ارسالها: 374
#91
Posted: 17 May 2018 01:00
سوارماشین لامبورگینی میکردمش،فقط ترتیل قران ومیذاشتم گوش کنه،اونم توجاده کویرلوت
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود
ارسالها: 247
#92
Posted: 17 May 2018 16:24
از شمال کشور مینشوندمش توی اتوبوس شهری و میبستمش به صندلی بره تا جنوب کشور دوباره برگرده بره شمال.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ارسالها: 3593
#96
Posted: 21 May 2018 00:12
می فرستادمش توی ماشین گشت ارشاد بشینه خانومای ضعیف الحجاب رو ارشاد کنه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3593
#98
Posted: 22 May 2018 00:36
راهبه بشه تا ازدواج نکنه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 170
#99
Posted: 25 May 2018 17:29
از تخم.اويزونش ميكردم
هميشه يادمان باشد
که نگفته ها را ميتوان گفت،
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت
چه سنگ را به کوزه بزنی
چه کوزه را به سنگ،
شکست با کوزه است
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند...
ارسالها: 374
#100
Posted: 25 May 2018 22:03
منشی دفترامام جمعه
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود