صفحه 109 از 166: « پیشین 1 ... 108 109 110 ... 165 166 پسین »

صندلی داغ مدیران لوتی Miladlulu روی صندلی نشسته!

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,081 Posted: 6 Sep 2011 12:10

si4v4sh

1)وقتی به یک مرد نگاه میکنی اولین چیزی که در ظاهرش دقت میکنی چیه؟در رفتارش چی؟
قدش و نوع پوشش...رفتاری هم شخصیت و جذبه اش
2)به نظرت جذابترین نوع پوششی که یه آقا میتونه داشته باشه چیه؟

بستگی داره كه چه هیكلی داشته باشه..من تیپ اسپرت رو بیشتر دوست دارم
3)چرا دختران رها و متفاوت جذابن و مردان رو عاشق خودشون میکنن اما در نهایت مردان زنان آرام و خانه دار رو برای همسری می پسندن؟
برای اینكه دختران رها از نظر رفتاری جذابن..این بی قیدیشون ادمو به سمت خودشون میكشونه(منظورم هرزگی نیست بلكه عدم پایبندی به دیگران و به قواعد اجتماعی)حس میكنی دلت میخواد این ادمو رامش كنی..این كسی كه هیچكس اسیرش نكرده رو به دام خودت بندازی تا به خودت بگی دیدی من تونستم این دختر مغرور و رها و متفاوت رو از خودم بكنم ولی همین دختر وقتی برا خودت شد رهاییشو دیگه دوست نداری در نقش همسر..دوست داری به شدت پایبندت باشه و بهت اطمینان بده كه برای همیشه باهاته..شاید اونجوری این اطمینان بهت دست نمیده.
4)به نظرت چرا در جامعه ی ما بین دختران معمولی و دختران روسپی تفاوتی نیست..در خیابان برای همه بوق زده میشه و به همه پیشنهاد داده میشه؟سهم خود دختران در این موضوع چیه؟سهم پسران؟

برای اینكه در هیچ جا مكان مشخصی نیست تا این قشر اونجا باشن و هر كس خواست اونجا بره..وقتی در سطح شهر هستند و در خانه های معمولی كه نمیشه تشخیص داد پس میتونن همه جا ساكن بشن...دختران گاهی اونقدر در نوع ارایش و پوششون و در بدن نمایی افراط می كنند كه این ذهنیت ایجاد میشه كه حتما منظوری دارند از یكطرف كسانی هم در لباس خیلی معمولی و حتی چادری اینكارو میكنند و پسران هم دیگه به این فكر نمی كنند ایا فرقی بینشون هست یا نه پس از دم به همه همین نگاه رو گاهی دارند..كافیه خیابون بایستی با معمولی ترین لباس همونقدر بوق زده میشه كه با جلف ترین لباس چون اونا نمیدونند كه ایا هستی یا نه..بعد هم یه عده از پسران به همه ی دختران نگاه جنسیتی دارند پس براشون فرقی نمیكنه روسپی باشی یا نه...یه دو.ستی داشتم استاد دانشگاه بود از كانادا اومده بود..یه مدت با هم رفتیم پاساژای تهرانو می گشتیم به من می گفت "فلانی دقت كردی تو شهرتون دخترا مثل روسپی ها ارایش می كنند و روسپی ها مثل دختران..بعد پریسد به نظرت مردها چجوری میتونن بینشون فرق بزارن؟"

5)نگاهت به زنان روسپی چیه؟
خب اینم یه شغله ولی نمیدونم چرا در قلبم حسی غمگین دارم بهشون..نمیتونم اونها رو در درونشون شاد تصور كنم...حس میكنم اكثریتشون روحی زخمی و ازرده دارن.
6)به نظرت چند درصد آقایون در دوستیشون با خانوما نگاهی جنسی دارن؟

در جامعه ی ما الان دیگه میشه اكثریت
7)اگه راننده کامیون بودی پشت کامیونت چی مینوشتی؟!
رها رها رها من!
8)قشنگترین جمله ای که پشت کامیون خوندی چی بوده؟
به یاد همسرم رویا!
9)چرا وقتی باطری ریموت تلویزیون تموم میشه ، دکمه ها رو محکمتر فشار می دیم ؟
برای اینكه حال بلند شدن و عوض كردنشو نداریم.فكر میكنیم این ممكنه راهی باشه.
10)چقدر هک بلدي؟
قدیمترا خیلی تو جوش بودم الان اصلا..برام هیچ جذابیتی نداره پس دنبال یاد گرفان روشهای جدید نیستم
11)روزانه چقدر دانلود میکنی؟
تمام مدتی كه انلاینم یا فیلم یا اهنگ و یت كتاب و یا برنامه دارم دانلود میكنم.
12)چرا یادگاری نوشتن آدمها رو دیواره های تخت جمشید رو منع میکنن در حالی که یادگاری هایی که بیش از 100 سال ازشون گذشته رو تو همون منطقه ها پشت شیشه نگه داشتن بعنوان اثر تاریخی ؟

برای اینكه یادگاری نوشتن الان باعث صدمه زدن بیشتر میشه..حتی اونموقع هم اشتباه بوده هر وقتی كه باشه اشتباهه.حالا اینكه بعد از صد سال ارزشمند میشه مهم نیست مهم اینه كه همیشه اسیب زده شده و میشه.
13)متکدیان داخل شهر رو میبنی چه حسی بهت دست میده ؟ بهشون کمک میکنی ؟
ناراحتم میكنه..به قول یه نوشته ای كاش فقیران ما در سومالی و فلسطین بودند تا بهره ای از كمك های بشر دوستانه میبردن....بعضی هاشونم كه اعتیاد دارن دلم به درد میاد ولی كاری ازم بر نمیاد این بیشتر رنج میده...گاهی اره گاهی نه..بستگی به شخصی داره كه گدایی می كنه.
14)همه ی حیوونا با هم سوار ماشین بودن بعد ماشین تصادف میکنه...همه میمیرن به جز زرافه!!!! چرا؟؟!!
همه ضربه مغزی میشن زرافه سرش بیرون بوده فقط پاش میشكنه

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,082 Posted: 7 Sep 2011 19:13

Alidashing
هستی خانم خسته نشدی اینقدر رو صندلی نشستی من مسافرت رفتم و برگشتم شما هنوز سوال جواب میدید? از شیشه ترشیدگی اومدین بیرون یا نه?

نه بابا برا چی خسته بشم...كلی تنوعه..پیشنهاد میدم كه بقیه هم در اسرع وقت این تنوع رو تجربه كنند

نه هنوزم در شیشه هستیم ولی دوست پیر دارم در حد المپیك..خودت كه دیدی

(پررو بازی بسه بریم سر سوالات)
ارزش زندگی چقدره?

زندگی به معنای نفس كشیدن خیلی و زندگی به معنای زندگی كردن و لذت بردن به اندازه ی تلاشهای ما و هدف های ماست..هر چقدر ارزشهات و هدفهات قویتر باشه زندگیت با ارزشتر میشه..به نظرم همیشه ارزش هر چیزی از جمله زندگی رو نوع نگاه ما به اون تعیین میكنه.نوع نگاه هدفمندانه مون
به نظرت انجلینا جولی خوشگله یا جسیکا البا?
من همیشه میگم انجلینا جولی.
حاضری واسه کشورت چه کاری کنی?
از تمام تواناییهام تا جایی كه قدرت و ازادی من هست استفاده كنم.
ازدواج رو سخت میکنند یا سخت شده?
هم سخت می كنند هم سخت شده.یه سری شرایط ازدواج رو اینقدر مشكل می گیرند كه دست نیافتنی میشه و از یكطرفی سخت شده چون واقعا دیگه به راحتی نمیشه به ادمها برای یك عمر زندگی اعتماد كرد...اولین شرط ازدواج اعتمكاد و داشتن شرایط مناسبه..وقتی نه اعت
مادی هست و نه شرایط مناسب خب ازدواج هم سخته دیگه.

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

Alidashing

کاربر

ارسالها: 814

#1,083 Posted: 7 Sep 2011 21:42

خانواده,پول,دوست,عقاید,وطن
این کلمات رو اولویت بندی بکن با دلیل

si4v4sh

کاربر

ارسالها: 120

#1,084 Posted: 8 Sep 2011 22:51

سلام خدمت هستی خانم

سری 9 از سوالای خودم..خدا بخواد سری آخره

1)سوالاتی که ازت پرسیدن..اونجور که از اول فکر می کردی بود؟کلن همون اول که رو صندلی نشستی فکر می کردی بیشتر چه جور سوالایی ازت بپرسن؟حالا که تقریبن سوالا تموم شده چقدر به تصورت نزدیک بوده؟
2)"الان چی تنته؟" فلسفه این سوال چیه؟این وسط بیشتر چی واست مهم یا جذابه؟
3)گفتی که تا حالا عشق رو تجربه نکردی..ولی اینجور که از نوشته هات معلومه..مخصوصن تو روزنوشت ها..به نظرم درک درستی از عشق داری..مثل آدمی که تجربه کرده انگار..مثل درکی که من از عشق دارم..منی که تجربه کردم خودم..این درک از کجا میاد؟
4)تکراری ترین نصیحتی که تا حالا شنیدی چی بوده؟نصیحتی که به خودت کرده باشن یعنی...
5)آخرین دیوانگی که تو دنیای واقعی انجام دادی چی بوده؟(منظورم از دیوانگی رو که می فهمین؟منظورم همونیه که تو ورونیکای پائولو کوییلو هم دربارش نوشته)کلن نظرت درباره ی دیوانگی چیه؟
6)تا حالا شده تو یه قضیه ای اصطلاحن از اونور بوم بیوفتی؟یکیشو تعریف کن برامون..
7)نوشته های چند سال پیشتو که می خونی..چه حسی پیدا می کنی؟
8)تو خیابون که راه میری معمولن نسبت به بقیه آدما و اشیا چه جوری هستی؟برات مهم نیست و بی تفاوت از کنارشون می گذری یا توجه می کنی به همه چیز؟
9)اگه یه روز اعضای لوتی تصمیم بگیرن یه جا قرار بذارن و همدیگه رو ببینن شما میری؟(بر فرض اینکه این نظام کلن تغییر کرده باشه و از لحاظ امنیتی مشکلی نداشته باشی)
10)به نظرت من آدم حسودیم؟

برای جلوگیری از اعدام سعید ملک پور لطفا اینجا را امضا کنید

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,085 Posted: 12 Sep 2011 14:05

Alidashing: خانواده,پول,دوست,عقاید,وطن
این کلمات رو اولویت بندی بکن با دلیل
خانواده:برای من خانواده مهمترین چیز زندگیم هست.شاید خیلی وقتها سرپیچی كنم از قانون های خانوادگی اما باز هم مهمترین چیز زندگیمه.
عقاید:بدون عقایدم من خودم نیستم..من هستی هستم و دقیقا خود هستی هستم بخاطر عقاید و افكارم..چیزی كه منو از بقیه متمایز میكنه مه چهره و نه تحصیلات و نه خیلی چیزهای دیگه هست بلكه عقاید و رفتارم بر مبنای اون عقایدم هست.
وطن:با اونكه حس وطن دوستی من اونقدر زیاد نیست كه جانم رو برا خاطرش بدم اما اونقدر مهم هست كه حس ناسیونالیستی شدیدی بهش دارم و هر جای دنیا كه برم و با هر كی حرف بزنم اولین چیزی كه برای معرفی میگم ملیتم هست.
پول:دیگه این جای حرف نداره..پول همیشه برام مهم بوده
دوست:ممكنه اینجا اخرین موضوع باشه اما از خیلی از مسائل دیگه جلوتر هست اهمیتش.

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,086 Posted: 12 Sep 2011 14:12

remover: چرا آدما به هم خیانت میكنن؟
چرا دلسیر نمیشن از رابطه جنسی؟
تا كی باید صبر كنیم؟>هر چیزی كه دوست داری <؟؟
1_شاید برا اینكه زیاده از اون چیزی كه دارند میحوان..گاهی هم اونی كه باهاشون هست انگیزه ی كافی برای موندن و وفاداری بهشون نمیده..یوقتایی هم شخص جدید وارد زندگیشون میشه كه یه عمری دلشون میخواسته با همچین ادمی باشن پس میرن به سمتش..یوقتایی هم شرایط زندگی جوری هست كه طرف فكر میكنه بهش ظلم شده و یا استجقاق شرایط بهتری رو داشته كه به اجبار ازش گرفته شده پس سعی میكنه كه خودش اون شرایط بهتر رو به دست بیاره .

2_همه اینجوری نیستن..بعضی ها اینجوری هستند..برای اینكه این موضوع از خیلی مسائل دیگه براشون مهمتر میشه و یكی اسنكه سكس از اون چیزهایی هست كه هر چی بیشتر میری سمتی تشنه ترت میكنه..یه جور سیری ناپذیری به ادم دست میده.
3_نیازی به صبر نیست..دست بجنبونیم و به اون چیزی كه میخواهیم برسیم...صبر كردن همیشه هم درست نیست گاهی باید صبر رو كنار گذاشت.

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,087 Posted: 12 Sep 2011 14:34

si4v4sh: سری 9 از سوالای خودم..خدا بخواد سری آخره

خواهش می كنم..تا وقتی نوبت من رو این صندلی هست كه داره تموم بشه من با سوال مشكلی ندارم

si4v4sh: 1)سوالاتی که ازت پرسیدن..اونجور که از اول فکر می کردی بود؟کلن همون اول که رو صندلی نشستی فکر می کردی بیشتر چه جور سوالایی ازت بپرسن؟حالا که تقریبن سوالا تموم شده چقدر به تصورت نزدیک بوده؟
تقریبا انتظار همین سوالها رو داشتم...میشه گفت سوالهای شخصی كمتر بود كه این خیلی خوب بود...سوالهای سكسی هم نسبت به صندلی داغهایی كه قبلا برای بچه ها دیده بودم خیلی كم بود و این هم خوب بود...از ابتدا فكر می كردم این صندلی داع بیشتر رو افكارم زوم بشه كه پیش بینی ام درست بود.
si4v4sh: 2)"الان چی تنته؟" فلسفه این سوال چیه؟این وسط بیشتر چی واست مهم یا جذابه؟
خب یه جور طنز همراهش هست در عین اینكه اگه طرف واقعا درست بگه نوع پوشش و مارك و سلیقه و الان كجا هست دستم میاد..بیشتر یه حالت طنز بچه گانه داره این سوالم.
si4v4sh: 3)گفتی که تا حالا عشق رو تجربه نکردی..ولی اینجور که از نوشته هات معلومه..مخصوصن تو روزنوشت ها..به نظرم درک درستی از عشق داری..مثل آدمی که تجربه کرده انگار..مثل درکی که من از عشق دارم..منی که تجربه کردم خودم..این درک از کجا میاد؟
من عاشق نبوده ام اما بوده كسانی كه صمیمانه دوستشون داشتم..دوست داشتن شاید به قدرت و به شدت عشق نباشه اما درك كوچولویی از اون رو میده..در عین حال ادمهای هاشق زیاد دیدم اطرافم چه كسانی كه برام درد دل كردن و چه كسانی كه طرفشون كمن بودم...بین اینها اینقدر دیدم و تجربه كردم كه تشخیص بدم چه كسی واقعی میگه و چه كسی توهم عشق رو داره....و یه چیز دیگه اینكه واقعا من عشق و عاشق شدن رو دوست دارم..خب تا حالا شانسشو نداشتم ولی ادوست دارم یك بار اجساس عاشق بودن رو درك كنم.
si4v4sh: 4)تکراری ترین نصیحتی که تا حالا شنیدی چی بوده؟نصیحتی که به خودت کرده باشن یعنی...
مثل بقیه اروم زندگیتو بكن!...به خودت فكر كن چون الان زمانش رسیده كه به جای دیگران برای خودت زندگی كنی.
این دو تا نصیحت همیشه میشنوم مخصوصا اینروزها
si4v4sh: 5)آخرین دیوانگی که تو دنیای واقعی انجام دادی چی بوده؟(منظورم از دیوانگی رو که می فهمین؟منظورم همونیه که تو ورونیکای پائولو کوییلو هم دربارش نوشته)کلن نظرت درباره ی دیوانگی چیه؟
من ورونیكا رو نخوندم چون كلا با پائولو كوئیلو ارتباط برقرار نمیكنم ازش دو سه كتاب بیستر نخوندم...ولی كلا فكردمیكنم كاری كه به جسارت و شهامت زیادی نیاز داره.كاری كه دیگران فكر انجام دادنش رو هم نمی كنند و وفتی انجامش میدی میگن مغز خر خوردی...
اخرین بار پشت كردن به خیلی چیزها و گذر از حتی خانواده ام برای رسیدن به چیزی كه فكر می كردم و فكر می كنم درسته...شاید دیوانگی محض بود چون هیچ چیز روشنی تا الان پیش رو نبود و نیست..ولی خب این چیزی هست كه میخواستم و میخوام.
si4v4sh: 6)تا حالا شده تو یه قضیه ای اصطلاحن از اونور بوم بیوفتی؟یکیشو تعریف کن برامون..
آره...اخرین موردش اینه كه من همیشه آدم خونسرد و آرومی هستم و خیلی كم پیش میاد كه شدید عصبانی بشم و همیشه در مقابل داد و فریادهای دیگران اروم هستم جوری كه خیلی وقتا طرف از خونسردیم عصبی میشه ولی یه مدت پیش جایی كه باید اروم میبودم یهو حس كردم نیازه كمی سر و صدا كنم و طرف پر رو شده از سكوتم..حد و اندازه رو نگه نداشتم و همه ی تلاشهای چندین ماهم رو سر این حد نگه نداشتنم بر باد دادم.
si4v4sh: 7)نوشته های چند سال پیشتو که می خونی..چه حسی پیدا می کنی؟
از احساسات اونموقعم گاهی غمگین میشم..گاهی هم لذت میبرم..یه وقتایی هم تعجب میكنم واقعا اینا رو به این زیبایی من نوشتم و خوشم میاد از خودم.در یه جاهایی هم نوعی حسرت از خاطره ها و گذر زمان دارم.
si4v4sh: 8)تو خیابون که راه میری معمولن نسبت به بقیه آدما و اشیا چه جوری هستی؟برات مهم نیست و بی تفاوت از کنارشون می گذری یا توجه می کنی به همه چیز؟
زیاد مهم نیست..كلا بیرون كه هستم متوجه اطرافم نیستم...حتی كنجكاو هم نیستم..مگر اینكه برای یه موضوضعب دفت كنم وگرنه اگه یه اشنا از كنارم رد بشه به ندرت متوجه میشم.
si4v4sh: 9)اگه یه روز اعضای لوتی تصمیم بگیرن یه جا قرار بذارن و همدیگه رو ببینن شما میری؟(بر فرض اینکه این نظام کلن تغییر کرده باشه و از لحاظ امنیتی مشکلی نداشته باشی)
بستگی داره به اینكه كیا بیان..اگه دوستان من و كسانی كه مایل به دیدنشون هستم بیان حتما میرم.
si4v4sh: 10)به نظرت من آدم حسودیم؟
فكر نمی كنم..من چیز خاصی بر این مبنا ندیدم.

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

Princess

ارسالها: 9925

#1,088 Posted: 16 Sep 2011 12:08

خوب با سپاس فراوان از هستی خانم گل كه در طول این مدت روی صندلی نشستن و خیلی صبورانه به تمامی پرسشها پاسخ دادند

از امروز جیمز بر روی صندلی مینشیند امیدوارم در سوزاندن ایشان هیچ دریغی نكنید

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس

Princess

ارسالها: 9925

#1,089 Posted: 16 Sep 2011 12:37

جیمز زود به سوالای معروف من جواب بده ببینم

از اینجا تا آخرش

عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس

hhastii

کاربر

ارسالها: 2470

#1,090 Posted: 16 Sep 2011 13:44

زremover
remover: 1-آیا دلبستن درسته؟
من خودم شخصا از دلبستگی پرهیز می كنم..ادمها رو دوست دارم..از بودن باهاشون لذت می برم ولی سعی می كنم نه بهشون عادت كنم و نه دلبسته باشم...البته خود دلبستگی چیز خوبیه ولی متایفانه مشكل اینه به مروزد منجر به وابستگی میشه و این وابستگی ازار دهنده هست وگرنه نفس دلبستگی خیلی خوب و ارامش بخشه برا دو طرف.
remover: 2-وقتی تجربه داشتی به كسانی كه دلبستی تو رو تنها گذاشتن؟
تجربه ی ترك ادمهایی كه بهم دلبسته بودن رو داشتم ولی تا حالا نشده دلبسته ی كسی بشم و تركم كنه.
remover: 3- چه حسی بهت دست میده موقعی كه میفهمی فقط مورد سو استفاده قرار گرفتی؟
حس حماقت و خشم می كنم.
remover: 4- آیا كسی و كه دوستت داری و شدیدت به تو خیانت میكنه رو باید نگه داشت؟
بستگی داره حد خیانتش و بستگی داره شدت وابستگی زندگی و موقعیت من به اون شخص...ممكنه ته فلبم غمی عمیق ازش شكل بگیره ولی ادامه بدم و سعی كنم فراموش كنم..در كل به نظرم انسانها همیشه اشتباه می كنند و بخشیدن اشتباهات همیشه هم سخت نیست.
remover: 5- چرا آدما شبا یاد عزیزشون میوفتن و موقعی كه سرشون شلوغه ....؟
چون شبها در سكوت و ارامش ذهنی و جسمی هستند..اصلا شب یه جور هوای عاشقانه داره...و در مورد دوم من یه مثلی دارم برا خودم"""هر وقت خونتون كثیفه و نامرتبه مطمئن باشید اونروز مهمون میاد"""انگار اینكه ما انسانها بهترین چیزها و یا مسائل مورد احتیاجمون رو در بدترین موقع بخواهیم قسمتی از طبیعت زندگیمونه.
remover: 6- یه سوال كه دوست داری ازت بپرسن رو از خودت بپرس و جواب بده ؟
اگه بخوای یه سنی از زندگیت حذف بشه چه سنی هست؟
دوست دارم 13 و 23سالگیم از زندگیم محو و نابود بشه.
ز ab2llah: تا حالا شكست عشقی خوردی؟
خوشبختانه هیچوقت.

چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!

صفحه 109 از 166: « پیشین 1 ... 108 109 110 ... 165 166 پسین »

شوخی و سرگرمی /

صندلی داغ مدیران لوتی Miladlulu روی صندلی نشسته!

این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

↑ بالا