انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 7 از 174:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  173  174  پسین »

دهكده طنز


زن

Princess
 
انواع مردها

مردها مثل مخلوط کن هستند در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد

مردها مثل آگهی بازرگانی هستند حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

مردها مثل کامپیوتر هستند. کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند

مردها مثل سیمان هستند. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

مردها مثل طالع بینی مجلات هستند. همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.

مردها مثل جای پارک هستند. خوب هایشان قبلا اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم

مردها مثل پاپ کورن ( ذرت بو داده ) هستند. بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند

مردها مثل باران بهاری هستند . هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

مردها مثل پیکان دست دوم هستند ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.

مردها مثل موز هستند، هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند

مردها مثل نوزاد هستند، در اولین نگاه شیرین و بامزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
ولن تاین در جاهای مختلف

ولن تاين در تبریز
- خديجه : رحيم آقا تو بيلميري امروز چه روزيه ؟
- رحيم : والا فچ ميکنم روز جهاني مبارزه با محيط زيست ! ها ؟
- خديجه : يوخ بابا ! امروز ولرم تايمه !
- رحيم : ها ؟! ولرم تايم نمنه ؟!
- خديجه : بابا تو مجله نوشته بود روز عشگه ! روز احساساته ! روز من و شوماست !
- رحيم : شوما کيه ؟! ها ؟! بچه بپر برو اون چاگو رو از آشپزخونه بيار ...
- خديجه : رحيم آقا شوما اصن به من هيـــــــچوقت توجه نميکني ! منم به خدا آدمم ! منم مثل شوما از بچگي بزرگ شدم !حق مادري به گردن بچه هام دارم ...
- رحيم : ببين خديج من تا حالا چيزي کم گذاشتم !؟! کوتاهي شده از قبال من ‌؟!
- خديجه : رحيم آقا امروز همه دوست پسرا واسه دوست دختراشون کادو ميخرن شـــــــوما چرا نميخري ؟
- رحيم : آخه زن ! من چي کارت کنم ؟! کدوم مردي واسه زنش سالي يه بار تولد ميگيره ؟ که من واسه تو ميگيرم ؟
- خديجه : اصن هر چي شوما بگي !به ما ولرم تايم نيومده ... دستاتو بشور بيا شامتو بخـور !
- رحيم : سيکتير بابا !

-----
ولن تاين در رشت
- ماري : هوووي مرتيکه کون گنده تو خجالت نميکشي ؟!
- ممد آقا : خانوم جان حالا چرا عصباني ميشی مگه چي کار کردم ؟
- ماري : چي کار نکردي ؟! ميدوني امروز چي روزيه ؟
- ممد آقا : سالگرد افتتاح اولين خانه عفاف؟؟؟ ستاره در رشت به مديريت شما ! درسته ؟
- ماري : نه الاغ ! امروز وولوون تاينه !
- ممد آقا : آهااااا پس بوگو زرت و زووورت تلفن با شما کار داره قضيه سر چيه !!!
- ماري : به تو ربطي داره ؟
- ممد آقا : نه خانوم جان من گه بخورم !
- ماري : خب کووو کادوت ؟
- ممد آقا : راســـــــــتش خانوم جان شرمنده ...ميخواستم برات گردنبند بخرم ديدم عباس آقا خــــريده !خواستم دستبند بخرم ديدم آقا هوشنگ خريده ...دست رو هر چي گذاشتم يکي از همسايه ها گرفته بود ...
- ماري : نه بابا از تو بخاري بلند نميشه !پاشو اون کون?? کيلويي رو تکون بده اون موبايل منـــو ور دار بيار يه زنگ بزنم به عباس شام بريم بيرون ...
- ممد آقا : چشم خانوم جان ... من شمارو بعد از خدا به عباس آقا ميسپرم ... !!!

