انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 97 از 166:  « پیشین  1  ...  96  97  98  ...  165  166  پسین »

صندلی داغ مدیران لوتی Miladlulu روی صندلی نشسته!


مرد

 
بازم سلام و خسته نباشید


hhastii: اجازه بدین به این سوالتون كامل جواب ندم.
هرجور راحتی هستی خانم...هر كدومو دوس نداشتی جواب نده...اگه هم تا حالا با سوالی اذیت كردم شرمنده


سری 5:

1) hhastii: نوشته هات عصبی هست.كلافه.سردرگم.اینقدر به خودت و بقیه نپیچ..این پیچیدن بیشتر گره میزنه.
منظورت از بقیه كیه؟مورد خاصی مد نظرته یا همینجوری گفتی؟چون من معمولن كاری به كار كسی ندارم

2)كلن نظرتون درباره من؟خوبیام و بدیام؟
3)به نظرت اینكه آدما دوس دارن نظر بقیه رو درباره خودشون بدونن ناشی از چیه؟به نظرت این كار خوبه یا بد؟شما خودت تا چه حد اینجوری هستی؟
4)اگه برگردی به زمانی كه تازه می خواستی تو لوتی ثبت نام كنی به نظرت بازم همین روندو ادامه میدادی؟دوس داشتی كدوم كارو انجام ندی یا كدوم حرفو نزنی یا اصلن چه كاری رو دوس داشتی انجام بدی كه ندادی یا حرفی كه باید میزدی و نزدی...

5) hhastii: اینها واقعا میخواستن بمیرن.پس هیچی مانعشون نمیشد نه بهترین حرفای روانشناسی و نه هیچی و فقط مرگ تسكینشون میداد.
اینایی كه فكر می كنن فقط مرگ تسكینشون میده..به نظرت مشكل از خودشونه مثلن خودشون همه چیو واسه خودشون سخت كردن..یا اینكه واقعن یه جای كار می لنگه؟به نظرت اینا واقعن علاجشون فقط مرگه؟
اگه بشه یه مختصر درباره دوستات كه خودكشی كردن هم بگی خیلی خوبه....درباره دلیل خودكشی و نحوه انجامش و...و اینكه اگه خدای ناكرده یه روز به این برسی كه باید خودكشی كنی به نظرت چجوری خودكشی كنی؟

6)ازدواج چقد برات مهمه؟اگه مثلن تا ده سال دیگه هم اون كسی كه می خوای اون فرد ایده الت با خصوصیاتی كه گفتی پیدا نشه به نظرت مجرد می مونی؟یا شرایطت رو میاری پایین؟از كدوم شرطت حاضری چشم پوشی كنی یا كمتر لحاظش كنی؟
اگه این میون عاشق كسی بشی و اونم عاشقت باشه ولی این خصوصیاتو نداشته باشه..به نظرت چیكار كنی؟حاضری زنش شی؟
اصلن به نظرت حاضری بدون عشق با كسی ازدواج كنی؟اگه همه خصوصیات مورد نظرتو هم داشته باشه ولی اونجور كه باید عاشقش نباشی یعنی مطمئن نباشی كه واقعن عاشق همدیگه این...یه علاقه مختصر باشه و به این امید كه بعد ازدواج عاشق هم میشین با هم ازدواج كنین..

7)چیزی هست كه با هیچ كسی نخوای تقسیمش كنی؟فقط واسه خودت باشه...با هـــیـــــچ كسی...
8)اهل ساز هم هستی؟چیزی می زنی؟یا چیزی هست كه دوس داشته باشی بزنی؟چرا تا حالا دنبالش نرفتی و چرا از این به بعد نمیری؟
9)فریدون فروغی
10)فروغ فرخزاد
برای جلوگیری از اعدام سعید ملک پور لطفا اینجا را امضا کنید
     
  
زن

 
ALI2012
چرا جواب 2×2 و 2+2 و 2 به توان 2 4هستش ؟ با دلیل
چون همشون یه مفاهیم رو میرسونه .دو به توان دو همون دو ضریب در دو هست.و دو بعلاوه دو یعنی دو دوتا یعنی دو ضرب در دو.پس جوابشون چه چهار باشه یا هر عدد دیگه با هم یكی هست.
شده برای امتحانی آماده نباشی ومجبور بشی تقلب كن ؟

كلاس پنجم.دفتر رو گذاشتم رو جامیزی و یواشكی نگاه كردم.
بچه زرنگ بودی یا تنبل ؟
زرنگ
تقلب میرسوندی یا تقلب میكردی ؟

میرسوندم
شده تو كنكور به یه نفر تقلب برسونی و باعث شه اون تو كنكور قبول شه ؟
نه
تو چرا از دست من تقلب میكنی ؟هه هه!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
si4v4sh: گه هم تا حالا با سوالی اذیت كردم شرمنده
خواهش میكنم.سوالات شما باعث اذیت نشدن.اینجا مثلا صندلی داغه دیگه
.

منظورت از بقیه كیه؟مورد خاصی مد نظرته یا همینجوری گفتی؟چون من معمولن كاری به كار كسی ندارم

بقیه در زندگی خارج از سایت هست.من به پست های شما داخل سایت غیر از روزنوشت برخورد چندانی نداشتم پس نمیتونم بگم اینجا با بقیه چجوری هستید.منظورم از بقیه هم كلا بقیه ادمها و بقیه چیزها و بقیه مسائل هست.اینكه گاهی پیچیده كردن مسائل باعث واقعا پیچیده شدنشون میشه.گاهی یه چیزهایی واقعا ساده هستند ما مرض گره زدن و هی پیچوندنشونو داریم.
2)كلن نظرتون درباره من؟خوبیام و بدیام؟
نظر خاصی ندارم واقعا.اهل فكر كردن هستید.فكر كنم دور و برتون رو مدام تحلیل میكنید.از كنار مسائل به راحتی رد نمیشید.با خیلی از مسائل موجود در اجتماع مشكل دارید و شاید هم تا حدودی هنجار گریز.
3)به نظرت اینكه آدما دوس دارن نظر بقیه رو درباره خودشون بدونن ناشی از چیه؟به نظرت این كار خوبه یا بد؟شما خودت تا چه حد اینجوری هستی؟
خب دوست دارن بدونن چجوری به نظر میان.پشت سرشون ادما میگن فلانی چجوریه.خوب یا بد بودنی نیست یه جورایی مثل كرم میمونه تو تن ادم.من نظر اونایی كه برام مهمن اهمیت داره بقیه نه.
4)اگه برگردی به زمانی كه تازه می خواستی تو لوتی ثبت نام كنی به نظرت بازم همین روندو ادامه میدادی؟دوس داشتی كدوم كارو انجام ندی یا كدوم حرفو نزنی یا اصلن چه كاری رو دوس داشتی انجام بدی كه ندادی یا حرفی كه باید میزدی و نزدی...
آره..من همینم.عقایدم تغییری نكرده.نظریاتم هم همونه.پس دوباره همین حرفها و نظریات و عملكرد رو داشتم.از كاری و حرفی پشیمون نیستم.
5)
اینایی كه فكر می كنن فقط مرگ تسكینشون میده..به نظرت مشكل از خودشونه مثلن خودشون همه چیو واسه خودشون سخت كردن..یا اینكه واقعن یه جای كار می لنگه؟به نظرت اینا واقعن علاجشون فقط مرگه؟
اگه بشه یه مختصر درباره دوستات كه خودكشی كردن هم بگی خیلی خوبه....درباره دلیل خودكشی و نحوه انجامش و...و اینكه اگه خدای ناكرده یه روز به این برسی كه باید خودكشی كنی به نظرت چجوری خودكشی كنی؟


هر دو.هم جایی از كار می لنگه و هم اینكه سختش كردن و قدرتشون رو نداشتن تا این سختی رو بچپذیرن.زندگی همینه.لبخند ها و اشك ها.اینكه لبخند هاشو بپذیریم و اشك هاشو كم بیاریم میشه رسیدن به نقطه ی آخر.به اینكه دیگه زندگی ارزشی نداره وقتی همش اشك میشه.اونها مرگ تسكینشونه چون در رفتن و نبودن براشون حالت مسكن رو پیدا میكنه.مرگ براشون حكم كانالی به سوی روشنی رو داره.پوچی و نیستی و نبودن.
در مورد اون آدمها هر دو مسئله ی عشقی بود.
یكی رگ زد یكی از پل پرت كرد.اونی كه رگ زد مرد و اونی كه از پل پرت كرد از اقبال خوب یا بدش همزمان یه اتوبوس رد میشده این میفته روش دست و پاش میشكنه...من اگه روزی خودمو بكشم جوری میكشم كه واقعا بمیرم نه اینكه بمونم و نگاه ترحم انگیز دیگرانو به این روانی همه چیز باخته تحمل كنم.

6)ازدواج چقد برات مهمه؟اگه مثلن تا ده سال دیگه هم اون كسی كه می خوای اون فرد ایده الت با خصوصیاتی كه گفتی پیدا نشه به نظرت مجرد می مونی؟یا شرایطت رو میاری پایین؟از كدوم شرطت حاضری چشم پوشی كنی یا كمتر لحاظش كنی؟
اگه این میون عاشق كسی بشی و اونم عاشقت باشه ولی این خصوصیاتو نداشته باشه..به نظرت چیكار كنی؟حاضری زنش شی؟
اصلن به نظرت حاضری بدون عشق با كسی ازدواج كنی؟اگه همه خصوصیات مورد نظرتو هم داشته باشه ولی اونجور كه باید عاشقش نباشی یعنی مطمئن نباشی كه واقعن عاشق همدیگه این...یه علاقه مختصر باشه و به این امید كه بعد ازدواج عاشق هم میشین با هم ازدواج كنین..

خیلی مهمه.به نظر من زندگی تجردی تا یه دورانی خوبه و از یه سنی به بعد ما نیاز پیدا میكنیم به كسی كه بهمون اعتماد و اطمینان رو برای دراز مدت بده.خب معلومه كه همیشه شرایط ایده ال ما بطئر كامل پیدا نمیشه پس بر طبق اولویت های فكریمون میتونیم انتخاب كنیم.همیشه نمیشه همه چیز رو كامل داشت اما میشه مهمترین عقایدمون رو در یكی پیدا كنیم بالاخره.
بستگی داره اونی كه عاشقشم چه شرطی رو نداره.ایا كاملا نداره یا از اون حد پایین تره.اینها تاثیر میزاره.من به شدت ادم معقولی هستم.بر اساس احساسات معمولا تصمیم نمی گیرم.عشق چیز زیبا و ارزشمندی هست اما در نهایت این واقعیت ها هستند كه خیلی وقت ها در زندگی مشترك بیشتر خودشون رو نشون میدن.پس عشق رو در كنار واقعیت همیشه میسنجم.ولی مطمئنا بهترین واقعیت ها هم باعث نمیشه كه زندگی بدون دوست داشتن و احساس رو بپذیرم.سعی میكنم حد تعادلی برقرار كنم.

7)چیزی هست كه با هیچ كسی نخوای تقسیمش كنی؟فقط واسه خودت باشه...با هـــیـــــچ كسی...
آره..یه سری رازهای شخصیم.افكار شخصیم.آزادیهای شخصیم.حریم خصوصیم..و خودم.دوست دارم روحم برای خودم باشه.شاید قسمتی از اون رو مجبور باشم برای بقا با دیگران تقسیم كنم اما اصالت اون و نفس خود روحم رو دوست دارم برای خودم باشه.
8)اهل ساز هم هستی؟چیزی می زنی؟یا چیزی هست كه دوس داشته باشی بزنی؟چرا تا حالا دنبالش نرفتی و چرا از این به بعد نمیری؟
دوست داشتم اما مشغولیت های ذهنی كه خانواده دوست داشتن با اونها سرگرم باشم جدای از ساز و این چیزها بود.اگر فرصتی بود میرم در اینده.
من سه تار و تنبور رو همیشه دوست داشتم.
9)فریدون فروغی
صدا..حزن..سكوت
10)فروغ فرخزادبا اینكه همیشه فرار كردم از اینكه با فروغ مقایسه بشم این سرنوشت دائم من بوده كه مدام این مقایسه تو زندگی واقعیم صورت میگیره.از همه نظر چه زندگی شخصی و چه افكار و چه اشعار.
همیشه با خودم فكر میكنم اگر زنده بود چی میشد
...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
مرد

 
راستی یه سوال جا موند

اگه بخوای نفرات زیر رو از نظر استبداد طبقه بندی كنی چجوری طبقه بندی میكنی طبق شماره از یك شروع كن بنویس :

محمد شاه قاجار
رضاخان پهلوی
آیت الله خامنه ای
محمدرضا پهلوی
استالین
كریم خان زند
حسنی مبارك
مظفرالدین شاه قاجار
آقا محمدخان قاجار
آیت الله خمینی
نادرشاه افشار
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
     
  
زن

 
bilbilak: اگه بخوای نفرات زیر رو از نظر استبداد طبقه بندی كنی چجوری طبقه بندی میكنی طبق شماره از یك شروع كن بنویس :

محمد شاه قاجار
رضاخان پهلوی
آیت الله خامنه ای
محمدرضا پهلوی
استالین
كریم خان زند
حسنی مبارك
مظفرالدین شاه قاجار
آقا محمدخان قاجار
آیت الله خمینی
نادرشاه افشار
خمینی
استالین
رضاخان
خامنه ای
حسنی مبارک
آقا محمد خان قاجار
نادرشاه
كریم خان
مظفرالدین شاه قاجار
محمد رضا شاه
محمدشاه
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
سلام و درود


سری 6:

1)
hhastii: من اگه روزی خودمو بكشم جوری میكشم كه واقعا بمیرم
دقیقن به نظرت چجوری خودتو بكشی؟

2)این كه میگی اصلن نمی خوای بدونی كه چه به سر روحت میاد دلیلش چیه؟شاید دنبالش رفتی ولی به هیچی نرسیدی تصمیم گرفتی بی خیالش بشی..؟
كلن چه چیزایی هست كه از فكر كردن بهش خسته شدی و تصمیم گرفتی كلن بی خیالش بشی؟
3)تعریفت از روانی چیه؟به كی میگی روانی؟
4)به نظرت ریشه هنجار گریزی تو چیه؟خوبه یا بد؟
5)این كه الان خودتی..قبلن خودت نبودی مگه؟چه دلیلی داشت كه خودت نبودی؟چی شد كه تصمیم گرفتی خودت باشی؟چه مدت طول كشید تا شدی خود واقعیت..سخت بود یا همون موقع كه تصمیم گرفتی راحت شد؟چند وقته كه خودتی؟زمانی كه خودت نبودی چجوری بودی؟اگه می تونی پروسه این خود شدنو به طور خلاصه برامون بگو..
6)چیزی هست كه هنوز برات تابو باشه؟
7)یه تفكری كه چند سال پیش داشتی و وقتی كه الان بهش فكر می كنی خندت می گیره؟یه دونشم كه وقتی الان بهش فكر می كنی حرصت می گیره؟یا اگه چیز دیگم هست كه احساس خاصی نسبت بهش داری بگو؟
8)چند تا جایی كه همیشه وقتی وارد لوتی میشی بهش سر میزنی؟
9)كاربرای لوتی رو اگه بخوای به چند دسته تقسیم بندی بكنی تقسیم بندیت چه جوریه و خودت توی كدوم دسته قرار می گیری؟
10)با كدوم یك از شعرای فروغ احساس همذات پنداری می كنی؟شعرشو یا یه قسمتی از شعرشو بنویس..
برای جلوگیری از اعدام سعید ملک پور لطفا اینجا را امضا کنید
     
  
زن

 
elena: ونکه اسمش به خوبی درتاریخ نمیمونه میمونه ؟ یعنی اصولا میشه به تاریخ به عنوان یه منبع موثق نگاه کرد یانه ؟ یعنی
شاید خامنه ای وخمینی هم درتاریخ نامشون علی رغم باطنشون به نیکی یا د بشه ؟ امکانش هست خانم مدیر ؟
اینكه اسمش در تاریخ به نیكی میمونه یا نه بستگی به نوع تاریخ نویسان هم داره..حتی بستگی به ایندگان داره اینكه نوع بینش و خوب و بدشون چیه..ما تاریخ رو بر اساس بینش هامون میسنجیم و بر اساس ارزشهای خوددمون اونو خوب یا بد قضاوت می كنیم.
به نظر من تاریخ اصلا موثق نیست.لا اقل درصد زیادیش موثق نیست اینكه چه جوری بین درست و نادرست رو تشخیص بدیم دقیقا نمیتونم نظری بدم.
یه جمله ای هست تاریخ رو فاتحان و زورمندان می نویسن.علاوه بر اون خیلی وقتها تاریخ با افسانه ها و داستان ها آمیخته میشه.و یا كسانی بنابر عقایدشون گاهی تحلیل های خودشونو در تاریخ نگاری داخل میكنند ممكنه این تداخل خود آگاه و یا ناخودآگاه باشه.شاید به تنها چیزهایی كه در تاریخ میشه اعتماد كرد زمان ها و مكان ها باشه..اینكه چه زمانی در چه مكانی كی كجا چه حكومتی داشته اما اینكه مردمانش چگونه بوده اند و حاكمانش چه كارهایی با چه نیاتی كردند آنقدرها هم قابل اعتماد نیست.
elena: اما یه سوال ازاینکه شمارو حاج خانم صداکنند چه حسی بهتون دست میده ؟ بدتون میاد یا براتون فرقی نداره یا خوشتون میاد ؟
هیچوقت از این لحن خطابی خوشم نیومده..حتی یه جایی بود یكی همیشه میگفت حاج خانوم بعد چند بار تكرار این جمله بهش تذكر دادم كه منو با اسم فامیلیم صدا بزنه اگه میخواد مثلا با احترام مخاطب قرار بده.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
دقیقن به نظرت چجوری خودتو بكشی؟
من رگ میزنم..بدون اینكه به كسی بگم یا زمینه ای رو فراهم كنم كه دیگران بفهمن..به نظرم رگ زدن حس خوبی داره..انگار همراه با خون تمام كینه ها..خشم ها و نفرت ها خارج میشه از بدنت..سستی و رخوتش به نظرم باید خیلی عالی باشه.
2)این كه میگی اصلن نمی خوای بدونی كه چه به سر روحت میاد دلیلش چیه؟شاید دنبالش رفتی ولی به هیچی نرسیدی تصمیم گرفتی بی خیالش بشی..؟
كلن چه چیزایی هست كه از فكر كردن بهش خسته شدی و تصمیم گرفتی كلن بی خیالش بشی؟

آره خب دنبالش رفتم.فكر كنم خیلی از ماها دنبال این مسائل رفتیم ممكنه بعضی ها بهش رسیده باشن بعضی ها نه من جزو دسته ی دومم.من به یه بن بست رسیدم.از این رسیدن به بنبست هم اصلا ناراحت نیستم.وقتی چیزی وجود نداشته پس میرسی به دیوار.دیواری كه پشتش هیچی هم نیست.پشت این حرفها و پشت همه ی این گشتن ها و جستجو ها یه كلمه خوابیده:هیچ!
از فكر كردن به خدا..به دین..به روح..به ماوراطبیعه..به آدمها..كلا از اینها خسته كه سهله..حالم به هم میخوره...یه مدت اینجا شروع كرده بودم نوشتن در این موارد بعد وسطاش حس كردم واقعا بدم میاد حتی از حرف زدن در موردشون.شاید این حالت تهوع و خستگی موقت باشه شایدم نه..فعلا كه اینجوریه!
3)تعریفت از روانی چیه؟به كی میگی روانی؟
به آدمی كه تكلیفش با خودش مشخص نیست..به كسی كه بر اساس منطق و عقل رفتار نمكنه و بر این اساس هم به خودش و هم به دیگران اسیب میرسونه..به آدمهایی كه همه رو با خودشون به ته میبرند.كسانی كه نمیتونن واقعیت ها رو بپذیرند و یا بر اساس واقعیت ها رفتار كنند و در اوهامشون به سر میبرند و نیز به آدمهای عقده ای..حالا عقده ی هر چی باشن چه بالای گردن چه پایین گردن.
4)به نظرت ریشه هنجار گریزی تو چیه؟خوبه یا بد؟
ریشه اش عقل خودم و نوع عقایدم و نیز رفتار دیگران و جامعه و اعتقادها و باورهاشون.وقتی هنجارهای یك جامعه با عقاید و طرز فكر و نقشه های ما برای زندگی و برای آینده و برای چگونه بودن فرق داره پس میریم به سمت هنجار گریزی.من فكر میكردم درست بوده پس هنوزم میگم درسته.البته ممكنه گاهی لازم نبوده كه یه كاری رو انجام بدم یا بهتر بوده در یه موقعیت خاص اون هنجارها رو رعایت میكردم..خوب نبوده یعنی به ضررم بوده..به هر حال دیگران بر اساس طرز فكرشون قضاوت میكنند.ممكنه یه عده تحسین كنند و یه عده نكوهش ولی در نهایت این منم كه هنوز به هنجار ها و عقاید خودم پایبندم در هر شرایطی.
5)این كه الان خودتی..قبلن خودت نبودی مگه؟چه دلیلی داشت كه خودت نبودی؟چی شد كه تصمیم گرفتی خودت باشی؟چه مدت طول كشید تا شدی خود واقعیت..سخت بود یا همون موقع كه تصمیم گرفتی راحت شد؟چند وقته كه خودتی؟زمانی كه خودت نبودی چجوری بودی؟اگه می تونی پروسه این خود شدنو به طور خلاصه برامون بگو..
نگفتم كه قبلا خودم نبودم..گفتم الان خودمو میشناسم و باورهایی رو كه بهشون اعتقاد دارم تقریبا تثبیت شده هستن.به هر حال همه ی ما مدام در حال تغییر و تحولیم..در حال جستجو..خیلی چیزها رو امتحان میكنیم..خیلی چیزها رو بررسی میكنیم و بعد میرسیم به یه تحلیل شخصی كه متعلق به خودمون هست.یعنی همون جهان بینی مخصوص خودمون.میشه گفت الان من به اون حالت رسیدم یعنی تقریبا جهان بینی شخصی خودم و دنیای شخصی خودم و خود شخصی خودم رو اگاهی نسبی پیدا كردم اینكه میگم نسبی چون هنوزم دارم یاد میگیرم و هنوزم دارم میگردم پس هنوزم ممكنه یه جاهایی تغییر پیدا كنه شاید نه در اصول در حواشی.
از وقتی یادم میاد من دنبال خودم بودم.دنبال رسیدن به آرامش..ثبات و یه عقیده ی شخصی كه متعلق به خودم باشه.به دنبال ایده ال هایی كه بهم ارامش بده و باعث خشنودی شخصی خودم باشه حالا ممكنه از نظر دیگران این خشنودی یا آرامش چرت ترین چیز ممكن باشه یا رنج مطلق و یا سعادت كامل مهم اینه كه در درون خودم آرامشمو پیدا كنم.نمیتونم بگم چند وقته لا اقل راهشو پیدا كردم فقط میتونم بگم در همه ی جستجوها چیزی اضافه شده به این خود من و یا چیزی كم شده در راستای ارامش پس در هر مرحله داره اضافه میشه.حتی اگر ظاهرش به صورت رنج و غم باشه.در نهان خودش داره به سمت همون خود بودن و آرامش پیش میره و یا لا اقل سعی میكنم پیش بره و امیدوارم موفق باشم.
6)چیزی هست كه هنوز برات تابو باشه؟
آره..یه سری رازهای شخصیم هنوز بازگو كردنش برا دیگران و داخل كردن دیگران و شراكت دادنشون به این رازها و یا افكار هنوز تابو هست برام.راه دادن آدمها به حریم جنسیم هم تا حدود زیادی تابو و خیلی با سخت گیری و شرایط خاص هست.و یكی دو تا تابوی دیگه كه ترجیحا نمیگم.
7)یه تفكری كه چند سال پیش داشتی و وقتی كه الان بهش فكر می كنی خندت می گیره؟یه دونشم كه وقتی الان بهش فكر می كنی حرصت می گیره؟یا اگه چیز دیگم هست كه احساس خاصی نسبت بهش داری بگو؟
چیزی نیست باعث خندم بشه..اما یه چیزی هست كه باعث حرص خوردنم میشه..اونم اینه كه من زیادی به آدمها احترام میزاشتم.یعنی تا آخرین حد سعی میكردم چیزی نگم كه ناراحت بشن..البته این اخرین حد اخرین حد خودم بود و شاید همون هم به نظر دیگران گاهی سخت گیرانه میومد اما مثلا هیچوقت تماس تلفنی رو بی جواب نمیزاشتم حتی اگه دوست نداشتم به طرف جواب بدم یا چه میدونم اجازه میدادم آدمها احساساتشونو نسبت به همه چیز و حتی خودم راحت بهم بگن بدون اینكه ناراحت بشم و بهم بربخوره اما الان میبینم كه خیلی ها جنبه و شعور درك این رفتار رو ندارن و برداشت های نامناسب از این احترام گذاشتن میكنن و یا جنبشو ندارن و میخوان كه از مرزها فراتر برن چون فكر میكنند طرفشون آدم راحتی هست.
8)چند تا جایی كه همیشه وقتی وارد لوتی میشی بهش سر میزنی؟
گفتگوی آزاد رو دو صفحه ی اولش كل اخرین ارسالها رو میبینم.بعد تالار مذهب رو اخرین ارسالهاشو دید میزنم و بعد شوخی سرگرمی..این روال كاری منه
9)كاربرای لوتی رو اگه بخوای به چند دسته تقسیم بندی بكنی تقسیم بندیت چه جوریه و خودت توی كدوم دسته قرار می گیری؟
1_گروهی كه در مورد خیلی از چیزها و مسائل روز اجتماع و دنیا اطلاعات دارن..تو دنیای واقعی ممكنه اشخاص به شدت موجه و یا از كسانی هستند كه بقیه روشوو خیلی حساب میكنند..اعتماد به نفس و آگاهیشون نسبت به كاربرای دیگه زیاده و به این تالار با نگاهی باز و جایی برای فراتر بودن نگاه میكنند.یه جورایی تحت تاثیر شخصیت بیرونشون هستن هرچند كه ممكنه گاهی كنارش بزارن.
2_كسانی كه اهمیتی نمیدن كه بیرون از اینجا چجورین..اینجا اومدن تا جدای از دنیای واقعی آزاد باشن از نظر جنسی و گاهی هم مذهبی سیاسی .نگاهی تفریح گونه و سرگرم كننده به كل سایت دارن.ترجیح میدن كمتر به دنبال مسائل جنسی باشن و سكسی باشن اگرم سر بزنن معمولا پست خاصی نمیزارن تو جاهای خیلی سكسی
3_گروهی كه فكر میكنند سایت سكی یعنی بگردی دنبال یه پارتنر جنسی و به همه ی دختر و پسرهایی كه میان اینجه فقط به دیده ی جنسی نگاه میكنند.
4_گروهی كه بی هدف میان از رو بیكاری..هیچی هم مهم نیست دلشون خواست سكسی میشن..دلشون خواست شوخی میكنند..یه وقتی هم یمرن پست جدی میزارن..كلا الكی میان خودشونم نمیدونن چرا..ساید از شدت خیلی خیلی بیكاری
5_یه عده هم همه فن حریف هم عكس و هم همه چیز كه تعداد ارسالهای مفیدشون خیلی زیاده و واقعا فعال هستن تو همه ی تاپیكا چه سكسی و چه غیر سكسی و واقعا حوصله دارند و انرژی كه گاهی باعث تعجبم میشه.
10)با كدوم یك از شعرای فروغ احساس همذات پنداری می كنی؟شعرشو یا یه قسمتی از شعرشو بنویس..
با خیلی از شعرهاش حس همذات پنداری و لذت و همفكر بودن بهم دست میده اگه همه رو بزارم زیاد میشه سه تیكه از شعراشو میزارم فقط برای نمونه.
و این منم
زنی تنها
در استانه ی فصلی سرد
در ابتدای درك هستی آلوده ی زمین
و یاس ساده و غمناك آسمان
و ناتوانی این دست های سیمانی
.
.
در سرزمین قدكوتاهان
معیارهای سنجس
همیشه بر مدار صفر سفر كرده اند
چرا توقف كنم؟

.
آخ..
چقدر روشنی خوبست
چقدر روشنی خوبست
و من چقدر دلم میخواهد
كه یحیی
یك چارچرخه داشته باشد
و یك چراغ زنبودری
و من چقدر دلم می خواهد
كه روی چارچرخه ی یحیی میان هندوانه ها و خربزه ها بنشینم
و دور میدان محمدیه بچرخم
اخ...
چقدر دور میدان چرخیدن خوبست
چقدر روی پشت بام خوابیدن خوب است
چقدر باغ ملی رفتن خوب است
چقدر مزه ی پپسی خوب است
چقدر سینمای فردین خوب است
و من چقدر از چیزهای خوب خوشم می آید
و من چقدر دلم می خواهد
كه گیس دختر سید جواد را بكشم.

.
من خیلی با این سطر اخر حس همذات پنداری شدید دارم..
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
مرد

 
هستی جان این سوالو جواب دادی ؟
یه نکته منفی تو ظاهرتت که اذیتت میکنه
     
  
زن

 
elena: هستی جان این سوالو جواب دادی ؟
یه نکته منفی تو ظاهرتت که اذیتت میکنه
خط لبخندم..ازش خوشم نمیاد.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
صفحه  صفحه 97 از 166:  « پیشین  1  ...  96  97  98  ...  165  166  پسین » 
شوخی و سرگرمی

صندلی داغ مدیران لوتی Miladlulu روی صندلی نشسته!


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA