ارسالها: 3586
#41
Posted: 28 Oct 2017 13:06
alireza075: شوش ...مولوی....راه آهن
ازراه آهن تهران به مولوی و ازمولوی به شوش رفتم
پسته ...بادام ... شیرینی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3586
#43
Posted: 29 Oct 2017 06:30
علی آقا در اثر تصادف شدید با پیکان و پس از کمردرد شدید به رودخانه پرت شد
دریا ....قایق سواری .....آرام
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 402
#44
Posted: 29 Oct 2017 09:45
نزدیک دریا بودیم آرام بهم گفت بریم قایق سواری.
اسفنج......در......شارژر.
جملۀ « نگران نباش ، درستاش میکنیم . » ، از مقدسترین عباراتِ دنیاست .
فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند ، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند . « نگران نباش ، درستاش میکنیم . »
ارسالها: 3586
#45
Posted: 29 Oct 2017 13:28
svarzess: اسفنج......در......شارژر.
در شکم اسفنج را روی شارژرگوشی قراردادم
شاژژرو اسفنج به دست درماشین رابستم
شارژر درجیب فروشنده اسفنج بود
شارژردرراستای اسفنج بود
در اول را به معنای مروارید حساب کردم با ضمه دال ...هرچند اسفنج که مثل صدف نیست
دومی و سومی و چهارمی با فتحه ....دومی که در همان محل وروده ....سومی به معنای درون .. و چهارمی هم به معنای هم عرض و کنار هم بودنه ... البته معانی دیگه ای هم میشه درنظر گرفت ..ولی جملات عجیب و غریبی درمیاد
استاد .... مهربانی ...درس
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 268
#46
Posted: 9 Nov 2017 00:00
aliazad77: استاد .... مهربانی ...درس
خوشحالم استادی دارم که درس مهربانی رو در عمل بهم یاد داد
پیچ ... کوه...پرده
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
ارسالها: 32
#47
Posted: 10 Nov 2017 21:41
alirezadust: پیچ ... کوه...پرده
حروف اولِ "پیچ" و "پرده" از یک سو، و حروف آخرِ "پرده" و "کوه" از سویی دیگر، مانندِ هماند.
_________________________
فیوز/خرافات/ماژیک
مثل
"پلوتونیوم-۲۳۸"؛
"همیشه هات"!
ویرایش شده توسط: Plutonium238
ارسالها: 3586
#48
Posted: 4 Dec 2017 02:04
Plutonium238: فیوز/خرافات/ماژیک
جمله سازی با سه کلمه فیوز ..خرافات و ماژیک کمی سخت است
غم ... شادی .... زندگی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3586
#50
Posted: 4 Dec 2017 02:11
شاه .... گدا ...... کتاب
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود