صفحه 1 از 15: 1 2 3 4 5 ... 12 13 14 15 پسین »

چرا به دادن علاقه مند شدم؟! / پسر 19 ساله + عكس

hashar

کاربر

ارسالها: 863

#1 Posted: 28 Dec 2010 12:16

softBoy69: من 19 سالمه از *****. نمیدونم چی شد که اینطوری شد ولی کم کم دیدم قبل از ازدواج دوست دارم یه مقداری کنجکاوی کنم توی سکس. بعد با این سایتای گی پسرای 18 ساله آشنا شدم - دیدم اونا چطور با هم حال میکنن و چقدر بدن پسرهای این سن هنوز برای سکس کردن خوبه. بعد دیگه با اینکه من آدم معتقدی هستم اما این حس رو داشتم - هیچوقت دنبال مثلا دختربازی نرفتم با اینکه از دختر هم خوشم میاد.

توی جاها مختلف مثل مدرسه و خونه فامیل دلم میخواست با پسرای دیگه دوست بشم با هم مث کاری که اونا میکردن کنیم - البته اولش همش دلم فقط میخواست لخت روی یه پسری بخوابم و اونم با من همینطوری. بعد یه بار که یکی از بچه فامیلامون اومده بود خونمون (بابام اینا رفته بودن چند روز شهر دیگه منم کنکور داشتم گفتم میخونم) تصمیم گرفتم بلاخره اینکارو کنم. دیگه نمیدونی با چه بدبختی بهش نزدیک شدم و چقدر مصیبت کشیدم تا راضی شد بیاد تازه روی من بخوابه و از این کارا. اون دفعه فقط لباسای بالاتنه رو دراواردیم و اونقدر حال کردم که آبم اومد!!!

بعدش دیگه اونکارو نکردیم همشم خجالت میکشیدم. بعد یبار رفتیم شهرستان خونه مامان بزرگم - من شب با همون پسره توی یه اتاق دیگه خوابیدم و دوباره راضیش کردم که بریم زیر پتو و همه لباساشو در بیاره - اونجوری خجالتمون نمیشد. اون شب به پشت هم خوابیدم بعد دیدم یبار کیرشو واقعا داره سعی میکنه ببره تو کوونم... ترسیدم گفتم نباید اینطوری بشه چون گناه داره فقط همون با بدن هم حال کنیم دیگه. قبول کرد.

یه بار ولی روز بود کیرشو دیدم اونم مال منو دید - اونقدر کیرش پهن و عجیب بود... ترسیدم اصلا! باز یکی دو بار همونطوری شد. یبار اومد خونمون - همیشه من مجبورش میکردم چون خودش خیلی دوست نداشت. گفتم ما میریم زیرزمین میخوابیم که اونجا ضبط هم هستش آهنگ گوش کنیم شب شما بیدار میشید بالا باشیم. اونجا برای اولین بار گفتم دلم میخواد منو بکنی تا تجربه کنم - گفت درد داره ها - ولی من خیلی مشتاق بودم. اینطوری شد که با همون یه نفر دو سه بار سکس داشتم بعد از اون... همیشه اخرش هر دوتامون حس بدی داشتیم احساس بدی و گناه میکردیم.

الان دیگه مدت زیادیه نشده باهاش سکس کنم چون خونمون رفته شهر دیگه ای. دیگه خودم با خیار هر وقت خونه خالی بشه حال میکنم. این آقای خیار کلفته هم خیلی حال میده ولی نه مثل یکی واقعی چون وقتی دردم بیاد یا خسته بشم دست خودمه ولی یکی دیگه یجوری میکنه که حال میده! تقه میزنه تخماش میخوره به کونم اونقدر لذت داره... ولی بعضی وقتا که پوزیشن خاصی باشه خیلی دردم میاد - کثیف کاری هم میشه، نمیدونم جریانش دقیقا چیه.

از اینکه اینطوری دلم میخواد یکی منو بکنه خوشحال نیستم ولی شده خب... کلا این چند بار که گفتم دو سال طول کشید تا اتفاق افتاد. دلم میخواد مثل این فیلما یکی باشه که آبش دیر بیاد بعد کیرش بلند یا خیلی کلفت باشه - حشری بشه بیاد سراغم - بعد هر کاری تو فیلما میکنن روم انجام بده. منم دردم میاد بعضی وقتا ولی دردشو دوست دارم ولی وقتی کثیف کاری بشه حالم بهم میخوره.

الان یه سری فیلم و کلیپ از این پسرا دارم که میبینم - کم البته - ولی به کل نمیتونم ترکش کنم. من از مردای همجنس باز خوشم نمیاد، اینا که مثلا 27 به بالا هستن و به جای زن گرفتن دارن اینکارو میکنن - حال بهم زنه خب. اما پسرا هنوز بدنشون لطیفه - یکمی مو دارن بزنن هیکلشون عین باربی میشه (نه همه) من خودم قد متوسط و وزن 62 کیلو هستم - خودمو که لخت توی آیینه میبینم دلم میخواد یکی مثل من باشه بکنم... ولی کیرم خیلی کوتاهه نمیتونم. از این لباسای زنونگی و اینام اصلا خوشم نمیاد. یه شرت قرمز و یه مچ بند و گردن اویز کافیه که یه پسر معمولی عین فرشته ها بشه.

دیگه اینکه این حرفا رو زدم که بگم چی شد برام چی پیش اومد و اینا - فیلم اینجوری هم ادرس دارم - با مسئولیت خودتون و اینکه گناهش پای خودتون باشه بگید براتون پیغام خصوصی میدم.

ممنون.
اگه دوست داشتید در این مورد بیشتر همینجا حرف میزنیم.

mamadkp1100

کاربر

ارسالها: 26

#2 Posted: 30 Jan 2011 21:43

DLU71: با سلام خدمت تمامی بچه های لوتی

من یك گی هستم اما از رفتار اجتماع و مردم و حتی دوستان نا راضی هستم چون من و امثال منو درك نمیكنن ما یه جور حس خواص داریم كه بقیه پسرا ندارن خیلی از اخلاقامون پسرنست اما از لحاظ عاطفی و جنسی یه جورایی فرق داریم.....
منظور از گی این نیست كه فقط بخوای با پسرا سكس كنی...یا همه فكر كنن كه تو دوست داری كون بدی..

ما نیاز به محبت همدیگه داریم ما یه جورایی با احساسای خواص پسرونه زنده ایم و دوس داریم با پسرا باشیم با هم صمیمی شیم به هم علاقه مند شیم همدیگرو دوس داشته باشیم .....بعد به این میرسیم كه بخوایم همو نوازش كنیم محبتو منتقل كنیم نه اینكه فقط بخوایم بدیم یا بكنیم.
با این حال ما هم پسریم اما احساس دخترونه ام داریم وتو روابط جنسی هم هم دوس داریم بكنیم هم بدیم و كونی نیستیم بعضی ها مارو خیلی بد خطاب میكنن...

منتظر نظرات گرمتون هستم.بوووووووووووووس قربووووون همتوووووووووون
softBoy69: منم از تو ممنونم چون اینجوری احساس میكنم فقط من تنها نیستم،بله دیدم از این آدما ولی من به همه گفتم! حداقل بشوخی منو اینجوری میشناسن،هر چند نمیتونم بهش افتخار كنم،ممنون از پست هاتون نمیدونم - اگه عكسام خوب بود بازم سر فرصت میزارم چند تا بعد ما كه ماهم اره نداریم نمیدونم چیه این لاجرس باكس؟ ضرر نداره؟ واقعیه؟!
تشكر.
من كس دیگه ای ندارم ازم عكس بگیره بنابراین هیچوقت شبیه ایكس بوی نمیتونم عكس بزارم...یكی بیاد برای عكاسی اینجا! خداییش این عكسای خارجی رو
ببینید توی چه استودیوهایی میگیرن، چه كسانی میگیرن! ما با گوشیمون اونم خودمون از خودمون
arash0912: سافت بوی عزیز این حس شاید هنوز داره در تو شكل كاملش را میگیره برای همین زود قضاوت نكن و بخاطر حسی هم كه داری از خودت متنفر نباشبرای بزرگتر شدن سایزت هم راه های خیلی زیادی هست ولی برای اینكه زمان سكست بیشتر بشه و ابت دیر تر بیاد فقط و فقط یك راه هست اونم تقویت عضله پی سی است
من اكثر تاپیكهایی كه در مورد گی زده شده تو سایت رو خوندم
این نوع سكس برای بعضی از مردم طبیعی باشه اما دلیل اینكه تو ایران بینه جوونای 15 تا 30 ساله فقط یه اختلال جنسیه كه دلیلش هم عدم سكس موفق با جنس مخالف هستش

ویرایش شده توسط: mamadkp1100

mamadkp1100

کاربر

ارسالها: 26

#3 Posted: 31 Jan 2011 16:14

سلام نظر همه دوستان قابل احترامه همه پسرها تو سن 15 تا 30 سالگی تو اوج شهوت جنسی هستن این غریزه و نیازه انسان و حیوان هم نمیشناسه مثل دستشویی رفتن غذا خوردن تمایل به جنس مخالف هم غریزه است كه باید تو این سن ارضا بشه (كه صد البته راه صحیحش ازدواج یا حداقل صیغه كردنه) اما چرا نمی شه این غریزه ارضا بشه.

مشگل از جامعه است و خانواده همین الان شما پاشو برو به بابات یا مامانت بگو برام زن بگیرید ببینید چه رفتاری باهاتون میكنند امتحانش مجانیه متاسفانه اکثر والدین میگن باید پسرمون به سن 30 سال یه حتی بیشتر هم من شنیدم به قول خودشون سر عقل بیاد(البته تا بخوای کار پیدا کنی و پول جمع کنی همون میشه) تا واسش زن گرفته بشه آخه یکی نیست بگه تو این سن دیگه زن به چه درد پسرت میخوره تا حالا هزار جور خاک بر سر خودش ریخته تازه الان میخوای واسش زن بگیرید بگذریم حالا كه شما میدونید كه رفتار پدر و مادر با ازدواج چیه که البته حق هم دارن چون اونا تجربه زندگی دارن با این تورم و بیکاری و مشکلات سر به فلک کشیده جامعه کثیف ازدواج کار مشگلیه حالا گیریم كه پدر و مادر هم موافق یه سر به زندان بزنید ببینید چند نفر برای مهریه افتادن زندان ازدواج جدیدا برای دخترها منبع درآمد شده و یه وحشت برای پسرها پس پسرها باید چیکار کنند؟

وضع صیغه هم خودتون میدونید چطوریه پس رو میارند به دوست دختر پیدا کردن و از این جور مسائل که باز خوشبختانه یا بدبختانه امروزه دخترها چشم گوششون باز شده خودتون زید داشتید دیگه هزار جور توقع و قهر و آشتی و منت کشی و کفت و زهرمار دیگه اینقدر سرت قر میان که خدا میدونه وای به حال این که باهاش سکس هم بکنی دیگه میشه وبال گردن مجبور باهاش ازدواج کنی البته حالا وضع جامعه چیه وقتی با یه دختر بری قدم بزنی بری پارک صحبت کنی همه یه جوری نگاهت میکنن انگار هزار نفر رو کشتی حالا کشت ارشاد به کنار وقتی دختر بیاری خونه پیرمرد همسایه فضول طوری زنگ میزنه به پلیس که نفهمی از کجا خوردی.

یکی نیست بگه آخه لاکردار عوضی خودت جوونی هات هزار جور گوه خوردی صدتا کس پاره کردی حالا نوبت ما جونها شده شدم شیطان زمان و دشمن پیغمبرو امام زمان این هم رفتار جامعه و مردم پس تنها راه ارضا شدن دو راه میشه یکی جق زن و دیگری همجنس بازی که جق زدن خب چند بار 1 بار ارضا میشی کیف میده 2 بار نه 3 بار دیگه اون هم ارضا کننده نیست و رو آورده میشه به همجنس بازی و بقیه مسائل که اینقدر به جس موافق علاقه مند میشن که واسشون حکم عشق و محبت و نیاز جنسی رو پیدا میکنه که البته حق هم دارند بلاخره باید یه جوری خودشون رو ارضا کنند مثل قضیه دستشویی که گفتم تا چند روز میتونی دستشویی نری 1 روز 2 روز نه یه هفته اگه جایی برای تخلیه نباشه یا خودت رو خراب میکنی یا گوشه دیوار خوت رو راحت میکنی حالا چطور باید با این مشگل روبه رو شد و حلش کرد نمیدونم کاری با فرهنگ غرب ندارم که همجس بازی عادیه و حتی ازدواج هم جنسها هم امری معقول اونا فرهنگ سازی و ریشه شون و جامعه و نگاه مردمش درسته و جا افتادست اما مردم ما چی ؟ بحث ما کشور خراب شده ایرانه آیا تنها راهش تغییر نظامه ؟ آیا با فرهنگ سازی و خانه عفاف مشگل حل میشه ؟ نمیدونم اما میدونم خدا باید آخر و عاقبت ماها رو به خیر کنه ببخشید سرتون رو درد آوردم باز هم میگم نظر همه قابل قبول و درسته همه حق دارن با این وضع جامعه و مملکت به جوونها داره ضلم میشه خدا لعنت کنه باعث و بانی این اوضاع رو آمین

↓ Advertisement ↓

mamadkp1100

کاربر

ارسالها: 26

#4 Posted: 31 Jan 2011 16:47

edikhsa: اما یک سری تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله بصورت ژنتیکی همجنس گرا هستند، حساب این دسته از اون سری انسانهایی که شما گفتید جداست
مگه چند نفر از این جور آدما تو ایران وجود داره؟؟؟؟؟؟؟ به اندازه تعداد دو جنسیها تو ایران انگشت شمار هستند

edikhsa: دوست عزیز پس چرا در جوامع آزاد اروپایی هم پدیده همجنس گرایی وجود داره؟!
اونجا که چه از لحاظ خانواده و چه از لحاظ جامعه این چنین به مساله سکس نگاه نمیشه و خیلی آزادانه در جامعه با این قضیه برخورد میشه و خانواده هم بعد از 18 سالگی براورده کردن نیاز جنسی دختر و پسرشونو قبل از ازدواج حق طبیعی اونها میدونند، اونجا چرا همجنس گرایی وجود داره؟!!!
پسر خوب جامعه اوپایی و فرهنگ غرب از بچگی همه چیز واسش آزاد بوده اینقدر با دخترها سكس داشته كه دیگه واسشون عادی شده و دنبال تنوع رو به همجنس گرایی حالا چه پسر و چه دختر میارند همین الان میخوای آدرس چندین سایت در همین مورد بهت بدم كه توش هزارن عكس و فیلم در این رابطه اس یعنی میشه گفت همشون ژنتیكی همجنس گرا هستن؟؟؟!!!! بله تنوع شما فرض كن هر روز یه كار مشخص انجام بدی بعد یه مدت واستون عادی و كسل كننده میشه و رو به كار جدید و متنوع میارید اما در مورد ماها چی؟؟؟؟؟

edikhsa: پسر خوب محض اطلاعتون می گم حتی در جوامع غربی هم در بین خانواده ها پدیده ی همجنس گرایی انچنان پذیرفتنی نیست، اگر اینجا برای خانواده این مساله غیر قابل پذیرشه، در جوامع غربی حتی اروپای غربی و امریکا در میان خانواده ها پذیرش این پدیده دشواره، من فیلم های زیادی دیدم، فیلم های درام همجنسگرایانه،مطالب زیادی خوندم، تو فرومهای انگلیسی گشتم، اونجا هم این مشکل هست اما در سطح پایین تر، چون لااقل ذهن پدر و مادر ها بازتره. این رو گفتم که عدم دانش کافیتو در این زمینه بهت یاد آوری کنم، دوست خوبم قصد توهین ندارم، "نداستن عیب نیست؛ نپرسیدن عیبه"!
من هم نگفتم بین خانواده های غربی كار خوب و پسندیده ایست گفتم امری عادیه مثل اینجا نیست كه طرف رو بگیرن دارش بزنند اما دلیل نمیشه شما چون چهار تا فیلم دیدی و دوتا مقاله خوندی فكر كنی دیگه دكترای ارشد داری و آخرشی و هه چیز رو میدونی كسانی این جا مطلب مینویسن كه واقعا چیزی سرشون میشه چنین ادعایی ندارن میدونم شما طرفدار گی هستی خیلیهای دیگه هم هسنم خود من هم یكیش خود خوب میدنی این حرفها همش برای توجیه و منطقی جلوه دادن دلایلی هستش كه قبلا گفتم مگر جزو اون دسته آدمای ژنتیكی باشی كه گفتی!!! قصد توهین نداشتم و ندارم ببخشیدا كسانی كه اینطوری ادعای فهمیدگی دارن در اصل هیچی بارشون نیست فكر میكنن با خوندن چهار تا مقاله و تحقیق كه در مورد "فرهنگ غرب شده" خودشون رو همه كاره میدنن پسر جون من هم از اون مقاله و فیلمها خوندم و دیدم ولی اونا ماله فرهنگ غربه نه طرز تفكر جامعه ما به این مسائل باز هم ببخشید چون شما رك گفتید من هم رك جوابتون رو دادم

edikhsa: حالا چون مردم ما سطح فرهنگشون پایین تره و ذهن هاشون بسته، چنین اقلیت هایی باید از بین بروند و حق زندگی نباید داشته باشند؟!
من کی چنین حرفی زدم؟؟ شما اصلا درست حسابی مطالب من رو خوندی ببینی چی میگم؟؟ منظور من از "مردم ما چی"کسانی بودن که تفکر غلطی دارن در این باره نه همجنس گراها نه کسانی که تمایل جنسی دارن منظور من فرهنگ و دید غلط مردم بود در این باره که متاسفانه تفکر قدیمی در این مسائل دارند

edikhsa: پسر خوب جامعه، جامعه هستش، فرقی نداره، ایران و غربم نمی شناسه، آمار می گه بین 2 تا 13 % از افراد هر جامعه همجنسگرا هستن، جامعه ایران هم جز باقی جوامعه، مثل اونها، تافته جدا بافته نیست که، یعنی بر اساس آمار هفتاد میلیونی، ما در ایران طبق آمار، بین یک میلیون و چهارصد هزار نفر تا نه میلیون و صد هزار نفر همجنسگرا هستند؛ شما این تعداد انگشت داری؟!
جامعه جامعه اس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما جامعه اروپایی رو با جامعه ما كه دچار فقر مسائل جنسیه یکی میکنی بابا اون آمارها و ارقام ماله جامعه ما نیست چرا چشمتون رو به حقایق می بندی حتی کشور افغانستان هم مثل ایران فقر جنسی و فرهنگی نداره باید تو کشور ایران مثل اوروپا مسائل جنسی آزاد بشه کاواره ها-دنس کلوبها-حتی مراکزی هستن که دختر و زن با اتاق در اختیار فرد میزاند این جور جاها باشه مثل فرهنگ غربی بعد باید آمار گرفته بشه که چند نفر همجنس گرا وجود داره

Abruzzi

کاربر

ارسالها: 75

#5 Posted: 27 Feb 2011 17:47

softBoy69: دعوا نكنید فرزندانم
ناسلامتی اینجا یه محیط فرهنگی تربیتیه ها!!!

من بطور واضح یه سری چیزا رو بگم. شاید سه چهار سال پیش كه با اسم "عشق" به پسرای دیگه - دوستام و اینا نگاه محبت آمیز (!) داشتم هیچكسی نمیتونست بهم تفهیم كنه این حس شروع همجنسبازیه! حتی تصورشم مشكل بود... من كه دوستمو فقط برای خلوت كردن و درددل میخوام - یه وقتایی از سر دلتنگی بغضم میگیره بغلش كنم - یا یه بوسه ای چیزی... تازه اون كه سوژه ی من نیست! همه دنبال من هستن منم میخوام یكیشون رو دوست جون جونی كنم.

این مثلا عشق شاید مدتی رنگ و لعابی داشت اما بعدا هر چه پیش رفتم دیدم رضایت به دست نمیاد - از اون حرف زدن شروع شد تا بوسه و بغل - كم كم رفتم عكس دیدم - فیلم دیدم - به اسم همون عشق! دوستی! به خودم مطمئن بودم كه چیزی رو آلوده ی گناه نمیكنم - این فیلمام خب برای تفریحه. آخرش ولی هر كسی كه میشناختم و از این طریق رفت رسید به جایی كه نباید - یعنی از ابتدا باید میفهمیدیم كه این وسوسه های كوچولو انتهاش به جای بدی میرسه - مگر اینكه ازشون چشم پوشید.

حالا امروزه روز كه سرم به سنگ خورده هر وقت یكی بگه دوستی عاشقانه ی پسرو پسر (یا دختر و پسر!) بهش میگم از این غلطا نكن! اگه بچه مثبتی لااقل اینكارو نكن. حالا یكی مثل این بنده خدا كه میگه بیایید مثل مرد زندگی كنید و اینكارو بزارید كنارو زشته و ... اگرچه شاید بهم بر بخوره - اما حقیقت تلخیه كه باید قبول كرد. من الانشم عین سگ دلم میخواد برم زیر دست یه نفر! این شهوت آره هر لحظه هست - ولی یه نگا كه به خودم - به این همه پایمال شدن اعتقداتم و شخصیتم میكنم میبینم هر كسی از من متنفر باشه حق داره چون بدون این شهوت هیچ دلیل قانع كننده ای برای كار من باقی نمیمونه!

حالا بحث خدا و پیغمبریشو اصلا گذاشتم كنار ها - ولی به قول دوستمون میدونی اگه یه روزی پرده بیفته و ملت بفهمن این توئی كه چنین كاری كردی (هر چند برای من یه سرگرمی بیشتر نبود) چه بلائی سرت میاد؟! میشی همسنگ ملعون ترین آدمای زمین! با قاتل زنجیره ای زنهای مشهد یكجا دارت میزنن! پدر و مادر بیچاره كه...

آره خب بعضی وقتا یه حسی بهم میگه "بدبخت! تو به این خوشگلی، پاشو برو كیفتو كن! حیف نیست الان جوونی و اینطوری میخوانت كز كردی گوشه ی خودت؟ برو هر شب و روز حال كن - عشق كن. فردا روز كه پیر پفتال و پشمالو و چاق شدی میخوای حال كنی؟! مگه چیزی لذت بخش تر از رفتن یه چیز بلند توی اونجات هست؟ برای تو یكی چیزی بهتر هست؟! هنوز كلی فرصت مونده برات. دو سه سال دیگخ اصلا بشو بچه ی خوب مامان! بشو حاجی! برو توبه كن! الان ولی فرصت از كف نده كه حیفه... بدبخت!"

ها خوب گفتم نه؟! ولی بسوزه این شیطان و این نفس پلید و وسوسه هاش! الان كه دارم مینویسم با دهن روزه نشستم اینجا. چرا؟ چون دیروز یه خفتی كردم كه عهد كرده بودم هر بار اون كارو كردم یك روز روزه بگیرم. در همین حال ندامت این چشم هوسی و این كمر تفنن خواه دست از سرم بر نمیداره! میبینی؟ یكی دو هفته توی وادی امن و امانی بودم ولی دیروز دوباره ایست قلبی و برگشتن... خیلی سخته كه بكنی و بری - ولی وقتی رفتی میبینی چه لذتی داره! فعلا دیگه زیاده گویی نكینم.
ببین حسی كه داری ربطی به عادت نیست كه بخوای تركش كنی .

شاید الان نخوای قبول كنی یا برات سخت باشه ولی تو همجسنگرایی و با بالا رفتن سنت ذهنیاتت هم كاملا اپدیت میشه و میفهمی كه دیگه هیچ احساسی به جنس مخالف نداری .

به فكر ترك كردن نباش به فكر كنار اومدن باهاش باش ، چون چیزی نیست كه بخوای ترك كنی تو این جوری به دنیا اومدی و هیچ ربطی هم به این نداره كه شاید پیش خودت بگی من چون با كسی رابطه داشتم بهش عادت كردم ، نه ، تقریبا میشه گفت تمام پسرها و دخترها تو سن وسال نوجوانی یه تجربه با همجنس داشتن ، مخصوصا پسر .

من در رابطه با همجنسگرایی تحقیقات زیادی داشتم و میتونم در این باره هر كمكی یا هر سوالی كه داشتی راهنمایت كنم .

tatao

کاربر

ارسالها: 314

#6 Posted: 7 Mar 2011 07:08

این حسه تو کاملا طبیعی هستش . لازم به روانشناس و این جور چیزا نداری... فقط باید شخصه مورده نظرت رو پیدا کنی، که خیلی خیلی سخت پیدا میشه. نباید اجازه بدی که مورده آزار و سوء استفاده جنسی قرار بگیری، باید سرتو بالا بگیری به خودت بفهمونی که یک ادم نورمال با احساسات نورمال هستی.

softBoy69: اوه اٍمیدوارم هیچوقت شكل نگیره اصلا! الان دیگه 4 سالی میشه شروع شده - به اوجش هم رسیده،
منتها من یكی قبولش نكردم. اگه میخواستم برم دنبالش الان نمیدونم چه حكایتی داشتم

از خدا میخوام هیچكس این وضعیت براش پیش نیاد،هر چند خیلی ها مقصرند و باید بعدا جواب پس بدن...

در مورد سایز توی تاپیكای همین فروم گشتم و دیدم اكثرا میگن مهم نیست - یه آدم رومانتیك میخواد كه من هستم دیگه
منظورت از این حرفت چیه؟ مثلا كیا مقصر بودن؟
تعریف میكنی؟

softBoy69: از اینکه اینطوری دلم میخواد یکی منو بکنه خوشحال نیستم ولی شده خب...
خوشحال نیستی چون فكر میكنی داری گناه میكنی ..اینها همه تصورات ذهنی یا آموزشهایی هست كه از كودكی تو مغز ما میریزند...ذات ما تغییر ناپذیره و نمیشه بی تفاوت بود بهش...اگه نیت تجاوز نباشه و سكس با رضایت هر 2 طرف باشه خیلی هم زیبا ، لذت بخش و هیجان انگیزه...یكی دوست داره بكنه و یكی دوست داره بده ....

در ضمن خیلی سكسی هستی و بدنت خیلی زیبا و تحریك كنندست و.....در یك كلام
اوووف!

وطنم ایرانم :
یاد آن روز مبارک بادم
که تو آبادی و من آزادم

bilbilak

کاربر

ارسالها: 1079

#7 Posted: 28 Mar 2011 23:10

softBoy69: آقایون (و خانوما؟!) من همون چندتا عكسی هم كه گذاشتم غلط كردم! بابا یه ذره ظرفیت خوبه بخدا... چه چیزا كه توی پاسخ ها نمیگن.
از یه نظر كه نگاه مكینم میبینم من كه گذاشتم كنار - دیگه چیكارم به اینجا؟
از یه نظر دیگه میبینم شاید اینجا بتونم حرفامو بگم بلكم شما كه شاید مثل من چند سال باشه اندر كف هیچ و پوچ خودتون رو به فاک دادین متوجه بشید سكس هر چیشم كه خوب باشه این مدلیش اصلا خوب نیست! حالا چراشو میگم.
حالا اگه بدون عكس و فیلم هنوز میخوایید ادامه بدم بگید - وگرنه میرم گورمو گم میكنم!
شاید عكس با لباس گذاشتم حالا بعد اینكه لیست فیلم دیگه به كسی نمیدم چون فردا گناهشو میندازین گردن من بیچاره ام میكنید - خودم به قدر كافی بارم سنگینه عزیزان!
نمیشد پشمت رو بزنی

با این قیافت حیفه
حداقل ماشین که پیدا میشه پشمت رو بزن

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس

parsa_abadan

کاربر

ارسالها: 441

#8 Posted: 8 May 2011 19:55

xb0y: به خدا همه ی این عكسها رو من خودم از خودم انداختم (البته به جز 2-3تا حتی ساده ترین موبایل هایی كه دوربین دارن هم قابلیتی دارن به نام self-shot . یعنی دوربینو تنظیم میكنی كه اتومات عكس بگیره، دوربینو (یا موبایل رو ) میكاری رو زمین یا پایه تا عكس بگیره!
به همین سادگی ، به همین خوشمزگی!

babak2967: حال آدم ازشون بهم میخوره
jaghi: اسلام دست و پای مارو بسته وگرنه.....
شوخی کردم.حرفای جالبی زدی اصلا به عکسات کاری ندارم ولی جامعه و حکومت ایران شمارو به عنوان یک قشر از مردم با این تفکرات و نیاز ها قبول نمیکنه چون اگه قبول کنه که میشه دموکراسی ولی الان دیکتاتوری هستش
خلاصه که موفق باشی و ایشالا به ارزوهات برسی
orginal: عزیزك شما از قانون من مستثنایی.شما با خیای راحت برو كونتو بده.عكساتم بزار اینجا پسرا برن باش یدست جغ بزنن افتخار كن.خوشگل پسر.اول درست مطلبو بخون بعد نقل قولش كن.برو یبار دیگه بخونش متوجه شی.
تازه تازس كه من فهمیدم كون دادن فرهنگ تلقی میشه.یه زمونی وقتی میخواستیم به كسی فوش بدیم بش كونی میگفتیم.شما برو با فرهنگت صفا كن.هنوز باورم نمیشه با یه كونی همصحبت شدم.تف
كسی مجبورتون كرده بیاید اینجا تا دچار این حالت بشیــــــد؟؟؟!

این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس

parsa_abadan

کاربر

ارسالها: 441

#9 Posted: 8 May 2011 20:08

softBoy69: توی جاها مختلف مثل مدرسه و خونه فامیل دلم میخواست با پسرای دیگه دوست بشم با هم مث کاری که اونا میکردن کنیم
دقیقا این حسیه كه منم داشتم!

softBoy69: همیشه اخرش هر دوتامون حس بدی داشتیم احساس بدی و گناه میکردیم.
آره راست میگی...

softBoy69: دیگه خودم با خیار هر وقت خونه خالی بشه حال میکنم. این آقای خیار کلفته هم خیلی حال میده ولی نه مثل یکی واقعی
منم همینطور! فیلمش تو تاپیكم هست.

softBoy69: کثیف کاری هم میشه، نمیدونم جریانش دقیقا چیه.
خوب عزیزم قبلش باید تمیز كنی دیگــــه، اگه راهنمایی خواستی پیام خصوصی بده گلم!

softBoy69: من از مردای همجنس باز خوشم نمیاد، اینا که مثلا 27 به بالا هستن و به جای زن گرفتن دارن اینکارو میکنن
ایـــــــول! اینجور افراد معمولا چون دخترها و زنها بهشون محل نمیدن میان سمت پسرها، اصولا این آدما فقط دنبال سوراخن!!!

softBoy69: خودمو که لخت توی آیینه میبینم دلم میخواد یکی مثل من باشه بکنم...
دقـــــــیــــقــــــا منم اینجوریم ، به اونایی كه منو میكنن به شدت حسودیم میشه!

در آخر ازت ممنونم كه اومدی اینجا و خواستی كه حرف بزنی، یادت باشه آدمای مثل ما كم نیستن ولی جرات ندارن-حتی تو جایی مثل لوتــی- بیان حرفشونو بزنن، افتخار كن كه جز اونا نیستی...

این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس

Lyndsy_Fonseca

کاربر

ارسالها: 75

#10 Posted: 29 Mar 2012 22:53

نمیدونم باید از کجا شروع کنم.. یه پسری هستم تقریبا ۱۹ سال از ×××× .. تا وقتی این انجمن رو ندیده بودم با خودم خیال میکردم که فقط من توی دنیا اینطوری هستم با این احساسات عجیب و غریب مثلا اینکه دوس دارم همجنس خودم بهم بچسبه و با اونجاهای همدیگه ور بریم.. یا اینکه احساس خاصی از نگاه کردن به دخترا بهم دست نمیده.. بعد که اومدم اینجا دیدم نه ! من تازه ساده ترین نوعشون هستم

وقتی کوچیک تر بودمو توی خیابونا راه میرفتم همش از چپو راست بهم تیکه مینداختن و منم سرمو پایین مینداختمو رد میشدم.. کلا ازون بچگی هم همه به چشم یک بچه ی مامانی بهم نیگا میکردن.. گاهی هم که کتکم میزدن و الکی بهم گیر میدادن.. نمیدونم اون همه آدم دیوار از من کوتاه تر ندیده بودن ؟! بگذریم.. اولین صحنه ی جنسی که یادم میاد توی بچگیم بود که منو دختر داییم توی اتاق بازی میکردیم که یهویی اون پیشنهاد داد گفت مال تو چطوریه و اینا.. بعد یکم شلوارومونو دادیم پایین هردومون شوکه شدیم !!

آخه انتظار همچین تفاوتی رو نداشتیم...!!

احساس خوبی نداشتم..اونموقع شاید فقط ۵ سالمون بود !! البته خب نمیدونستیم داریم چیکار میکنیم که فقط کنجکاوی بودش.
یکم که گذشتو سنم شد تقریبا ۱۲ سال اینا..همش انگشتمو خیس میکردم و سعی میکردم به خودم فرو کنم..خیلی لذت داشت..اما هنوزم نمیدوستم چی به چیه فقط کنجکاوی بود.. حتی اون موقع نمیدونستم مثلا سکس یعنی چی !!

۱۴ سالم که شد خونمونو عوض کردیم و رفتیم یه محل بالای شهر..اونجا خب بچه ها فرق میکردن.. تازه با بچه ها آشنا شدم همشون هی منو به اون یکی معرفی میکردن تا دیگه اونجا زیاد غریبه نبودم.. وقتی بخودم اومدم دیدم یه حرفایی میزنن بچه ها که من زیاد چیزی ازشون نمیدونم یا اصلا نشنیده بودم ؟؟!
مث دادنو کردنو... اینا. خب من کنجکاوتر شدم ببینم چی به چیه !! اونا براشون تعجب داشت که آخه چطور من اینچیزارو نمیدونم.. خب آخه من بچه ی کوچه و خیابونو اینا نبودم یعنی بابام اینا نمیزاشتن زیاد برم بیرون داخل کوچه و... . هرطوری بود اینچیزارو فهمیدم

یه روز بچه ها گفتن بریم ازونکارا کنیم باهم دیگه..یکی از بچه ها خونشون داخل مدرسه بود یعنی سرپرستی مدرسه با پدرش بود و اتفاقا مدرسهه حیاط خیلی بزرگی داشت..!! ماهم که هرروز میریختیم داخل حیاطه و فوتبال بازی میکردیم بعد ازینکه تایم مدرسه تمووم میشد..اما اینبار ریختیم اونجاا تا باهمدیگه ازونکارا بکنیم..

من از همه ی اون بچه ها خوشم نمیومد راستش ، یعنی خوشم نمیومد حتی بهشون بچسبم اما خب یکیشون که نسبتا ازش بدم نمیومد بابک بود که فقط با اون حال کردیم دوتایی.. چوله هامونم کوچیک بود کاری نمیشد بکنی فقط الکی میزاشتیم اونجای هم که مثلا آره

نه حسی نه چیزی ! فقط انگاری میخواستیم که امتحانش کنیم.. دیگه اینکارو نکردیم هیچوقت با بچه ها...

بعد از مدتی رفتیم شهرستون..خونه ی عمو..اونجا خب یه پسر عمو داشتم و باقی هم دختر بودن.. پسر عموم از من چندسالی بزرگتر بود.. مث همیشه منو برد بیرون تا یکم منو بچرخونه و... با موتور بودیم بعد من گفتم میدی موتورو من ببرم ؟ اول من و من کرد اما قبول کرد بعدش

هرجوری شد نشستم پشت فرمون خودم میروندم !!! اینقده کیف میداد..! یکم که رفتیم حس کردم پسرعموم خیلی چسبیده به من پشت موتور و یه چیزی زیر باسنم میپره !! نمیدونستم جریان چیه اما حواسم به ذوق موتور و ... بودش.. بعد منو برد یه جای دور از شهر دیگه همه جا بیابون شد.. پیاده شدیم و یکم راه رفتیم گفت شلواتو بکش پایین من تقریبا فهمیدم منظورش چی بود ، خب میخواس منو فاک دیگه !!

گفتم نه و نمیخوام و ... اززون اصرار از من انکار ، بعد گفت مگه نمیخوای موتورو برونی باز منم که دیوونه ی موتور بودم فقط به خاطر موتور با اصرار اون بیخیال شدم و گزاشتم کارشو بکنه !! اولین بارم بود که یکی بالغ داشت منو واقعا میکرد...همش تف میکرد روی دستش و میمالید به کیرش اصن حالم بهم خورد.. بعد که وارد کرد درد داشت اما نه به اندازه ی وقتی که تلمبه زدن رو شروع کرد وقتی تلمبه زدناش زیادشد خیلی خیلی سوز و درد داشت.. که همش گریه میکردم و داد میکشیدم اونم گوش نمیداد گفتم بس کن دیگه آخه خیلی درد داشت نمیتونستم دیگه تحمل کنم.. بعد گفتش تا بیست بشماری تمومه ، شمردم دوباره گفت ده تا دیگه بشمار.. الان که فک میکنم با خودم میگم چرا اینقدر دیر آبش میومد مث این خارجی ها @
بعد از چندلحظه یهوو احساس کردم پشتم و پاهام خیس و داغ شدن خیال کردم ادرار کرده خب میدونی تا اون موقع اصن نمیدونستم که چیزی هم مث منی یا آب وجود داره

بعد یجوری اونارو پاک کردم و تموم شد. چییزی که جالب بود این بود که بعدش اصن نمیتونستم راه برم یعنی میدونی وقتی میخواستم مث آدم راه برم لای پاهام یه سوزی رو حس میکردم خیلی درد داشت. خو منم به ناچار گشاد راه میرفتم.. بعدظهر همون روز دوباره ازم خواست که باهام ازونکار کنه دااخل خونشون که خالی بود اما قبول نکردم دیگه ترسیده بودم ازون کار لعنتی و دردناک.. دیدم بیخیال نمیشه گریه کردمو گفتم اگه بخوای اینکارو بکنی میرم به همه ، همه چیزو میگم اونم ترسید..کلی خواهش کرد که نگو و هرکاری بخوای میکنمو

ماهم چیزی دیگه نگفتیم به کسی. برگشتیم شهرمون هنوز اون خاطره ی لعنتی توی ذهنم بود همش میومد جلوی چشمم یطوریم شده بود نمیدونستم چمه..

ازین که یکی باهام اینکارو کرده اونم پسر عموم خیلی عصبانی بودم داغون بودم.. حس پوچی میکردم

و میگفتم اگه کسی از بچه ها بفهمه چی میشه و... .حالا اینکه توی راهنمایی چه بدبختی هایی داشتم بمونه هرروز زنگ آخر از دم مدرسه تا خونه از دست مزاحما میدوییدم.. آخه توی کلاس غریب بودم و بچه های خیلی داغونی داشت خیلی داغون.. همش حرفای اونطوری میزدن توی کلاس میگفتن میکنمت و تیکه های ناجور بهم میگفتن.. خیلی سخت گذشت بهم اون سه سال..

چندبار نزدیک بود از واقعی اون پسرای لعنتی منو دستمالی کنن توی کلاس خالی اما خب با هرزحمتی بود فرار کردم از کلاس و اون موقعیتهای اونطوری.. یکی پسره خیلی خیلی آویزوونم بود خیلی اذیتم میکرد اما دید به زور نمیشه همش میخواست مخمو بزنه هرروز دنبالم بود دیگه اشکمو در آورده بود.. گریه میکردم و میگفتم دست از سرم بردار و اون بیشششعور نمیفهمید..گفت فقط سی ثانیه بیشتر طول نمیکشه و خونه ی خودمون و ..... . منم گفتم بزار برم تا دیگه ولم کنه.. خلاصه رفتم خونشون جای یک نفر یعنی خودش اون عوضی های دیگه هم بودن و اونروز پوستمو کندن داخل خونه سه تایی.. اون عوضی ها باعث شدن تا من از خودم هم بدم بیاد ، آخه نمیدونی چقدر بد بود اگه داخل مدرسه بچه ها میفهمیدن که یکی رو زدن زمین.. آبروشو میبردن دیگه هرروز هو میکشیدن براش.. من ازین خیلی ترسیده بودم

خوشبختانه موقعیت طوری شد که خونمون رو ازونجاهم بردیم جای دیگه.. دیگه راحت شدم..

اون پسر عموم الان زن داره خیلی زود براش زن گرفتن !! کلا ما سالی یکبار همو میبینیم اونم عیدا مث الان.. اتفاقا همین دو روز پیش اینجا بودن.. اما دیگه روش نمیشه سرشو جلو من بالا بگیره الان !! من اما زل میزنم توی چشاش

به هرحال همیشه از اینطور چیزا که مورد تحقیر قرار بگیرم فراری بودم و اماا همه چیز برعکس همونطوری میشد آخرش

?It never stops, does it

I'm not gay

ویرایش شده توسط: Lyndsy_Fonseca

صفحه 1 از 15: 1 2 3 4 5 ... 12 13 14 15 پسین »

Homosexuals - همجنسگرایان /

چرا به دادن علاقه مند شدم؟! / پسر 19 ساله + عكس

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا