انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 19 از 65:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  64  65  پسین »

طنزک


زن

andishmand
 
زرنگی
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند.
در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند.
یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟
.
.
یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند.
بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد.
آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند.
وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.
یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟
یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد.
چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
مرد

 
چند اصطلاح مشهدی و معنی های آن‌:

نان خامه‌ای:نارنجک
کمد :اِشکاف
سوسک، حشره‌ی نسبتا بزرگ، کِرم :کُخ
کِرم نریز، اذیت نکن :مثال : کُخ نریز
بلد بودن :یاد داشتن
مدادتراش :سَرکُن
کوچه : میلان
نوکِ اتود : مغز ِ مدادفشاری
تیغ ِ ماهی : سیخ ِ ماهی
پَلَخمون : یک وسیله‌ی وای (Y ) شکل از چوب که یک کِش یا لاستیک به انتهایش وصل است و با آن می‌توان سنگ پرتاب کرد. ( برای زدنِ گنجشک!)
اصطلاح کوچه بازاری برای فرد چاق : چُمبه
گنجشک ( البته این کلمه دیگر چندان به‌کار نمی‌رود) : چُغُک
چلغوز : یک نوع آجیل شبیهِ بادام (فکر کنم بیشتر جاها به پشگل ِ مرغ می‌گویند چلغوز!)
کم و زیاد کردن شعله‌ی گاز : کم ‌زور یا پرزور کردنِ گاز
درشت شدن بعد از پختن (برنج) : و ِی کردن (برنج)
مارمولک : کلپاسه
آویزان : دِلَنگون
جِر زدن : جیر دادن
پاچال:جایی که مغازه‌دار پشت آن با مشتری سروکار دارد، دخل ( این :کلمه فکر کنم در خیلی از شهرهای دیگر هم استفاده می‌شود)
تیله : توشله
نوچ : اَلِفش
باد ( قدیمی ) : شمال
سقف(خیلی قدیمی ) : چُخت
بادبادک، کایت : کاغذباد
دمپایی : سرپایی
در ِ نوشابه : سر ِ نوشابه
یارو، فلانی (عامیانه) : یَره، یره‌گِه
تلمبه‌یِ دوچرخه : ناسوس
کسی که چشمش چپ است : کُلاج
قُمری : موساکوتقی
شوهرخواهر : آق‌میرزا
شب‌بند ِ در : زلفی ِ در
برعکس وَرچُپّـِه
اعیانی، شیک : مکُش مرگِ ما
نیشگون : ناخن‌جـِلـِّه
انگور دانه شده : قوجمه
ریختن ناخواسته مایعات روی لباس : پیشینگ
حیاط : حولی
روستا، روستایی ( عامیانه‌‌یِ قلعه) : قِلِه، قِلِه‌گی
زبر، ضخیم : چـِغـَل
کال، نرسیده : کـَغ
دستمال سیاه کفتر باز ها! : چوسی
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
شيخ را گفتند : علم بهتر است يا ثروت ؟
شيخ بيدرنگ شمشير از ميان بيرون آورد و مانند جومونگ مريد بخت برگشته رابه سه پاره ي نامساوي تقسيم نمود و گفت : سالهاست که هيچ خري بين دو راهي علم و ثروت گير نميکند .....مريدان در حاليکه انگشت به دندان گرفته ولرزشي وجودشان را فرا گرفته بود گفتند يا شيخ ما را دليلي عيان ساز تا جان فدا کنيم .....

شيخ گفت :در عنفوان جواني مرا دوستي بود که با هم به مکتب ميرفتيم ،دوستم ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...

حالا او پورشه دارد و من پوشه..

.او اوراق مشارکت دارد ومن اوراق امتحاني...

او عينک آفتابي من عينک ته استکاني...

او بيمه زندگاني.من بيمه خدمات درماني...

او سکه و ارز...من سکته و قرض....

سخن شيخ چون بدينجا رسيد مريدان نعره اي جانسوز برداشته و راهي کلاسهاي آموزش اختلاس گشتندي ....
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
چیزی که من تو تصوراتم هستم



اما چیزی که واقعا هستم!


ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
     
  
مرد

 
در بحث استخدام داریم که ....

مصاحبه کننده : در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟
متقاضی : 499 عدد !

مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال - مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده : حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید !
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم - مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم - مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال - مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده : شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟
متقاضی : گوزنه که تو یخچاله !!

مصاحبه کننده : چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود؟
متقاضی : خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!

مصاحبه کننده : سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟
متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرق شد ؟

مصاحبه کننده : نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا :|
کاش در دل هیچ آرزویی نداشتم
ولی افسوس این نیز خود آرزوییست
     
  
مرد

 
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ . ﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ ! ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻡ . ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ : ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ ! ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ: ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﻭﺭﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ " ﮔﺎﻭ " ﻭ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﺭﻭﻥ ﻭﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ !!
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
     
  
مرد

 
ﺣﺴﻨﯽ ﻧﮕﻮ ﺟﻮﻭﻥ ﺑﮕﻮ
ﻋﻼﻑ ﻭ ﭼﺶ ﭼﺮﻭﻥ ﺑﮕﻮ
ﻣﻮﯼ ﮊﻟﯽ، ﺍﺑﺮﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺯ، ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ
ﻧﻪ ﺳﯿﻤﺎ ﺟﻮﻥ، ﻧﻪ ﺭﻋﻨﺎ ﺟﻮﻥ
ﻧﻪ ﻧﺎﺯﯼ ﻭ ﭘﺮﯾﺴﺎ ﺟﻮﻥ
هیچ‌کس باهاش رفیق نبود
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﻓﯽﺷﺎﭖ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺸﻘﺎﺏ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﺣﺴﻨﯽ ﻣﯽﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ؟
ﻧﻪ ﻧﻤﯽﺭﻡ، ﻧﻪ ﻧﻤﯽﺭﻡ
ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻝ ﻣﯽﺑﺎﺯﯼ؟!
ﻧﻪ ﻧﻤﯽﺩﻡ ﻧﻪ ﻧﻤﯽﺩﻡ
ﮔﻞ ﭘﺮﯼ ﺟﻮﻥ ﺑﺎ ﺯﺍﻧﺘﯿﺎ
ﻭﯾﺒﺮﻩ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪﻫﺎ
ﮔﻠﯿﻪ ﭼﺮﺍ ﻭﯾﺒﺮﻩ می‌ری؟
ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﻠﻤﻮﻧﯽ
ﮐﻪ ﺷﺐ ﺑﺮﻡ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ
ﮔﻠﯽ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺑﺎ ﺯﺍﻧﺘﯿﺎﯼ ﻧﻘﻄﻪ ﭼﯿﻦ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽﺩﯼ؟!
ﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺩﻡ
ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽﺩﯼ؟
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﻗﺸﻨﮕﻢ، ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﻢ ﻭ ﺯﺭﻧﮕﻢ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﯽ؟
ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻧﻪ ﻣﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻓﻘﻂ ﻫﺰﺍﺭ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ
ﻣﻮﯼ ﮊﻟﯽ، ﺍﺑﺮﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺯ، ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ
ﺩﺭ ﻭﺍﺷﺪ ﻭ ﭘﺮﯾﭽﻪ
ﺑﺎ ﻧﺎﺯ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ
ﭘﺮﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ، ﺗﭙﻞ ﻣﭙﻮﻟﻮ، ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ؟
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭘﺮﯼ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﺍ
ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭی! ﺑﯽﺣﯿﺎ
ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ
ﺩﺧﺘﺮ ﺭﯾﺰﻩ ﻣﯿﺰﻩ
ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻓﺮﺯ ﻭ ﺗﯿﺰﻩ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﯽ؟
ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻧﻪ ﻣﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻓﻘﻂ ﻫﺰﺍﺭ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ
ﻣﻮﯼ ﮊﻟﯽ، ﺍﺑﺮﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺯ، ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ
ﻧﺎﺯﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﺮ
ﺗﻮ ﭘﻮﭘﮑﯽ ﯾﺎ ﻧﺎﺯﯼ؟
ﻣﻦ ﻧﺎﺯﯼ ﺟﻮﺍﻧﻢ
ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ؟
ﻧﻪ ﺟﺎﻧﻢ
ﭼﺮﺍ نمیای؟
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ
ﭘﺎﯾﯿﻦ، ﺑﺎﻻ، ﺷﻤﺎﻝ، ﺟﻨﻮﺏ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﺏ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﯽ؟
ﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻧﻪ ﻣﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻓﻘﻂ ﻫﺰﺍﺭ ﺧﯿﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ
ﻣﻮﯼ ﮊﻟﯽ، ﺍﺑﺮﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺯ، ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ ﻭﺍﻩ
ﺣﺴﻨﯽ ﯾﻬﻮ ﻣﺜﻪ ﺟﺖ
ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﻓﯽﻧﺖ
ﺍﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﭼﺖ ﺭﻭﻡ
ﮔﭙﯿﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺗﺎ ﺧﺎﻧﻮﻡ!
ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﭼﯽ ﮐﺎﺭﻩﺍﯼ ﭼﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ
ﻋﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﻮﻧﻪ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﻨﯽ ﺑﺮﺍﺕ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ؟
آﺭﻩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ آﺭﻩ می‌خوام
ﭼﺎﻫﺎﺭﺗﺎ ﺷﺮﻋاً ﺑﮕﯿﺮﻡ؟
آﺭﻩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ آﺭﻩ می‌خوام
ﺣﺴﻨﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ
ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺷﻮ
ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﯾﺲ ﮐﺮﺩ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﯿﺲ ﮐﺮﺩ
ﯾﻪ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺷﺪ
ﺯﯼﺫﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﻣﺎﺩ ﺷﺪ
تو میتونی به هر چیزی که میخوای برسی؛بشرطی که فکرتو روش بکار بندازی
__________________________
بی ثمرترین روز روزی است ک نخندیده باشی
     
  ویرایش شده توسط: mahdi1367111   
زن

 
بگو دوچرخه..........سیبیل بابات میچرخه

بگو فرانسه...........بابات قد آدامسه

بگو خاک انداز.............خودتو جلو بی انداز

بگو متکا................بخور از این کتک ها

بگو چاقو................برو بچه دماغو

بگو اشرف........ دلم برات قش رفت.

از تفریحات سالم ما دهه شصتی ها
     
  
زن

 
یه سری ها هستن که نگرانشون میشی پرسو جو میکنی حالشونو میپرسی...

فکر میکنن خبریه و جواب نمیدن.....

این یه سری بدونن همیشه اینجوری نمیمونه....!


=====================


یه بیماری هم وجود داره به اسم: ریسکایل‌بینِ خالی!

شخصِ بیمار هیچ‌وقت ریسکایل‌بین پی‌سی‌ش نباید پُر باشه و دائماً خالی‌ش می‌کنه



===================


آقای محترم....به عشقت از سر مهربونی نگو توله سگ...!

خانم محترم..به عشقت از سر مهربونی نگو کره خر...!

هم توله سگ یه روز بزرگ میشه پاچه میگیره....!

هم کره خر بالاخره یه روز خر میشه جفتک میندازه...!)

===================

تو خارج حتی گداهاشونم خارجی حرف میزنن .....خنده بازار دااااااااااغ ( نوشته های جالب و خنده دار )

ما کجائیم و اونا کجا....
     
  
زن

 
طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه:

همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه !

دکتر میگه چرا ؟
میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !

======================

عاشق اون صحنه ایم که چن نفر با هم میریم رستوران میخوایم حساب کنیم !!
یکی زیپ کیفش وا نمیشه !
یکی داره دنباله کیفش میگرده !
یکی دکمش گیر کرده !
یکی دستش تو جیبش تو همین لحظه جا نمیشه !!
اون یکی گوشیش زنگ میخوره !
اون یکی کیفش تو ماشین جا مونده !
ینی یه همچین آدمهایی هستیم ما !
     
  
صفحه  صفحه 19 از 65:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  64  65  پسین » 
شوخی و سرگرمی

طنزک

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA