ارسالها: 3595
#112
Posted: 4 Aug 2018 07:31
شکل و قیافه مو عوض کرده بهش خبر می دادم بابا ایرانی تو مرده ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3595
#114
Posted: 6 Aug 2018 00:39
دلاراشو توقیف می کردم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 374
#115
Posted: 9 Aug 2018 13:56
جلوش ازاخوندها اینقده تعریف میکنم،چسب میزنم دردهنش،به صندلی میبندمش،هی ازافتخارات ومحاسن اخوندا میگم
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود
ارسالها: 3595
#116
Posted: 12 Aug 2018 19:12
می ذاشتمش توی سلول عمومی آخوندا
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 374
#117
Posted: 14 Aug 2018 00:08
میفرستادمش خدمت حاج اقاطوسی کلاس زندگی
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود
ارسالها: 3595
#118
Posted: 15 Aug 2018 05:21
یه عبا و عمامه می دادم بهش و می گفتم ببین حالا مردم چقدر دوستت دارن و ازت تعریف می کنن ؟!
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود