انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 10 از 84:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  83  84  پسین »

بهترین جوک ها و اس ام اس ها (آرشیو شماره1)


مرد

 
زشكي را بر سر بالين بيماري بردند. دكتر از وضعيت منزل فهميد كه بيمار چندان بضاعتي ندارد. دلش سوخت و پول ويزيت نگرفت، 2000تومان (ايام قديم) هم يواشكي گذاشت زير بالش مريض. چندي بعد آن بيمار را در خيابان ديد. مريض جلو آمد و گفت آقاي دكتر آجازه بدهيد من دست شما را ببوسم، شما چه انسان والايي هستيد! شما مجاني منو ويزيت كردين. دكتر كه غرق درغرور بود گفت مهم نيست. اين يك وظيفه انسانيه، مرد گفت: ولي اون پولي كه زير بالش گذاشتين چي؟ اونكه وظيفه نبود؟ دكتر كه ديگر در پوست خود نمي‌گنجيد گفت: حالا مهم نيست، بگوييد كه آيا زود بهبودي يافتيد؟ مرد گفت: بعله، من با اون پول فوراً رفتم پيش يك دكتر متخصص و درست حسابي…
     
  
مرد

 
از يك تركه مي پرسن بزرگترين ريسك زندگي ات چي بود؟
ميگه
وقتي اسهال داشتم گوزيدم
     
  
مرد

 
تركه پنچر گیری داشته، زن میگیره. فردای شب عروسیشون،‌ زنش میره پیش باباش شكایت میكنه كه: این شوهر من دیشب منو گرفته بود هی فرو می‌كرد تو وان حموم! باباهه میره پیش دامادش میگه: چرا شب اول زندگی دختر منو هی فرو می‌كردی تو وان؟! تركه میگه: خوب می‌خواستم سوراخشو پیدا كنم
     
  
مرد

 
توي يه پارک در سيدني استراليا دو مجسمه بودند يک زن و يک مرد. اين دو مجسمه سالهاي سال دقيقا روبه‌روي همديگر با فاصله کمي ايستاده بودند و توي چشماي هم نگاه ميکردند و لبخند ميزدند. يه روز صبح خيلي زود يه فرشته اومد پشت سر دو تا مجسمه ايستاد و گفت:" از آن جهت که شما مجسمه‌هاي خوب و مفيدي بوديد و به مردم شادي بخشيده‌ايد، من بزرگترين آرزوي شما را که همانا زندگي کردن و زنده بودن مانند انسانهاست براي شما بر آورده ميکنم. شما 30 دقيقه فرصت داريد تا هر کاري که مايل هستيد انجام بدهيد." و با تموم شدن جمله‌اش دو تا مجسمه رو تبديل به انسان واقعي کرد: يک زن و يک مرد.

دو مجسمه به هم لبخندي زدند و به سمت درختاني و بوته‌هايي که در نزديکي اونا بود دويدند در حالي که تعدادي کبوتر پشت اون درختها بودند، پشت بوته‌ها رفتند. فرشته هر گاه صداي خنده‌هاي اون مجسمه‌ها رو ميشنيد لبخندي از روي رضايت ميزد. بوته‌ها آروم حرکت ميکردند و خم و راست ميشدند و صداي شکسته شدن شاخه‌هاي کوچيک به گوش ميرسيد. بعد از 15 دقيقه مجسمه‌ها از پشت بوته‌ها بيرون اومدند در حاليکه نگاههاشون نشون ميداد کاملا راضي شدن و به مراد دلشون رسيدن.

فرشته که گيج شده بود به ساعتش يه نگاهي کرد و از مجسمه‌ها پرسيد:" شما هنوز 15 دقيقه از وقتتون باقي مونده، دوست نداريد ادامه بدهيد؟" مجسمه مرد با نگاه شيطنت‌آميزي به مجسمه زن نگاه کرد و گفت:" ميخواي يه بار ديگه اين کار رو انجام بديم؟" مجسمه زن با لبخندي جواب داد:" باشه. ولي اين بار تو کبوتر رو نگه دار و من ميرينم روي سرش.
     
  
مرد

 
ترکه از رفيقش ميپرسه اسم بچت رو چي ميخواي بذاري؟
يارو ميگه سامان
ترکه ميگه بذار سيمان سنگين تره
     
  
مرد

 
مامانه دو ساعت واسه بچه هه لالايي ميگه... وقتي تموم ميشه بچه هه ميگه خوب مامان حالا خفه شو ميخوام بخوابم!
     
  
مرد

 
ه رشتيه بلد نبوده چه جوري با خانومش رفتار کنه تا ازش حساب ببره . يه روز يکي از دوستاش بهش ميگه: بيا بريم خونه ما ، من با خانومم حرف ميزنم تو رفتارم رو با خانومم ببين ياد بگير . ميرن خونه اونا . رفيقه ميره جلو ميزنه تو گوش زنش ميگه : چرا هلو خوردي ؟ زنش ميه من نخوردم طرف ميگه خوردي دروغ نگو. زنش ميگه بابا نخوردم . يارو دوباره ميزنه تو گوش زنه ميگه: خودم ديشب هسته شو تو اتاق ديدم دروغ نگو زنه هم ميگه : باشه بابا خوردم. يارو مياد پيشه رشتيه ميگه ديدي ؟ ياد گرفتي ؟ رشتيه ميگه : آره حالا بيا بريم خونه ما ببين من چي کار ميکنم.
ميرن رشتيه ميره ميزنه تو گوش خانوم ميگه چرا هواپيما خوردي؟ زنش ميگه من نخوردم طرف ميگه : به من دروغ نگو. يدفعه دوستش صداش ميکه بهش ميگه : مرد حسابي يه چيزي بگو بشه خورد آخه هواپيما که خوردني نيست .! رشتيه ميگه نه اون هواپيما خورده . من خودم ديشب زير تخت خلبان شو ديدم !!!!!!!!!!!!!!!!!
     
  
مرد

 
از يکي از مفسران ورزشي ميپرسن نظر شما در مورد خانمها چيه؟
ايشون ميفرمايند: خانمها در18 سالگي مثل توپ فوتبالند و22 نفر دنبالشونن/ در 28 سالگي مثل توپ هند بالند 10 نفر دنبالشونن/ در 38 سالگي مثل توپ گلف 1نفر دنبالشونه/ در 48 سالگي مثل توپ پينگ پنگند و 2 نفر از خودشون دورش ميکنن/در 58 سالگي مثل توپ جنگي هستن و همه ازش فرار ميکنن...........
     
  
مرد

 
يارو ترکه جير جيرک پيدا ميکنه تا صبح روغن کاريش ميکنه
     
  
مرد

 
تركه داشته واسه ي دوستش تعريف ميكرده كه: اقا وسط دريا هلي كوپترمون سقوط كرد منم همينجوري داشتم تو اب دست و پا ميزدم ديگه داشتم غرق ميشدم كه يهو دستمو گرفتم به يه شاخه ي درخت دوستش ميگه: وسط دريا شاخه ي درخت كجا بود ؟ تركه ميگه: نميفهمي ؟ مجبور بودم
     
  
صفحه  صفحه 10 از 84:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  83  84  پسین » 
شوخی و سرگرمی

بهترین جوک ها و اس ام اس ها (آرشیو شماره1)


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA