کافه رنگین کمان

ارسالها: 145

#211 Posted: 9 Jan 2019 21:29

بامداد جان مخلصم
امیدوارم مث همیشن خوب و خوش و سرحال باشی
رنگین کمان ساخته پرداخته فچر خودت بود و چقدر هم فعال بود
خیلی کم رنگ شده
سه سال رفتم دنبال نیمه گمشده ولی بیشتر گم شدم هههه
ازت درخواست دارم مجددا رنگین گمان رو فعال کنی
روی چشم ما جاداری

زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم

ارسالها: 2546

#212 Posted: 10 Jan 2019 00:18

alexander1394: بامداد جان مخلصم
امیدوارم مث همیشن خوب و خوش و سرحال باشی
مرسی عزیزم و همچنین.

alexander1394: سه سال رفتم دنبال نیمه گمشده ولی بیشتر گم شدم هههه
امیدوار و آرزومندم که یه انسان خوب و عاشق پیشه نصیبت بشه که در کنارش بتونی احساس آرامش . امنیت و عشق رو تجربه کنی.

alexander1394: ازت درخواست دارم مجددا رنگین گمان رو فعال کنی
به روی دیدگانم

alexander1394: روی چشم ما جاداری
نور چشمی اسکندر خان

alexander1394

ارسالها: 145

#213 Posted: 10 Jan 2019 22:17

بامداد. جان مخلصم
تصور میکنم کنو یاداوری نکردی
اسکندر !!!!!!!
اگر یادت باشه فرید با یه عدد طول دراز جلوش ...
با اسم فرید بعدها یه نفر دیگر وارد شد
زیاد حرف میزدیم ...ممد رضام مشتی ....
دو تا نیما داشتیم یه ایدین یه حمید و چند تایی دیگه
خبری از اونا در لوتی نیس
ایدی عوض کردن ؟
رنگین کمان خیلی فعال بود
دسنپخت خودت بود دوباره شروع کنیم

↓ Advertisement ↓

ارسالها: 2546

#214 Posted: 12 Jan 2019 11:22

alexander1394: اسکندر !!!!!!!
خب اسم کاربریت الکساندر هستش که به معنی اسکندر میشه دیگه.

alexander1394: اگر یادت باشه فرید با یه عدد طول دراز جلوش ...
https://www.looti.net/index.php?action=userinfo&user=531500

alexander1394: .ممد رضام مشتی ....
من کوچیکتم.

alexander1394: دو تا نیما داشتیم یه ایدین یه حمید و چند تایی دیگه
خبری از اونا در لوتی نیس
ایدی عوض کردن ؟
جاشون واقعا خالیه،منم یه مدت توی انجمن نبودم و بی اطلاع ام ازشون.

alexander1394: رنگین کمان خیلی فعال بود
دسنپخت خودت بود دوباره شروع کنیم
من پایه ام.

rezasefidbarfi

ارسالها: 394

#215 Posted: 14 Jan 2019 01:49

alexander1394: رنگین کمان خیلی فعال بود
دسنپخت خودت بود دوباره شروع کنیم
تو هم معلوم نیست کی میای کی نمیای.خب من مینویسم شروعش می کنم. یادته میگفتی انشات خیلی خوبه. اصلا من همه چیزم خوبه. انشامم خوبه. پس چی. خخخخخخخخخخخخ همیشه پدر مادرا باید به پسرشون اجازه بدن بزرگ بشه.تا وقتی بچه ست.بهش ازادی میدن فکرشم نمی کنن ممکنه چه اتفاقای براش پیش بیاد.شاید اشتباه بکنه. سکس همش اشتباه نیست ولی ممکنه اشتباه هم بشه.از یک جایی میتونیم بفهمیم گرایشای جنسیمون چیه.چطوریه. از کجا میشه فهمید سکس چطوریه؟ اینو که از یه سنی کسی سکس بکنه من فهمیدم خیلی دلیلا میتونه داشته باشه .برا من چند تا دلیل داشت. حالا کم کم میگمشون. یکیشون این بود که میخواستیم مثل عکسای سکسی مثل همونا عکس بگیریم. مثلا داگی بودن من و دوستمم میخواستیم داگی عکس بگیریم ولی از اونا بهتر باشه.بعدش گفتیم خب اینا فیلم هم میگیرن.پس ما هم فیلم بگیریم
بعضی جاها سه نفری سکس میکردن. اینطوری یکی دیگه به فاعلا اضافه شد. این یکی نبودش یکی دیگه اومد. بعد نفر چهارم. خب این خودش یه عالمه تعریف داره نوشتنش.
شما فکر کنید من دارم قصه می نویسم. فقط قصه ها.
اگه یک نفر سیگار نکشیده باشه ولی بهش بگن تو سیگاری هستی. هر چی بگه نه نیستم. بازم بگن هستی. خب هر کسی یک کاری شاید انجام بده. منم گفتم خب حالا که اینطوریه .حالا که سکس نکردم ولی میگن حتما سکس کردی. حتما باتو سکس میکنن ولی به ما نمی گی. ما نمیدونیم کی میکنه ولی حتما میکننت.مگه میشه با این بدن کسی کاری نکرده باشه .
یک نفر هم یک جایی مجبورم کردم بذارم بکنه ولی هیچی نفهمیدم. نه خوب بود نه بد بود . پیش دوستامم گفت. اونای دیگه هم میگفتن حتما اون پسره همیشه میکنه تورو. با اینکه همون یک بار بود.منم اشتباهم اینطوری شد که گفتم این دوستام که عکس می گیریم. که نمیتونن سکس بکنن. تا بدنشون میخوره بهم ابشون میزد بیرون. پس یک کاری کنم. بذارم یکی که میتونه بکنه یه سکس واقعی بکنه عکسشو به اونا نشون بدم بگم ببینید این سکسه . اون که شما میگفتید اشتباه می کردید. حالا ببینید اشتباه میکردید. ببینید چیزای که بهم میگفتید دروغ بود و فقط برام حرف دراورده بودن. اینطوری شروع شد.
همیشه کسی فاعله دنبال مفعول خوشگل می گرده. من بر عکس شده بودم. دنبال یکی بودم که بتونه خوب سکس بکنه . که به اونای دیگه بگم. ببینید این سکسه . الان دارم سکس می کنم.
یک نفری بود مسافر کشی میکرد. دربستی ۳۵۰۰ بود .من همیشه جلو سوار می شدم ده هزار تومن هم میدادم .
کم کم میفهمیدم نگاهاش و دستشو که روی پاهای من میذاره و چیزای که میگه منظورش چیه.یک عکسی هم بود یک نفر لباس سیاه داشت که شلوارش رو تا زانو اورده بود پایین و عکس گرفته بود. منم مثل اون عکس گرفته بودم. به هر کس نشونش میدادم میگفتم چطوریه میگفتن واای این یکی چه چیزیه. منم میفهمیدم یک چیزی دیگه ام .ولی چه چیزی شو نمی دونستم.
یک روز با دوچرخه از فرعی به اصلی میومدم نزدیک بود یه موتوری بخوره بهم. خب نخورد .خیلی هم ازش معذرت خواهی کردم.بهم گفت تو خونتون همین اطرافه. قبلا دیدمت. اینطوری با اونم دوست شدم و کم کم اجازه میداد با موتورش رانندگی کنم. و میفهمیدم پاهاشو از ترک موتور میچسبونه بهم. بعضی وقتا میگفت عاشق تو شدم. چون خیلی مودبی. همیشه این مودب بودن رو به من میگفتن. اینا شدن دو نفر.
ولی هنوز هیچی نشده بود. یک روز با یکی از دوستام رفتیم سینما. یه نفر مزاحممون میشد. یه نفری اومد گفت چکار این پسرا داری و دعواشون شد. اونا رو جدا کردن. سینما هم نرفتیم. همون که کمکمون کرده بود سوارمون کرد اوردمون سر کوچه مون و پیادمون کرد. ولی فقط شماره منو گرفت و توی راه میپرسید اسمت چیه کلاس چندی و از این چیزا .فهمیدم اینم حتما یه نظری داره. حالا خودم مونده بودم به کدومشون بگم.
بقیه شو یک بار دیگه مینویسم ببینم رییس اینجا اجازه میده بنویسم یا اجازه نمیده .

ما آدمیم نه ربات !!

alexander1394

ارسالها: 145

#216 Posted: 14 Jan 2019 20:49

rezasefidbarfi: یک روز با دوچرخه از فرعی به اصلی میومدم نزدیک بود یه موتوری بخوره بهم. خب نخورد .خیلی هم ازش معذرت خواهی کردم.بهم گفت تو خونتون همین اطرافه. قبلا دیدمت. اینطوری با اونم دوست شدم و کم کم اجازه میداد با موتورش رانندگی کنم.
اون موتوری احیانا من نبودم ؟
میخواستم چپ و راستت کنم این قدر مودبانه از بس گفتی ببخشید معذرت که به عشق در
نگاه اول ایمان اوردم
بعضا از عشق زمینی به عشق الهی میرسند حالا تصور کن تو جرقه و
مفهوم یه عشق پاک رو در ذهن من زدی .اون موتور رو فقط بخاطر تو ردش
کردم و با ضرر زیاد پالس ابی رنگه رو خریدم .نوشتن راحت تره از رو در رو گفتن
به یک فرشته
rezasefidbarfi: شما فکر کنید من دارم قصه می نویسم. فقط قصه ها
همینجا قصه تعریف کنیم
تنها راه ارتباط همینجاست تلگرام هم قطع شده ؟قصه کنترل شدنته بنویس
شب سری میزنم

ارسالها: 2546

#217 Posted: 21 Jan 2019 09:25

واسه ی شام قیمه رو با گوشت چرخ کرده درست کردم

اولین بارمه ها،البته یه خورده لپه اش زیادی شده.

اندیش و نازی و عرفانی زودی واسم شوور دست و پا کنید تا نترشیدم.

andishmand

ارسالها: 24568

#218 Posted: 21 Jan 2019 15:53

bamdad_2014: واسه ی شام قیمه رو با گوشت چرخ کرده درست کردم اولین بارمه ها،البته یه خورده لپه اش زیادی شده
به به . چه خوشمزه ! عطرش تا اتاق من هم رسیده . نوش جوون

واقعا وقتش رسیده

bamdad_2014: اندیش و نازی و عرفانی زودی واسم شوور دست و پا کنید تا نترشیدم.
فقط باید منتظر بمونی چون من و نازی و عرفان هنوز تو صف ایستادیم و نوبتمون نرسیده

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

ارسالها: 2546

#219 Posted: 21 Jan 2019 22:42

andishmand: فقط باید منتظر بمونی چون من و نازی و عرفان هنوز تو صف ایستادیم و نوبتمون نرسیده
من یه راهی پیدا کردم که بخت همه امون باز بشه و یه شوور >>> خوب، مایه دار، خوشتیپ، خوشگل، مرد زندگی، حرف گوش کن، تو سری خور

و .... واسه ی هر کدوممون پیدا بشه.

اینـــــــــــــــــم راه حلش.

nazi220