صفحه 9 از 84: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 83 84 پسین »

بهترین جوک ها و اس ام اس ها (آرشیو شماره1)

Prince

ارسالها: 3291

#81 Posted: 3 Dec 2009 12:40

یه ترکه میخواسته بخوابه دوتا جا میندازه، میگن چرا دوتا جا انداختی، میگه آخه دو شبه که نخوابیدم

......................

تركه داشته رادیو پیام گوش میداده، گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته است...
تركه میگه: باشه بابا بستس كه بستس، دیگه چرا هی قسم میخوری

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prince

ارسالها: 3291

#82 Posted: 3 Dec 2009 12:44

آبادانیه میگه : دیشب آبادان زلزله 11 ریشتری اومد . رفیقش میگه : پس آبادان با خاك یكی شد دیگه ؟ آبادانیه میگه : بع ، ولك ، مگه بچه ها گذاشتن..

...................

دخترا دنبال یه پسر می گردند که 1000 آرزوشونو بر آورده کنند
پسرا دنبال 1000 تا دختر می گردند که یه آرزوشونو بر آورده کنند

...................

ماشین پیكانی با شماره پلاك تهران ص از چراغ قرمز ردمی شه , پلیس که ترك بوده آژیر كشان دنبالش می افته و پشت سرهم داد می زد : تهران صلی الله علیه و آله بزن كنار

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prince

ارسالها: 3291

#83 Posted: 3 Dec 2009 12:44

احمدی نژاد میره آمپول بزنه دکتر بهش میگه :
ناقلا با این باسن کوچولوت خوب ریدی تو مملکتا

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prince

ارسالها: 3291

#84 Posted: 3 Dec 2009 12:52

ترکه سکه میندازه شیر میاد فرار میکنه..
..................
لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت به تو چه ! فضول عوضی
..................
پیرزنه لخت میره پیش شوهرش میگه حاجی برات لباس عشق پوشیدم ! پیرمرده میگه دستت درد نکه ولی ای کاش اتو ش میکردی..
..................
غضنفرمی ره سینما می بینه چراغ ها خاموشه برمی گرده..

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prince

ارسالها: 3291

#85 Posted: 3 Dec 2009 12:56

زن : مرد چرا کولر نمی خری ؟ ترکه: به درد نمی خوره اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بوم
...................
یکی رو می برن اعدام کنن بهش می گن تورو اعدام می کنیم تا درس عبرتی باشه واسه بقیه می گه:نمی شه بقیه رو اعدام کنید تا درس عبرتی باشه واسه من
...................

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prince

ارسالها: 3291

#86 Posted: 3 Dec 2009 14:14

تركه خرش ميمیره مردم میگن بریم براي مسخره بهش تسلیت بگیم وقتی ميرن اونجا،تركه ميگه اصلا فكر نمي كردم خر من اين همه فاميل داشته باشه!!

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

Prime

کاربر

ارسالها: 114

#87 Posted: 4 Dec 2009 04:32

لره داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. لره ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون! لره ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه!

Prime

کاربر

ارسالها: 114

#88 Posted: 4 Dec 2009 04:32

تركه ميره قنادي، ميگه: ببخشيد كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو ميگه: نخير نداريم. فردا دوباره تركه مياد، ميپرسه: شرمنده، كيك هفتاد طبقه داريد؟ باز قناده ميگه: نخير نداريم. خلاصه يك هفته تمام هر روز كار تركه اين بوده كه بياد سراغ كيك هفتاد طبقه بگيره و قناده هم هرروز جواب ميداده كه نداريم. آخر هفته قناده با خودش ميگه: اين بابا كه مشتري پايس... بگذار يك كيك هفتاد طبقه براش بپزيم، يك پول خوبي هم شب جمعه‌اي بزنيم به جيب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو ميگذاره يك كيك خوشگل هفتاد طبقه رديف ميكنه. شنبه اول صبح تركه مياد، ميپرسه: ببخشيد، كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو با لبخند بر لب ميگه: بعله كه داريم، خوبشم داريم! تركه ميگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بيست چهارمش به ما بده!

Prime

کاربر

ارسالها: 114

#89 Posted: 4 Dec 2009 04:33

تركه سوار هواپيما ميشه، ميشينه كنار دست يك پيرمرده. خلاصه سر صحبت باز ميشه و اين دوتا نسبتاٌ با هم رفيق ميشن. وسطاي راه، يك مهمون دار مياد از پيرمرده ميپرسه، پدر شما شكلات ميل داريد؟ پيرمرده ميگه: نه خيلي ممنون، من بواسير دارم. مهمون داره از تركه ميپرسه: شما چي؟ تركه مياد تريپ رفاقت بگذاره، ميگه: نه مرسي. اين رفيقمون بواسير داره، باهم ميخوريم!

Prime

کاربر

ارسالها: 114

#90 Posted: 4 Dec 2009 04:34

از تركه ميپرسن: ببخشيد ساعت چنده؟ ميگه: والله تقريباٌ سه و خورده اي. ميپرسن: ببخشيد، دقيقاٌ چنده؟ ميگه: دقيقاٌ هفت و سي و يك دقيقه

صفحه 9 از 84: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 83 84 پسین »

شوخی و سرگرمی /

بهترین جوک ها و اس ام اس ها (آرشیو شماره1)

این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

↑ بالا