-----
ولن تاين در جواديه طهران (اونم با طای دسته دار)
- بتول : آق ميتي ميدوني امرو چه روزيه ؟
- ميتي : دست کم گرفتي مارو مس که !خب امروز سالگرد آزادي آق ميتي از زندون ديه !
- بتول : نه بابا ... امروز روز زيد بازاست ...توام که امام زيد بازايي ... !
- ميتي : خدايي ؟! پس کثافتکاري داريم امشب !
- بتول : اول کادو آق ميتي ...
- ميتي : واستا ... بيگير اينو بپوش ...خدايي کل مسجد شارو گشتم اينو پيدا کردم ...از رنـگ سبز فسفري خوشت ميومد ديه ؟! اينو بپوشي چه هولويي ميشي ! بترکونيم !
- بتول : ايول ! دمت گرم آق ميتي !خداييش خيلي آقايي ! آخه کي ووولوووم تاين واسه زيدش مايو سه تيکه ميخره ؟ ها ؟
- ميتي : دهـــه ! اين جاي تشکرته ان ترکيب ؟ ميخواي يه جوري بزنم تو لگنت که مثه اين مايو سه تيکه بشي ؟!
- بتول : اصن ميدوني چيه نخواستيم داداش ... به ما اين غلطا نيومده ...
- ميتي :‌ گو ميخوري نميخواي !مگه منو تو چيمون از اين بجه سوسولا کمتره که ووولووم تاين ميگيرن واسه هم ...
- بتول : باشه باااااا ! بیخیال ...
- ميتي : آها ايول بده بياد .... جووووووووون
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
بعضي وقتا پيش مياد كه يه شوهر به زنش شك ميكنه حالا ميخوايم

اين شك رو به روشهاي مختلف واسه شما تشريح كنيم:

من بهت شک دارم....!

به روش اراذلي يا جواتي
مرد : صد بار نگفتم وقتي من نيسم نرو بيرون ! ها‌ ؟؟
زن : غلط كردم ! گه خوردم ! توروخدا نزن ...
مرد : چرا تيليفون همش اشغاله ؟! با كي لاس ميزني عوضي ؟
زن : به خدا اگه اين تلفن نباشه از تنهايي دق ميكنم .
مرد : به چپم كه دق ميكني ! خودت بميري بيتره ! خونتم نميوفته گردن ما
زن : خداااااااااااااا ! منو بكش راحتم كن
مرد : از صب تا شب جون ميكنم كه يه لقمه نون بيارم تو اين خونه ! نميشه يه شب نشاشي تو اعصاب ما ؟؟!! ها نميشه ؟
زن : به خدا ديگه نميتونم ... ديگه بسه ... ميرم خونه بابام .
مرد : اي شاشيدم تو صفحه اول شناسنامه بابات ... هرررررررررررررري



به روش رشتي - ته غيرت
مرد : خانوم جان ببخشيدا ! عذر ميخواما ! شما ديشب تا حالا كجا بودين ؟
زن : خونه عفاف ! مشكليه ؟
مرد : نه خانوم جان خيليم خوبه ! بالاخره شما هم استخدام دولت شدي ؟!
زن : ببينم كسي به من زنگ نزد !؟
مرد : عباس آقا چند بار زنگ زد ! گفتم نيستي ! كلي فوش داد بهت .
زن : بابا جون يكم هم زحمت بكش يه كاري دستو پا كن واسه خودت .
مرد : خانوم جان هر چي شما بگي ! اصلا اگه شما بخواي شبا تو كوچه ميخوابم ...
زن : لوس نكن خودتو حالا ! پاشو اون ?? كيلو كون رو تكون بده يه چايي ور دار بيار .
مرد : چشم خانوم جان ! ميخواي دو تا بيارم اصلا ؟
زن : راستي ببين امشب ساعت ? قرار دارم اون شورت گول گوليمو شستي؟
مرد : حانوم جان جسارته ها ! فضوليه ! با كي قرار دارين ؟
زن : با عباس اقا ! به تو ربطي داره ؟
مرد : آها خانوم جان خيالم راحت شد ! منو عباس آقا نداريم كه ...
زن : ولي خودمونيما دماغت خيلي ضايست .
مرد : چي ؟! چي ؟! دماغ من ؟! توهين ميكني ؟! دماغ مسئله ناموسي نيست كه بشه بهمين راحتي ازش گذشت ! اصلا خانوم جان من ميرم خونه ننم .
زن : به سلامت ! عباس از تو كمد بيا بيرون



به روش تركي - نمنه
مرد : فكر كردي من نميدانم ؟! فكر كردي من خرم ؟! شعور دارم ؟
- زن : ببين من هيچ گونه بيگناهم ! كاري نكردم ...
مرد : آخه من بدون بي دليل كه بهت گير نميدم ! ميدم ؟
زن : اونشو من نميدونم ! فقط اينو بگم كه من به تو وفادارم .
مرد : الله اكبر ! خود درخت كرم ميريزه ها ! خجالت بكش زن .
زن : اگه باورت نميشه خوب طلاقم بده .
مرد : بيبن كشيدن تو به دادگاه واسه من مثل كشيدن مو از ماسته !
زن : من به اين چيزاش هيچ كاري بيلميرم .
مرد : اي پوخ گويوم سوزون آقزووا ...
زن : سيكتير بابا



به روش سوسولي - ايشش
مرد : چرا انقد دير كردي ؟ دلم هزار را رفت ! آرايشگاه نبودي مگه ؟
زن : اوا اين چه سواليه ؟ خب معلومه آرايشگاه بودم ! مگه به من شك داري ؟
مرد : چه حرفا ميزني !! من به تو بيشتر از خودم اعتماد دارم !
زن : آخه ميدوني چي شد ؟ از آرايشگاه تا خونه پياده اومدم كه آرايشم خراب نشه ...
مرد : اوا خوب كردي ! انقد نگران شدم ! فكر كنم فشارم افتاده پايين ؟!
زن : آخ بميرم الهي ! تو راه كه ميومدم يه چند تا از اين عوضياي جلف لجن بهم تيكه انداختن منم جوابشونو ندادم ..
مرد : خوب كاري كردي ! از اين آدما خيلي زياد شده ! فقط بلدن جلف بازي در بيارن .
زن : حالا تو خودتو خيلي ناراحت نكن بچت ميوفته .
مرد : اوا خيلي بدي تو........
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
اگه دو تا مرد طالب يه زن باشن توي مملکتهاي مختلف چي به سر اين سه نفر مياد؟



توي ژاپن: جوان اولي از عشق جوان دومي نسبت به دختر محبوبش متاثر

ميشه و خودکشي مي کنه جوان دومي هم از مرگ همنوع خودش اونقدر

اندوهگين ميشه که خودکشي مي کنه بعدش براي دختر ژاپني هم چاره اي

جز خودکشي نيست



توي اسپانيا: مرد اولي توي دوئل ، مرد دومي رو از پاي در مياره و با زن

محبوبش به آمريکاي جنوبي فرار مي کنن



توي انگلستان: دو تا عاشق با کمال خونسردي حل قضيه رو به يه شرط بندي

توي مسابقهء اسب سواري موکول مي کنن اسب هر کدوم برنده شد ، معشوق

مال اون ميشه



توي استراليا: دو تا مرد بر سر ازدواج با معشوق مشترک سالها مشاجره

مي کنن اين مشاجره اونقدر طول مي کشه تا يکي از طرفين پير بشه و

بميره ، يا از يه مرضي بميره اونوقت اونکه زنده مونده با خيال راحت به

مقصودش مي رسه



توي قفقاز: جوان اولي دختر محبوب رو بر مي داره و فرار مي کنه دومي

هم دختر رو از چنگ اولي مي دزده و پا به فرار مي ذاره باز اولي همين

کار رو مي کنه و اين ماجرا دائما تکرار ميشه



توي نروژ: معشوقه ی دو مرد براي اينکه به جدال و دعواي اونها خاتمه

بده خودشو از بالاي ساختمون مرتفعي ميندازه پايين و غائله ختم ميشه



توي آفريقا: قضيه خيلي ساده ست و جاي اختلاف نيست دو تا مرد ،

زني رو که مي خوان عقد مي کنن و علاوه بر اون ، بيست تا زن ديگه

هم مي گيرن

توي مکزيک: کار به زد و خورد خونيني مي کشه و يکي از طرفين

کشته ميشه ولي بعدش اونکه رقيبش رو کشته از دختر مورد نظر

دلسرد ميشه و دخترک بي شوهر مي مونه



توي آمريکا: حل قضيه بستگي به زن داره و هر کس رو انتخاب کرد با

اون ازدواج مي کنه



توي ايران: فقط پول موضوع رو حل مي کنه پدر و مادر دختر مي شينن با

همديگه مشورت مي کنن و خواستگاري که پولدار تر و گردن کلفت تره رو

انتخاب مي کنن »عاشق شکست خورده اگه توي عشقش جدي باشه يا بايد

خودشو بکشه يا رقيب رو از ميدون به در کنه

يا افسردگي مي گيره..........
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
یکی از مهمترین لحظه های زندگی هر موجود زنده، لحظه اییه که نسبت به معشوقش اظهار عشق می کنه.هر کسی به شیوه و بیان خودش جمله «دوستت دارم » رو بیان می کنه.سگها با واق واق و دم تکان دادن ،شیر ها و پلنگ ها با غرش و نعره زدن ، اسبها با شیهه کشیدن و جفتک پرانی وانسانها با مجموعه ای از حرکات و صدا ها که از واق واق کردن و دم تکان دادن تا شیهه و لگد پرانی متغیره. امروز تصمیم گرفتیم لحظه های عاشقانه چند عدد از آدم معروف ها رو براتون به تصویر بکشیم



صحبت های عاشقانه چند عدد آدم معروف

یک عدد امیر قلعه نویی:

یک عدد امیر قلعه نویی به معشوق خود می گوید: ببین بزرگوار ! بنده خدا رو شاکرم که کل یوم و به یاری آقا امام زمان دارم به شما فکر میکنم.من حتی فیلم بازی های شما رو دیدم و به خوبی از نقاط ضعف و قوت شما هم با خبرم.بنابراین با اطلاع کامل عاشق شما شدم.در ضمن زندگی ما دارای دو نیمه متفاوت است. خانوم معشوق عزیز ! نگران پدر و مادرت هم نباش.از «علی » می خوام که موافقتشون رو جلب کنه! خلاصه اگر دوست داشته باشید از شما درخواست می کنم به عضویت « باند من » دربیایید.

یک عدد علیرضا افتخاری

یک عدد علیرضا افتخاری.....آخ ببخشید ......یک عدد استاد علیرضا افتخاری در حالیکه زیر یک عدد درخت گلابی ایستاده و دارد تصنیف شورانگیز «تهران را LA بفرما *» ساخته برادر ساسان مانکن را «بازخوانی» می کند ، به ناگهان زلف پریشان یار را از 100 متری مشاهده می کند.از انجایی که استاد بسیار انسان « با ادبی» می باشند پس به یکباره به با تمام قدرت سمت معشوق میدوند و خود را در بغل ایشان پرت میکنند و تن و روی و خلاصه همه جای بدن معشوق را غرق بوسه میکنند تا اساعه ادب به جای بیاورند.فقط و فقط محض ارائه ادب و نه جهت گران شدن بلیط کنسرتشان و نه هیچ چیز دیگر! ایضاً همانطور که میدانیم استاد بسیار مبادی آداب و با ادب هستند و در حالیکه سر و روی معشوق را از شدت بوس های خود خیس و لزج نموده اند با کلامی دلنشین و بسیار مودب میگوید: «دوستت دارم!»

* پی نوشت:در متن اصلی آهنگ به جای کلمه «بفرما» یک فعل دیگر به کار رفته که از اونجایی که اون فعل یه کم بی تربیتی بود استاد هنگام اجرای قطعه بازخوانی شده از معادل با ادبانه اش استفاده مینمایند.با تشکر- نویسنده

یک عدد سردار بسیار مشفق و دلسوز و اینا:

یک عدد سردار در حالیکه دارد سخنرانی می کند (برای یک عده متخصص!) میگوید: بله ما الان مدتیه که اونا رو زیر نظر گرفتیم و متوجه شدیم که خیلی موضوع مفصله که حالا ما بنا نداریم بهش بپردازیم اما اون چیزی که ما فهمیدیم اینه که این خانوم عاشق من شده و ما طبق اطلاعاتی که از جلسه شنود خانوادگیشون که البته جهت برخی مصالح این کار ما توجیح شدست و ما خیلی بنا نداریم وارد این مبحث بشیم و برادرا من با سند و مدرک دارم حرف میزنم و فقط به شما کد میدم که برید بررسی کنید که بفهمید قضیه چیه حتی پدر اون دختر در اعترافاتش اشاره کرده به این موضوع که نمی خواست بذاره ما با هم ازدواج کنیم و حتی خودش گفته که به سرویس های جاسوسی بیگانه وابسته بوده و چند باری هم در جلسان جی 7 آقای خویینی ها رو دیده که خوب من از این مسئله رد میشم و واردش نمیشم ولی بدونید که یک فتنه ای قرار بود انجام بشه که ما فهمیدیم و واسه همین جلسه خواستگاری رو به نفع خودمون تغییر دادیم که خوب حالا چون بحثش خیلی مفصل میشه و من فرصت ندارم امروز خدمت دوستان در موردش توضیح بدم پس بنده به عنوان یک مسئول امنیتی بلند پایه ترجیح میدم بهش نپردازیم فقط همین مقدار بدونید که علت اینکه ما خواستگاری رو به نفع خودمون دست کاری کردیم این بود که حالا چون قصد نداریم در موردش توضیح بدیم ازش میگذریم و فعلاً وارد این قضیه نمیشیم اما همه مدارکش وجود داره !

یک عدد رییس جمهور:

اللهم عجل لولیک الفرج و مستشهدین بین یدیه امروز دوران دیکتاتوری ها به پایان رسیده و اگر چه دولت های استکباری دنیا دارند تمام تلاششون رو میکنند که من و شما به هم نرسیم اما باید بدونند که ملت ما و شما جلوی اونها ایستادگی خواهید کرد و این وصلت به یمن خدا شکل میگیرد.راستی ما از چه ساعتی اومدیم خونه تون؟

10؟











کی خسته است؟(2بار)

به هر حال بذارید پدر و مادرتون اونقدر با این وصلت مخالفت کنند تا مخالفت دانشان پاره بشه! ملت ما و شخص شما امروز دست در دست هم برای این وصلت حاضریم خیلی چیز ها رو بدیم لولو بخوره.ممه که دیگه جای خود داره.اصلاً این پدر و مادر شما چی کی یا کی چی هستند که دارند جلوی تشابهات فرهنگی ما رو میگیرند؟! ضمناً بسیاری از کشور های آزادی خواه دنیا مثل چین و ونزوئلا و کوبا با این وصلت موافقن.این صهیونیست ها هم بیخود وقتشون رو تلف نکنند که نمی تونند من رو ترور کنند.همین دیروز بود که یه قورباغه رو فرستاده بودند داخل حموم خونه ما که من رو ترور کنه اما به فضل خدا توطئه شون خنثی شد و من از طریق یک نور خاصی که همون دور و اطراف خودم بود سالم موندم.خلاصه اگر حاضر بودی که دنیا رو با هم مدیریت کنیم و مرد و مردونه در این مورد با هم مذاکره کنیم بیا با ما وصلت کن و ما بدون هیچ پیش شرطی حاضریم همراه تو سبزی تو باغچه پرورش بدیم!

یک عدد محمد مایلی کهن

یک عدد محمد مایلی کهن در حالی که روی یک صندلی نشسته و مدام خودش را تکان می دهد و به غقب و جلو خم می شود، به معشوق میگوید: من اینجا حاضر شدم تا سیستم ازدواج رو درست کنم.اون گروهبان قندلی ، داداشت حاضر نشد بره از عموی بزرگتون معذرت خواهی کنه ، یا اون گنده باقالی پسر خاله روانیت من مدرک دارم که داره توی حموم با خودش کار های بد بد می کنه، اصلاً بگو ببینم بابای تو چرا دست چپش رو همیشه می کنه تو دماغش؟یا اون گربه سیاهه سر کوچه تون واسه چی همیشه می لنگه ؟معلومه دیگه چون دوپینگیه. من محمد مایلی کهن تا وقتی این خونواده تون رو آدم نکنم و ریشه های نامردی رو نخشکونم دست از مبارزه بر نمیدارم.شوهر خاله عمه اقدس رو بگو واه واه واه برداشته سه متر النگو کرده دستش که مثلاً چی بگه. مردم به چه چیزایی دلشون خوشه.خواهر جون اون جعفری ها را خوب ساقه شونو بچین .اقدس خانوم تو هم مواظب باش تربچه ها رو وقتی میشوری گل ها شونون خوب بشوریا.میبینی خواهر ؟بد دوره زمونه ای شده ها.اییییییییییییش!
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :”

نه اینجا

نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن “•

جهت خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.


خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!

خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما ۲ قرون سواد نداری بهت بگن آقای

مهندس!•

خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی

می خواد پیاده شه

بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!

خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!

خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!

خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو

اینترنت بچرخی!

خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی

شده!

خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!

خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!

خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!

خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!

خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره

تلفن و یا حتی گوشی طرف!)

خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: “از قیافه تون معلومه که دانشجویین!”

خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کیف یعنی بین کلاس ۱۲ تا ۲ و کلاس ۲ تا ۴ خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی

و بری باهاش ناهار بخوری!

خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون

بیشتر شه!

خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!

خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو

جا بذاره!
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.
قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم .
زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت 10 برابر آن را میگیرد.
زن گفت : اشکال ندارد !
زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود !
قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟
زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند !
بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد !
برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد !
قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او 10 برابر از تو ثروتمندتر می شود.
زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ...
بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد !
سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد :
من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم و شوهرم...!!!
نتیجه داستان :
زنان زرنگ هستند بنابراین با آنها در نیفتید !
قابل توجه خانمها :
همین جا توقف کنید و همچنان حس خوبی داشته باشید !!!

.

.

.

.

.

.

قابل توجه آقایان :
مرد سکته قلبی، 10 برابر خفیف تر از زن خود را گرفت !
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 

کارت پخش کن



یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...
از دور دیدم یك كارت پخش كن خیلی با كلاس، كاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر كسی نمیده!
خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می كرد و معلوم بود فقط به كسانی كاغذ رو می داد كه مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم كردن تبلیغات نبود ....
احساس كردم فكر می كنه هر كسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باكلاس و شیك پوش و با شخصیت میده! از كنجكاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!!
خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با كلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می كنه؟!!

كفشهامو با پشت شلوارم پاك كردم تا مختصر گرد و خاكی كه روش نشسته بود پاك بشه و كفشم برق بزنه!
شكم مبارك رو دادم تو و در عین حال سعی كردم خودم رو كاملا بی تفاوت نشون بدم!
دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این كاغذهای خوشگل میده...؟!
همین طور كه سعی می كردم با بی تفاوتی از كنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم كرد و یک كاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید!"
قند تو دلم آب شد!
با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم! كاغذ رو گرفتم ...
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم كه داشتم با سر می رفتم توی كیك . وایسادم و با ولع تمام به كاغذ نگاه كردم،
نوشته بود:
.
.
.
.

.

.

.

.

.

.

.
دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریكا



عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
کما

چشم‌هايتان را باز مي‌كنيد. متوجه مي‌شويد در بيمارستان هستيد. پاها و دست‌هايتان را بررسي مي‌كنيد. خوشحال مي‌شويد كه بدن‌تان را گچ نگرفته‌اند و سالم هستيد.. دكمه زنگ كنار تخت را فشار مي‌دهيد. چند ثانيه بعد پرستار وارد اتاق مي‌شود و سلام مي‌كند. به او مي‌گوييد، گوشي موبايل‌تان را مي‌خواهيد. از اين‌كه به خاطر يك تصادف كوچك در بيمارستان بستري شده‌ايد و از كارهايتان عقب مانده‌ايد، عصباني هستيد. پرستار، موبايل را مي‌آورد. دكمه آن را مي‌زنيد، اما روشن نمي‌شود. مطمئن مي‌شويد باتري‌اش شارژ ندارد. دكمه زنگ را فشار مي‌دهيد. پرستار مي‌آيد.

«ببخشيد! من موبايلم شارژ نداره. مي‌شه لطفا يه شارژر براش بياريد»؟

«متاسفم. شارژر اين مدل گوشي رو نداريم».

«يعني بين همكاراتون كسي شارژر فيش كوچك نوكيا نداره»؟

«از 10سال پيش، ديگه توليد نمي‌شه. شركت‌هاي سازنده موبايل براي يك فيش شارژر جديد به توافق رسيدن كه در همه گوشي‌ها مشتركه».

«10سال چيه؟ من اين گوشي رو هفته پيش خريدم».

«شما گوشي‌تون رو يك هفته پيش از تصادف خريدين؛ قبل از اين‌كه به كما بريد». «كما»؟!

باورتان نمي‌شود كه در اسفند1387 به كما رفته‌ايد و تيرماه 1412 به هوش آمده‌ايد. مطمئن هستيد كه نه مي‌توانيد به محل كارتان بازگرديد و نه خانه‌اي برايتان باقي مانده است. چون قسط آن را هر ماه مي‌پرداختيد و بعد از گذشت اين همه سال، حتما بوسيله بانك مصادره شده است. از پرستار خواهش مي‌كنيد تا زودتر مرخص‌تان كند.

«از نظر من شما شرايط لازم براي درك حقيقت رو ندارين».

«چي شده؟ چرا؟ من كه سالمم»!

«شما سالم هستيد، ولي بقيه نيستن».

«چه اتفاقي افتاده»؟

«چيزي نشده! ولي بيرون از اين‌جا، هيچكس منتظرتون نيست».

چشم‌هايتان را مي‌بنديد. نمي‌توانيد تصور كنيد كه همه را از دست داده‌ايد. حتي خودتان هم پير شده‌ايد. اما جرأت نمي‌كنيد خودتان را در آينه ببينيد.

«خيلي پير شدم»؟

«مهم اينه كه سالمي. مدتي طول مي‌كشه تا دوره‌هاي فيزيوتراپي رو انجام بدي»..

از پرستار مي‌خواهيد تا به شما كمك كند كه شناخت بهتري از جامعه جديد پيدا كنيد..

«اون بيرون چه تغييرايي كرده»؟

«منظورت چه چيزاييه»؟

«هنوز توي خيابونا ترافيك هست»؟

«نه ديگه. از وقتي طرح ترافيك جديد رو اجرا كردن، مردم ماشين بيرون نميارن».

«طرح جديد چيه»؟

«اگر راننده‌اي وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشينش مي‌برن پاركينگ و تا گلستان سعدي رو از حفظ نشه، آزاد نمي‌شه».

«ميدون آزادي هنوز هست»؟

«هست، ولي روش روكش كشيدن».

«روكش چيه»؟

«نماي سنگش خراب شده بود، سراميك كردند».

«برج ميلاد هنوز هست»؟

«نه! كج شد، افتاد»!

«چرا؟ اون رو كه محكم ساخته بودن».

«محكم بود، ولي نتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت كنه».

«چي؟!.... هواپيما خورد بهش»؟

«اوهوم»!

«چه‌طور اين اتفاق افتاد»؟

«هواپيماش نقص فني داشت، رفت خورد وسط رستوران‌گردان برج».

«اين‌كه هواپيماي خوبي بود. مگه مي‌شه اين‌جوري بشه»؟

«هواپيماش چيني بود. فيلتر كاربراتورش خراب شده بود، بنزين به موتورها نرسيد، اون اتفاق افتاد».

«چند نفر كشته شدن»؟

«كشته نداد».

«مگه مي‌شه؟ توي رستوران گردان كسي نبود»؟

«نه! رستوران 4سال پيش تعطيل شد»..

«چرا»؟

«آشپزخونه‌اش بهداشتي نبود».

«چي مي‌گي؟!... مگه مي‌شه آخه»؟

«اين اواخر يه پيمانكار جديد رستوران گردان رو گرفت، زد توي كار فلافل و هات‌داگ....».

«الان وضعيت تورم چه‌جوريه»؟

«خودت چي حدس مي‌زني»؟

«حتما الان بستني قيفي، 14هزار تومنه».

«نه ديگه خيلي اغراق كردي. 12هزار تومنه».

«پرايد چنده»؟

«پرايدهاي قديمي يا پرايد قشقايي»؟

«اين ديگه چيه»؟

«بعد از پرايد مينياتور و ماسوله، پرايد قشقايي را با ايده‌اي از نيسان قشقايي ساختن».

«همين جديده، چنده»؟

«70ميليون تومن».

«پس ماكسيما چنده»؟

«اگه سالمش گيرت بياد، حدود 2 يا 2 و نيم....».

«يعني ماكيسما اسقاطي شده؟ پس چرا هنوز پرايد هست»؟

«آزادراه تهران به شمال هم هنوز تكميل نشده».

«تونل توحيد چه‌طور»؟

«تا قبل از اين‌كه شهردار بازنشسته بشه، تمومش كردن».

«شهردار بازنشسته شد»؟

«آره».

«ولي تونل كه قرار بود قبل از سال1390 افتتاح بشه».

«قحطي سيمان كه پيش اومد، همه طرح‌ها خوابيد».

«چندتا خط مترو اضافه شده»؟

«هيچي! شهردار كه رفت، همه‌جا رو منوريل كشيدن. مترو رو هم تغيير كاربري دادن».

«يعني چي»؟

«از تونل‌هاش براي انبار خودروهاي اسقاطي استفاده كردن».

«اتوبوس‌هاي BRT هنوز هست»؟

«نه! منحلش كردن، به جاش درشكه آوردن. از همونايي كه شرلوك هلمز سوار مي‌شد».

«توي نقش‌جهان اصفهان ديده بودم از اونا...»

«نقش‌جهان رو هم خراب كردن».

«كي خراب كرد»؟

«يه نفر پيدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه‌عباسه، يونسكو هم نتونست حرفي بزنه».

«خليج‌فارس چه‌طور؟»

«اون هم الان فقط توي نقشه‌هاي خودمون، فارسه. توي نقشه گوگل هم نوشته خليج صورتي».

«خليج صورتي چيه»؟

«بعضي‌ها به نشنال‌جئوگرافيك پول مي‌دادن تا بنويسه خليج عربي، ايران هم فشار مياورد و مدرك رو مي‌كرد. آخرش گوگل لج كرد، اسمش رو گذاشت خليج صورتي...»

«ايران اعتراضي نكرد»؟

«چرا! گوگل رو فيلتر كردن».

«ممنونم. بايد كلي با خودم كلنجار برم تا همين چيزا رو هم هضم كنم».

«يه چيز ديگه رو هم هضم كن، لطفا»!

«چيو»؟

«اين‌كه همه اين چيزها رو خالي بستم».

«يعني چي»؟

«با دوست من نامزد شدي، بعد ولش کردي. اون هم خودش را توي آينده ديد، اما خيلي زود خرابش کردي. حالا نوبت ما بود تا تو را اذيت کنيم. حقيقت اينه که يك ساعت پيش تصادف كردي، علت بيهوشي‌ات هم خستگي ناشي از كار بود. چيزيت نيست. هزينه بيمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگي‌ات»!

«شما جنايتكاريد! من الان مي‌رم با رييس بيمارستان صحبت مي‌كنم».

«اين ماجرا، ايده شخص رييس بيمارستان بود».

«ازش شكايت مي‌كنم»!

«نمي‌توني. چون دوست صميمي پدر نامزد جديدته».
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

Princess
 
AloneBoy: پیغام گیر پدربزرگ ، مادر بزرگ ها

خیلی با حال بود

فرشته نگهبان

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:

- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.

مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت:

- ایست!

مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد.بازم نجات پیدا کرد.مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد م فرشته نگهبان ت هستم. مرد فکری کرد و گفت:

-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
صفحه  صفحه 7 از 174:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  173  174  پسین » 
شوخی و سرگرمی

دهكده طنز

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA