ارسالها: 130
#5
Posted: 24 Apr 2012 16:36
saresham: كلاس پنجم بودم رفتم خونه دوستم با هم درس بخونیم....راضیم كرد كه بهش بدم...چون كیرش كوچیك بود دردم نیومد.از اون موقع تا الان كه دانشگاه میرم منو میكنه...رشد كیرشو حس می كنم....خیلی دوسش دارم.....دوس دارم بهش راحت راضی می شم وقتی بهم میگه بهم بده دیگه كونم به نام شده
dady: تو خدمت سربازی همه احساس تنهایی می كنن اما من یه دوستی داشتم هر وقت دلمون می خواست با هم حال می كردیم براش ساك میزدم و بهش كون می دادم البته دوستم ساك نمی زد و عاشقه كون دادن بود از اون موقع عادت كردم با پسر بودن رو
كون پسر داييام گذاشتم خوشم اومد.
این کاربر به دلیل تبلیغ برای همیشه بن شد.
(مدیریت انجمن لوتی)
ارسالها: 112
#6
Posted: 6 Oct 2012 13:48
mohsen_power: خیلی به پسرا علاقه داشتم طوری که هر پسری رو می دیدم سعی می کردم باهاش رفیق شمو شوخی شوخی به کیرش دست می زدم (البته از رو شلوار)
دوم راهنمایی بودم خیلی با بقل دستیم ور می رفتم اونم بدش نمی یومد، اولش می گفت نکن بچه ها می بینن چون ما ردیف آخر بودیم گفتم نترس کسی نمی بینه
بعد از یه مدتی زیپه شلوارشو می کشید پایین می گذاشت از رو شرت باهاش حال کنم منم هر روز حریص تر میشدم تا زنگ ورزش که داشتیم لباسمونو عوض می کردیم تو اتاق ورزش دوستم در اورد گفت می خوری منم با کمال میل قبول کردم اولش خیلی می ترسیدم به همه بگه و تو مدرسه تابلو شم ولی بعد از یعد از یه مدت دیگه عادی شده بود هر روز سر کلاس در میاورد منم خودکارمو می نداختم زیر میز و به بحانه اوردن خودکار یه ساک کوچیکی می زدیم
الانم به پسرا وابسته ام طوری که یه پسر بیشتر از یه دختر بهم آرامش می ده یعنی اصلا درون خودم هیچ علاقه ای به دخترا نمیبینم در صورتی که بعضی پسرا واقعن آرامش دهنده و تحریک کننده هستند.
من وقتی ۱۳ سالم بود و پسر داییم شروع کرد باهام سافت کردن و بعد ها کار به هارد کشید احساس می کردم که این کار بیشتر از خود ارضایی و سکس با زن ها تحریکم می کنه و کلا حس و فکر کردن به این که کسی از من لذت برده باعث شد ادامه بدم. و در نهایت متوجه شدم که من ذاتا بایشکشوال هستم
آریا
چو ایران نباشد تن من مباد
ارسالها: 87
#8
Posted: 28 Dec 2012 02:21
سلام دوستان.
چطور شد که گی شدی که غلطه. ولی چطور شد که فاعل شدید؟ چطور شد که مفعول شدید؟ بنظر من نه به شکل ادمه نه به سنمونه نه اونای که مث همسایه و دوست و اینا.من وقتی اون اولاش با دوستا سن خودم تنها بودم میگفتم تو بکن من میدم.بازی میکردیم ولی توی بازی هم دوست نداشتم بکنم. مثلا توی دل خودمونه .رفته بودیم مسافرت یه پسری بود میگفت تو اول بکن بعد من تورو میکنم. قبول نکردم ولی اخرش گفتم من نمیخوام پس تو فقط بکن.بیشتر بود سنش . بعدا بود فهمیدم اون جور پسرا میخوان بکنن ولی اینطوری میگن اولش که سکسو قبول کنیم بعد دیگه خودشون همش میکنن.یه هفته اونجا بودیم یه روز در میون اون میکرد .خب چرا اینطوری میشه؟ یکی از دوستام که یکسال کمتر از منه سنش از همون اولش میخواست بکنه فاعل باشه همش. الانم بازم فاعله.چرا اینطوری میشیم؟
من اولین باری که فهمیدم به پسر تمایل دارم خیلی بچه بودم و نمیدونستم اسمش چیه و چرا اونطوری هستم. با اینکه خودم تازه وارد نوجوانی شده بودم و پسر زیبایی بودم و درسته که میترسیدم خودمو بکنن اما خیلی دوست داشتم یک نفر باشه که من با اون باشم و بکنمش و اونم منو بکنه.
چند ماه بعد از اینکه یک پسر خوشگلی رو در تلویزیون دیدم به یکی از رفیقام اینو گفتم.اونم گفت اگر دوست داری منم حاضرم دونفره باهم باشیم. اما فقط اون منو کرد و من میل به کردنش نداشتم.راستش خوشگل نبود.وقتی کلمه سکس رو میشنیدم یا توی اینترنت دنبال کلمات بچه خوشگل می گشتم و میدیدم خیلی ها عاشق این هستن که یک پسر سن اون زمان منو بکنن و عاشقش باشند من هم شروع کردم به چت روم با اشخاصی که دوست داشتند در باره سکس برام توضیح بدهند.از این توضیحات لذت میبردم و میفهمیدم که گی هستم و باید هم فاعل باشم هم مفعول باشم.و در طول این سالها عده ای با من سکس میکردند که بستگی داشت گاهی مفعول بودم و گاهی فاعل بودم .
معمولا اینطوری بود که یا باهمدیگه سکس میکردیم ویا فاعل کسی دیگه بود.کمتر پیش اومد که فقط من فاعل باشم.
متاسفانه برخی افراد که در این سایت ها دوست می شدیم و من فاعل بودم بعد از مدت کوتاهی بیش از اندازه از من درخواست میکردند و باعث شدند از اعتماد کردن به افراد بیشتر خودداری کنم.
همیشه اشتباه و اشکال بزرگ همین افراد بزرگتری هستند که فقط ما پسران رو به دیده طعمه نگاه میکنند .هر بار بعد از سکس فراموش میشیم تا دفعه بعد.بهر حال بعنوان یک گی دلم میخواد یک نفر برای همیشه منو بکنه نه اینکه هر بار کسی دیگه باشه. چرا فاعل ها این کار رو نمیکنند؟ شما که بزرگترید عقلتون بیشتر باید برسه.
باهاشون سکس شده بعدا دیدن خودشونم دوست دارن. ولی باشونم سکس نمیشد بازم دوست داشتن. حالا خیال میکنیم بخاطر اون بوده شایدم نبوده .
نه منظورم اینه که اولش باهاشون سکس شده ولی نمیشد هم بازم دوست داشتن اینطوری باشه.حالا یا مجبور شده یا با دوستش گفتن این کارو کنیم ببینیم چیه .ولی اینا هم نبودن بازم همجنسگرا میشدن.ولیکن سکس کردن بیشتر دیدن چیه .بعضیام از اولش هیچکار نکردن بعدا فهمیدن اینارو دوست دارن
یک چیزیو که تازگیا فهمیدم اینه که نباید پسرا از اولش بذارن کسی بکنتشون.چون که بعدا هرکار بکنیم که دیگه نخواییم کسی بکنتمون بازم نمیشه.اگه هم دوست داریم بدیم لاپای بهتره تا کون دادن.اصلا میدونین چیه یک طوری معتادی داره. اگه برمیگشتم چند سال پیشم یا هیچی نمیدادم یا فقط میگفتم لاپامو بکنن .شمام قبول دارین اینو؟؟
خدایا گناهان منو تو ببخش
همه آدمها گناه کردند
خدایا گناه همه را ببخش