ارسالها: 85
#541
Posted: 10 Feb 2013 00:21
تو عمرم از هيچى نترسيدم مگر اينکه
.
.
.
.
اب قطع باشه بعد يه دفعه بازش کنى عين شير قرش ميکنه ادم از ترس پشماش ميريزه
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__
ارسالها: 85
#542
Posted: 10 Feb 2013 00:23
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد
و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__
ارسالها: 3080
#543
Posted: 10 Feb 2013 10:04
تایلندی ها تو خطبه عقد میدونید چی میگن؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ถ้าจะชมพระอาทิตย์ตกดินสวยที่สุดในเขมรต้องมาที่ปราส าทพนมบาเค็ง เสียมเรียบ ดูจากรูปแล้วเพื่อนๆว่าจริงไหมครับ ? แม้ทางขึ้นจะสูงชันเพราะตัวปราสาทอยู่บนยอดเขาและใช้ เวลาเดินเรียกเหงื่อไม่น้อยกว่า 20 นาที แต่วิวทิวทัศน์แบบ bird eye view ที่มองเห็นโดยรอบพระนคร รวมทั้งเห็นยอดปราสาทหินนครวัดอยู่ลิบๆ และทิวทัศน์ที่งดงามของป่าไม้ที่ยังมีไม้ใหญ่อายุนับ ร้อยปี ท่ามกลางแสงทองยามอัสดง ไม่ทำให้นักท่องเที่ยวคนไหนผิดหวังครับ ปราสาทพนมบาเค็งเทวสถานฮินดูโบราณแห่งนี้เคยเป็นศูนย ์กลางเมืองพระนคร สร้างในสมัยพระเจ้ายโศวรมันที่ 1 ช่วงปีพ.ศ. 1440-1470 มีอายุราว 300 ปี ก่อนยุคนครธม ครับ
เพื่อนๆ KTC World ที่มีภาพประทับใจในเอเชีย ภายใน 25 ก.พ นี้ อย่าลืมร่วมสนุกกับกิจกรรมถ่ายรูปดีมีรางวัล ธีม “Asia Memoir” บันทึกเอเชียในความทรงจำ แชร์ภาพเป็นแรงบันดาลใจในการเดินทางให้กับเพื่อนๆที่ รักการท่องเที่ยวด้วยกัน นะครับ รายละเอียดตามลิงก์นี้
فهمیدی عــایـــا؟؟؟؟!!!!
حالا خوبت شد؟؟؟
فوضولیت خوابید؟؟؟؟؟؟!!!
حالا برو دنبال کار و زندگیت !
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 85
#544
Posted: 10 Feb 2013 11:46
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻋﻄﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ
ﻣﯿﮕﻪ:
1000ﺗﻮﻣﻦ ﺯﺭﺩ ﭼﻮﺑﻪ ﺑﺪﻩ٫1000ﺗﻮﻣﻦ
ﻓﻠﻔﻞ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﺪﻩ...
ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﻌﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺐ ﻋﺎﻗﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯿﺸﻪ؟؟؟
ﻣﻦ|:
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ|:
ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺳﮑﻨﺠﺒﯿﻦ|:
===========
اینقد که من توی این سالها واسه برنامه ۹۰ اس ام اس فرستادم ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
واسه جنیفر لوپز فرستاده بودم الان عاشقم شده بود
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__
ارسالها: 85
#545
Posted: 10 Feb 2013 12:30
اینقد که من توی این سالها واسه برنامه ۹۰ اس ام اس فرستادم ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
واسه جنیفر لوپز فرستاده بودم الان عاشقم شده بود
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__
ارسالها: 120
#546
Posted: 10 Feb 2013 12:32
بدشانسی یعنی تو مترو دیدم یه دختره هی داره نگاه میکنه به من میخنده , گفتم چه آماری میده , منم شروع کردم خنده بازی و ضایع بازی جلوش , یه نیم ساعتی مشغول بودیم , خواست پیاده بشه از کنار من که رد میشد گفت زیپ شلوارتو ببند با اون شرت مامان دوز ضایع ....
وقتی یک ملت برای فرهنگ و نژاد و ملیت خویش ارزشی قائل نشد و حقی را که طبیعت برای نگاهداری نژاد پاکش به او ارزانی داشته بود پایمال ساخت و به بیگانگان روی آورد و تسلیم شد دیگر حق ندارد از شکست و بدبختی سیاسی که خودش باعث آن شده است شکایت کند .
ارسالها: 85
#547
Posted: 10 Feb 2013 12:40
تا روغن موتور کاسترول واسم نخری روشن نمیشم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.دردسر جدید من و پرایدم . . . :|
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__
ارسالها: 2642
#550
Posted: 11 Feb 2013 13:23
یادتونه قدیما یه عده بودن پشت فرمون پراید فیگور گردن میگرفتن و کج مینشستن ؟
اونا از آینــده اومده بودن کصافــطا
-------------------------------------------------------------
امشب یکی رو پشت بوم گفت: الله اکبر!
یکی از تو حیاط گفت: ننت به عقد رهبر
[font#DF0101]
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه