخص بالارتبه مذهبی كشور - با دولت به صورت نزديك كار می كرد تا مطمئن شود اين قانون به زوج های همجنس اجازه می دهد كه در كليساها و ديگر مكان های مذهبی ازدواج كنند.

گرين لند در سال ٢٠٠٨ حفاظت از تبعيض برای دگرباشان جنسی را اعلام نمود و در سال ٢٠١٠ اولين جشن پرايد را در كشور برگزار كرد.



منبع : pink news

برگردان به فارسی : احسان پارسی
     
  

 
سوئد يك تمبر پستی پرچم رنگين كمان برای جشن پرايد در ماه می منتشر می كند.


Norfpost قرار است كه تمبر جشن پرايد را در ٤ می منتشر كند. سرويس پستی كه به سوئد و دانمارك خدمات می دهد آنچه كه معتقد است نخستين تمبر پستی جهان می باشد را صادر خواهد كرد كه اين تمبر به شكل پرچم رنگين كمان جشن پرايد LGBTI می باشد و از ٤ ماه می در دسترس مشتريان خواهد بود.

اين تمبر توسط هنرمند Lisa Rydell برای PostNord ايجاد شد، و بر پايه پرچمی است كه توسط هنرمند آمريكايی و فعال همجنسگرا Gilbert Baker در سال ١٩٧٠ طراحی شد و يكی از ١٥ تمبری خواهد بود كه دفتر مركزی شركت پست سوئد در سال ٢٠١٦ منتشر خواهد كرد.

برطبق PostNord ايده ی تمبر در تابستان ٢٠١٤ توسط Rydell مطرح شد.NordPost گفت كه اين تمبرها برای انعكاس ارزش های سوئد مدرن خلق می شوند.دفتر مركزی ارتباطات Per Ljungber گفت : با صادر كردن يك تمبر با پرچم جشن پرايد، ما قصد داريم بر ارزش برابری همه ی مردم و قدرتی كه توسط تفاوت ها و كيفيت های منحصربفرد مردم ارايه می شود، تاكيد كنيم.

به افتخار بهترين دانش ما، اين نخستين بار است كه پرچم جشن پرايد بر روی تمبر چاپ شده است كه اين را بطور ويژه لذت بخش می كند كه مردم اكنون قادر به ارسال تبريك با تمبر پرچم جشن پرايد به سراسر گوشه كنار جهان خواهند بود.سوئدی ها در واقع دوستدار ارسال و دريافت كارت پستال و نامه های تمبرشده هستند.برای بسياری از مردم، انتخاب تمبر گسترش پيام های نوشتاری آنها می باشد كه با تمبر جديد جشن پرايد عميق تر خواهد شد.


منبع : gay star news

برگردان به فارسی : احسان پارسی
     
  
↓ Advertisement ↓

 
كريستين رونالدو اكنون هدف شعارهای كوبنده ی همجنسگرايی است.


اين روزها كريستين رونالدو هدف شعارهای همجنسگراستيز توسط طرفداران در بازی ها شده است.در مسابقه ی اخير بين رئال مادريد و بارسلونا، بازيكن سوپراستار پرتقالی بارها و بارها از بخش هواداران بارسلونا با عنوان "ماريكون" که شعاری همجنس گرا ستیز و بسیار زننده است خطاب شد.

اين جريان پس از گزارش هايی می آيد كه رونالدو با بوكسور مراكشی Badh Hari قرارملاقات داشت كه به قول معروف رابطه اين دونفر چيزی بيش از دوستی بوده است.البته اين مساله به هيچ صورتی اثبات نشده است.

البته سازمان ديدبان دگرباشان اسپانيا اين شعارهای همجنسگراستيز را محكوم كرد.فرانسيسكو راميز مدير اين سازمان گفت : "اين اقدام هاي اسفناك و شرم آور برطبق قانون ورزشی (٢٠٠٧) قابل تعقيب و مجازات هستند."كريستين رونالدو بازيكن رئال مادريد ماه ها مورد حمله توهين ها و شايعه های مخرب روزنامه ها و خبرنگاران ورزشی و بازيكنان آماتور تيم های حريف بود كه به منظور تحقير، توهين و بدنام كردن يك بازيكن بزرگ فوتبال انجام می شد.

"لازم است بطور شفاف توضيح دهيم كه هوموفوبيا (همجنسگراستيزی) لزوما بدين معنا نيست كه افراد مورد رنج همجنسگرا هستند، بلكه باور و استفاده ی افراد به منظور توهين، اذيت و تحقير ديگران است."

كميسيون در برابر خشونت در اسپانيا در سال ٢٠٠٨ تشكيل شد و می تواند جريمه يا ممنوعيت هايی بر فدراسيون، باشگاه ها و حاميانی كه به جرم خشونت، نژادپرستی، بيگانه ستيزی و تعصب گناهكار شناخته شده اند، پيشنهاد دهد. گزارش هاي بودن رونالدو و هری با يكديگر از عكسی در فيسبوك شروع شد و نشان می دهد كه هری رونالدو را با عنوان "تازه ازدواج كرده، هميشه حامی تو هستم برادر" بر دستانش بلند كرده است.

اين ادعاهای بی اساس مجموعه ای از دوست دخترهای مدلی كه رونالدو با آنها قرارداشته و در چندين مصاحبه به آنها اشاره كرد را بی اساس كرده است.وقتی چند سال پیش با اشاره به مد لباس پوشیدن و آرایش های او از او پرسیده شد آیا همجنس گرا است وی جواب داد: "من با جنسیتم راحتم بنابراین به هیچ وجه مشکلی برایم ایجاد نمی کند."

سال گذشته يك گزارشگر تلويزيونی فرانسوی ادعا كرد كه اين قهرمان فوتبال با دوست نزديكش Badr Hari در رابطه است.او گفت :"رونالدو سه يا چهار جت در هفته می گيرد تا يك دوست را در مراكش در آغوش بگيرد".


منبع : gay star news

برگردان به فارسی : احسان پارسی
     
  

 
Wells Fargo دفتر مركزی اش در كاليفرنيای شمالی را با مثلث صورتی بزرگ و پرچم جشن پرايد روشن كرد.



اين كار با هدف اعتراض به قانون ايالتی ضد دگرباشان جنسی و اشاره به روز بين المللی پدیداری افراد دگرجنسگونه انجام شد.ماه گذشته جمهوری خواهان كاليفرنيای شمالی قانونی را به تصويب رساندند كه تمامی مقررات حفاظت از حقوق دگرباشان جنسی را باطل و بی اعتبار می كند و به صاحبان مشاغل اجازه می دهد كه برعليه دگرباشان جنسی برطبق باورهای مذهبی خود تبعيض قايل شوند.

اين قانون جديد، كه توسط فرماندار جمهوري خواه Pat McCrory به امضا رسيد، همچنين دانش آموزان دگرجنسگونه را در مدارس عمومی از استفاده ی دستشويی های دلخواهشان منع می كند.


تصميم مک کروی چالشی قانونی برای وی بوجود آورد و همچنين تحریم هایی رو به رشد از شهر های نيويورك، سياتل، سانفرانسيسكو، بوستون ايجاد نمود و همه این شهر ها روابط رسمی خود را با این ایالت از طریق ممنوعیت سفر به آن قطع نمودند.

صدها شركت نيز ابراز مخالفت خود را با قانون جديد اعلام كردند اما غول مالی Wells Fargo، يك راه منحصر به فرد برای ارسال يك پيام همبستگی با دگرباشان جنسی يافت.

اين شركت هفته ی گذشته دفتر مركزی اش، برج مركزی انرژي ٤٨ طبقه، را در رنگ های پرچم فراجنسيتی برای روز بين المللی پديداری افراد دگرجنسگونه نورانی نمود.

نورافشانی صورتی، سفيد و آبی با يك مثلث بسيار بزرگ صورتی در بالا بود كه از مايل ها در شارلوت قابل مشاهده است.

اين شركت نوشت :" صورتی روشن، آبی و سفيد برای روز بين المللی پديداری دگرجنسگونگان"

مثلث صورتی يك نماد جهانی برای حقوق دگرباشان جنسی است و داستان درازی دارد - مهمترين آنها استفاده از مثلث صورتی روی یونیفورم همجنس گرایان مرد در کمپ های نازی در طول دوران هولوکاست بود.


رئيس يك موسسه خيريه مسيحی سال گذشته شركت Wells Fargo را به دليل نشان دادن يك زوج همجنسگرا در تبليغات تحريم نمود.


منبع : pink news

برگردان به فارسی : احسان پارسی
     
  

 
برابری ازدواج به كلمبيا آمد



رسانه اسپانيايی زبان دگرباشان كلمبيا، EgoCity، گزارش داد :" دادگاه قانون اساسی كلمبيا امروز با نتيجه ی ٦-٣ به نفع قانونی شدن برابری ازدواج رای گيری كرد.اين قانون سريعا موقر واقع شد و اكنون زوج های همجنس می توانند در سراسر اين كشور آمريكای جنوبي ازدواج كنند.

اين تصميم كاملا غيرمنتظره نيست، به دليل اينكه اين دادگاه مدت ها درحال رسيدگی به يك پرونده ی ثبت شده بوده است كه در آن چهار زوج همجنس استدلال كرده اند كه دولت بايد حقوق ازدواج برابر را برای زوج های همجنس فراهم كند.

درسال ٢٠٠١، دادگاه قانون اساسی به كنگره ی ملی دستور داد كه تا ٢٠ ژوئن ٢٠١٣، قانونی برای ايجاد برابری ازدواج بنويسند.

قانون گزاران نتوانستند قبل از اين مهلت كاری انجام دهند، كه بدين معناست از سال ٢٠١٣، زوج های همجنس در كلمبيا از لحاظ فنی قادر هستند روابطشان را قانونی بشمارند، هرچند زوج های همجنس برای انجام اين كار بايد در جستجوی يك قاضی يا دفتر اسناد رسمی باشند تا تعهدات خود را بطور رسمی با تشريفات انجام دهند.

ازآنجا كه هيچ خط مشی رسمی برای قانونی شمردن اين پيوند وجود نداشت، بسياری از زوج های همجنس توسط قاضی ها و دفترداران رد می شدند.چهار نمونه از اين زوج های همجنس طرح دعوی به دادگاه تنظيم كردند كه امروز تصميم به تاييد آن گرفته شد.اين تصميم تعيين می كند كه هيچ قاضی و دفترداری نمی تواند از نظر قانونی ازدواج زوج های همجنس را رد كند و نپذيرد.


كلمبيا اكنون در بين چهار كشور آمريكای لاتين تنها كشوری است كه كاملا برابری ازدواج را پذيرفته است.زوج های همجنس قادر بودند از سال ٢٠١٠ در آرژانتين و از سال ٢٠١٣ در برزيل و اروگوئه ازدواج كنند.چندين ايالت مكزيك نيز برابری ازدواج را پذيرفته اند كه مكزيكو سيتی در سال ٢٠١٠، نخستين ايالت مكزيك در پذيرش اين مساله بود و دادگاه عالی اين كشور دستور به رسميت شناختن ازدواج برابر را در سراسر كشور داد.

كميته حقوق بشر حكم امروز را با بيانيه ای از جان فريبرگ مدير اجرايی HRC جشن گرفت :

"حكم امروز دادگاه قانون اساسی كلمبيا به عنوان حركتی مهم برای دگرباشان كلمبيايی ناميده شد، و ما به بسياری از مدافعين دگرباشان كه كمك كردند امروز ازدواج برابر را ممكن كنيم، تبريك می گويم. حكم امروز در ادامه ی پيروزی های مدافعين دگرباشان در ماهی می امسال در ايرلند و ماه ژوئن در آمريكا، مشخص كرد كه جنبش جهانی برای ازدواج برابر درحال رشد است، و ما اميدواريم كه كشورهای ديگر نيز حقوق ازدواج برابر را برای زوج های همجنس فراهم كنند تا در سال پيش رو آنها قادر باشند با شخصی كه به او عشق می ورزند ازدواج كنند."


منبع : advocate

برگردان به فارسی : احسان پارسی
     
  

 
مرد اسرائیلی به قتل نوجوان هم‌جنس‌خواه محکوم شد


دادگاهی در اسرائیل یک یهودی ارتدکس را به جرم قتل نوجوانی هم‌جنس‌خواه در جریان راهپیمایی سال گذشته دگرباشان جنسی در بیت المقدس محکوم کرده است.

دادگاه، روز سه‌شنبه (۱۹ آوریل - ۳۱ فروردین) ییشای شلیسل را همچنین به اتهام شش مورد اقدام به قتل گناهکار شناخت.

آقای شلیسل که از پیروان متعصب یهودیت ارتدکس است، سال گذشته تنها چند هفته پس از آزادی از زندان با چاقو به راه‌پیمایان جشن خیابانی دگرباشان در شهر بیت المقدس حمله کرد.

علت محکومیت قبلی او هم اتهامی مشابه بود.

او در سال ۲۰۰۵ هم به اتهام حمله به دگرباشان جنسی مجرم شناخته شده بود و به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شده بود.

آقای شلیسل سال گذشته و به محض آزادی از زندان در مصاحبه‌های خود با رسانه‌ها دوباره بر مواضعش علیه دگرباشی جنسی تاکید کرده و صراحتا گفته بود رژه سالانه هم‌جنس‌گرایان در اسراییل باید متوقف شود.

او از یهودیان اسرائیل خواسته بود حتی به بهای "زندانی شدن یا کتک خوردن" هم که شده برای جلوگیری از برگزاری این مراسم اقدام کنند.

دادگاه همچنین پلیس اسراییل را به "اهمال کاری" در پیشگیری از این حمله متهم کرد.

به گزارش رسانه‌های اسراییل، پلیس در روز برگزاری رژه هم‌جنس‌گرایان، چند بار از نزدیک شدن آقای شلیسل به مراسم جلوگیری کرده بود اما او بالاخره موفق شد خود را به صف رژه‌روندگان نزدیک کند و با چاقو به آنها حمله‌ور شود.

برگزاری رژه سالانه هم‌جنس خواهان همواره محل مناقشه میان یهودیان سکولار و یهودیان ارتدکس در اسرائیل بوده است.


منبع : bbc
     
  

 
شرایط غیرانسانی زندانیان تراجنسیتی در زندان اوین


زندانیان تراجنسیتی در شرایطی غیرانسانی گا‌ها برای گذران حبس‌های چندین ساله، بدون تلفن، هواخوری و حتی فروشگاه در وضعیتی شبیه سلول انفرادی در «فاز یک» طبقه چهارم بند ۲۴۰ زندان اوین نگهداری می‌شوند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از فعالان حقوق بشر، اگر چه بعضا در خبرهای خبرگزاری‌های داخلی ایران گزارش‌هایی در مورد مشکلات شهروندان تراجنسیتی منتشر می‌شود و سازمان‌های همچون «سازمان بهزیستی»، «انجمن حمایت از بیماران اختلال هویت جنسی ایران» و «محتا – مرکز حمایت از تراجنسی‌های ایرانی» برای حمایت از آن‌ها فعالیت می‌کنند، اما روند دستگیری و نگهداری آنان در شرایطی غیر انسانی در بند ۲۴۰ زندان اوین هم‌چنان ادامه دارد.

طبقه چهارم بند ۲۴۰ زندان اوین متعلق به سازمان زندان‌ها و شبیه یک «N» است. این طبقه از سه «فاز» تشکیل شده و زندانیان تراجنسیتی که دستگیر می‌شوند به فاز یک این طبقه منتقل می‌شوند.

یک شاهد عینی در این‌باره گفت: «این زندانیان نه هواخوری دارند و نه تلفن، فروشگاه نیز ندارند فقط باید غذای نامرغوب زندان را بخورند. «عاطفه»، اسم زنانه یکی از این زندانی‌ها بود که مدت ۵ سال در این بخش نگهداری می‌شد. زندانی دیگری با اسم زنانه «گندم» و اسم اصلی «محمد حسین سلطانی» نیز همراه این زندانیان بود. شرایط این بخش چیزی شبیه سلول‌های انفرادی است.»

شاهد دیگری در رابطه با مشاهدات خود از این بند گفت «این زندانیان در محاکم قضایی و رفتار مسئولان زندان شاهد رفتارهای توهین آمیز هستند، بعضی از آنان به حبس‌های چندین ساله محکوم و در چنین شرایط غیرانسانی با روحیات بسیار لطیف نگهداری می‌شوند. حدودا ۱۰ الی ۱۲ نفر نفر میانگین جمعیت این بخش است و در فصل‌های مختلف کم و زیاد می‌شوند.»

این منبع در ادامه سخنان خود افزود «آنان را مانند کسانی که بیماری مسری دارند قرنطینه کرده‌اند، حتی عمده زندانیان چیزی در مورد آنان نمی‌دانند. ترانس‌ها در شرایطی مجبورند محیط انفرادی و بسته را تحمل کنند که در حقوق انسانی با سایر زندانیان که شرایط بسیار بهتری دارند برابرند.»

اگر چه با فتوایی که آیت‌الله خمینی صادر کرده بود، هویت افراد تراجنسیتی در ایران هرچند با محدودیت‌های بسیار، به رسمیت شناخته می‌شود. اما مقامات ایران هنوز هویت تراجنسیتی را به عنوان یکی از زیرشاخه‌های «اختلال جنسیتی» شناسایی و دسته‌بندی می‌کنند.

مهدی صابری، رئیس هیأت‌مدیره انجمن حمایت از «بیماران اختلال هویت جنسی» بار‌ها تاکید کرده که «چرا پلیس به محض برخورد با این افراد در خیابان، آن‌ها را بازداشت می‌کند و تا زمانی که آن‌ها بتوانند از طریق مجاری قانونی و پزشکی قانونی، بیماریشان را ثابت کنند در بازداشت می‌مانند؟»

شایان ذکر است، در خرداد‌ ماه سال گذشته رسانه‌های ایران خبری مبنی بر تدوین لایحه‌ای برای حمایت بهتر از افراد تراجنسیتی در ایران هم‌زمان در مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی ایران و وزارت تعاون و رفاه اجتماعی، گزارش کردند و جمعیت این شهروندان ۱۵۰ هزار نفر اعلام شد. اما سرنوشت این لایحه نیز تاکنون بلاتکلیف ماند.

آقای احمد شهید، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل برای امور حقوق بشر ایران در چندین گزارش خود به وضعیت نابسامان تراجنسیتی‌ها در ایران پرداخته و تاکید کرده است که تراجنسیتی‌ها در ایران با انواع تبعیض‌های مضاعف در حوزهٔ بهداشت، شغل و خانواده مواجه‌اند.

در این گزارشات از مقامات پزشکی ایران انتقاد شده که افراد را مجبور به انجام عمل تغییر جنسیت می‌کنند و تاکید شده که این عمل‌های جراحی مطابق «هنجارهای پزشکی و حرفه‌ای» صورت نمی‌گیرد و در بسیاری موارد با شیوه‌های استاندارد فاصله دارد.

لازم به توضیح است تراجنسیتی یا ترنس‌جندر به جنبه جنسیت در افرادی دلالت دارد که هویت جنسیشان فرای تعاریف دوگانه مرد و زن است که تغییر جنسیت می‌دهند یا ترجیح می‌دهند در هویتی متفاوت از جنسیت بیولوژیک خود اجراگری جنسی داشته باشد.

یعنی یک فرد که خود را به صورت زن، مرد، دوجنسه، یا بی‌جنسیت ببیند ولی دیگران فرد را از لحاظ ظاهری یا ژنتیکی به صورت دیگر ببینند. در واقع ترنسجندر یک گرایش جنسی نیست.


منبع : تارنگار تخصصی حقوق بشر در ایران
     
  

 
زندگی پنهانی من به عنوان یک یهودی ارتدکس همجنسگرا




چایا، که نام واقعی او نیست، یک زن یهودی ارتدکس و در عین حال همجنسگراست. او در این مطلب با تشریح مشکلاتش برای پذیرش هویت جنسی خود، توضیح می‌دهد چرا مجبور است آنرا از چشم کسانی که وادارش خواهند کرد بین هویت جنسی و خانواده اش یکی را انتخاب کند پنهان نگاه دارد.

اگر هویت جنسی خودم را اعلام کنم همه چیز را از دست می دهم. ما یهودیان اولترا ارتدکس جامعه بسیار به هم تنیده ای هستیم و کمتر کسی می داند واقعا چقدر منزوی هستیم.در دنیایی که من در آن زندگی می کنم، همجنسگرا بودن به معنای بد بودن است. به آن به چشم یک هوس شیطانی نگریسته می شود که کاملا غیرطبیعی است.کسانی که با آنها بزرگ شده ام در اعتماد خود به من تردید خواهند کرد. کسی باور نخواهد کرد که من کماکان می توانم یک فرد مذهبی باشم و اگر در نهایت جامعه یهودیان حریدی را ترک کنم نه فقط شغل و خانه ام بلکه حتی ممکن است فرزندانم را هم از دست بدهم.

برای همه خیلی ساده تر است که وانمود کنند من با بقیه هیچ تفاوت خاصی ندارم. در حقیقت اکثرا ترجیح می دهند طوری رفتار کنند که گویا همجنسگرایی اصلا وجود ندارد.هنوز در سن مدرسه بودم که سعی کردم به یک خاخام توضیح دهم من همجنسگرا هستم. ولی تنها چیزی که در جوابم گفت این بود:«یک دوره گذراست، برای خیلی از دختران پیش می آید."

این حقیقت دارد که در دوران بلوغ تجربه کردن سکس با افراد همجنس ممکن است پیش بیاید.در مدارس یهودیان حریدی تفکیک جنسی مطلق حاکم است بنابراین دختران و پسران از سن سه سالگی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.خانواده های سخت گیر حتی سعی می کنند جلوی بازی کردن خواهران و برادران با هم را بگیرند.



مردان یهودی حریدی در شهر لندن

اما بچه ها این مسایل را تجربه می کنند. من از سن ۱۲ سالگی شروع کردم ولی قاعدتا باید دوره ای می بود که آن را پشت سر بگذاریم.من متفاوت بودم و بعد که بزرگتر شدیم همکلاسی هایم به من می گفتند لزبین، با وجودیکه من دیگر کاری نمی کردم.نادیده گرفتن این تفاوت به مرور برایم سخت تر شد و وقتی که ۱۶ ساله بودم سعی کردم به مادرم بگویم. برای من آماده کردن خودم و به زبان آوردن این موضوع خیلی سخت بود ولی او چنان نگاه سنگینی به من کرد که صحبت در جا قطع شد و از آن زمان به بعد هرگز در مورد آن صحبت نکرده ایم.

به فاصله کوتاهی والدینم شروع کردند به برنامه ریزی برای شوهر دادن من. معمولا در موارد پیچیده ای مثل من، به یک دلاله ازدواج مراجعه می کنند.اگر آنها بتوانند یک نامزدی موفق را ترتیب بدهند ممکن است تا ۱۵ هزار پوند نصیبشان شود. ولی والدین من تصمیم گرفتند خودشان برای من شوهر پیدا کنند. همه به غیر از خود من در این ماجرا دخیل بودند.پس از انجام تحقیقات و تایید پسری که در نظر گرفته بودند، ما حدود نیم ساعت همدیگر را دیدیم. ملاقات در اتاق پذیرایی بود.خانواده او و خانواده من دورتا دور اتاق نشسته بودند و صحبت کردن برای من خیلی سخت بود. تا اینکه بالاخره همه از اتاق رفتند بیرون و ما دو نفر را در آن حالت دشوار تنها گذاشتند.

با این وجود، فکر می کردم نامزدی باعث شود من راحت بشوم. امیدوار بودم که ازدواج در نهایت به من کمک کند احساس تعلق بکنم. ولی در ماههای قبل از ازدواج با یک دختر رابطه برقرار کردم و آنرا پنهان نگاه داشتیم و درست قبل از عروسی رابطه را قطع کردیم.شاید عجیب به نظر برسد ولی حتی بعد از این تجربه هنوز هم فکر می کردم که می توانم همه این مسایل را پشت سر بگذارم و فراموش کنم.



طبق سنت های دینی، چایا از روز ازدواج برای پوشاندن موهایش کلاه گیس پوشیده است

هر چه روز عروسی نزدیکتر می شد من پریشان تر می شدم. من می دانستم که طبق سنت انتظار می رود همان شب عروسی ما هم بستر شویم ولی گاهی اوقات این ماجرا تا فردای عروسی عقب می افتد چون جشن ممکن است تا ساعت پنج صبح ادامه پیدا کند.با وجودیکه یهودیان حریدی به قرص های پیشگیری از بارداری با غضب نگاه می کنند ولی به من از همین قرص ها دادند تا در شب عروسی عادت ماهانه نداشته باشم.نه من و نه شوهر هیچکدام نمی دانستیم چه می کنیم. او خشن بود و مدت ها ادامه داد.ما را تشویق می کنند بچه های زیادی داشته باشیم و من هم به سرعت باردار شدم.

اگر بعد از ازدواج می خواستم قرص پیشگیری از بارداری مصرف کنم باید از یک خاخام اجازه می گرفتم. احساس می کردم قبل از داشتن حداقل دو بچه چنین درخواستی ناممکن خواهد بود.
وقتی آدم حامله می شود بچه به گروگان و گروگانگیر شما بدل می شود. آدم گروگان بچه اش می شود.از ما انتظار می رود که هشت یا نه بچه بیاورم و من مرتب حامله می شدم. احساساتم در وجودم انباشه می شد تا اینکه یک روز که در خیابان راه می رفتم از یک کوچه بن بست سر درآوردم و شروع کردم به فریاد زدن که من همجنسگرا هستم، من همجنسگرا هستم.

_____________________________________________

یهودیان اولترا ارتدکس (حریدی) ساکن بریتانیاجامعه یهودیان حریدی در برگیرنده مکاتب گوناگونی است.
بخش اعظم یهودیان حریدی ساکن شهر لندن هستند. شهرداری ناحیه هکنی تخمین می زند حدود ۳۰ هزار نفر از اعضای این جامعه در این بخش از شهر زندگی می کنند.تعداد اعضای کنیسه های اولترا ارتدکس طی ۲۰ سال گذشته به طور مستمر افزایش یافته است.طبق آمارهای مرکز پژوهشی سیاستگذاری یهودیان، یک سوم از کودکان یهودی ساکن بریتانیا فرزند خانواده های حریدی هستند.

تخمین زده می شود که تا پایان قرن فعلی یهودیان اولترا ارتدکس به اکثریت یهودیان ساکن بریتانیا بدل شوند.


_____________________________________________

این احساس به من دست داد که باید در این مورد کاری بکنم. در نهایت به شوهرم گفتم. فکر می کنم او از قبل متوجه شده بود که من همجنسگرا هستم ولی خودش را قانع کرده بود که یک هوس پنهان است و نه بخشی بنیادی از هویت من.ما هنوز هم نمی دانیم چه می توانیم بکنیم. ما فرزندان مشترکی داریم و خانواده ای که به خوبی پیش می رود.اگر من و همسرم از هم جدا شویم همه این ها را از دست خواهیم داد. به نظرم اگر این مجموعه به هم بریزد همه ما چیزهایی را از دست خواهیم داد، بنابراین ممکن است به این زندگی و ازدواج ادامه دهم.

امیدوارم خانواده ما بتواند در کنار هم باقی بماند هر چند نمی دانم چه شکلی به خود خواهد گرفت. مردم راه حل های مختلفی پیدا می کنند.خاخام ها در مورد حفظ رابطه خانوادگی و پیوند افراد با یکدیگر دیدگاههای خاص خود را دارند.




در موردی مثل ما، به جای پیدا کردن راهی که هر دو ما از آن راضی باشیم به نظرم راه حل پیشنهادی آنها این خواهد بود که من باید به انجام وظایفم به عنوان زن ادامه دهم که کاملا با وجود من در تضاد است.زندگی کردن با این فکر که اگر من به شرایط موجود تن بدهم همه چیز در خانه حل و فصل خواهد شد، بسیار سخت است.باعث می شود احساس کنم که گویا همه چیز تقصیر من است. ولی اگر یهودی حریدی بودن و همجنسگرا بودن سازگار نبودند فکر نمی کنم خداوند من را اینطور می آفرید.

من براساس طرحی به این شکل آفریده شده ام حتی اگر هنوز هم نمی دانم این طرح چیست. ایمانم به من آرامش ویژه ای می بخشد ولی زمان زیادی طول کشید تا به این نقطه برسم.دینم، عبادت، مناسک و آیین های با معنایی دارد و من دلیلی برای ترک آن نمی بینم. به نظرم برگزیدن یک جنبه از هویت خود به قیمت رها کردن سایر جنبه ها اشتباه است.مسئله صرفا تعلق جنسی من نیست. موضوع در عین حال، هویت فردی در چارچوب یک جامعه و رسیدن به موجودیت و عصاره خویش است.نقش سنتی یک همسر ایده آل در جامعه ما زن قوی ای است که رییس خانواده است ولی در عرصه های معنوی باید از شوهرش تبعیت کند.

زن به اصطلاح نقش ملکه خانه را دارد. شوهرش ممکن است در سالهای اول ازدواجشان هنوز هم مشغول فراگیری تورات باشد و معمولا تامین بخش اعظم درآمد خانواده برعهده زن است.ولی با وجودیکه او ممکن است خارج از خانه کار کند باید کار سنگین و رنگینی باشد. بسیاری از زنان به عنوان معلم در مدارس مخصوص جامعه یهودیان حریدی و یا به عنوان منشی کار می کنند.در مورد ظاهر زنان ملاحظات و حساسیت های ویژه ای وجود دارد چون هر زنی باید برای همسرش جذاب باشد در عین حال که برای دیگران جذاب نباشد.

رعایت این ضوابط ساده نیست. بدن زن از آرنج تا گردن و تا پایین زانو باید پوشیده باشد. برخی از این هم فراتر می روند و می گویند دامن باید میدی باشد تا هنگام نشستن زانوی زن هویدا نباشد.مو باید همیشه پوشیده باشد و به هیچ وجه نباید کاری کرد که توجه مردان جلب شود. اگر کسی در این قالب ها نگنجد مردم پشت سرش حرف می زنند.



برای زنان حریدی پوشیدن لباس های بلند و ساده بسیار مهم است

من فرد بلندپروازی هستم، در چارچوب خانه و خانواده نمی گنجم و در عین حال چندان هم ویژگی های زنانه ندارم. زنان جامعه ما معمولا شبکه حمایتی بزرگی دارند.به خاطر خانواده های بزرگ و پر جمعیت، ما تعداد زیادی خواهر و عموزاده و عمه زاده مونث داریم که برای کارهای جاری خانه مثل بچه داری و پخت و پز به یکدیگر کمک می کنند.ولی اگر کاملا مثل بقیه رفتار نکنید این کمک ها قطع می شود.

مردم همیشه من را دردسرساز خطاب می کنند. برخی مدعی اند که دلیل مشکلات امروزی من عدم فروتنی است. می گویند دامن های من کوتاه و ران های من به اندازه کافی چاق نیستند. حتی موی من به موضوع گفتگو بدل شده. در فرهنگ ما زنان باید همیشه به شکلی سر خود را بپوشانند.در محیط کار کلاه گیس می پوشم ولی سایر اوقات من معمولا سربند و یا کلاه سرم می گذرام و معمولا موهایم را کوتاه نگه می دارم. من توانسته ام این حق را برای خودم قایل شوم چون در سنت های ما تراشیدن موی سر نشانه تقواست.در بسیاری از موارد درست در روز بعد از عروسی مادر شوهر موهای عروس را از بیخ می تراشد. اما موی من متفاوت است و مدلی است که خودم انتخاب کرده ام.

می شود گفت که من حق احیا موهایم را بدست آورده ام. ولی برای احیا دینم هنوز کارهای زیادی باقی مانده که باید انجام دهم.خیلی ها دین ما را تحریف کرده اند و این حق را ندارند. معنویت ملک آنها نیست. من مالک دین خودم هستم. من همیشه یهودی خواهم بود، بخشی از هویت من است، مثل خیلی چیزهای دیگر.من حتی کلمه ای برای آن اختراع کرده ام. کلماتی مثل اولترا ارتدکس و یا مدرن ارتدکس وجود دارند ولی من آن را ارتدکسی صادقانه می نامم.نمی دانم، ولی شاید چهل سال دیگر به جنبشی بدل شود.




منبع : بی بی سی
     
  

 
سردبیر مجله دگرباشان جنسی در بنگلادش کشته شد

جلهاز منان، نفر سمت چپ،
پیشتر در سازمان توسعه بین‌المللی آمریکا کار می‌کرد


در جریان حمله مهاجمان به آپارتمان این سردبیر، یک نفر دیگر نیز کشته و فرد دیگری مجروح شده است.

دوستان آقای منان گفته اند که او سردبیر مجله دگرباشان جنسی به نام "روپبان" بوده و قبلا در سازمان توسعه بین المللی آمریکا (USAID) کار می کرده است.

از فوریه سال گذشته افرادی که گمان می رود شبه نظامیان اسلامگرا باشند چند تن از نویسندگان و اعضای گروه های اقلیت مذهبی، سکولار یا خداناباوران را کشته اند.

این حادثه دو روز پس از کشته شدن یک استاد دانشگاه با ضربات قمه در بنگلادش اتفاق می افتد.

احتمال داده شده که او توسط پیکارجویان اسلامگرا کشته شده باشد.

صابر مصطفی، سردبیر بخش بنگالی بی بی سی گفت که کارمندان مجله "روپبان" مواظب حفظ هویت خود بوده اند، اما تا به حال فکر نمی کردند که زندگیشان در خطر است.

او می گوید که افراط گرایان در بنگلادش احساس می کنند که از مجازات به خاطر قتل افراد مصون هستند.



رسول کریم صدیق، استاد انگلیسی دانشگاه زمانی که منتظر اتوبوس بود
تا به محل کارش برود مورد حمله قرار گرفت و کشته شد


در همین حال یک وبلاگ نویس شناخته شده در بنگلادش گفته که روز یکشنبه به مرگ تهدید شده است.

عمران سرکار که از رهبران تظاهرات بزرگ فعالان سکولار علیه اسلام گرایان در سال ۲۰۱۳ بود گفته است که در یک تماس تلفنی به او هشدار داده اند که "خیلی زود" کشته خواهد شد.

اوایل ماه جاری یک دانشجوی حقوق بنگلادشی که از طریق اینترنت عقاید سکولار خود را بیان می کرد، هدف حمله با چاقو و گلوله قرار گرفت و جان داد.

سال گذشته نیز چهار وبلاگ نویس معروف با قمه به قتل رسیدند.

نام این چهار وبلاگ نویس در فهرست ۸۴ نفره ای موسوم به "وبلاگ نویسان بی دین" بود که توسط گروه های اسلامگرا در سال ۲۰۱۳ تهیه شده بود و به طور گسترده در میان مردم پخش شد.

بنگلادش تاکنون شاهد حملاتی به اعضای اقلیت های مذهبی نظیر شیعیان، صوفی ها، مسلمانان فرقه احمدیه، مسیحیان و هندوها هم بوده است.

بنگلادش که اکثریت جمعیت آن مسلمان هستند دولتی رسما سکولار دارد، اما منتقدان می گویند که دولت نتوانسته است از وقوع چنین حملاتی جلوگیری کند.


منبع : کارگاه خبر ژوپی آ
     
  
صفحه  صفحه 38 از 41:  « پیشین  1  ...  37  38  39  40  41  پسین » 
Homosexuals - همجنسگرایان

خبرنامه رنگین کمان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA