ارسالها: 247
#71
Posted: 8 May 2018 17:27
boyhell: مجبورش میکردم همش بخنده
تو موقعیتی که من الان هستم این بهترین لطفیه که میتونی در حق من بکنی.
میبستمش به تخت قلقلکش میدادم.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ارسالها: 3593
#74
Posted: 8 May 2018 23:04
شکمشو قلقلک می دادم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 24568
#75
Posted: 8 May 2018 23:04
Zahra79: میندازمش تو ی اکواریوم بعد بهش برق وصل میکنم
دندونشو بدون بی حسی میکشم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#77
Posted: 8 May 2018 23:10
SexyBoy: یه ظرف خوراک دریایی میذاشتم جلوش میگفتم همشو بخوره
بدترین شکنجه ست والا
رو ماشینشون تیغ می کشیدم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 3593
#78
Posted: 8 May 2018 23:14
می آوردمش خونه مون کنار شومینه هال بشینه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 24568
#80
Posted: 8 May 2018 23:19
SexyBoy: اونم منو ماشینم که مث شمس و مولانا هسیم
پس یه عشق عرفانی و سودایی ست .
SexyBoy: براش بلیط شب شعر بیت رهبریو میگرفتم یه ساعت قبل شب شعر بلیطو پاره میکردم
من اونجا نیازی به بلیط ندارم . خود بیت پست صحنه منتظرمه
صد تا گربه میفرستادم سراغشون
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند